< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/04/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخيارات/خيار العيب /

 

شیخ (ره) بعد از اینکه تبری بایع را به سه امر منتسب نمود و وجه اول را اظهر عند العرف و وجه دوم را انسب به معنای برائت دانستند در ادامه مطلب دیگری را طرح می فرمایند:

مساله

شیخ (ره) می فرمایند: ثم اِنّ تبری البایع عن العیوب مطلقاً او عن عیب خاص انّما یسقط تاثیره من حیث الخیار امّا سایر احکامه فلا[1]

 

بنا بر تفصیلی که گذشت اگر بایع از عیب تبری جوید موجب سقوط خیار عیب مشتری می گردد لکن سخن در مواردی است که برای مشتری خیار یا خیارات دیگری غیر از خیار عیب– مثل خیار حیوان یا مجلس- وجود داشته باشد و چنانچه مبیع در مدت زمان خیار دیگر به جهت عیبی که بایع از آن تبری جسته تلف گردد حکم در مساله بر اساس تفصیل زیر چگونه است

الف) آیا تبری بایع از عیب موجب عدم ضمان او بر اساس قاعده التلف فی زمن الخیار ممن لا خیار له هست یا نه؟ به بیان دیگر آیا تبری بایع از عیب موجب عدم ضمان او می گردد؟

ب) یا اینکه تبری بایع صرفاً موجب سقوط خیار عیب می شود و حکم بقیه خیارات باقی است و ساقط نمی گردد.

ثابت است که تلف مبیع در زمان خیار که از مال بایع محسوب می شود از قبیل احکام است – و نه حقوق – و قابل ساقط شدن نیست و اطلاق ادله ضمان آنرا در بر می گیرد و لذا ضمان بر طرف نمی شود حتی در جایی که بایع تصریح به تبری از عیب و اسقاط خیار داشته باشد چرا که تبری بایع دلیل بر ارتفاع ضمان نخواهد شد چون ضمان یک حکم شرعی است و جزء حقوق نیست که بایع بتواند آنرا ساقط کند.

نظر شهید اول

شهید اول(ره) در دروس[2] می فرماید: اقرب این است که اگر بایع از عیب تبری جوید و مبیع به سبب همان عیب در زمان خیار دیگر مشتری – مثل حیوان یا مجلس – تلف گردد ، ضمانی بر عهده بایع نمی باشد و البته ایشان اضافه می کنند که اگر مشتری قبل از عقد بیع علم به عیب داشته باشد و به آن رضایت بدهد و اقدام به عقد بیع نماید و مبیع در زمان خیار تلف گردد نیز اقرب آنست که ضمانی بر عهده بایع نمی باشد و در ادامه ذیل کلام خود قائل است که احتمال وجود ضمان هم هست که در واقع این یک احتمال ابعد در مقابل نظر دیگرشان که اقرب می دانستند می باشد

تعلیل شهید(ره) بر نظرشان در مساله

شیخ (ره)تعلیل شهید(ره) را چنین تقریر می فرمایند که دلیل این احتمال ایشان بقاء علاقه خیار[3] است به این معنا که علقه و ارتباط خیار در بیع هنوز باقی مانده و همین علقه مقتضی ضمان عین مبیع در صورت تلف می باشد.
اشکال
آنچه در عبارت شهید(ره) در دروس به عنوان تعلیل آمده بقای علت خیار[4] می باشد نه بقای علقه خیار چنانچه فرمود: يحتمل الضمان، لبقاء علّة الخيار المقتضي لضمان العين معيبة
پاسخ
می توان گفت:
الف) شاید نسخه ای که از دروس شهید(ره) در اختیار شیخ (ره)بوده عبارت را به نحو " علاقة الخیار" ضبط نموده باشد.
ب) یا اینکه شیخ(ره) به جهت ضعف بینایی که داشتند -چنانچه نقل شده- عبارت را بصورت "علاقة" و نه "علة" خوانده اند.
بنا براین ظاهر کلام شهید(ره) این است که بنابر قول اقرب اسقاط خیار بوسیله تبری بایع یا علم مشتری به عیب قبل از عقد یا حتی رضایت مشتری بعد از عقد در رفع ضمان بایع هنگام تلف مبیع در زمان خیار مشترکند و لکن بنابر احتمال دیگر ضمان بایع باقی است.
نظر استاد
ظاهر این است که تحقیق مطلب با جناب شیخ(ره) است و ضمان در اینجا وجود دارد چرا که ادله ضمان اطلاق دارند و شامل ما نحن فیه می شوند چنانچه گفته اند: التلف فی زمن الخیار من مال من لا خیار له
لذا در صورت تبری بایع صرفاً خیار عیب ساقط بوده ولکن بقیه خیارات برای مشتری باقی می مانند.
در ادامه آنچه که شهید(ره) به عنوان احتمال ضعیف بیان داشتند در واقع تائیدی بر نظر شیخ(ره) است لکن تعلیل شهید(ره) که فرمود "لبقاء علة الخيار" بر بقای ضمان عجیب است چرا که وقتی خیار بواسطه تبری ساقط شده باشد دیگر علت یا علاقه ای وجود ندارد تا موجب بقای ضمان باشد.
بنابراین معنای محصّلی از فرمایش شهید(ره) استفاده نمی شود.
اشکال شهید(ره)
شهید(ره) در ادامه می فرمایند: اقوی اشکال در جایی است که تلف مبیع در زمان خیار بواسطه همان عیبی باشد که بایع از آن تبری جسته و نه عیبی که از آن تبری نکرده است لذا چون استناد تلف به عیوب دیگر غیر از موارد تبری است بایع ضامن می باشد.


به دیگر بیان اگر در این احتمالِ ابعد، مبیع به جهت عیب دیگری تلف گردد دیگر از ابعد بودن خارج شده و تبدیل به اقوی می گردد چرا که استناد تلف به موجب عیب دیگر است که موجب ضمان بایع می گردد. در واقع شهید(ره) در اینجا جای ضمان و عدم ضمان را عوض می کنند.
پاسخ
می گوییم هیچ تفاوتی بین دو احتمال مطروحه شهید(ره) وجود ندارد و در هر دو بایع ضامن بوده است و دلیل ضمان هم اطلاق ادله است و احتمالات شهید(ره) را نمی پذیریم .
نتیجه اینکه
در مساله قائل به ضمان بایع می شویم و نظر شیخ(ره) را پسندیده و از قول شهید(ره) در مساله جدا می شویم.
در ادامه سید یزدی(ره) فرمایش شیخ(ره) را حمل بر معنایی خلاف ظاهر می نمایند که ان شاءالله در جلسه آینده به آن می پردازیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo