< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، نقد و بررسی اشکالات

 

اطمینان آور بودن منابع روایی

سخن در نقد اشکالاتی بود که نویسنده مسیر پیامبری بر دیدگاه رایج در باره گزینش پیامبری مطرح کرده بود. یکی از اشکالات وی مربوط به روایات بود که در این باره گفته است: روایات که دومین منبع دین اسلام از وثاقت کافی برخوردار نیست و نمی تواند به عنوان منبع شرعی محسوب شود. اگر هدف خداوند از فرستادن پیامبران هدایت انسان ها بوده است چرا این هدایت به طور دقیق انجام نشده است.

نقد و بررسی

خدای متعال هم به دلیل عقلی و هم نقلی دارای شان هدایت گری است و به همین خاطر پیامبرانی را برای دستیابی به این مقصود فرستاده است. البته استناد به نقل و قرآن کریم در این جا از باب اینکه وحی الهی است نیست، بلکه از این باب است که این سخنان، کلام پیامبر است که خود پیامبری را تجربه کرده است. قرآن و پیامبری نبی اکرم (ص) در این بحث مقبول بین طرفین است. ایشان نیز قبول دارد که قرآن برای تعلیم و تربیت انسان ها توسط پیامبر بیان شده است.

شیوه عاقلانه و اطمینان آور هدایت گری پیامبر

آیات فراوانی مساله هدایت گری قرآن را بیان می کند. حاصل این آیات دو چیز است: یکی اصل هدایت گری الهی است و اینکه یکی از صفات و شئون الهی آن است که مخلوقات را هدایت کند، و دوم اینکه هدایت الهی از طریق نبوت صورت گرفته است. اکنون سخن در این است که شیوه هدایت پیامبر چگونه است؟ احتمال اینکه گفته شود پیامبر عمدا یا سهوا خلاف واقع سخن گفته است مردود است، زیرا اگر عمدا کذب گفته باشد، قطعا مقبول نیست زیرا مسلم است که پیامبران انسان هایی بوده اند که در عالی ترین درجه انسانی بوده و می خواستند مردم را هدایت کنند و این امر با دروغگویی آنان سازگاری ندارد. احتمال اینکه سهوا و تخیل هم داشته باشد نیز پذیرفته شده نیست، زیرا پیامبران انسان هایی بودند که از نظر عقلانی در بالاترین درجه قرار داشتند و این نمی شود که از ابتدا تا انتها دچار توهم و تخیل باشد. بنابراین آنچه پیامبر بیان کرده است واقعیت داشته است.

شیوه هدایت گری پیامبران گاه به صورت مستقیم و گاه با واسطه بوده است، یعنی گاه آنان مستقیما با مردم سخن می گفتند و پیام الهی را به آنان ابلاغ می کردند و گاه در مکان هایی که نمی توانستند خود حاضر شوند، افرادی مورد وثوق را می فرستادند تا پیام ها را به مردم برسانند. این شیوه ای کاملا عقلانی است، زیرا عقلا به سخن کسی که از نظر اخلاقی امین و مورد وثوق باشد و از جهت حافظه نیز مشکلی نداشته اعتماد می کنند، مگر اینکه قرینه ای بر خلاف آن باشد.

همان طور که قبلا هم گفته شد اطمینانی که از طریق واسطه حاصل می شود، ظن منطقی است که در زبان عرف با عنوان علم اطمینان آور از آن یاد می شود. بله ظن عرفی حجت نیست اما ظن منطقی حجت است زیرا عرف به آن ظن، اطمینان دارد و به خلاف آن به خاطر کم بودن، اعتنا نمی کند.

اشکالی که در مباحث اصولی برای برخی واقع شده این است که توجه ندارند که علم اصول علمی عقلی اما مربوط به عرف است اما گاه در آن در مورد علم و ظن به اصطلاح منطقی که در فلسفه مطرح می شود بحث شده است. در مباحث اعتقادی نیز آنچه معتبر است همین ظن عرفی و علم اطمینان آور است، البته علم منطقی که به معنای یقین بالمعنی الاخص است در صورتی که حاصل شود به عنوان کمال به شمار می رود اما شرط نیست.

این علم عرفی و اطمینان آور در مباحث اعتقادی حجت است، حتی در بحث نبوت که از شالوده های مباحث اعتقادی است از آن استفاده می شود. توضیح اینکه همان طور که در مباحث کلامی بیان شده است سه راه برای فهمیدن مصداق نبی وجود دارد: یکی نص است که معمولا وجود ندارد. دوم وجود قرائن و شواهد است که مورد مناقشه است و سوم راه معجزه است که بهترین راه است. معجزه توسط خواص فهمیده می شود و بقیه مردم از باب رجوع به این خواص و اطمینان به آنان معجزه را می پذیرند زیرا خود قادر به تشخیص آن نیستند. این از باب استناد به قول خبره است که یقین آور است اما نه یقین بالمعنی الاخص، بلکه ظن اطمینان آور یا علم عرفی به دست می دهد که کافی و حجت است. کما اینکه در جریان معجزه حضرت موسی (ع)، ساحران که خبره در کار بودند فهمیدند که کار ایشان سحر نیست، بلکه خارج از دسترس بشر است. مردم نیز به سخن این ساحران اعتماد کردند. در مورد قران کریم نیز خبرگان آن عصر فهمیدند که قرآن نمی تواند کلام بشر باشد.

سوال و جواب

ممکن است گفته شود چرا خداوند روش پیامبری را برای هدایت گری برگزید؟

اگر این مساله را بررسی کنیم می بینیم چند فرض در این باره وجود دارد. یک فرض این که به همه مردم جداگانه وحی شود اما این فرض امکان پذیر نیست، زیرا انسان ها دارای ظرفیت های مختلفی هستند و تنها افراد خاصی می توانند وحی الهی را دریافت کنند. دریافت وحی امر ساده ای نیست، بلکه نیازمند یک روح بسیار پاکیزه و خودساخته در درجه بالا است. فرض های دیگر نیز همین گونه مردود است بنابراین فرض صحیح ارسال افرادی ویژه به عنوان پیام رسانان الهی بوده است.

علاوه بر اینکه اگر ما فلسفه این کار را ندانیم از باب برهان لمی می دانیم که خدای متعال علیم و قدیر و حکیم است و هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمی دهد. اکنون که این قضیه در باب نبوت رخ داده است آن را شیوه ای حکیمانه می دانیم. ندانستن وجه حکمت، هیچگاه اصل بحث را زیر سوال نمی برد.

نکته دیگر در اینجا آن است که روح تشریع و غایت تشریع، آزمون و امتحان بندگان است تا روح تسلیم و تعبد آنان تقویت شود و الا اگر کسی از سر شب تا صبح عبادت کند، اما تفرعن داشتن باشد، عملش فایده ای ندارد. البته مراد تسلیم ضابطه مند است. قرآن کریم می فرماید: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‌ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما﴾[1] . خدای متعال قسم می خورد که اینها ایمان ندارند مگر اینکه تسلیم باشند. آری خودبینی یکی از دام های عجیب شیطان و از بدترین آنها است. ظلمت نفسی که امیرالمومنین (ع) دائم می فرمودند از همین جهت است.

بنابراین شیوه ای که نبوت برای هدایت گری برگزیده است یک شیوه کاملا عاقلانه و قابل اطمینان است. علاوه بر اینکه این شیوه یک امتیاز نسبت به روش عقلانی دارد و آن این که یک نظارت معصومانه نیز همواره در مورد آن وجود دارد، چرا که همواره معصوم در روی زمین وجود دارد.

نکته دیگر اینکه اگر کسی طبق این شیوه عمل کند و تلاش خود را داشته باشد هر چند در مواردی به خطا رود، خدای متعال از او می پذیرد و جبران می کند، زیرا آنچه نزد شارع مهم است تعبد و تسلیم است و وقتی چنین شیوه ای را برگزیند از سوی مولا حمایت می شود.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo