< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، نقد و بررسی اشکالات

 

درباره ماه شریف رجب

در روایتی که مرحوم شیخ صدوق در «امالی» از رسول خدا (ص) آورده اند، چنین آمده است:

« أَلَا إِنَّ رجب [رَجَباً] شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَمُّ وَ هُوَ شَهْرٌ عَظِيمٌ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْأَصَمَّ لِأَنَّهُ لَا يقائه [لا يقاريه‌] [يُقَارِنُهُ‌] شَهْرٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرْمَةً وَ فَضْلًا عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُعَظِّمُونَهُ فِي جَاهِلِيَّتِهَا فَلَمَّا جَاءَ الْإِسْلَامُ لَمْ يَزْدَدْ إِلَّا تَعْظِيماً وَ فَضْلًا أَلَا إِنَّ رجب [رَجَباً] وَ شَعْبَانَ شَهْرَايَ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي أَلَا فَمَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ يَوْماً إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَوْجَبَ رِضْوَانَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ وَ أَطْفَى صَوْمُهُ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ غَضَبَ اللَّهِ وَ أَغْلَقَ عَنْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ وَ لَوْ أَعْطَى مِلْ‌ءَ الْأَرْضِ ذَهَباً مَا كَانَ بِأَفْضَلَ مِنْ صَوْمِهِ وَ لَا يَسْتَكْمِلُ أَجْرَهُ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الدُّنْيَا دُونَ الْحَسَنَاتِ إِذَا أَخْلَصَهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَهُ إِذَا أَمْسَى عَشْرَ دَعَوَاتٍ مُسْتَجَابَاتٍ إِنْ دَعَا بِهِ دَاعٍ بِشَيْ‌ءٍ فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَّا ادَّخَرَ لَهُ مِنَ الْخَيْرِ أَفْضَلَ مِمَّا دَعَا مِنْ أَوْلِيَائِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ أَصْفِيَائِه‌»[1] : هلا رجب ماه اصم خداست و ماه بزرگى است و براى آن اسمش ناميدند كه هيچ ماه در حرمت و فضيلت قرين او نيست نزد خداى تبارك و تعالى، مردم جاهليت در دوران جاهليت خود آن را محترم ميدانستند و اسلام هم جز فضل و احترام بر آن نيفزود هلا كه رجب و شعبان هر دو ماه منند و رمضان ماه امت منست هلا هر كه يك روز رجب را از روى عقيده و قربت روزه دارد مستحق رضوان اكبر خداست و روزه آن روزش خشم خدا را خاموش كند و درى از دوزخ را بر او بندد و اگر بر زمين طلا بدهد باز هم بهتر از روزه آن نيست و كامل نشود اجرش بچيزى از امور دنيا جز حسنات در صورتى كه مخلص خداى عز و جل باشد و چون شب كند ده دعاى مستجاب دارد و اگر در نقد دنيا از خدا خواهد باو عطا كند و گر نه براى آخرت او ذخيره بهترى از آنچه يكى از اولياء و اصفياء و دوستانش دعا كرده مهيا دارد.

در ادامه روایت چنین آمده است:

«وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِينَ يَوْماً نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَمَّا مَا مَضَى فَقَدْ غُفِرَ لَكَ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فِيمَا بَقِيَ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْجِنَانِ كُلِّهَا فِي كُلِّ جَنَّةٍ أَرْبَعِينَ أَلْفَ مَدِينَةٍ مِنْ ذَهَبٍ فِي كُلِّ مَدِينَةٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ قَصْرٍ فِي كُلِّ قَصْرٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ بَيْتٍ وَ فِي كُلِّ بَيْتٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ مَائِدَةٍ مِنْ ذَهَبٍ عَلَى كُلِّ مَائِدَةٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ قَصْعَةٍ فِي كُلِّ قَصْعَةٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ لِكُلِّ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ مِنْ ذَلِكَ لَوْنٌ عَلَى حِدَةٍ وَ فِي كُلِّ بَيْتٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ سَرِيرٍ مِنْ ذَهَبٍ طُولُ كُلِّ سَرِيرٍ أَلْفَا ذِرَاعٍ فِي أَلْفَيْ ذِرَاعٍ عَلَى كُلِّ سَرِيرٍ جَارِيَةٌ مِنَ الْحُورِ عَلَيْهَا ثَلَاثُمِائَةِ أَلْفِ ذُؤَابَةٍ مِنْ نُورٍ تَحْمِلُ كُلَّ ذُؤَابَةٍ مِنْهَا أَلْفُ أَلْفِ وَصِيفَةٍ تُغَلِّفُهَا بِالْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ إِلَى أَنْ يُوَافِيَهَا صَائِمُ رَجَبٍ هَذَا لِمَنْ صَامَ شَهْرَ رَجَبٍ كُلَّهُ قِيلَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَمَنْ عَجَزَ عَنْ صِيَامِ رَجَبٍ لِضَعْفٍ أَوْ لِعِلَّةٍ كَانَتْ بِهِ أَوِ امْرَأَةٍ غَيْرِ طَاهِرٍ يَصْنَعُ مَا ذَا لِيَنَالَ مَا وَصَفْتَهُ قَالَ يَتَصَدَّقُ كُلَّ يَوْمٍ بِرَغِيفٍ عَلَى الْمَسَاكِينِ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّهُ إِذَا تَصَدَّقَ بِهَذِهِ الصَّدَقَةِ كُلَّ يَوْمٍ نَالَ مَا وَصَفْتُ وَ أَكْثَرَ إِنَّهُ لَوِ اجْتَمَعَ جَمِيعُ الْخَلَائِقِ كُلُّهُمْ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَلَى أَنْ يُقَدِّرُوا قَدْرَ ثَوَابِهِ مَا بَلَغُوا عُشْرَ مَا يُصِيبُ فِي الْجِنَانِ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الدَّرَجَاتِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى هَذِهِ الصَّدَقَةِ يَصْنَعُ مَا ذَا لِيَنَالَ مَا وَصَفْتَ قَالَ يُسَبِّحُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ إِلَى تَمَامِ ثَلَاثِينَ يَوْماً بِهَذَا التَّسْبِيحِ مِائَةَ مَرَّةٍ سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ»

هر كه سى روز رجب را روزه دارد منادى از آسمان ندا كند اى بنده خدا گناهان گذشته‌ات آمرزيده شده، كار خود از سرگير نسبت بآينده و خدا در بهشتى چهل هزار شهر باو دهد از طلا كه در هر شهرى چهل هزار هزار كاخ است و در هر كاخى چهل هزار هزار خانه و در هر خانه چهل هزار هزار خوان طلا و بر هر خوانى چهل هزار هزار كاسه و بر هر كاسه چهل هزار هزار رنگ خوراك و نوشابه كه هر كدام رنگى جدا دارند باز در هر خانه چهل هزار تخت طلا، هر تختى هزار ذراع در دو هزار ذراع و بر هر تختى دختركى از حور كه سيصد رشته گيسوى نور دارد و هر گيسو را هزار هزار كنيزك برداشته و بمشك و عنبر مى‌آلايند تاب روزه‌دار رجب رسانند، اين ثواب كسي اتست كه همه رجب را روزه دارد.

عرض شد: يا رسول اللَّه هر كه براى ضعف يا درد نتواند روزه همه رجب را گيرد، يا زنى كه ناپاك باشد چه كنند كه باين ثوابها رسند؟

فرمود: هر روز يك گرده نان بر گدايان صدقه دهند بدان كه جانم بدست او است هر كه هر روز اين صدقه را دهد برسد بدان چه گفتم و به بيشتر از آن اگر همه خلايق از اهل آسمانها و زمين جمع شوند كه ثواب او را اندازه گيرند نتوانند برسند بده يك آنچه از ثواب در بهشت دارد نسبت بفضل و درجات.

عرض شد: يا رسول اللَّه اگر كسى قادر بر اين صدقه نباشد چه كند كه باين ثوابى كه گفتى برسد؟

فرمود: هر روز از رجب تا تمام سى روز صد بار اين تسبيح را بگويد: «سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ»

 

شعری از حضرت استاد با عنوان، «باقر العلم و امام پنجمین»

مژده یاران وعده جانان رسیــد     ماه دیـن از شهر یثرب بر کشیـد

سبع و خمسین چون که از هجرت گذشت     گلشن عصمت به بار و بر نشست

غُرّه ماه رجب روشن زمیــــن    از تجلیِ رخِ حـــق الیقیـــــن

یعنی آمد وارث علم رســــول     پور حیدر قــرّة العین بتـــــول

باقر العلم و امام پنجمیــــــن    کاشف اسرار قــــرآن مبیـــن

باقر آمد تا شکافد علــــــم را     تا زداید جهل را از سینه هـــــا

تا چراغ معرفت روشن شــــود     تا درخــت معدلت بـــــار آورد

شهر عرفان را بود باقر چو بـاب     آفتاب آمـد دلیـــل آفتـــــاب

گفته هایش جمله نور و رحمت است     سر به سـر مفتاح گنج حکمت است

گفت آن آموزگار بی مثـــــال    از سه خصلت کان بود کل الکمـال

بایدت دانا شوی بر علم دیـــن    علم دین باشد کمال راستیـــن

صابر و ثابت قدم در مشـکلات    همچو کوه استوار و با ثبــــات

نظم و تقدیر معیشت بایــــدت    تا سعادت جمله در چنگ آیـدت

آن امام و اسوه اهــــــل یقین    گفته اندر وصف دانـــایان چنین

عالمی کو دانشش نافــع بـــود     بر هـزاران عابد او رافع بـــــود

رهنمودی دیگــــــر از آن مقتـدا    از بـــــرای سالک راه هــــــدی

حاجت و درد و غمت کتمان نما    گر تصـدق می کنی پنهان نمــا

بود او دریای احسان و کــــرم    در فضایل جمله سر مشق امــم

بهرمند از جود او هر خاص و عام     مستمنـدان را نمودی احتــــرام

در مناجات و دعا آن نیکنــــام     ذکر حق بودش به لب هر صبح و شام

سر به سجده در بر پروردگـــار     ناله سر می داد و می گرییـد زار

همچو جدش مرتضی می‌کرد کار    مرد را از کار نبود ننگ و عـــار

بُد معین خادمان در کارهـــــا    تا شود آسانشان دشوار هـــــا

باقـــرا! بر نام تو بالنده ایـــم     گنج حکمت را ز تو یابنده ایــم

عاشقا! مهرش تو را گر بر دل اسـت     کن یقین لطف خدایت شامل است

غره رجب، 1412

راز تفاوت ها در عالم موجودات

درباره راز تفاوت ها در نظام موجودات، تبیین جدیدی بر اساس امکان ذاتی و امکان وقوعی طرح شد. تبیین دیگر این مساله بر اساس ظرفیت های موجودات بیان شده است، اما این تبیین این سوال را پیش می آورد که ظرفیت ها را چه کسی داده است؟ این ظرفیت ها نیز از طرف خدای متعال است. در تبیین ما دیگر این سوال طرح نمی شود، چون علم ما نسبت به مصادیق امکان وقوعی و تفاصیل آن محدودیت دارد و لذا ما نمی دانیم طرحی پیشینی را مطرح کنیم که اگر نظام عالم این گونه بود بهتر بود.

آنچه در عالم موجود شده است قطعا از معبر امکان ذاتی و امکان وقوعی گذشته است و هر چه که از خدای متعال صادر شده است دارای امکان وقوعی بوده است. مبنای این سخن این است که یکی از شاخص های امکان وقوعی، حکمت صانع و خالق است، و چون خدای متعال را بر اساس برهان پیشینی حکیم می دانیم، می گوییم: هر آنچه اکنون صادر شده است امکان وقوعی داشته است و آنچه واقع نشده، امکان وقوعی نداشته است. ما نیز چون علم محیط به عالم نداریم نمی توانیم در این باره اظهار نظر کنیم.

حسن و قبح در عالم

قرآن کریم در چند آیه می فرماید: «الله خالق کل شی»: خدای متعال خالق هر چیزی است، یعنی هر آنچه شیئیت دارد مخلوق خدای متعال است. در آیه دیگر می فرماید: «الذی احسن کل شی خلقه» یعنی هر آنچه او خلق کرده است حسن و نیکو است. هیچ چیزی در عالم و خلقت الهی قبح ندارد. در توضیح مساله صدق و کذب را مطرح می کنیم. کذب از نظر وجودی عدمی است، کذب عبارت است از گفتاری که مطابق با واقع نیست. (نیست یعنی عدمی است). کار کردن دستگاه تکلم در فردی که کذب می گوید با صدق مشترک است. صدق و کذب از مفاهیم ثانویه هستند که ما بازاء ندارد اما منشا انتزاع دارند، یکی منشا وجودی دارد و یکی منشا عدمی. اما از جهت تکوین هر دو کارکردن دستگاه تکلم است که امری حسن است و از این جهت قبحی ندارد.

این مساله در باره همه قبایح صدق می کند یعنی همه قبایح جنبه عدمی دارد و از همین جهت هم بد هستند و الا جنبه وجودی آنها خیر است و حسن است. در تکوین قبحی وجود ندارد و این همان معنای آیه «الذی احسن کل شی خلقه» است. حسن های تشریعی هم به خداوند بر می گردد اما قبح ها به سوء اختیار انسان بر می گردد. امام سجاد (ع) در کلامی بالاتر فرمودند: آدم مومن وقتی به این درجه از عبودیت می رسد، اصلا برای خودش هیچ سهمی قائل نیست. او همه بدی ها را از خود و هر چه خوبی است را از خداوند می بیند. او خود را فقیر بالذات می داند و می فهمد که هدایت، نعمت و توانمندی های او همه از آن خداوند است که به او داده است. کسی که به این درجه از معرفت برسد، همه چیز دارد. یعنی آن جایی که فرد به مسکنت برسد، غنی است و هر جا خودش را ببیند فقیر است.

سوال و جواب: سعادت و شقاوت در شکم مادر

سوال: معنای این روایت که فرمود: «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» چیست؟

پاسخ: همین سوال از امام کاظم (ع) شد، آن حضرت در جواب فرمودند: معنای حدیث این است که خداوند می داند این شخصی که در شکم مادر است اهل سعادت می شود و آن دیگری اهل شقاوت. او به علم الهی اینها را می داند، زیرا اساسا در آن مقام شقاوت و سعادت برای فرد معنا ندارد، زیرا سعادت و شقاوت فرع علم و آگاهی و تکلیف است که در آنجا نیست.

سوال و جواب: حکیمانه بودن و مقتضای امر نبوت

سوال: ممکن است گفته شود درست است که وحی پدیده ای سنگین است و همه نمی توانند آن را دریافت کنند، اما چه مانعی دارد که خدای متعال که قادر بر همه امور است، برای کسی که ظرفیت وجودی بزرگی دارد، هدایت متناسب با او و برای کسی که ظرفیت کمتری دارد، هدایتی متناسب با او نازل کند و اینگونه دیگر نیازی به ارسال رسولان نباشد؟

پاسخ: درست است که به لحاظ اصل اولیه قدرت الهی مطلق است و می تواند همه را بهره مند از هدایت مستقیم کند. مثل اینکه پروفسور توانمندی است که می تواند مطالبی را متناسب با دانشجو، کودک و ... بیان کند. او اگر قدرت داشته باشد می تواند متناسب با هر کدام سخن بگوید. اما در مساله ما اولا بحث حکیمانه بودن این نظام مطرح است که عده ای به عنوان رسول فرستاده شوند تا دیگران به آنها مراجعه کنند، ثانیا: نبوت مساله ای ذو جهات است و صرفا تعلیم نیست. نبی تنها بیان کننده اطلاعات نیست، بلکه او اسوه حسنه است و نیز شان رهبری جامعه و مانند آن را نیز به عهده دارد.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo