< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، نقد و بررسی اشکالات

 

اطمینان آور بودن منابع روایی

سخن در بررسی اشکالاتی بود که نویسنده کتاب مسیر پیامبری بر دیدگاه رایج در پیامبری مطرح کرده بود. از جمله اشکالات وی این بود که روایات که منبع مهم دین اسلام است، قابل اطمینان نیست. گفته شد که این اشکال وارد نیست و شیوه بیان روایات، شیوه ای رایج و معقول در میان عقلای بشر بوده است و اطمینان آور و حجت است.

نویسنده مسیر پیامبری در ضمن اشکال فوق گفته است: اگر روایات به عنوان منبع هدایت الهی برای بشر می بود در این صورت نمی بایست جعل و تحریف در آنها راه پیدا می کرد، و چون چنین نشده است، نمی توان آن را به عنوان راه هدایت الهی شناخت.

نقد و بررسی

اگر مراد شما این است که تکوینا خدای متعال مانع می شد که در روایات جعل راه پیدا کند، این سخن باطل است زیرا با اصل اختیار انسان منافات دارد. در آدمی نفس اماره و شیطان قرار داده شده است تا بتواند بر مبنای قوه اختیار دست به انتخاب بزند.

اگر مراد این است که این اختلاف و تعارض در میان روایات به اطمینان بخش بودن آنها آسیب می رساند، پاسخ این است که اینگونه نیست، زیرا اثر وجود جعل و تحریف در روایات این است که کار را مشکل می کند و تشخیص را دشوار تر می نماید اما راه شناخت مسدود نمی شود. بله اگر این جعلیات نمی بود شناخت راه آسان تر می بود اما این مساله به بن بست نمی انجامد و ملاک ها و معیارهای تشخیص سخن درست از نادرست وجود دارد.

منشا این جعل نیز این است که یکی از راه های دشمنان برای مخدوش کردن حق، به راه انداختن تهاجم فرهنگی است. آنان سعی می کنند با این کارها حق را مخدوش کرده و باطل را در آن راه دهند. امیرالمومنین (ع) در خطبه 50 نهج البلاغه فرمودند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ يَتَوَلَّى فِيهَا رِجَالٌ رِجَالًا فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى»[1] : همانا آغاز پيدايش آشوب ها، فرمانبرى هوسها و بدعت نهادن احكامى است بر خلاف قرآن كه مردمى بدنبال مردمى آن را بدست گيرند. اگر باطل برهنه مى‌بود بر خردمندى نهان نمى‌گشت و اگر حق ناآميخته مي نمود اختلافى پيدا نمي شد، ولى مشتى از حق و مشتى از باطل گرفته و آميخته شود و با هم پيش آيند، اينجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره شود و آنها كه از جانب خدا سبقت نيكى داشتند نجات يابند.

آن حضرت ریشه فتنه ها را دو چیز می دانند: احکام جعلی و هواهای پیروی شده. امروزه نسبت به گذشته ابزارها خیلی سریع تر شده است و دشمن از ابزارهای خیلی پیشرفته ای برای نادرست نشان دادن مسیر حق استفاده می کند. کشورهای استعمارگر پول های زیادی خرج می کنند و میلیاردها دلار از کشورهایی همچون عربستان برای فریب دادن مردم خصوصا کشور ما استفاده می کنند. ایران یگانه کشوری است که آگاهانه و بر اساس خطی که دین برایش ترسیم کرده است در برابر باطل سینه سپر کرده است و همین امر سبب ایجاد نهضت های دیگری شده است که تحت تاثیر انقلاب ما، به مبارزه با باطل پرداخته اند.

برخی از چهره های مشهور داخلی متاسفانه نمک می خورند اما نمک دان را می شکنند و با دشمنان این آب و خاک هم صدا می شوند. سخنان آنها در دوران ما سبب شد که جوانانی فریب خورده و کسانی را شهید کنند که کارشان جز خدمت چیز دیگری نبوده است.

بحث اسرائیلیات هم که در روایات ما راه پیدا کرده است از همین سنخ است. اما همان طور که گفته شد اینها کار را به جبر نمی رساند، بلکه امر را دشوار می کند. در این مسیر نیز کسانی که برای به دست آورد حق و حقیقت تلاش و کوشش می کنند، اگر به حق دست یابند رستگار می شوند و اگر به حق هم دست نیابند خدای متعال برای آن ها جبران می کند.

اهمیت نیک در کار

نیت اگر در کارها خالص باشد رد خور ندارد خواه عمل مطابق با واقع باشد یا نه.

در روایت آمده است ابن ابی یعفور می گوید: « شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ كَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِي يَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ»[2] : من از دردها كه مى‌كشيدم، به امام صادق (ع) شَكوَت كردم- او مرد پر دردى بود- در پاسخ فرمود: اى عبد اللَّه! اگر مؤمن مى‌دانست در مصيبت چه اجرى دارد، هر آينه آرزو مى‌كرد كه با مقراض تيكه تيكه شود.

انسان گاه با عمل می خواهد به قرب الهی برد، در این صورت باید عمل را بداند، قصد قرب داشته باشد، عمل را به نیکویی انجام دهد و بعد از انجام نیز مراقب باشد که عمل خراب نشود تا بتواند اجر و پاداش دریافت کند و این کار سختی است، اما کسی که بیمار می شود قصد قرب نمی خواهد، همین که راضی به رضای الهی باشد کار تمام است. روایات فراوانی همین مطلب را بیان می کند که رحمت الهی موسع است. اصولا در صفات جمال الهی تزاحم و تعارض نیست، یعنی این گونه نیست که صفتی، امری را اقتضا کند و صفتی دیگر غیر آن را اقتضا کند.

بنابراین اگر انسان با ایمان در تلاش و کوشش خود راه را پیدا کرده که خوب است، اما اگر به واقع نرسید خداوند آن را می پذیرد و همان عمل برای او قرب آور است. آقای انصاریان می گفت: یک بنده خدایی مکه رفته بود و در مسجد الحرام محتلم می شود و آبی برای وضو در اختیار ندارد. او در آن مکان معنوی و مقدس، تیمم کرده و نمازش را می خواند، اما خودش از آن نماز در آن حالت خجالت می کشد و به خود می گوید: خاک بر سر من و آن نمازی که خواندم. بعد که از دنیا می رود کسی او را در خوب می بیند و گوید چه شد. در پاسخ می گوید: فقط همان نمازی که در مسجد الحرام با آن کیفیت خواندم، از من قبول شد.

بنابراین مساله خاکی بودن و عجز و ذلت در درگاه الهی خیلی مهم است. رمز قرب الهی کمیت عمل نیست بلکه کیفیت است، حتی مقصد نیز علت تامه نیست بلکه برای قرب الهی طریقیت دارد.

نکته ای در مورد پلورالیسم و راه حق

در بحث پلورالیسم دینی سه بحث مطرح می شود: حوزه شناخت و حوزه اجتماع و مساله نجات. در مورد حوزه شناخت باید دانست که حق بالجمله در ادیان الهی در زمان خودشان قرار دارد و در زمان ما حق به صورت کامل و تام در اسلام است.، اگر چه سایر ادیان نیز بهره هایی از حق را دارند. بنابراین در حوزه حق گرایی، حصر گرا هستیم. در حوزه اجتماعی کثرت گرا هستیم به این معنا که در جامعه ای که آیین اسلام در آن جامعه حاکم است، اسلام قوانینی دارد که زندگی مسالمت آمیز با پیروان ادیان را تامین می کند، البته به شرط آنکه محاربه نداشته باشند. الان هیچ جای دنیا مانند ایران نسبت به اقلیت های مذهبی برخورد نمی شود. آنها در مجلس نماینده و در همه نهادها حضور دارند. در نظم شاهنشاهی اهل سنت و علمای آنان اصلا به حساب نمی آمدند.

از جنبه نجات نیز شمول گرایی صحیح است به این معنا که راه نجات تنها یک طریق معین دارد و آن راه اسلام است اما اگر کسی جاهل و قاصر شد، همان مقداری که فهمیده است، باعث نجات او می شود. شهید مطهری در عدل الهی این بحث را به خوبی طرح کرده است. در آنجا به این سوال پاسخ داده شده که آیا اگر کسی غیر مومن باشد و عمل خیری انجام دهد، از عمل خود بهره مند می شود یا نه؟ ایشان مباحث مختلفی را در این باره بیان کرده و در انتها کلام ابن سینا را نقل می کند که می گوید: انسان ها از نظر صحت جسم سه گونه هستند: افرادی که کاملا سالم هستند و افرادی که کاملا ناقص هستند و متوسطین که غالب افراد بشر را این گروه سوم تشکیل می دهند. در مورد معنویت نیز همین سه گروه وجود دارد: کسانی که کامل در علم و عمل هستند و کسانی که ناقص در علم و عمل هستند و اینان همانند که در اهل عذاب ابدی هستند. گروه سوم متوسطین هستند که غالب افراد را شامل می شوند. نهایت کار اینها نجات از عذاب است. رحمت الهی را با دید وسیع نگاه کن.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo