< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

91/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : فی خصوص ألفاظ عقد البیع
 
 عرض کردیم که یکی از شرائط صحت عقد بیع تنجیز به معنای رها و بدون قید است در مقابل تعلیق که به معنای معلَّق و مقیَّد بودن می باشد ، شیخ انصاری(ره) در این رابطه فرمودند : « ربّما یتوهّم أنَّ الوجه فی اعتبار التنجیز هو عدم قابلیّة الإنشاء للتعلیق » .
  أدله و شرائطی که در مانحن فیه درباره اعتبار تنجیز ذکر شده گاهی به مقام ثبوت و گاهی به مقام اثبات برمی گردند ، مثلاً آنچه قبلاً گفته شد که تعلیق باجزم و إراده منافات دارد به مقام ثبوت برمی گردد و آن اجماعی که شیخ نقل کرد به مقام اثبات برمی گردد و اما بحث دیروز و امروزمان نیز به مقام اثبات برمی گردد یعنی خواسته اند بگویند که بیع نیاز به إنشاء دارد و إنشاء نیز با تعلیق منافات دارد و آن را نمی پذیرد و اصلاً تعلیق در إنشاء محقَّق نمی شود و محال است زیرا جمع بین لحاظ آلی و استقلالی فی لحاظٍ واحد می شود که بحثش گذشت .
  عرض کردیم که بهترین بیان متعلّق به حضرت امام(ره) می باشد ، ایشان در ص 347 از جلد اول کتاب بیعشان این مطلب را با سه تقریب که از کلامشان استفاده می شود ذکر کرده اند ، اشکال و تقریب اول این است که : « و ما يمكن أن يتشبّث به في وجه الاعتبار، ما قيل في امتناع الواجب المشروط؛ بحيث يرجع الشرط إلى الهيئة : تارة : بأنّ الهيئات حروف ، لا يعقل تعليقها بشي‌ء؛ للزوم لحاظ المعنى الآلي استقلالًا » یعنی هم مستلزم لحاظ هیئت آلیاً است چونکه معنی حرفی دارد و هم مستلزم لحاظ هیئت اسقلالیاً است چونکه می خواهیم آن را معلَّق کنیم .
 حروف آن ارتباطاتی که بین موجودات مستقل وجود دارد را بیان می کنند مثل « فی » در زیدٌ فی الدار که ظرفیت را می رساند و یا مثل « علی » در زیدٌ علی السطح که استعلاء را می رساند و یا مثل « من » در سرتُ من البصرة إلی الکوفه که آغاز سیر از بصره و ختم آن به کوفه را می رساند ، و تشبّث شده که هیئات نیز همینطور هستند یعنی معنای حرفی دارند مثل « بعتُ » که هیئتی است که ارتباط بین فروشنده و خریدار را ایجاد می کند بنابراین چونکه هیئات معنای حرفی و ارتباط رساندن را دارند لذا : لایعقل تعلیقها أی الحروف بشئٍ للزوم لحاظ معنی الآلی استقلالاً ، البته طبق مبنای آخوند که در استعمال لفظ لحاظ را لازم می داند ، در پاورق کتاب بیع امام(ره) ذکر شده که شیخ محمد کاظمی خراسانی در فوائد الأصول که تقریرات درس میرزای نائینی است و همچنین آقای خوئی در أجود التقریرات که تقریرات درس میرزای نائینی است فرموده اند که هیئات حروف اند و قابل تعلیق نیستند .
 اشکال دوم امام(ره) این است که : « و أُخرى : بأنّ الحروف و منها الهيئات معانٍ جزئيّة ؛ لما حقّق من خصوص الموضوع له فيها ، و الجزئي غير قابل للتقييد و التعليق » یعنی چونکه جزئی در خارج وجود پیدا کرده لذا دیگر قابل تقیید و تعلیق نیست ، این کلام را دیروز توضیح دادیم و گفتیم که این حرف طبق آن مبنایی است که می گوید موضوع له خاص است یعنی این بحث برمی گردد به بحث دیروز که آیا معنا و موضوعٌ له در حروف جزئیات هستند یا نه؟ که ما گفتیم نه در حروف وضع عام و موضوع له عام و مستعملٌ فیه نیز عام است فقط در مقام استعمال فرق می کند .
  واما اشکال سوم ایشان این است که : « و ثالثة : بأنّ الهيئات بما أنّها حروف إيجاديّة لا حكائيّة ، تكون آلة لإيجاد المادّة اعتبارا ً، و الإيجاد كالوجود غير قابل للتعليق ؛ فإنّ الوجود و الإيجاد تكوينيّاً كانا أو اعتباريّاً يستحيل تعليقهما ، فكما أنّه لا يمكن أن يعلّق وقوع الضرب على‌ شخص على‌ كونه عدوّا ً، كذلك يستحيل إيجاد البيع و إنشاؤه معلّقاً ؛ فإنّ إيجاد المعنى المقصود باللفظ إمّا لا يحصل رأساً ، أو يحصل مطلقاً ، فوقوع الإيجاد معلّقاً مرجعه إلى التناقض ، فكلام القوم و محطّ النزاع ، التعليق في المنشأ لا الإنشاء » . گاهی حروف معنای حکائیه دارند مثل : سرتُ من البصرة إلی الکوفه و یا مثل : زیدٌ فی الدار ، اما گاهی حروف معنای ایجادیه دارند مثل حروف نداء یعنی در مثل یازید با کلمه یا ، نداء را إنشاء و ایجاد می کند و در مانحن فیه نیز معنای حروف ایجادیه می باشد زیرا وقتی می گوید بعتُ در واقع باهیئت بعتُ می خواهد بیع را ایجاد کند نه اینکه آن را حکایت کند و یا مثلاً وقتی می گوید أنکحتُ در واقع می خواهد با آن هیئتِ أنکحتُ علقه زوجیت و نکاح را ایجاد کند ، خوب و اما وقتی که معنای آن حروف ایجادیه شد یعنی در خارج چیزی را بوجود می آورد و چیزی که وجود داشته باشد جزئی می شود و وقتی جزئی شد دیگر قابل تعلیق نمی باشد .
 حضرت امام (ره) کتابی در باب اصول دارند به مناهج الوصول إلی علم الأصول که در ص 351 از جلد اول آن از اشکالات سه گانه مذکور جواب داده اند و فرموده اند : « تذكرة : في أدلّة امتناع رجوع القيد إلى الهيئة : قد يقال بامتناع رجوع القيد إلى الهيئة ، فإنّها من الأمور الغير في اللحاظ و الاشتراط و التقييد متوقّفان على اللحاظ الاستقلاليّ للمشروط و المقيّد ( فوائد الأصول نائینی جلد 1 ص 181 و نهایة الدرایة شیخ محمد حسن اصفهانی جلد 1 ص 181 ) و فيه أولا : أنّ التقييد إنّما هو باللحاظ الثاني حتّى في المعاني الاسميّة ، فإنّ « العالم » في قولنا : « رأيت العالم العادل » لا يكون دالا إلاّ على معناه لا غير ، ففي استعماله لا يكون إلاّ حاكيا عن نفس معناه ، فإذا وصف بأنّه « العادل » يكون توصيفه بلحاظ ثان ، و هذا بعينه ممكن في المعاني الحرفيّة . و ثانيا : يمكن أن يكون تصور التوصيف و الوصف و الموصوف قبل الاستعمال ، سواء في ذلك المعاني الاسمية و الحرفيّة ، و تصوّر الحرفيّات قبل استعمالها استقلالا و تصوّر توصيفها ممّا لا مانع منه و تأمّل ، و المانع لو كان إنّما هو حين الاستعمال حرفا . و ثالثا : أن تقييد المعاني الحرفيّة ممكن ، بل نوع المحاورات و التفهيم و التفهمات لإفهام المعاني الحرفيّة و تفهّمها ، و قلّما يتعلّق الغرض بإفهام المعنى الاسميّ فقط ، فالمطلوب الأوّلي هو إفهام المعاني الحرفيّة ، فتكون هي ملحوظة بنحو يمكن تقييدها و توصيفها . و إن شئت قلت : إنّ الإخبار عنها و بها غير جائز ، و أمّا تقييدها في ضمن الكلام فواقع جائز . و بالجملة : أنّ التقييد لا يحتاج إلى اللحاظ الاستقلاليّ ، بل يكفي فيه ما هو حاصل في ضمن الكلام الّذي يحكي عن الواقع ، مثلا : إذا رأى المتكلّم أنّ زيدا في الدار جالس يوم الجمعة ، و أراد الإخبار بهذا الأمر ، فأخبر عن الواقع المشهود بالألفاظ [التي هي قالب‌] للمعاني ، يقع الإخبار عن التقييد و القيد و المقيد من غير احتياج إلى غير لحاظ المعاني الاسميّة و الحرفيّة على ما هي عليه واقعا » بنابراین حضرت امام(ره) به بیانی که عرض شد جواب اشکالات سه گانه مذکور را بیان فرمودند .
 اما یک مطلب باقیمانده که مقدمه بحث بعدی است که با مرحوم نائینی خواهیم داشت و آن این که همانطور که گفتیم حروف گاهی معنای حکائی دارند مثل : رأیتُ زیداً فی الدار و گاهی حروف معنای ایجادی دارند مثل حرف نداء و استفهام و تمنی و ترّجی ، بله إنشاء اگر به معنای ایجاد خارجی باشد تعلیق نمی پذیرد ولی در مانحن فیه بحثمان در اعتباریات است یعنی بیع و صلح و هبه و... همگی از اعتباریات هستند لذا ممکن است که تعلیق بپذیرند به عبارت دیگر بین إنشاء در عالم حقیقت و إنشاء در عالم اعتبار فرق می باشد و در مانحن فیه إنشاء در عالم اعتبار است که بسیار وسیع می باشد یعنی ممکن است که چیزی را در عالم اعتبار مقیّداً إنشاء بکنیم ، این مطلب دوم حضرت امام(ره) بود آن را مطالعه کنید تا بقیه برای فردا إن شاء الله....
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo