< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

کتاب الوقف

95/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صوفیه/وقف بر فِرَق/شرایط واقف/کتاب الوقف

بحثمان در روایاتی بود که بر علیه و در مذمت صوفیه وارد شده که دیروز از کتاب اثنا عشریه تالیف شیخ حر عاملی چند خبر خواندیم و امروز نیز چند خبر دیگر می خوانیم.

خبر سوم:﴿عن البزنطي و إسماعيل بن بزيع عن الرضا عليه السّلام قال : من ذكر عنده الصوفيّة و لم ينكرهم بلسانه و قلبه فليس منّا،و من أنكرهم فكأنّما جاهد الكفّار بين يدي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم[1] .

شیخ حر عاملی این خبر را از کتاب حدیقة الشیعة که یکی از کتابهای بسیار عالی در زمینه رد صوفیه است نقل کرده، بزنطی و اسماعیل بسیار خوب هستند و از طبقه ششم می باشند.

خبر چهارم:﴿عن البزنطي انّه قال: قال رجل من أصحابنا للصادق جعفر بن محمّد عليه السّلام: قد ظهر في هذا الزمان قوم يقال لهم الصوفية فما تقول فيهم؟ قال عليه السّلام: انّهم أعداؤنا فمن مال اليهم فهو منهم و يحشر معهم،و سيكون أقوام يدّعون حبّنا و يميلون اليهم و يتشبّهون بهم و يلقّبون أنفسهم بلقبهم و يأوّلون أقوالهم، ألا فمن مال اليهم فليس منّا و انّا منه براء، و من أنكرهم وردّ عليهم كان كمن جاهد الكفّار بين يدي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم[2] .

این اخبار که تا حالا خواندیم مهم و موید هستند و شیخ حر عاملی نیز می فرماید تصریح دارند اما خبر پنجم و ششم که می خوانیم اهمیت بیشتری دارند.

خبر پنجم:﴿عن قرب الإسناد للشيخ الأقدم عليّ بن بابويه القمّيّ عن سعد بن عبد اللّه عن محمّد بن عبد الجبّار عن أبي محمّد الحسن العسكريّ عليه السّلام انّه قال: سئل أبو عبد اللّه،يعني جعفر الصادق عليه السّلام،عن حال أبي هاشم الكوفيّ(بنیان گذرا صوفیه و اهل شام است)فقال عليه السّلام:انّه كان فاسد العقيدة جدّا و هو الذي ابتدع مذهبا يقال له التصوّف و جعله مفرّا لعقيدته الخبيثة، و رواه بسند آخر عنه عليه السّلام و فيه: و جعله مفرّا لنفسه الخبيثة و أكثر الملاحدة و جنّة لعقائدهم الباطلة[3] .

علی بن حسین بن بابویه قمی پدر شیخ صدوق معروف است که در قم مدفون می باشد و در زمان خودش خیلی مهم بوده، عن سعد بن عبدالله ابی خلف اشعری قمی که بسیار جلیل القدر و از اشعریین قم می باشد شیخ هذه الطائفة فقیهها و وجهها له کتبٌ و در سند 1142 حدیث واقع شده است، در اوایل قرن دوم اشعریین به قم آمدند اینها طائفه ای از شیعیان بودند که نتوانستند حکومت بنی امیه را تحمل کنند لذا به قم آمدند و خیلی از رجال و محدثین قم از همین اشعریین هستند حاج شیخ عباس قمی در الفوائد الرضویه نوشته وقتی اینها آمدند به قم و حوزه قم خیلی رونق پیدا کرد 200 هزار محدث در قم وجود داشت که این خیلی مهم است باز حاج شیخ عباس قمی نقل می کند که در نیشابور 300 هزار محدث وجود داشت خلاصه در آن زمان ها تشیع در ایران خیلی پیشرفت کرده بوده، عن محمد بن عبدالجبار که نجاشی گفته قمیٌ کان من اصحاب ابی الحسن الثالث و در اسناد 900 حدیث واقع شده است، خبر سنداً صحیح می باشد.

خبر ششم:﴿عن السيّد المرتضى الرازيّ بسنده عن الإمام الحسن العسكريّ عليه السّلام انّه قال لأبي هاشم الجعفري(از اصحاب حضرت بوده): يا أبا هاشم سيأتي زمان على الناس وجوههم ضاحكة مستبشرة و قلوبهم مظلمة منكدرة، السنّة فيهم بدعة و البدعة فيهم سنّة، المؤمن بينهم محقّر و الفاسق بينهم موقّر، أمراؤهم جائرون و علماؤهم في أبواب الظلمة سائرون(آیت الله طباطبائی اعلی الله مقامه در تفسیر المیزان می فرمایند مردم باید بدانند زمانی معاویه و یزید بر مردم حکومت می کردند خب در دربار آنها علماء فراوانی وجود داشتند که فقه و حدیث می نوشتند و همه آنها از حکومت ارتزاق می کردند)، أغنياؤهم يسرقون زاد الفقراء و أصاغرهم يتقدّمون على الكبراء، كلّ جاهل عندهم خبير و كلّ محيل عندهم فقير، لا يميّزون بين المخلص و المرتاب و لا يعرفون الضأن من الذئاب، علماؤهم شرار خلق اللّه على وجه الأرض لأنّهم يميلون الى الفلسفة و التصوّف، و أيم اللّه انّهم من أهل العدوان و التحرّف، يبالغون في حبّ مخالفينا و يضلّون شيعتنا و موالينا، فإن نالوا منصبا لم يشبعوا عن الرشا و إن خذلوا عبدوا اللّه على الرياء، الا انّهم قطّاع طريق المؤمنين و الدعاة الى نحلة الملحدين، فمن أدركهم فليحذرهم و ليصن دينه و إيمانه، ثمّ قال: يا أبا هاشم، هذا ما حدّثني أبي عن آبائه عن جعفر بن محمّد عليهم السّلام و هو من أسرارنا فاكتمه الاّ عن أهله[4] .

مقدس اردبیلی در حدیقة الشیعة این خبر را اینطور نقل کرده؛ نقل سید المرتضی عن الشیخ المفید عن احمدبن محمدبن حسن بن ولید که استاد شیخ مفید و بسیار مهم است عن ابیه عن سعد بن عبدالله عن محمد بن عبدالجبار که همگی از ثقات می باشند.

یک کتابی هست بنام آشنائی با علوم اسلامی تالیف آیت الله شهید مطهری رحمة الله علیه، ایشان در این کتاب بحثی در مورد عرفان و تصوف دارد، ایشان عرفان را با تصوف مخلوط کرده درحالی که ما دیروز گفتیم عرفان اسلامی هیچ ربطی به تصوف ندارد، بعدا خواهیم خواند که صوفیه برای اینکه در بین مردم نفوذ کنند آمدند همان مزایا و کرامات و مقاماتی که ما برای اهل بیت علیهم السلام قائل هستیم را برای اقطاب و بزرگان خودشان قائل شدند مثلا ما می گوئیم ائمه علیهم السلام علم غیب دارند و مرده زنده می کنند و طی الارض دارند و امثال ذلک تمام اینها را برای اقطاب خودشان ذکر کرده اند اما متاسفانه آیت الله شهید مطهری همین اقطاب و افراد صوفیه را از بزرگان و برجستگان معرفی کرده در حالی که ما از کلمات خودشان پیدا کردیم که افراد گمراهی بودند و اینها در پناه سلاطین جور و آلت دست آنها و در مسیر تایید آنها بودند و تمام این مطالب را ما از کلمات خودشان پیدا کردیم منتهی ایشان در کتاب آشنائی با علوم اسلامی تا حدی از اینها تعریف می کند و این یک اختلاف نظری هست بین بنده حقیر با آیت الله شهید مطهری اعلی الله تعالی مقامه و اما تحقیقش با شما ولی بالاخره حوزه است و محل بحثهای علمی و نقل اقوال علمی.

خبر هفتم:﴿كشكول شيخنا البهائي رحمه اللّه عن النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم انّه قال: لا يقوم الساعة على أمّتي حتّى يقوم قوم من أمّتي اسمهم الصوفيّة ليسوا منّي و انّهم يحلقون للذكر و يرفعون أصواتهم يظنّون انّهم على طريقتي بل هم أضلّ من الكفّار و هم أهل النار لهم شهيق الحمار...الخ. قال الحسن بن محمّد المعروف بالنظام النيسابوريّ في تأويل قوله تعالى: "إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوٰاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ": من تفسيره قالوا هو الصوفيّ يتكلّم قبل أوانه[5] .

بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo