< فهرست دروس

 

موضوع: اسرار آفرينش انسان/ دانستنیهای لازم جهت فهم اسرار معارف/ هدف از آفرینش،تقسیم بندی معارف و …

 

    1. هدف از افرینش

    2. تقسیم بندی معارف

    3. منابع و میزان در معارف

    4. متعلق معرفت

    5. مسیر کسب معارف

    6. آسیب شناسی متون معارف

    7. معرفی متن کتاب(بصائر الدرجات)

    8. مقدمات ظاهری اعم از طهارت

    9. مصرف داخلی داشتن

    10. فراگیری مباحث زمینه ساز ظهور

 

خداوند را شاکریم که در زمانی که شاید وقت دیگران به بطالت می‌گذرد ما در حال فراگیری معارف اهل بیت هستیم.

مقدمه: زمانی که طلبه شدیم احساس کردیم اگر حوزه برویم علومی را یاد می گیریم که وقتی به ما مراجعه کنند چیزهای زیادی بلد هستیم مثلا سال دوم استخاره می کنیم سال سوم فلان کار را میکنیم سال چهارم خیلی چیزها بلد هستیم بعد سال نهم که رسیدیم دیدیم هنوز استخاره نمی توانیم انجام دهیم در خواندن قرآن هم که مشکل داریم ، حفظ هم که نکردیم! در خواندن متن عربی هم گیر میکنیم. حتی روایتی هم نخواندیم! و دیدیم این خیلی بد است تصمیم گرفتیم یک فکری برای خودمان کنیم. حقیقت این هست که حضرت صاحب خیلی منت گذاشتند بزرگترین هدیه ای که حضرت به ما دادند این بود که آشنایی با کلام اهل بیت را بیاموزیم ، به این صورت که روند کلام و روند بیان حضرات را انسان بداند، نوعی اجتهاد است البته تنه به تنه اجتهاد در فقه و اصول نمی زنم که گاهی بسیار هم تکراری شده اند اما یک سری روایاتی است که باقی مانده و خیلی دست به آنها نزده اند. می ‌طلبد انسان تلاش کند لذا اگر چیزی را انسان بلد نیست باید بنشیند و یاد بگیرد و ربطی هم به پایه تحصیلی ندارد.

کتاب بصائر الدرجات کتابی است که افق دید انسان را وسیع تر می کند ، بعضی کتب قد آدم را بلندتر می کنند ، حیاة القلوب و تاریخ یعقوبی چنین کتابی است . خوراک بسیاری از منبرها نیز خواهند بود اگر با روش مخصوص آنها خوانده شود.

اعتقاد من این است که اهل بیت عمده معارف را برای مردم گفته اند کسانی که فهم بهتری داشتند اسرار را به آنها می سپردند ، مرحوم صفار قمی چنین فردی است ، از اصحاب امام عسکری است امام را دیده است و رفته از امام چیزی یاد گرفته. روایات درجه یک را دیده انحراف به چپ و راست پیدا نکرده و تا روز آخر نیز در خانه امام بوده است و می‌بینیم که چنین اسراری در چنین کتبی جمع شده اند .

من بعد از مطالعه کتابهای زیادی که بود احساسم این است که کتاب ها کمی شلوغ و به هم ریخته نوشته شده و این کار عمدی صورت گرفته است چرا چون نمی خواستند دست نا اهل بیفتد . حدیث را نقل می کنند اما در جای خود نمی گذارند باب را نقل میکنند که پراکنده نشود اما به جای این که در اول کتاب باشد در آخر می آید به خودی خود اگر نا اهل وسط بیاید دستش کوتاه می شود کاری که ما در این کتاب کردیم ، تبویب جدید بود . مطالب همان است و شرحی نیز گفته نمی شود که مثل شهید مطهری بر روی یک روایت سه جلسه صحبت شود بلکه به سبکی که قدیم در حوزه بوده پیش می رویم و مثلاً در یک ساعت ۳۰ روایت می خوانیم و از کنار هم قرار دادن این روایات فهمیده می شود و دیگر نیازی به شرح ندارد ، منتها فرقش این است که هرکس به اندازه خود متوجه می شود این کتاب کتابی است که ذهن را مرتب می کند و شخص متوجه می‌شود اندوخته های علمی خودش را کجا استفاده کند؛ کتابی است که لایه های ذهنی را در جای خودش قرار می‌دهد و رتبه شما را در دین بالا میبرد شما را جزء صاحبان اسرار قرار می‌دهد .

ما را یک قدم جلوتر می برد ، صاحب سرّ می‌شویم ، در پاسخگویی به شبهات روشی هست که صغرا و کبرا میکنند و پاسخ می دهند ، روش دیگری هم هست که روش اهل سرّ هست و در آن روش شبهات اصلا با توجه به مبانی معرفتی که فرد دارد اصلا وارد نمی‌شود ، خودت میفهمی که حرف اشتباهی است در مقام استدلال حرف‌هایی می‌زنی که عده ای متوجه نمی‌شوند لازم نیست همه هر حرفی را بفهمند ، مهم این است که برای شما هیچ شبهه ای وجود ندارد در قضیه دین و معارف دینی باید انسان خودش را نجات بدهد ما عمدتا وقت برای نجات دیگران می گذاریم نه خودمان ما اگر می‌خواهیم دیگران هم استفاده کنند باید قالب ها را یاد بگیریم و محتوای خوب درون آنها بگذاریم .

در جلسه مقدماتی برای فهم مقدمات مباحثی را مطرح خواهیم کرد :

اولین مقدمه‌ای که انسان باید ذهنش با آن آشنا شود این است که هدف از آفرینش چیست ؟

ما میگوییم هدف از آفرینش کسب معارف است و از آنجا می گوییم که هدف از آفرینش در قرآن این بیان شده است :

﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[1] من خلق نکردم جن و انس را مگر برای من ، من مهم هستم ، من مورد عبادتشان قرار بگیرم.

حالا ببینید روایاتی که ذیل همین آیه در تفسیر برهان آمده امام صادق علیه السلام می فرماید: (خلقهم لیأمرهم بالعباده) [2] خلق کرد آن ها را برای اینکه امر کند آنها را به عبادت کردن خودش . یعنی همه ما مأمور به عبادت هستیم یعنی ما مامور به خم و راست شدنیم؟ نماز به این معنا؟ در جایی دیگر می فرماید: (خلقهم للعباده) [3] اصلا خلق کردیم برای عبادت .

می‌فرماید این عبادت برای چیست ؟ به روح این عبادت می‌گویند عبودیت ؛ یعنی وقتی انسان در عبودیت به روح عبادت برسد ، عبودیتی در وجودش روشن می شود . چیزی است که بعضی ها با اینکه سواد دارند، ندارند و آنان که سواد ندارند ، دارند .

می‌فرماید: اول عبودیته کسب معرفته یعنی کسی که کسب معارف نکرد از هدف آفرینش خارج می شود. حالا معارف چه چیزهایی هستند؟ در بحث خواهم گفت ولی یک دسته از معارف هستند که اگر وارد آن شوید به آن اصلی دست انداخته اید چه فقه و اصول بلد باشید چه نباشید.

در جای دیگر آن حدیث کنز معروف (کنت کنزا مخفیا فأحببت ان أعرف) [4] این را مرحوم مجلسی در بهارالأنوار دو بار آورده است . مرحوم مجلسی این حدیث را به صورت مرسل از پدرشان نقل می کنند ، اما ببینید این روایت خیلی مورد استناد قرار گرفته در اصناف مختلف مخصوصاً صنف اهل معرفت . در آنجا مشخص می شود که علت آفرینش حب ذات به ذات است.

حب ذات به ذات باعث می‌شود که این آفرینش انجام شود . یعنی اصلا تجلی خداوند و در قالب انسان و موجودات عالم به خاطر این بوده است که خودش ، خودش را دوست داشته است .

می فرماید من مخفی بودم هیچی وجود نداشت من تنهای تنها بودم دوست داشتم چیزهایی وجود داشته باشد که بیایند مرا پیدا کنند معرفت پیدا کنند اساساً من وقتی خلقت کردم غایت در این خلقت معرفت است که اینها من را بشناسند حالا اگر من چیزی خرج کردم به خاطره حب ذات به ذات ولی آنها به دنبال غایت خلقت نرفتند و آنها من را نشناختند چه میشود؟ اصلاً رفتند پی کارشان! در مسیری که من گفتم نیامدند و مسیر اشتباهی هم که خیلی زیاد است. آن راه مستقیم است که یکی است. هرکسی دنبال چیزی می رود یکی دنبال پول یکی مقام یکی دنبال فلان رفته است. ولی اگر دنبال معرفت نروی قافیه را باخته ای حالا دنبال هر چیز دیگری که می خواهی برو مهم این است که فقط یکی از آنها درست است. / اینها همه عنوان بود.

مقدمه دوم:

هر چند ممکن است ساز و کارهای ذهنی شما به هم بریزد اما بعدا درستش میکنیم ببینید ما بیان میکنیم که اصول دین چند تا است؟ 1.توحید 2.نبوت 3.معاد 4.امامت 5.عدل

حالا ببینید حتی یک روایت نمی توانید پیدا کنید که بگوید اصول دین پنج تا است و اینها را گفته باشد یا بگویند اصول دین سه تا و اصول مذهب دوتا است. نظر محقق است. چرا اینطور شد؟

سه تا از مباحث است که می‌گویند اصول دین است می‌گویند ما علوم اهل بیت را به دو دسته تقسیم بندی می کنیم یکی آنهایی که باید تقلید کنیم که آنها اشکالی ندارد و آنها فروع دین است یکی مباحثی که باید خودمان تحقیق کنیم که آنها را اصول دین گویند.

سه دسته از اصول دین را همه مسلمین قبول دارند و دوتای آن نیز محل اختلاف بین مسلمین و فرق است که ما اضافه کردیم شد ۵ تا حالا چه کسی گفته اصول دین پنج تا است و شش تا نیست؟ آیا یکی از اوصاف خدا خالقیت هست یا نه؟ حالا چه فرقی با عدل می کند؟ چون محل عدل بحث بین ما و اهل سنت بود و در اصول دین آوردیم اما در خالقیت با آنها بحثی نداشتیم نه اینکه بگوییم حالا بروید از مسیر تقلید قبول بکنید. پس اصول دین شد 6 تا. یکی یکی اوصاف خداوند را به آن اضافه بکنید.

رجعت یکی از اعتقادات شیعه هست. به آن اضافه کنید! اینها را باید خودت تحقیق کنی و بفهمی تعدادش خیلی بیشتر از خمس و زکات و نماز و اینهاست اصلا قابل مقایسه با این ها نیست ولی ما را داخل این ها گیر انداخته اند و زمان که روی آنها گذشته است ما فکر کردیم فقط همین هاست در حالی که خیلی زیاد است و در مباحث خواهید دید ما باید اصول دین خودمان نه فقط این پنج تا را و اصول مذهب نه فقط این دو تا هرچه که هست اصلا هزارتا را یاد بگیریم و تحقیق کنیم اگر نکردی تو معرفت پیدا نکرده ای و از هدف آفرینش فاصله پیدا کرده اید در یک کتاب عمومی مثل بحارالانوار و سایر روایات اینقدر کلمه بُنیَّ داریم ، بُنیَّ الاسلام را جستجو کنید:

بُنیَّ الاسلام علی خمس[5] - بُنیَّ الاسلام علی عشر[6] و این قدر روایات می‌آید و جالب است که هیچ کدام از این ها با تفسیری که ما گفتیم جور در نمی آید یعنی اینهایی که گفتیم برخی از اصول دین است و برخی نیز از فروع دین جناب ابن حمزه نقل می کند از امام باقر علیه السلام که بنی الاسلام علی خمس - اقام الصلاه - ایتاء الزکات - حج البیت - صوم شهر رمضان - والولایه ( ۴ تا از فروع به همراه یکی از اصول آمده است و می گوید بر این بنا شده است)

اگر می‌خواهیم چیزی یاد بگیریم باید ساختارهای ذهنی مان را اصلاح کنیم. نه اینکه آنها از اصول دین نیست بلکه می خواهیم بگوییم در آنها منحصر نیست و موارد دیگری باید به آنها اضافه شود.

نکته سوم می خواهیم بدانیم میزان در معارف شیعه چیست؟

ما اگر می‌خواهیم بدانیم درست فهمیده ایم یا نه منابع ما چه چیزهایی باید باشد؟ خوب مشخص است قرآن ولی اگر بخواهیم فقط به آن اکتفا کنیم ، متوجه می شویم که اولاً همه معارف در آن بیان نشده و ثانیاً آنها که گفته شده به اشاره بوده و به تفصیل گفته نشده است لذا نیاز به نکته بعدی داریم. مفسر قرآن کیست اهل بیت عصمت و طهارت که متوسل به آنها و روایات شان می شویم و آن سیره آنهاست که باعث می شود ما بفهمیم قرآن را و بفهمیم دین را . إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ[7] .

نکته چهارم :

عقل: این عقلی که آمده یک نوع فهم عرفی در فقه داریم که سر جای خود محفوظ است اما یک نوع عقل داریم که در روایات استفاده شده که مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان[8] معلوم میشود عقلی است که ما آن را به عنوان عقل نمی شناسیم ما به آن می‌گوییم ساده - بل – ابله که می شود سر آن کلاه گذاشت در صورتی که از لحاظ شرعی آن عاقل است و این ابله چون عقل آن چیزی است که بشود حلال را از حرام تشخیص داد و بعد هم به بهشت رفت و بهشت را با آن اکتساب کرد آن چیزی که با آن جهنم را می خرند که اسمش عقل نیست آن یک شیطنت است و لذا ما هیچ وقت نمی گوییم آمریکا عاقل اعظم است میگوییم شیطان بزرگ است عاقل آن کسی است که در مسیر هدایت از آن فهمی که دارد استفاده کند. آن فهم را عقل می گویند که اگر این را گذاشتید کنار آنها متوجه می شوید که نورانیت این فهم از خود اهل بیت است و لذا برای اینکه تدبر در قرآن بکنیم تعقل در قرآن به این معنا نیست که مثلاً یک چیزی بگذارید و بگویید ۱۶ چیز از این آیه فهمیدیم آن چیزی را که دوست داریم تحمیل می کنیم به قرآن! نه قرآن باید برای ما بگوید اهل بیت باید برای ما بگوید که چه چیزی از این آیات فهمیده می شود نه اینکه ما هر چیزی را که دوست داریم به هر مناسبتی تحمیل بر قران بکنیم این خودش درباره یک نحوی از این عقل است این حرف خوب است ولی این آیه این را نمی خواهد بگوید شما چرا زور میزنید بر روی منبر که این را می خواهد بگوید؟

متعلق این معرفت چه چیزهایی باید باشد؟ 1- باید معارفی را یاد بگیریم که ذات الهی را به ما یاد بدهد که چه کسی است ذات الهی که قابل شناخت نیست؛ ما به واسطه اوصاف الهی که به ما رسیده خواهیم شناخت حالا بحث خواهم کرد تا بتوانیم خداوند را بشناسیم یکی دیگر اینکه باید معارف مربوط به اهل بیت را بفهمیم که خداوند به واسطه اهل بیت چگونه می‌خواهد ما را مدیریت کند این نکته ای که دارد این است که ببینید بعضی از چیزهایی که در اینجا هست رتبه اش مقدم است اما بیان آن موثر است مثل یک چکیده ای که اول رساله ها می نویسند. چکیده ای که اول کتاب ها می نویسند هیچ کس نمی تواند همان اول که مقاله‌اش را شروع میکند چکیده اش را هم بنویسد ، بلکه چکیده درست است که اول اول است اما آخر آخر می توان آن را نوشت ما یک چیزی داریم در مورد اهل بیت به نام معرفت نورانیت این معرفت نورانیت مثل چکیده تمام احوال اهل بیت است (معرفتی به نورانیت معرفت الله عز و جل) [9] البته ما یک جلسه مقدماتی در رابطه با معرفت نورانیت خواهیم گفت چون ناگزیریم از بیان ولی شرح آن را می‌گذاریم آخر کتاب می گوییم یعنی وقتی که قشنگ جا افتاد الان اهل بیت نحوه نظارت شان بر این عالم چگونه است یعنی یک امام چجوری واقعاً نظارت بر احوال ما دارد این که می گویند این آیه ﴿ هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ ﴾[10] تجلی در وجود امام معصوم و امام زمان خود دارد یعنی چی. (نمی‌توانم حتی ترجمه کنم) این که می گویند أَینَ ما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه[11] بعد حضرت می‌فرماید نحن وجه الله هر طرف که رو بگردانی وجه الله است بعد حضرت می‌فرماید وجه الله منم راست و چپ بالا و پایین اصلا نگاه نکن چشمت را ببند اصلا مصادفت دارد با این وجود این یعنی چه.

عرفان نمی‌گویم روایت می‌خوانم آیه می‌خوانم این در قرآن می‌فرماید ﴿وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها﴾[12] در زیارت جامعه کبیره می‌خوانید وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ[13] در اینجا یک کلمه اش عوض شده این یعنی چه؟ حالا به جای صد الله اکبر هزار الله اکبر اول آن بگویید بالاخره باید این را فهمید اگر نفهمیم که هیچ و معرفت اهل بیت در این جا هاست که حاد می شود و باید فهمید و الا اگر نفهمید یا از دنیا رفته حتی اگر به تو آیت الله العظمی بگویند باز هم جاهل از دنیا رفته ای.

یکسری معارف هم هست که مربوط به خودشناسی است که در ضمن این خواهیم گفت حتی جسمانیتمان را تعداد ارواحی که در وجود ما هست تعداد حلقه هایی که خداوند گذاشته برای مدیریت وجود ما که آیا من اینم یا من روحم؟ رابطه این روح با این جسم الان چیست؟ شاید باورتان نشود تمام اینها در روایات و با مثال بیان شده یعنی ما هیچ گیری نداریم فقط بیان نکردند برای ما.

مقدمه پنجم:

یکی دیگر از چیزهایی که وجود دارد مسیر کسب معرفت هست. معارف از بالا به پایین است اما در امتثال اوامر الهی از پایین به بالا است گاهی از ما می‌خواهند که مطیع خدا باشیم ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْکُمُ اللَّه﴾[14] اگر میخواهید بگویید عاشق من هستید باید یک کاری بکنید.

باید بیاید اطاعت من را بکند و عمل انجام بدهد امتثال امر از ائمه معصومین علیهم السلام اما اگر خواستیم معرفت را شروع کنیم و خود اهل بیت را بشناسیم از کجا؟ بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عرفنی نفسک[15] خدایا نفس خودت را به ما بشناسان و ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک معرفت از بالاست یعنی باید اول خدا را بشناسی تا بتوانی رسول را بشناسی تا بتوانی خودت او را بشناسی و اگر این رتبه ها را رعایت نکردی بیچاره میشوی. باعث ضلالت می شود نقشه راه کلی معرفت در کتاب بصائر الدرجات اینجوری می‌شود که ما اول از معرفت الهی شروع می‌کنیم بعد می‌رویم رتبه بعدی. روی این زیاد نمی ایستیم این همان معرفت نورانیت است که باید آخر کار بگوییم و اضافه اش کنیم.

میایم سراغ ائمه. ائمه را از جسمانیت شان شروع نمی‌کنیم از نورانیت آنها شروع می‌کنیم (کلمه روح را برای خودمان به کار میبریم و نورانیت را برای اهل بیت) و بعد جسمانیت ائمه که اینقدر از شبهات حل می شود که بفهمیم جنس جسم اهل بیت از جنس روح مومنین است وقتی که این را بفهمیم متوجه میشویم و عُرِجَ به درست است نه به روحه. حضرت با جسمشان رفتند و الا میگویند با این سرعت باید تبدیل به انرژی شوند در حالیکه این را اگر بفهمیم این شبهات نیز حل می‌شود.

طی الارض چیست؟طی السما چیست؟ بعد میرسیم به خودمان که ما چگونه هستیم رابطه وجودی ما با ائمه چگونه است که اگر ائمه جنس جسمشان یک طور است و جنس روحشان هم طور دیگر، ما چگونه هستیم ما داری چندتا روح هستیم کفار چندتا روح دارند و وظیفه هر کدامشان چگونه هست، و رابطه جسم ما با آنها به چه صورت هست؟ نفس چیست؟ خیلی ها این را نمیدانند که میگوییم اعدا عدوک در بدن ما چه کاری انجام میدهد داخل بدن هست یا بیرون بدن؟ روح در کجا قرار دارد؟ بعد میرسیم به نحوه تعلق علم ائمه به ما.

مقدمه ششم:

حالا که متوجه نقشه راه و مسیر راه شدیم حال باید متوجه آسیب آن شویم آسیب جدی که در این بحث ما با آن رو به رو هستیم این است که عده ای در پی کسب چنین معارفی نیستند در پی خواندن فقه و اصول هستند و فکر میکنند که دیگر شناخت پیدا کرده اند و آن افرادی که میخواهند یک کاری انجام بدهند درگیر یک آسیبی میشوند و آن این است که هیچ متن معرفتی ک دارای چشم انداز علمی هم باشد پیدا نمیکنند، یعنی وجود ندارد.

علوم آن سینه به سینه است یعنی باید به یک نفر مراجعه کنید و ده پانزده سال وقت بگذاری بعد از مدتی از یک باب یک حدیث خوانده میشود مدتی بعد یک حدیث دیگری میخواند همه این مسائل را کنار هم قرار میدهد و مثلا بعد از سی سال در کنار درس خارجی که خواندی و ایشان بلد بوده یک مقدار از درس ،بصائر را برای شما گفته است. بحث ما این است که درسهای خارج را نادیده بگیرد و یک سری از درس هایی که باعث کسب معارف میشود و با چشم انداز علمی. البته ما با آدرس پیش میرویم مثلا میخواهیم باب فلان از بخش چهارم را بخوانیم چون اولین مسئله ای که ما باید یاد،بگیریم راجع به مسئله روحانیت ائمه اینجا بیان شده است راجع به جسم ائمه در بخش فلان گفته شده است این باب و این باب را میخوانیم و مدام روایاتی را که قرائت کردیم تیک میزنیم تا اخرین روایت ما نزدیک دو هزار روایت در این کتاب داریم ک همه را بیان کنیم ان شاءالله

حتی بحثهایی ک سخت هست آن ها را هم ان شاءالله بیان میکنیم ک یک دوره کامل از معارف را بیان کرده باشیم نکته بعدی اینکه این کتاب از حیث سندی هیچ اشکالی ندارد ما در سند روایات ملا نقطه ای زیاد داریم ولی این کتابی که الان در دست هست یک رساله فوق لیسانس نوشته شده است که این احادیث کتاب را همه اقایان قبول کرده اند تحقیق شده یک رساله فوق دفاع شده که کار آقای زمانی است که تمام احادیث کتاب صحیح است و مشکلی ندارد فقط فهم آن که ان شاءالله ما هر کدام را در جای خودش به اذن حضرت قرار میدیم که ان شاءالله با همدیگر یک سری مسائل را یاد بگیریم.

تحصیل این هم چند مقدمه دارد:

اول اینکه ما طلبه هستیم و نیاز به تذکر نیست ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[16] با وضو سر کلاس حاضر شدن باعث اثر در فهم میشود که انسان بتواند مطالب را مس کند مطالب معنوی را

نکته بعد صدق و اخلاص طلب و اراده در فهم: این مسائل را یاد نگیریم که بخواهیم بگوییم من خیلی لطمه دیده ام راجع به این مسائل تا توانستند اصلاحم کند.

این مباحث اگر روی منبر گفته شود پشت سرت راه می افتند و دست و پایت را میبوسند خیلی از اینها حرفهای منبری نیست مطالبی هست که فقط ذهنتان را روشن کند ک اگر کسی خواست چیزی بگوید بتوانید جواب دهید منتها با زیرکی. خیلی ها هم در این فکر بودند که بعضی نکات رو یادداشت کنند که برای منبر خوب است!

نکته دیگر توسل به حضرات مقدس خاصه مولا و سرورمان حضرت صاحب الزمان هستند ک ان شاءالله این کار را انجام بدهند.

مقدمه نهم: این مباحث که گفته میشود مصرف داخلی دارد و این گفته نمیشود که زمینه بحث با سنی ها شود! این برای این است که ما مکتب تشیع را با اسرارش متوجه بشویم اگر گفتند رجعت ، ما متوجه بشویم اگر گفتند طی الارض متوجه بشویم که فن طی الارض چیست، سریع متوجه میشویم که فلانی دروغ میگوید آمریکا سال ۷۹ اعلام کرد که ما فرمول طی الارض عرفا در مشرق زمین را پیدا کرده ایم رسما اعلام کردند، سایتها گفتند مگر میشود گفتند بله.

امام صادق (ع) طی الارض را ترجمه کردند گفتند طی الارض رمز ندارد اصلا یعنی تو اینجا ایستاده ای و اینجا هم تخت بلقیس هست میخواهی برش داری نیاز نیست این وسط پایتان را گشاد بردارید یا پرواز کنید طی الارض یعنی زمین زیر پایت بپیچد تو همان راه رفتن معمولی را انجام میدهی نفس نفس نمیزنی دو سه قدم میروید می رسید کربلا گفتم چه طور ممکن است؟ این که اصلا فرمولی ندارد یک محتواییست که برای یکی حاصل میشود برای یکی نه.

نکته دیگر اینکه اگر کسی بخواهد این مباحث را برای کسی باز گو کند اصلا میسور نیست چون عمده این موضوعات از حدیث اهل بیت شما هیچ وقت نمیتوانید،کسی،را مجاب کنید که قال صادق به این صورت او یا مسلمان نیست که اول باید مسلمانش کنید شیعه اش کنید بعد اعتقاد پیدا بکند بعد امام صادق را قبول کند یا سنی است باید اول شیعه بشود پس مصرف این موضوعات داخلیست و به درد اهل سنت نمیخورد این مسائل برای این است ک ما متوجه بشویم ما اعتقادمان محکم بشود.

مقدمه دهم:

یکی از چیزهایی ک در ایام ظهور به آن نیاز داریم افرادیست که از لحاظ ذهنی آماده باشند هر قدر که تعداد این افراد بیشتر باشد که خوب بتوانند بفهمند که امام یعنی چه ولایت یعنی چه، با این زمینه ظهور فراهم میشود یعنی وقتی که ما سی چهل نفری که به این جمع اضافه شدیم حضرت احساس امنیت میکنند چون میداند اگر کاری را به یکی بسپارد نیاز به مراقب ندارد چون میداند که من میبینم میداند که در وجود من در حال حرکت است این را میداند که حضور علمیه من مصادف با وجود است نمیتواند خارج وجود باشد لا یُمْکِنُ الْفِرٰارُ مِن حُکومَتِکْ[17] حکومت یعنی ولایت اگر انسان متوجه این مسائل شود، میشود کارگزار حضرت. هرچند که حضرت ظهور نکنند. خدایی نکرده امام الان در دست ما بلا تشبیه شدند شبیه این موبایل. خیلی امکانات دارد ولی من از ان فقط دوربین و تماسش را متوجه میشوم در صورتی که دارای امکانات زیادی است ولی من معرفت و شناخت استفاده از آن را ندارم بعضی هایش را هم خیلی نیاز دارم و کارم لنگ آن است ولی بلد نیستم. باور کنید امام زمان همینطور هست معرفت پیدا کردن به امام زمان زمینه ظهور را ایجاد میکند این است که ما خودمان از فیض حضور ایشان بهره مند میشویم امام زمان همه جا ظهور داره در فکر و قلب ما. اگر میخواهید زمینه ظهور فراهم بشود و کاری برای حضرت انجام بدهید این مسائل باید فراگیر بشود و الا مشکل پیدا میشود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo