< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، روش شناسی بحث

استناد به قرآن در مساله حقیقت پیامبری

بحث درباره حقیقت پیامبری به اینجا رسید که آیا می توان بر اساس قرآن کریم به این سوال پاسخ داد که آیا حقیقت پیامبری، گزینش الهی است یا امری بشری؟ گفته شد از این جهت که قرآن کریم قول پیامبر است و نه از این جهت که معجزه است می توان به آن استناد کرد. پیامبر اکرم (ص) که خود نبوت را تجربه کرده است در این کتاب شریف تلقی خود را از نبوت بیان کرده است. اگر یک انسان محقق که به دنبال حقیقت است و حرفی را از قبل فرض نگرفته باشد به قرآن رجوع کند، مثل روز برایش روشن است که قرآن فرستاد خداوند است و پیامبر از سوی او برگزیده شده است.

در ادامه به بررسی چند آیه در این باره می پردازیم:

1. سوره انعام، آیه 91 : ﴿ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‌ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ﴾[1] . از دو جهت می توان به این آیه استناد کرد: اول اینکه قول پیامبر اکرم (ص) است که بیان می کند کسانی که معتقد باشند بر کسی وحی نشده است، خداوند را نشناخته اند. دوم یک استدلال عقلی است که از یک سو بیان می کند «ما قدروا الله حق قدره» یعنی مقام الهی اقتضای این امر را دارد که نیاز معرفتی بشر را برطرف کرده و برای او پیامبر ارسال کند و از سوی دیگر می فرماید: شما چیزهایی را می دانید که اگر به حال خودتان رها می شدید، هیچ وقت اینها را نمی شناختید، به تعبیر دیگر الان معرفت هایی بشر در اختیار دارید که ظرفیت بشر بما هو بشر آنها را ندارد.

2. سوره بقره، آیه 213: ﴿كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقيم﴾[2] . در این آیه می فرماید: خدای متعال نبیین را مبعوث کرده است و کتاب را هم با آنها نازل کرده است، یعنی هم خودشان برگزیده الهی هستند و هم آنچه گفته اند دستاورد خودشان نبوده و از سوی خداوند به ایشان وحی شده است.

سوال و جواب

مراد از «کان الناس امه واحده» در آیه چیست؟

دو دیدگاه در این باره مطرح است. علامه طباطبایی و برخی دیگر گفته اند: به قرینه بحث اختلاف که در ادامه آیه آمده است مراد این است که مقطعی از زندگی بشر بوده است که به جهت سادگی زندگی، اختلافاتی میان آنها صورت نگرفته و نیاز به شریعتی نبوده است، و بعد از طی مراحلی پیامبر آمده است. دیدگاه دیگر می گوید: آیه نمی فرماید مقطعی از زندگی بشر نیاز به قانون آسمانی نبوده است، بلکه انسان (فارغ از مساله زمان) امت واحده است، یعنی انسان ها از ابتدا تا آخر یک نحوه زیست و حیات دارند، و چون انسان ها اینگونه هستند، خداوند پیامبران را برگزیده است. صاحب المنار و برخی دیگر این تفسیر را برگزیده اند و تفسیر صحیح هم همین است، زیرا اینکه می گویند انسان ها با هم اختلافی نداشته اند صحیح نیست. اختلاف میان بشر به نحو شدید آن که منجر به قتل شد در میان فرزندان حضرت آدم (ع) واقع شده است، و لذا اینگونه نبوده است که اولین کتاب آسمانی مربوط به حضرت نوح (ع) بوده باشد، کتاب آسمانی از ابتدا بوده است. البته مقصود از کتاب، لوح نوشته شده نیست کما اینکه قرآن هم در ابتدا نوشته شده نبوده است، بلکه مراد مطالبی بوده که به نفس پیامبر القا شده است. مراد از کتاب، مجموعه ای از بایدها و نبایدهای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری است.

شاید گفته شود اگر کتاب آسمانی و شریعت برای همه انبیاء الهی بوده است چرا در قرآن تنها سخن از شریعت حضرت نوع (ع) و سایر پیامبران اولی العزم است؟ پاسخ این است که علت آن وجود یک نقطه عطف در زندگی پیامبران اولی العزم و اهمیت و ویژگی خاص آنان بوده است. آنچه می توان گفت این است که برخی از کتاب های آسمانی کتاب مادر و برخی غیر مادر بوده است. کتاب های مادر، کتاب های محوری بوده که در مقطعی مبنا بوده است. مثلا حضرت لوط (ع) بر اساس کتاب ابراهیم (ع) باید قومش را هدایت کند، اما اگر نیازهای خاصی بوده است دستورات ویژه ای هم داشته است.[3]

3. سوره آل عمران، آیه 33 ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين﴾‌.[4] در آیه ای دیگر می فرماید: ﴿اللَّهُ يَصْطَفي‌ مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصير﴾.[5]

نکته: گفته شد: اگر دو نفر را در نظر بگیریم که یکی شاعر و دیگری غیر شاعر است، و فرد شاعر درباره خود بگوید: من این شعرها را از روی فکر و اندیشه خود نگفته ام، بلکه مورد الهام بوده است، سخن او نسبت به دیگری که این شعر را تجربه نکرده و از بیرون قضاوت می کند و می گوید نه اینها محصول فکر خودت است، مقدم است. در اینجا نیز سخن پیامبر (ص) در قرآن کریم که می گوید: آنچه من می گویم وحی الهی است و از سوی خود چیزی نگفته ام، نسبت به نویسنده کتاب مسیر پیامبری که از بیرون درباره آن حضرت قضاوت می کند، و این سخنان را تراوش ذهنی خود او می داند، روشن است که مقدم است.

4. در دسته ای دیگر از آیات پیامبر اکرم (ص) می گوید: آنچه من می گویم از خودم نیست بلکه تنها آنچه به من وحی شده است را بیان می گویم: ﴿وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ﴾[6] و در جای دیگر می فرماید: ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‌ إِلَيَّ﴾ [7] و می فرماید: ﴿قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾[8] و آیه ﴿قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‌ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِد﴾[9]

5. دسته ای دیگر از آیات است که گوینده آنها قطعا پیامبر نیست، بلکه خداوند است و نمی توان گفت اینها سخنان پیامبر است: «﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ﴾ [10] و می فرماید: ﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم﴾‌.[11] پس پیامبر نقل کلام الهی را می کند و فعل پیامبر نیست.

همین واژه «ارسال» درباره پدیده های طبیعی هم بکار رفته است: ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماء﴾.[12] و می فرماید: ﴿فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا﴾[13] و ﴿وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْرارا﴾[14] . مرسل این ارسال ها خدای متعال است همان گونه که مرسل انبیای الهی نیز پیامبر نیست و خدای متعال است.

6. ﴿ وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقيم‌﴾ [15] و آیه ﴿وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى﴾[16] و آیه ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه﴾[17]

 

تفاوت سخن دکتر سروش و سخن نویسنده مسیر پیامبری

دکتر سروش برگزیده بودن پیامبران را قبول دارد، اما اینکه آنچه آنان بیان کرده اند وحی بوده است را نمی پذیرد، اما نویسنده کتاب مسیر پیامبری، مطلب را جلوتر بوده و می گوید: اصلا گزینشی در کار نبوده است. سروش می گوید: کار خداوند خلق النبی و بعث النبی بوده است، همانند معلمی که سر کلام می فرستند، بقیه کار و صلاح امر با خود او است. پیامبر اکرم (ص) دارای تجربه های درونی و تجربه بیرونی بوده است و محصول این دو تجربه قرآن کریم است. وی می گوید: اگر بعثت پیامبر بیش از 23 طول می کشید، محصول ایشان هم بیشتر می شد.

سروش معتقد به عصمت پیامبر نیست و می گوید: قرآن محصول خداوند باواسطه است، اما نظر مشهور این است که قرآن محصول بدون واسطه خداوند است. سروش معتقد است قرآن دارای مطالب درست و غلط است. وی تصریح دارد که علم پیامبر درباره طبیعت به اندازه علم امروز نبوده است و لذا مطالبی در قرآن آمده که مطابق علم آن روز و نادرست است. [18]

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده بیان می شود.


[3] در این باره ر.ک: وحی شناسی، اثر حضرت استاد.
[18] در این باره به کتاب وحی نبوی، اثر حضرت استاد رجوع شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo