< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

1401/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 52

بررسی اشکالات اعظمی به مراجعه 52

پاداش احتجاج و مغلوب کردن خصم در مناظره

مرحوم طبرسی در ابتدای کتاب الاحتجاج، چندین روایت را درباره جواز و اهمیت مناظره و احتجاح بیان کرده است که در ادامه یکی از آنها بیان می شود.

از امام عسکری (ع) نقل شده است که فرمود: «قَالَتْ فَاطِمَةُ ع وَ قَدِ اخْتَصَمَ إِلَيْهَا امْرَأَتَانِ فَتَنَازَعَتَا فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ أَمْرِ الدِّينِ إِحْدَاهُمَا مُعَانِدَةٌ وَ الْأُخْرَى مُؤْمِنَةٌ فَفَتَحَتْ عَلَى الْمُؤْمِنَةِ حُجَّتَهَا فَاسْتَظْهَرَتْ عَلَى الْمُعَانِدَةِ فَفَرِحَتْ فَرَحاً شَدِيداً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ إِنَّ فَرَحَ الْمَلَائِكَةِ بِاسْتِظْهَارِكِ عَلَيْهَا أَشَدُّ مِنْ فَرَحِكِ وَ إِنَّ حُزْنَ الشَّيْطَانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِهَا عَنْكِ أَشَدُّ مِنْ حُزْنِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ أَوْجِبُوا لِفَاطِمَةَ بِمَا فَتَحَتْ عَلَى هَذِهِ الْمِسْكِينَةِ الْأَسِيرَةِ مِنَ الْجِنَانِ أَلْفَ أَلْفِ ضِعْفٍ مِمَّا كُنْتُ أَعْدَدْتُ لَهَا وَ اجْعَلُوا هَذِهِ سُنَّةً فِي كُلِّ مَنْ يَفْتَحُ عَلَى أَسِيرٍ مِسْكِينٍ فَيَغْلِبُ مُعَانِداً مِثْلَ أَلْفِ أَلْفِ مَا كَانَ لَهُ مُعَدّاً مِنَ الْجِنَانِ»[1]

روزى دو زن كه با هم در مسأله‌اى مذهبى اختلاف داشتند بخدمت حضرت فاطمه عليها السّلام رسيده و نظرشان را اظهار نمودند، آنگاه آن حضرت عليها السّلام دليل و برهان خود را مطابق عقيده آنكه اعتقادش صحيح و ادّعايش درست بود اقامه نمود، و پس از مشاهده سرور و خوشحالى زن مؤمنه بدو فرمود: خوشحالى فرشتگان به سبب ظهور و غلبه حقّ، بيش از شادى تو بوده، و حزن و اندوه شيطان و يارانش بيش از حزن و اندوه آن زنى است كه در عقيده باطل خود مغلوب شده، و پروردگار به فرشتگان دستور مى‌دهد به جهت اين عمل براى فاطمه هزار هزار برابر آنچه تهيّه ديده بودم مهيّا كنند. و اين قانونى است هميشگى براى هر كه موجبات پيروزى و غلبه بنده‌ام را [بر معاند و ناصب‌] فراهم كند

اهمیت بحث امامت

بحث امامت از مباحث مهم اعتقادی است به گونهای که حقیقت توحید و نبوت نیز در امامت تبلور پیدا می کند. صورت و قالب مربوط به ولایت نیست امام روح توحید و اسلام و نبوت در ولایت است. اینکه در روایت این همه در این باره تاکید شده بدان خاطر است. امام باقر (ع) در روایتی به زراره فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت. بعد فرمودند: «وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‌ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَة».[2] زراره سوال کرد چرا اینگونه است. حضرت فرمود: «الْوِلايَةُ افْضَلُ لِانَّها مِفْتاحُهُنَّ وَ الْوَالي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِن‌» چون در میان آن پنج رکن، ولایت کلید آنها است. نماز و روزه و حجی که مطابق دستور امامت باشد صحیح است زیرا علم دین در اختیار پیامبر (ص) است و راه یابی به آن از طریق امیرالمومنین (ع) است که فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». البته مراد بالجمله است و الا دیگران نیز فی الجمله بهره ای داشتند. بعد از شرط صحت، حقیقت و روح عبادت هم به ولایت بر می گردد.

بررسی اشکالات ابومریم اعظمی بر مراجعه 52

یکی دیگر از احادیثی که ابومریم اعظمی در نقد امام شرف الدین مبنی بر اینکه بر خلافت ابوبکر هم نصوصی وجود دارد و این نصوص معارض نصوصی است که شما بر امیرالمومنین (ع) می دانید، حدیث عایشه است که در ادامه بیان می شود:

حدیث دوم: حدیث عایشه

عایشه گفته است، پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: پدر و برادرت را نزد من بخوان تا برای ابوبکر چیزی را بنویسم. سپس فرمود: «یأبی الله و المسلمون الا ابابکر».[3]

نقد

سخن عمر، عایشه و علی (ع) که در نقد استدلال قبل بیان کردیم، با این استدلال نیز ناسازگارند، چنان که اکثر عالمان اهل سنت نیز منکر وجود نص در باب خلافت بوده و خلافت ابوبکر را از طریق بیعت اثبات کرده اند[4] . علاوه بر اینکه ابوبکر و همراهان او در سقیفه نیز به آن استدلال نکردند، حال یا اعتبار حدیث را قبول نداشته و یا دلالتش را تمام ندانسته اند. در هر دو صورت، سخن شرف الدین استوار است که گفته است: «در احادیث فضایل خلفا، حدیثی که دال بر افضلیت یا خلافت خلفای سه گانه باشد وجود ندارد»، زیرا مراد وی احادیثی است که اعتبار سند آنها نزد اهل سنت محرز باشد و دلالتش نیز با اشکالی مواجه نیست، ولی حدیث مزبور با یکی از دو اشکال سندی یا دلالی روبرو است.

جریان سقیفه به خاطر تعیین خلیفه مسلمین تشکیل شد و در آن گروهی از انصار و قریش شرکت کردند. از قریش ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح آمده بودند. در این جلسه ابتدا انصار جمع شده بودند. آنان مدعی امامت بودند و می گفتند ما شایستگی آن را داریم که خلافت پیامبر (ص) از آن ما باشد. سعد بن عباده از انصار سخنرانی کرد و گفت ما خدماتی داشته ایم و لایق این مقام هستیم. بعد ابوبکر وارد جلسه شد و سخنرانی کرد و فضایل انصار را ذکر کرد، اما در نهایت برای اینکه رقیب را کنار بزند، به این روایت تمسک کرد «الائمه من قریش». این گونه بود که انصار دیگر عقب نشینی کردند. اکنون می گوییم روشن است که در مقام احتجاج، استدلال به اقوی موجه تر است تا اضعف و اگر حدیث عایشه دلالت بر خلافت می کرد، اولی بود که به آن استناد شود. احتمال اینکه آنان نسبت به این حدیث غافل بوده باشند پذیرفته شده نیست. علاوه بر اینکه به این روایات در جاهای دیگر نیز استشهاد نشده است. بنابراین این مطلب به ذهن می زند که اساسا چنین مطلببی از پیامبر صادر نشده است و از مجعولات است. بارها گفته شد که صحت سند تنها یکی از عوامل صحت حدیث است و علت منحصره نیست. دو عامل دیگر نیز در صحت حدیث نقش دارد: یکی تام بودن دلالت و دیگر صحت صدور حدیث.

نکته: امر دایر بر این نیست که برای رد یک روایت یا سند آن مورد خدشه قرار گیرد و یا دلالت آن، بلکه گاه روایتی از جهت سند و دلالت تام است و مشکلی ندارد اما صدور آن مورد خدشه است زیرا بر خلاف مسلمات مسلمین است.

اذعان خلیفه دوم به حساب نشده بودن سقیفه

عمر در سفر حج بود که عبدالرحمن بن عوف، جریان عمار را برای وی گفت. (به نظر می آید این ایده توسط عمار بیان شده است) عمار گفته بود در جریان سقیفه که روی دست خوردیم، اکنون تلافی کنیم به این صورت که ما نیز اکنون که ابوبکر فوت کرده است جمع شویم و با علی (ع) بیعت کنیم تا کار تمام شود. این سخن که به گوش عمر رسید خیلی ناراحت و سخنرانی شدید و لحنی انجام داد و گفت: چنین جریانی شنیده ام و نباید با جریان سقیفه قیاس کرد که آن امری استثنایی بود: « كانت بيعة أبى بكر فلتة وقى اللّه المسلمين شرّها و من عاد إلى مثله فاقتلوه‌»: فلته به امری گفته می شود که حساب نشده و نابهنگام صورت گرفته است.

ادامه بحث انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود


[2] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص18.
[3] المسند، امام احمد، ج6، ص74 و 106 و 144 ؛ صحیح بخاری، ح5666، و7217 ؛ صحیح مسلم، ح2387.
[4] در این باره به کتاب های کلامی معتزله، اشاعره و ماتریدیه رجوع شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo