< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، نقد و بررسی اشکالات

 

مروری بر مباحث گذشته در نقد مسیر پیامبری

دیدگاه رایج ای که درباره نبوت بیان شده است بر سه محور اصلی استوار است که عبارتند از: برگزیدگی، ماموریت ویژه و حامل پیام ویژه بودن. دیدگاه های دیگری که درباره نبوت بیان شده برخی فاقد این ویژگی ها هستند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:

1. یکی از این دیدگاه ها توسط دکتر سروش بیان شده است. در دیدگاه وی دو رکن اول یعنی برگزیدگی و ماموریت ویژه داشتن وجود دارد اما رکن سوم نیست. وی معتقد است پیامبران برگزیده بودند و ماموریت ویژه داشتند، اما بسته هدایتی آنها توسط خود آنها و ظرفیت وجودی و شناختی که از جامعه داشتند شکل می گرفت. وی معتقد است پیام های به صورت مشخص در اختیار پیامبر قرار نگرفته است، و ختم نبوتی شکل نگرفته است. افراد برگزیده و برجسته دائما می توانند باشند که انسان ها را بر اساس رهیافت خود هدایت کنند. وی همچنین عصمت را نیز در مورد پیامبران نپذیرفته است.

2. دیدگاه دیگر گزینش گری را قبول دارد، اما داشتن ماموریت ویژه ای به طور خاص را قبول ندارد، بلکه این مساله را از باب ماموریت عمومی می داند. این دیدگاه معتقد است از جانب خدای متعال همه انسان ها این ماموریت را دارند که متناسب با داشته های روحی و جسمی خود در حل مشکلات مردم بکوشند «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته». عالم به ما هو عالم ماموریتی دارد و این ماموریت عام است. طبق این دیدگاه انبیا کسانی بودند که شناختی از جامعه خودشان پیدا کردند و طبق آن احساس مسئولیت نمودند، اما دیگر میثاق و پیمان خاصی در کار نبوده است. این دیدگاه از سید احمد خان هندی به دست می آید. وی معتقد بود انبیا نبوغ ویژه ای داشتند همانند سایر نوابغ با این تفاوت که برخی از نوابغ در ریاضی و برخی در نجوم و برخی در سایر رشته ها نابغه بوده اند، اما انبیا نوابغ در مسائل معنوی بودند. این نبوغ را خدای متعال به آنها داده است و ماموریت عام از خداوند داشتند، اما دیگر اینکه پیامی بوده باشد و یا جبرئیل و بسته فرهنگی در کار بوده باشد چنین نبوده است. این معارف از خود انبیاء می جوشیده است. در میان مسیحیت نیز تفسیری از نبوت و وحی ارائه شده که شبیه همین دیدگاه است. آنان بر اساس ضمیر ناخودآگاه این معارف را توجیه می کنند و می گویند: خواستگاه مطالبی که پیامبران می گفتند از ضمیر باطن به ضمیر ظاهر می آمده است .

دین باروی در میان برخی دانشمندان

در قرن 17 و پس از رنسانس، بنیان گذاران علم جدید مانند نیوتن در فیزیک، رابرت بویل در شیمی، و گالیله در نجوم، متدین و خداباور بودند و بر آن استدلال می کردند. اما در قرن 18 و 19 ورق برگشت و غرور علمی جامعه غرب را فرا گرفت. آنان علاوه بر خودبسندگی از وحی، آن را مزاحم رشد علمی می دانستند. این سیر ادامه داشت تا قرن بیستم، در این زمان باطل بودن وعده هایی که داده بودند و فکر می کردند که همه مشکلات بشر به خاطر نبود علم است روشن شد. جنگ جهانی اول و دوم نشان داد که عقل به تنهایی نمی تواند انسان را به سعادت برساند، لذا به سراغ عده ای به سمت مسایل معنوی برگشتند. از جمله روانشناسان و روانکاوان به این سمت برگشتند که نمونه آن بازگشت جدی یونگ به مسایل روحی و دینی بود. او معتقد بود دین و ایمان عنصر مهمی در سلامت جسمی و روحی انسان است. وی کلینیکی در اتریش دایر کرده بود که از سراسر دنیا به آنجا برای درمان می رفتند. وی در یکی از کتاب های خود گفته است: بیمارانی که از سن 35 سال به بالا نزد من می آمدند و مشکل روحی داشتند، بلااستثناء خلا ایمانی داشتند. کسانی که دارای ایمان بودند از این آفت ها در امان بودند. ویلیام جیمز (م 1910 ) نیز که پدر روانشناسی جدید است در کتاب دین و روان به این مباحث پرداخته است.

3. دیدگاه کتاب مسیر پیامبری که هر سه محور در باب نبوت را رد کرده است. دو دیدگاهی که بیان شد در مقام نقد نظریه رایج نبودند بلکه گفتند این هم یک نظریه است اما دیگر منکر دیدگاه رایج نبوده اند، اما دیدگاه مسیر پیامبری، به انکار دیدگاه رایج پرداخته و در این باره ادله ای بیان کرده است.

آنچه تا کنون درباره نقد دیدگاه مسیر پیامبری بیان شده است از این قرار است:

1. روش شناسی بحث. حاصل آن این شد که روش بحث در مساله پیامبری، روش عقلی و نقلی است.

2. تبیین نظریه مسیر پیامبری

3. بیان حقیقت نبوت از طریق نقلی و عقلی

4. پاسخ به اشکالات. اولین اشکالی که بیان شد این بود که نویسنده گفته بود: اگر پیامبران برگزیده خداوند می بودند باید پیام های آنها به ما به صورت دست نخورده به ما می رسید اما اینگونه نبوده است. تحریف تورات و انجیل که مسلم است. قرآن نیز مورد اعتماد کامل نیست. در نقد این اشکال از طریق ادله اثبات شده که قرآن کریم به صورت سالم به دست ما رسیده است .

اشکال دیگر: عمومی نبودن پیامبری

نویسنده کتاب مسیر پیامبری در اشکال دیگری بر نظریه رایج گفته است: اگر نظریه رایج درست باشد باید به عموم افراد می رسید یعنی در هر مکان و زمانی پیامبر بوده باشد، و این مقتضای عدل در نبوت است در حالی که چنین نبوده است. وی می گوید:

«اگر حتی عقلا بپذیریم که واجب است خداوند نسبت به مخلوقات و بندگان خود دارای لطف باشد، عقلاً نمی توانیم کیفیت لطف را تعیین و خداوند را بر اساس تشخیص خویش مکلف نماییم. پذیرفتن وجوب لطف بر خداوند، ملازم های با وجوب فرستادن پیامبران ندارد؛ زیرا راه هدایت بندگان، منحصر به فرستادن پیامبران نیست. مروری کوتاه بر تاریخ پیامبران و ادیان نشان می دهد که واقعیت، مؤید قاعده ی لطف نمی باشد.

این واقعیت که در همه ی زمان ها و مکان ها پیامبران الهی ارسال نشده اند، آیا ناقض عدل و انصاف الهی نیست؟ آیا اعمال تبعیض در هدایت بندگان بر خداوند رواست؟

واقعیت با قاعده ی لطف در تعارض است. قاعده ی لطف، فرستادن پیامبران و هدایت مردمان را بر خداوند واجب می داند؛ در حالی که حتی بنابر عقیده ی سنتی، در اکثر نقاط جهان و در اکثر زمان ها، پیامبری از جانب خدا نیامده است. این بدان معناست که اکثر بندگان از لطف خدا محروم بوده اند. معتقدان قاعده ی لطف، خود نیز به گونه ای بر این واقعیت اذعان داشته اند، آنجا که درباره ی کسانی سخن می گویند که پیامبری برای ایشان فرستاده نشده و پیام ادیان الهی به آنان نرسیده است.

به عقیدهی نگارنده اساسا بیان احکام و قوانین توسط خداوند، نه اتفاق افتاده و نه معقول و عادلانه است که اتفاق بیفتد. از آنجا که همه اذعان دارند که در همه ی زمان ها و مکان ها پیامبر نیامده است، ارزیابی عملکرد انسان با احکام و قوانین منتسب به پیامبران کاری است تبعیض آمیز و غیرعادلانه. پس عملکرد انسان با چه معیاری در آخرت قابل ارزیابی است؟»[1]

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود

 


[1] مسیر پیامبری، صدیقه وسمقی، ص101 - 104.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo