< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

1401/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقد مسیر پیامبری، نقد و بررسی اشکالات

 

عمومیت مکانی نبوت و پیامبری

سخن در باره عمومیت نبوت بود که در دو حوزه زمانی و مکانی بیان شد. عمومیت نبوت از جهت زمانی به این معنا است که هیچ گاه زمین از حجت الهی خالی نخواهد بود که در مرتبه اول انبیاء الهی و در مرتبه دوم اوصیاء آنان هستند. بنابر این معنا، دوران فترت ناقض نبوت نخواهد بود، زیرا همان طور که گفته شد ملاک نبوت فراگیر است و مصداق آن منحصر در نبی نیست.

درباره عمومیت مکانی نبوت نیز مباحثی مطرح شد و نتیجه تاکنون این شد که این عمومیت به این معنا است که پیام های نبی عمومیت داشته و هیچ نقطه ای از زمین نبوده و نیست و نخواهد بود که پیام های آسمانی مربوط به آن نباشد و آنها مستثنی شده باشند. برای تحقق این منظور یا نبوت پیامبر جهان شمول بوده است و یا چند پیامبر وجود داشته که در نقطه های خاصی زندگی می کردند. اما اینکه ابلاغ این پیام ها مستقیما و توسط نبی به مردم رسیده باشد، دلیلی بر ضرورت آن نداریم چرا که این پیام رسانی می توانسته به صورت با واسطه هم انجام گیرد.

در مورد پیام رسانی با واسطه و مقایسه آن با پیام رسانی مستقیم نیز این سوال مطرح شد که پیام رسانی مستقیم می توانسته مزیت هایی داشته باشد که در صورت بیان با واسطه فاقد این مزایا است. آیا خداوند متعال وجه راجع را کنار گذاشته و وجه مرجوع را برگزیده است؟ در این باره چند فرض بیان و بررسی شد:

1. اگر پیام توسط خود پیامبر ابلاغ شود، چون معصوم از خطا است پیام به درستی ابلاغ می شود اما اگر این پیام از طریق سفیران او باشد احتمال اینکه از آنها سهوی رخ دهد وجود دارد. در پاسخ گفته شد چون این پیام رسانی با نظارت معصوم صورت می گیرد این احتمال منتفی است.

2. اگر بی واسطه پیام ها به مردم ابلاغ می شد، سریع تر می رسد، اما وقتی سفیران بخواهند پیام ها را به جاهای دیگر برسانند زمان می برد. در این صورت چه بسا کسانی تا پیام به آنها برسد از دنیا رفته باشد و فرصت عمل به این فرمان الهی را نداشته و این حرمانی برای آنها است. و یا کسانی که دیرتر به پیام های الهی آگاه شده اند، به همین مقدار نسبت به کسانی که زودتر آگاه شده اند عقب مانده اند.

در جواب گفته شد این امر اگر قابل تدارک نبود، این اشکال وارد بود اما چون جایگزین دارد مانعی ایجاد نمی کند. در این موارد خداوند بر اساس قصد و نیت آنها به آنها پاداش می دهد و برایشان جبران می کند. اما کسانی که اگر پیام زودتر به آنها می رسید انکار می کردند، مورد مجازات قرار نمی گیرند زیرا اتمام حجت بر آنها نشده است. گفته شده وعید (وعده به عذاب) حق خداوند است و می تواند از آن بگذرد و عمل نکند، اما وعده (وعده به پاداش) چون خداوند به دیگران حق داده است، عمل نکردن به آن قبیح است.

چیزی که قابل تدارک باشد، وجوب آن تخییری است. توضیح اینکه هر گاه برای تحقق امری لازم و ضروری دو گزینه داشته باشیم، وجوب آن تخییری خواهد بود اما اگر تنها یک گزینه در پیش رو باشد، وجوب آن گزینه تعیینی خواهد بود. در مورد ضرورت ارسال نبی نیز گفته شد از آنجا که تکوینیا میان انسان ها تفاوت وجود دارد و برای ارتباط با مبدا وحی یک ظرفیت وجودی خاصی لازم است و تنها این کار از عهده عده ای خاص بر می آید، پس تنها گزینه این است که خداوند عده ای را به عنوان پیامبر برگزیده و پیام ها را توسط آنها به مردم برساند.

نکته دیگری که در این باره بیان شد این بود که طبق قاعده کلی، در مواردی که گزینه های مختلفی امکان وقوع دارد، تعیین اینکه کدام گزینه را خدای متعال انجام دهد برای عقل ممکن نیست، زیرا عقل نمی تواند همه زوایای آن را تشخیص دهد. عقل در این باره تنها می تواند به صورت پسینی حکم می کند یعنی اگر خدای حکیم گزینه ای را برگزیده است نشان می دهد که همان وجه صحیح بوده است. اگر خدای متعال فاعل حکیم است، فعل او نیز قطعا حکیمانه است، پس صدور فعل حکیمانه به این معنا بر خداوند واجب است. در این وجوب نیز گاه یک مصداق وجود دارد و گاه چند مصداق؛ انتخاب الهی نشان دهنده آن است که آن گزینه رجحان داشته است.

مساله لزوم تحقیق نسبت به سایر ادیان

اگر با برهان و حجت قطعی ثابت کردیم که اسلام حق است، در این صورت دیگر لازم نیست در مورد سایر ادیان دست به تحقیق بزنیم، مثلا وقتی ثابت شود که دین اسلام خاتمیت دارد، در این صورت نیازی به بررسی شریعت های دیگر نیست زیرا همان دلیل ثابت می کند که آن شریعت ها منقضی شده است.

سوال: برخی می گویند مگر اسلام نمی گوید که در گزینش دین باید تحقیق کرد. خب ما کدام دین را تحقیق کرده ایم؟ انسان های کمی هستند که همه ادیان را مطالعه کرده و اسلام را از میان آنها گزینش کرده اند.

در پاسخ باید گفت لازم نیست یک نفر مسلمان راجع به همه ادیان تفصیلا تحقیق کند بلکه عمده بررسی اصول و شالوده ها است. وقتی این شالوده ها معین شد نیازی به تحقیق تفصیلی نیست. به عنوان نمونه وقتی برای ما ثابت شد که امامت امیرالمومنین (ع) حق است، دیگر لازم نیست، به صورت تفصیلی کتاب های اهل سنت را مطالعه کنیم، بلکه علم اجمالی به بطلان کافی است. آنچه در مورد انتخاب دین اسلام مهم است، پذیرش اصول و شالوده ها است و تحقیق های بعدی از باب مطالعه و فضل است.

عمومیت نبوت در قرآن و روایات

نتیجه آنچه تا اینجا بیان شد این شد که مقتضای دلیل عقلی، عمومیت نبوت است خواه از جهت زمان و خواه از جهت مکان. اکنون به بررسی عمومیت نبوت در نقل می پردازیم:

نکته ای که در ابتدا باید به آن اشاره کرد این است که همان طور که قبلا هم بیان شد استناد ما در اینجا به آیات و روایات به عنوان وحی نیست، بلکه فعلا از این باب است که اینها سخنان پیامبری است که حقیقت را تجربه کرده است. روشن است که اگر بخواهیم درباره پدیده ای داوری کنیم، قطعا کسی که درون آن است بهتر آن را بیان می کند تا کسانی که از بیرون نگاه می کنند. در ادامه چند نمونه از آیات قرآن را درباره عمومیت نبوت بیان می کنیم:

1. ﴿وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في‌ كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيرا﴾[1] اگر مى‌خواستيم حتماً در هر شهرى [ پيامبرى ] بيم دهنده مبعوث مى‌كرديم‌. این آیه بیان می کند که اینجور نیست که در هر قریه ای نذیری بخواهد بیاید، بلکه مهم عمومیت پیام نبوت است.

2. ﴿وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‌ حَتَّى يَبْعَثَ في‌ أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى‌ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُون﴾[2] : پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرها را نابود كند ، تا آنكه [ پيش از نابودى ] در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر آنان بخواند ، و ما [ در هيچ حالى از احوال‌] نابود كننده شهرها نبوده‌ايم مگر در حالى كه اهلش ستمكار بوده‌اند.

قرآن می فرماید خداوند در ام القری پیامبر فرستاده است. و در قریه هایی که نبی نیامده است، پیام نبی رسیده است.

3. ﴿وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‌ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فيهِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعير﴾: و اين‌گونه قرآنى [ به زبان فصيح و گويا به تو وحى كرديم تا [ مردمِ ] ام‌القرى [يعنى شهر مكه ] و كسانى را كه پيرامون آن هستند بيم دهى ، و آنان را از روز جمع شدن [كه روز قيامت است‌] و ترديدى در آن نيست بترسانى ، [ روزى كه ] گروهى در بهشت‌اند و گروهى در آتش سوزان. در مورد اینکه مراد از من حولها کجاست چند دیدگاه بیان شده است. برخی گفته اند ام القری مکه است و حول آه جزیره العرب است. قول دیگر این است که مراد همه سکنه زمین است زیرا رسالت پیامبر اکرم (ص) للعالمین است. اگر فرض اول را بگیریم، آیه ناظر به دعوت نخستین پیامبر (ص) است.

4. ﴿وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ﴾[3] : و اين قرآن [ كه گواهى خدا بر حقّانيّت نبوّت من است‌] به من وحى شده تا به وسيله آن شما وهر كسى را كه اين قرآن به او مى‌رسد بيم دهم

5. ﴿تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‌ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً﴾ [4] : هميشه سودمند و با بركت است آنكه فرقان را [ كه جدا كننده حق از باطل است ] به تدريج بر بنده‌اش نازل كرد ، تا براى جهانيان بيم دهنده باشد .

6. ﴿وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ﴾ [5] : و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.

7. ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‌ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت﴾[6] : و همانا در هر امتى پيامبرى فرستاديم تا [ اعلام كند كه] خدا را بپرستيد و از [ پرستش ] طاغوت بپرهيزيد.

درباره اینکه امت در آیه چه معنایی دارد و نیز ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده بحث می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo