< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

1401/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 52

بررسی اشکالات اعظمی به مراجعه 52

موضوع بحث، بررسی بخش پایانی مراجعه 52 است. امام شرف الدین در این مراجعه فرمودند احادیثی که در فضیلت خلفا آمده است اولا نمی تواند با احادیث فضیلت امیرالمومنین (ع) معارضه کند ثانیا دلالتی هم بر امامت آنان ندارد. ابومریم اعظمی در نقد این کلام گفتند: ما احادیثی در منابع معتبر داریم که دلالت بر خلافت می کنند. دو روایت در جلسه قبل بررسی شد که یکی روایت جبیر بن مطعم و دیگری روایت عایشه بود. در ادامه به بررسی روایت سومی که وی به عنوان دلیل بر امامت خلیفه اول به آن استناد کرده است می پردازیم.

حدیث سوم: احادیث نماز ابوبکر

احادیث مربوط به این که پیامبر اکرم (ص) دستور داد که ابوبکر به جای او عهده دار امامت نماز شود، از دیگر ادله خلافت ابوبکر است. این احادیث در صحیح بخاری و مسلم و سایر منابع حدیثی از عده ای از صحابه مانند ابوموسی اشعری، عایشه، عبدالله بن عمر، عباس بن عبدالمطلب و دیگران نقل شده است.[1]

نقد

هیچ گونه ملازمه عقلی یا شرعی میان امامت در نماز و امامت در مسایل اجتماعی وجود ندارد. اگر امامت در نماز از سوی پیامبر (ص) دلیل بر امامت در امور دینی و دنیایی جامعه اسلامی باشد، این مطلب به ابوبکر اختصاص ندارد، زیرا عده ای دیگر از صحابه از سوی آن حضرت در موارد مختلف به امامت در نماز منصوب شده اند که ابولبابة بن عبد المنذر[2] ، ابن ام مکتوم[3] ، ابورهم کلثوم بن حصین[4] از آن جمله اند.

این که پیامبر اکرم (ص) در آن زمان که ابوبکر را به امامت نماز برگزید در حال بیماری منتهی به رحلت آن حضرت شده بود، خصوصیتی ندارد که در مورد دلالت یا عدم دلالت بر امامت در امور سیاسی و دینی مسلمانان تاثیر گذار باشد. و اگر چنین خصوصیتی وجود داشته باشد، در مورد اسامة بن زید که هم فرمانده سپاهی عظیم بود که مهاجران و انصار و از آن جمله ابوبکر را هم شامل می شد، و عهده دار امامت در نماز جماعت برای آنان نیز بود، دلالتش بر امامت او نسبت به ابوبکر، اقوی خواهد بود.[5]

ابن حزم، اگر چه به منصوص بودن خلافت ابوبکر معتقد است، ولی استدلال به امامت ابوبکر در نماز را بر خلافت او رد کرده و گفته است: «قیاس امامت در باب خلافت به امامت در نماز، یقینا باطل است، زیرا چنین نیست که هر کس شایستگی امامت در نماز را داشته باشد، شایسته امامت در باب خلافت هم باشد، چون کسی که قرائتش برتر باشد، شایستگی امامت در نماز را دارد، خواه عرب باشد یا عجم، در حالی که امامت در باب خلافت، به قریش اختصاص دارد».[6]

سوال و جواب

برخی از صحابه با اینکه پیامبر اکرم (ص) تاکید فرموده بودند که به سمت جیش اسامه بروند اما این کار را نکردند که از جمله آنها خلیفه اول و دوم است. آیا حضرت امیرالمومنین (ع) نیز که در مدینه مانده بودند این فرمان را عمل نکرند؟

پاسخ منفی است، زیرا امیرالمومنین (ع) پرستار پیامبر (ص) در این بیماری بودند و مراقبت از ایشان را به عهده داشتند. شاهد آن هم اینکه در هیچ جا نیامده است که پیامبر اکرم (ص) امیرالمومنین (ع) را به خاطر نپیوستن به جیش اسامه سرزنش کرده باشند در حالی که در منابع آمده است که پیامبر خدا (ص) ابوبکر و عمر را توبیخ کرد که چرا به جیش اسامه نرفتند.

سوال و جواب

بعضی از علمای اهل سنت برای تقویت این مساله گفته اند که در صلاه ابوکر این ویژگی بود که پیامبر (ص) به وی اقتدا کرده است.

پاسخ این است که اولا در روایت اقتدای پیامبر (ص) به ابوبکر نیامده است، ثانیا اگر هم آن را قبول کنیم دارای نقض است و آن جریان نماز عبدالرحمن بن عوف است که طبق نقل اهل سنت، پیامبر (ص) در آن به وی اقتدا کرد.

برخی دیگر در شرح بخاری گفته اند که این نماز ابوبکر دو مرتبه اتفاق افتاده است: یک بار پیامبر (ص) خود نماز را خواندند و یک بار پیامبر (ص) به ابوبکر اقتدا کردند. این سخن نیز همان طور که امام شافعی تصریح کرده اند صحیح نیست و این نماز یک بار اتفاق افتاده است. علاوه بر اینک اساسا اقتدای پیامبر (ص) به ابوبکر صحیح نیست، زیرا یکی از برتری های امام جماعت این است که افقه و اقرء باشد و قطعا پیامبر (ص) اینگونه بودند. اکنون چگونه پیامبر (ص) این امری که خود دستور می دادند را عمل نکرده اند؟

 

حدیث چهارم: حدیث خُلّت

از عده ای از صحابه مانند ابوسعید خدری، ابن عباس، ابن زبیر، ابن مسعود، جندب بجلی، ابی المعلی، ابوهریه، عایشه، ابن عمر، انس و دیگران نقل شده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «لو کنت متخذا من اهل الارض خلیلا لاتخذت ابابکر خلیلا، لایبقین فی المسجد خوخة الا سدت الا خوخة ابی بکر». این حدیث در صحاح سنن و مسانید نقل شده و کسانی مانند سیوطی که درباره روایات متواتر کتاب دارند، آن را ذکر نموده اند. [7] انشاءالله نقد این اشکال در جلسه آینده بیان می شود.


[1] الحجج الدامغات، ج2، ص538.
[2] تهذیب التهذیب، ج10، ص240، باب الکنی، شماره 8612.
[4] تهذیب التهذیب، ج6، ص583.
[6] الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج3، ص27.
[7] الحجج الدامغات، ج2، ص538.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo