< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

1401/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 49

 

مراجعه 49 و پاسخ اشکالات اعظمی

شیخ سلیم در مراجعه 49 بیان کردند که روایاتی که در مورد امیرالمؤمنین (ع) آورده اید بیان گر فضایل آن حضرت است اما دیگر بر امامت ایشان دلالتی ندارد.

ابومریم اعظمی در نقد سخنان شیخ سلیم گفته است: اولا برخی از آنچه شما گفته اید اظهار نظر تابعین و اهل حدیث است که به درد رافضه نمی خورد. ثانیا: سه روایتی که از ابن عباس بیان شده از جهت سند ضعیف است.

در پاسخ گفته شد: اول اینکه در مورد سه حدیث ابن عباس، بر فرض اینکه سند آنها ضعیف باشد، اما از آنجا که مضون آنها در جاهای دیگر اثبات شده است، ضعف آنها جبران می شود و خللی ایجاد نمی کند. از جمله آیه ولایت است که بیان می کند امیرالمومنین (ع) بعد از پیامبر اکرم (ص) دارای مقام ولایت هستند و در راس سایر مؤمنون قرار دارند. آیه مباهله نیز بیان می کند که امیرالمؤمنین (ع) همانند نفس پیامبر (ص) است و چون پیامبر اکرم (ص) بر همه صحابه برتر است، امیرالمؤمنین (ع) هم اینگونه است.

دوم اینکه عباراتی که از برخی تابعین یا ائمه حدیث اهل سنت نقل شده، بیان گر برتری امیرالمؤمنین (ع) بر دیگر صحابه پیامبر (ص) می باشد و صرفا بر فضیلت هایی در تراز فضیلت های دیگر صحابه دلالت نمی کند. امام احمد بن حنبل با صراحت بیان کرده که برای هیچ یک از اصحاب رسول خدا (ص) فضیلت هایی مانند فضیلت های علی ابن ابی طالب (ع) نقل نشده است.

عمود خیمه انقلاب و نعمت بزرگ رهبری

از امام احمد بن حنبل درباره علی (ع) و معاویه سوال شد، گفت: «علی (ع) دشمنان بسیاری داشت. آنان از معایب وی جست و جو کردند اما چیزی نیافتند، لذا مکر و حیله کردند و به مردی که با او در جنگ بود توجه کردند و او را مدح و ستایش نمودند.

یکی از عنایات الهی در عصر ما، وجود رهبر عزیز ما است که دشمن خیلی دارند. ایشان استخوان در گلوی استکبار است، یکی از لندن نشینان چندی قبل گفته بود: در مورد آیت الله خامنه ای حتی یک نقطه خاکستری هم نمی توان پیدا کرد چه رسد به نقطه منفی.

ایشان انسانی ساده زیست و مجاهد هستند. دشمن دشمن است، در مورد امیرالمؤمنین (ع) کاری کردند که وقتی آن حضرت در محراب به شهادت رسید گفتند مگر علی (ع) هم نماز می خواند!! اما اینکه عده ای جوان گمراه شوند و به مقام رهبری توهین کنند خیلی ناراحت کننده است. ایشان عمود خیمه انقلاب و عامل امنیت این کشور هستند. اگرکسی ملی گرا هم باشد نباید این جایگاه را تضعیف کند. آقای نصیریان که از هنرمندان است در جمله زیبایی گفته بود: رهبر انقلاب، پدر این ملک است و اگر فرزند جاهلی حرمت این پدر را بشکند به کل خانواده ضربه و زیان زده است.

رهبر یک انسان جامع هستند و آنچه خوبان همه دارند یکجا دارد، لذا باید برای سلامتی ایشان دعا کرد. در عصر غیبت که از زیارت امام عصر (عج) محروم هستیم، وجود نائب ایشان مغتنم است.

شواهد و مؤیدات

این مطلب که امیرالمؤمنین (ع) دارای فضیلت های بسیار و بی مانندی بوده است در میان عالمان برجسته اسلامی طرفداران بسیاری داشته است که در این جا چند نمونه را بازگو می کنیم:

1. سلیمان بن طرخان[1] (م 143 هـ) از علمای تابعین گفته است: «علی بن ابی طالب (ع) یکصد و بیست منقبت (فضیلت) داشت که هیچ یک از اصحاب در آنها با او شریک نبودند، اما او در مناقب و فضایل دیگران با آنان شریک بود».[2]

2. سلیمان بن مهران اعمش[3] (م 147 یا 148 هـ) در پاسخ منصور دوانیقی که از او پرسید: چند حدیث درباره فضایل علی (ع) روایت کرده اید، گفت: ده هزار حدیث (عشرة آلاف).[4]

3. ابوالطفیل (صحابی) از برخی از اصحاب پیامبر (ص) روایت کرده که گفته است: «لقد جاء فی علی من المناقب ما هو انّ منقبا منها قسّم بین الناس لأوسعهم خیرا»[5] : علی ابن ابی طالب (ع) دارای مناقب و فضایلی بود که اگر یکی از آنها در میان همه انسان ها تقسیم شود، همگی از خیر بهره مند می گردند.

4. از ابوعبدالرحمن (صحابی) سوال شد آیا ما را از فضایل علی بن ابی طالب (ع) آگاه نمی کنی؟ وی در پاسخ گفت: «هی اکثر من أن تحصر»[6] : فضایل او قابل شمارش نیست.

5. عبدالله بن عباس از رسول اکرم (ص) روایت کرده که فرمود: «لو أنّ الفیاض أقلام و البحر مداد و الجن حسّب و الإنس کتّاب ما احصوا فضایل علی بن ابی طالب»[7] : اگر درختان قلم و دریاها مرکب و جن محاسبه گر و انس نویسنده باشند، نمی توانند فضایل علی بن ابی طالب (ع) را شمارش کنند.

6. وی گفته است: علی بن ابی طالب (ع) دارای دوازده منقبت بود که یکی از آنها برای نجات وی کافی است و او دوازده (و در روایتی سیزده) منقبت ویژه داشت که احدی از این امت آنها را ندارد.[8]

7. از عمر بن خطاب روایت شده که گفته است: «برای اصحاب محمد (ص) هیجده فضیلت ویژه است که سیزده فضیلت آنها به علی (ع) اختصاص دارد و او در پنج فضیلت با ما شریک بود».[9]

8. مجاهد گفته است: «علی (ع) دارای هفتاد منقبت ویژه بود که هیچ یک از اصحاب آنها را نداشتند، ولی هیچ فضیلتی در اصحاب نبود که او با آنان شریک نباشد».[10]

9. حکیم ترمذی[11] (قرن سوم هجری) گفته است: «خداوند علی (ع) را به فضیلت های بسیاری بر دیگران برتری داده است».[12]

 

مراجعه 50

قطعا فردی مانند شما که تفکری ثاقب و دوراندیش دارد و از موارد و مصادر کلام آگاه و به مقاصد و اهداف آن بینا است، و از بینشی صحیح نسبت به رسول خدا (ص) و حکمت بالغه و خاتمیت نبوت او برخوردار است و از قدر و منزلت او در اقوال و افعالش آگاه است و می داند که ایشان از روی هوا سخن نمی گوید. مقاصد آن روایات و لوازم عرفی و عقلی آنها را از دست نمی دهد. و بر شما که خود در زبان عربی، حجت و صاحب نظر می باشد، پوشیده نیست که آن روایات به علی (ع) منزلت هایی متعالی را اعطا می کند که اعطای آن ها از جانب خدا و پیامبرانش جز به خلفای پیامبران و امنای آنان بر دین و دینداران جایز نیست. اگر روایات مزبور نسبت به خلافت امیرالمؤمنین (ع) دلالت مطابقی نداشته باشد، دلالت التزامی به لزوم بین بالمعنی الاخص دارند. مقام پیامبر اکرم (ص) پیراسته از این است که آن منزلت های والا را جز به وصی و ولی عهد خود عطا کند.

توضیح: لازمه در دلالت عقلی دو گونه است لزوم بین بالمعنی الاخص و لزوم بین بالمعنی الاعم. آنچه در دلالت لازم است لزوم است اعم از اینکه به معنای اخص باشد یا اعم. لزوم بالمعنی الاخص بدهی است همانند زوجیت برای دو که نیازی به فکر ندارد ، و لزوم بالمعنی الاخص همانند این گزینه است «دو نصف چهار است» که نیازمند به فکر و اندیشه و تصور دو طرف و نسبت است.

 


[1] ابن حجر عسقلانی درباره اش گفته است: «ثقة عابد». تقریب التهذیب، ج1، ص226.
[2] شواهد التنزیل، ج1، ص28- 29، ح5.
[3] ابن حجر درباره اش گفته است: «ثقة حافظ عارف بالقرائات، ورع». تقریب.
[4] المناقب خوارزمی، ص284- 286، ح279 ؛ مناقب اهل البیت ابن المغازلی، ص211- 213، ح191.
[5] المصنف ابن ابی شیبه، ج6، ص376، ح32119 ؛ شواهد التنزیل، ج1، ص29- 30، ح6.
[6] الإصابة فی تمییز الصحابة، ج7، ص221، شماره 218 ؛ شواهد التنزیل، ج1، ص27- 28، ح3.
[7] کفایة الطالب، ص251- 252، باب62 ؛ المناقب خوارزمی، ص32 ؛ تذکرة الخواص، ج1، ص168.
[8] المعجم الاوسط، ج9، ص198، ح8428 ؛ شواهد التنزیل، ج1، ص25- 28، ح1 و 2 و 3.
[9] مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص45، فصل 4.
[10] شواهد التنزیل، ج1، ص28، ح4.
[11] قال الذهبی: الحکیم، الامام، الحافظ، العارف، الزاهد، ابوعبدالله محمد بن علی بن الحسن بن بشر، الحکیم الترمذی. سیر اعلام النبلاء، ج11، ص14، شماره 2434.
[12] نوادر الاصول، ج2، ص205. الاصل الثانی و العشرون و المئتان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo