< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، نقد و بررسی اشکالات

 

بررسی اشکال عمومی نبودن پیامبری

سخن در بررسی قاعده لطف و ارتباط آن با عمومیت پیامبری بود. گفته شد لطف عبارت است از آنچه برای مکلفان مقرب به طاعت و مبعد از معصیت است.

چیستی لطف و وجوب لطف نبوت

عقل انسان نمی تواند همه مصادیق لطف را درک کند اما پاره ای از آنها را می شناسد که لطف بودن ارسال پیامبران از این دسته است. آنچه توسط انبیاء الهی می رسد، تکالیف نقلی است و همان طور که متکلمان اسلامی گفته اند این تکالیف، لطف در حق تکالیف عقلی است. نبوت از یک منظر خودش مصداق لطف نیست، بلکه سبب و مقدمه برای تحقق لطف است، البته نبوت ابعاد دیگری نیز دارد و آثار دیگری هم برای مکلفان به بار می آورد که از آن جهت در حق مکلفان مستقیما لطف است، مانند نظارت و بشارت دادن و الگوی عملی بودن. بنابراین نبوت به عنوان فعل الهی یا مصداق لطف و یا محقق لطف الهی است.

محقق طوسی در این باره می فرماید: « و هي واجبة لاشتمالها على اللطف في التكاليف العقلية» ایشان وجه لطف بودن نبوت و وجوب آن را این دانسته اند که نسبت به تکالیف عقلیه لطف است. علامه در شرح می فرماید: « اختلف الناس هنا فقالت المعتزلة إن البعثة واجبة و قالت الأشعرية إنها غير واجبة. احتجت المعتزلة بأن التكاليف السمعية ألطاف في التكاليف العقلية و اللطف واجب فالتكليف السمعي واجب و لا تمكن معرفته إلا من جهة النبي فيكون وجود النبي واجبا لأن ما لا يتم الواجب إلا به فهو واجب. و استدلوا على كون التكليف السمعي لطفا في العقلي بأن الإنسان إذا كان مواظبا على فعل الواجبات السمعية و ترك المناهي الشرعية كان من فعل الواجبات العقلية و الانتهاء عن المناهي العقلية أقرب و هذا معلوم بالضرورة لكل عاقل و قد بينا فيما تقدم أن اللطف واجب»[1] شناخت تکلیف سمعی ممکن نیست مگر از طریق نبی و به همین خاطر وجود نبی واجب است زیرا آنچه واجب مطلق متوقف بر آن است، آن نیز واجب خواهد بود. گفته اند که تکلیف سمعی، لطف در حق تکلیف عقلی است. علت آن این است که آدمی اگر مواظبت بر انجام واجبات نقلی داشته باشد و مناهی شرعی را ترک کند، نسبت به انجام واجبات و پرهیز از مناهی عقلی آماده تر می شود و این امر بدیهی است.

نبوت بار و ارمغانی دارد که آن ارمغان مشتمل بر لطف در تکالیف عقلی است و آن تکالیف سمعی است، بنابراین نبوت مشتمل بر چیزی است که لطف است برای تکالیف عقلیه است.

مرحوم محقق طوسی (خواجه نصیر الدین طوسی) در باره وجوب لطف می فرماید: « و اللطف واجب لتحصيل الغرض به» لطف واجب است، زیرا غرض خدای متعال از تکلیف عباد و به نتیجه رسیدن آن متوقف بر لطف است. مرحوم علامه در شرح این سخن فرموده است: « أن المكلف إذا علم أن المكلف لا يطيع إلا باللطف فلو كلفه من دونه كان ناقضا لغرضه كمن دعا غيره إلى طعام و هو يعلم أنه لا يجيبه إلا إذا فعل معه نوعا من التأدب فإذا لم يفعل الداعي ذلك النوع من التأدب كان ناقضا لغرضه فوجوب اللطف يستلزم تحصيل الغرض»[2] شارع و تکلیف کننده اگر بداند که مکلف اطاعت نمی کند مگر اینکه در حق او لطف انجام شود (مراد نوع مکلفان است) در این صورت اگر او را تکلیف کند اما این لطف را در حق او انجام ندهد، نقض غرض کرده است، مانند کسی که می خواهد دیگری را به طعام دعوت کند اما می داند که او نمی آید مگر اینکه آدابی را رعایت کنند. حال اگر دعوت کننده آن نوع آداب را رعایت نکند نقض غرض او است.

لطف محصل و لطف مقرب

متکلمان لطف را دو گونه دانسته اند: لطف محصل و لطف مقرب. موضوع لطف در اصطلاح متکلمان در حیطه تکلیف است. این لطف گاه به این صورت است که به نتیجه هم می انجامد، مانند عصمت در حق نبی، به این معنا که عصمت هم لطف در حق نبی و هم لطف برای عموم است، اما این لطف برای نبی لطف محصل و برای بقیه لطف مقرب است.

مثال دیگر لطف محصل، توفیقات است. این توفیقات اسبابی دارد که سبب شده فرد شایستگی دریافت آنها را پیدا کند، به همین خاطر عنایتی در حق او می شود که انگیزه او را برای انجام کار تقویت می کند، به گونه ای که اگر این توفیق نبود، آن عمل هم صورت نمی گرفت. متکلمان گفته اند در لطف محصل، غرض حاصل می شود اما مکلف وجه آن را قبل از عمل نمی داند و بعد از عمل ممکن است متوجه شود که این لطف در حق او صورت گرفته است. قرآن کریم در این باره می فرماید: ﴿وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُم﴾[3]

عمومیت نبوت

اکنون سخن به بررسی عمومیت نبوت می رسد و اینکه آیا نبوت عمومیت دارد یا نه؟ مستشکل گفته است: زمان ها و مکان هایی بوده است که در آنها نبی نبوده است و این نقض می کند قاعده لطف است.

در بررسی این مساله ببینیم آیا قاعده لطف در نبوت اقتضای عمومیت دارد یا نه؟ پاسخ مثبت است. خواجه در همین باره می فرماید: «و دليل الوجوب يعطي العمومية» دلیل وجوب بعثت انبیا اقتضا می کند که نبوت عمومیت داشته باشد. علامه حلی در شرح این سخن می فرماید: « لأن في بعثته زجرا عن القبائح و حثا على الطاعة فتكون لطفا و لأن فيه تنبيه الغافل و إزالة الاختلاف و دفع الهرج و المرج و كل ذلك من المصالح الواجبة التي لا تتم إلا بالبعثة فتكون واجبة في كل وقت» زیرا بعثت نبی بازدارنده از قبایح و برانگیزنده به سوی طاعت است. خاصیت دیگر وجوب نبی این است که تذکار است و به داوری در اختلافات و ایجاد و اتحاد می پردازد. و جلوی هرج و مرج را می گیرد. همه اینها از مصلحت های مکلفین است که واجب است و بدون نبوت تمام نمی شود. پس در هر زمانی نبوت واجب است .

ادله نقلیه نیز عمومیت نبوت را تایید می کند که برخی از آنها از این قرار است:

1. سوره نحل، آیه 36 ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‌ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً﴾ .[4]

2. سوره رعد، آیه 7 ﴿إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد﴾

معنای لغوی منذر عام است اما یکی از کاربردهای آن در قرآن کریم معمولا به معنای نبی است، اما هادی و هدایت گر که در ادامه آیه آمده است اعم از نبی است. هادی ممکن است نبی یا وصی نبی باشد. در روایات گفته اند هادی امیرالمومنین ع است و معنای آن این است که اولین مصداق آن نبی است.

3. سوره فاطر، آیه 24 ﴿وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذير﴾

4. امیرالمومنین (ع) در خطبه اول نهج البلاغه می فرماید: « وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ »: خداوند متعال بندگان خود را از وجود پيامبرى مرسل و كتابى منزل و برهانى حتمى و راه و دينى استوار محروم نساخت‌.

5. آن حضرت در خطبه 91 هم می فرماید: « وَ لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ- مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ- وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ- بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ- عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِه‌ »: حجّت پروردگارى او بر عليه منكرين در چگونگى آفرينش آدم اقامه شده است و آنچه بتوان بر صفت پروردگار در رابطه با خلقت آدم استدلال كرد. خداوند راه های هدایت را برای بشر بر زبان انسان های برگزیده قرار داد تا به پیامبر خاتم (ص) رسید و حجه او تمام شد.

بنابراین تا اینجا که نبوت باید عمومیت داشته باشد مورد پذیرش ما است، اما سخن در این است که عمومیت به چه معنایی است؟ چند فرض در اینجا قابل طرح است:

الف) یک فرض این است از حیث زمان از آدم (ع) تا روز قیامت همواره کسی به عنوان نبی و صاحب شریعت وجود داشته باشد.

ب) فرض دوم این است که لازم نیست در هر زمانی نبی دارای شریعت باشد، بلکه نبی صاحب شریعت یا نبی تبلیغی وجود داشته باشد.

ج) فرض سوم اینکه از آدم (ع) تا قیامت همواه به لحاظ زمانی نبی یا وصی نبی بوده باشد.

نویسنده عمومیت نبوت را به معنای اول گرفته است اما دلیلی بر آن نیست. آنچه ملاک نبوت و ارسال رسولان است این است که دستورات الهی به زمین برسد و شریعت الهی برای مردم با بیان معصومانه بیان شود، خواه در لباس نبی صاحب شریعت و یا در لباس نبی غیر صاحب شریعت و یا در لباس وصی نبی. عقل می گوید این ملاک باید باشد و لزومی ندارد حتما فرض و مدل اول باشد.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo