< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه مودت و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

بررسی دلالت آيه مودت

حاصل بحث درباره آيه مودت فی القربی اين شد که از ميان آراء مختلفی که درباره اين آيه بيان شده نظريه درست آن است که مراد از مودت در آيه را خويشاوندان خاص پيامبر (ص) می داند. اکنون به بررسی دلالی و محتوايی آيه می پردازيم و نکاتی را در اين باره بيان می کنيم:

 

1. مصداق شناسی آيه

طبق روايات و از جمله حديث ابن عباس که در منابع شيعه و اهل سنت نقل شده، مصداق عينی آيه، حضرت اميرالمومنين، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) است. البته اين مصاديق مربوط به دوران نزول آيه بوده است و در دوران های بعد ساير ائمه اطهار (ع) نيز مصداق اين آيه شريفه می باشند کما اينکه در روايت ابوالديلم که مربوط به جريان اسارت امام زين العابدين (ع) است آن حضرت فرمود: مراد از آيه، ما هستيم. بر اين اساس آن امام نيز يکی از مصاديق اين آيه شريفه به شمار می رود. بنابراين می توان گفت آيه مودت هم بيان حصر را می کند و هم نمی کند. نسبت به کسانی که در زمان نزول آيه بودند آيه حصر دارد و تنها شامل اهل کساء شده و ديگران را شامل نمی شود و نسبت به دوران های بعد حصر ندارد و لذا احاديثی که ساير ائمه اطهار (ع) را مصداق ديگر آيه می دانند با روايتی مانند ابن عباس منافاتی ندارد بلکه هر دو مثبت بوده و هم آهنگ هستند.

 

2. دلالت آيه بر وجوب مودت

اين آيه دلالت دارد بر اينکه مودت ذو القربای پيامبر(ص) از واجبات است. اين وجوب از دو امر فهميده می شود: يکی از سوال و درخواست پيامبر؛ زيرا مقام درخواست کننده بالا است و از جانب خداوند مولويت دارد و لذا درخواست او اگر قرينه ای در کار نباشد همانند فعل امر، ظهور در وجوب دارد. وجه ديگر، فهم مسلمانان است زيرا همان طور که در روايت ابن عباس آمده وقتی آيه نازل شد سوال کردند: «من قرابتک هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟». اين مساله مورد اتفاق است که همه مودت اهل بيت را جزء واجبات می دانند و اختلافی در آن نيست.

3. دلالت آيه بر امامت

سوال اين است که آيا از وجوب مودت در آيه، امامت ائمه اطهار (ع) فهميده می شود يا نه؟ در اينکه اين مساله دلالت بر وجوب تعظيم و تکريم و حرمت اهانت نسبت به آنان را دارد اختلافی نيست و مورد اتفاق است. اما سوال اين است که آيا مضافا بر اين مطلب، آيه دلالت بر امامت آنان نيز می کند يا نه؟

عالمان شيعه از مساله وجوب مودت، بر افضليت اهل بيت و از افضليت، بر امامت آنان استدلال کرده اند. مرحوم شيخ طوسی در کتاب «تجريد» يکی از ادله امامت اميرالمومنين (ع)‌ را دليل افضليت می داند و يکی از وجوه افضليت را وجوب محبت نسبت به آنان می داند و می گويد: «و وجوبِ المحبة»[1] . علامه حلی در شرح اين عبارت می فرمايد: «هذا وجه تاسع عشر، و تقريره: أنّ علياً عليه السلام كان محبته و مودته واجبة دون غيره من الصحابة فيكون أفضل منهم قطعاً: و بيان المقدمة الأُولى‌: أنّه كان من أُولی القربى‌ فتكون مودته واجبة لقوله تعالى: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»[2] : اين هجدهمين وجه افضليت علی (ع) است و آن اينکه محبت و مودت ايشان در ميان صحابه بر ديگران واجب بود و لذا قطعا بر سايرين افضل بود. دليل وجوب محبت ايشان نيز اين بود که ايشان جزء ذوالقربايی هستند که مودت آنها در آيه واجب دانسته شده است: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى﴾.[3]

فاضل قوشچی که از عالمان اهل سنت و شارح «تجريد الاعتقاد» مرحوم خواجه است می گويد: «و وجوب المحبه فانه کان من اولی القربی و محبه اولی القربا واجبه لقوله تعالی ﴿قل لااسئلکم ...﴾»[4] . وی که نوعا نقدهايی بر کلام خواجه می گيرد اما در اينجا مناقشه ای نمی کند که دلالت بر پذيرش و عدم نقد ايشان دارد.

علامه حلی در کتاب «منهاج الکرامه» هفتمين آيه ای که برای اثبات امامت اميرالمومنين (ع) اقامه می کند آيه مودت است. ايشان بعد از نقل آيه و حديث ابن عباس می گويد:« و غير علی عليه السّلام من الصحابة الثلاثة لا تجب مودّته، فيكون علی عليه السّلام أفضل، فيكون هو الإمام؛ لأنّ مخالفته تنافی المودّة، و امتثال أوامره يكون مودّة، فيكون واجب الطاعة، و هو معنى الإمامة»[5] : در ميان صحابه، ‌غير از اميرالمومنين (ع) مودت کسی واجب نبود. پس اين محبت ويژه دلالت می کند بر افضليت ايشان، و نيز دلالت می کند که آن حضرت دارای مقام امامت بودند. وجه آن اين است که يکی از شرايط امام افضل بودن است زيرا تقديم مفضول بر افضل قبيح است.

 

افضليت شرط امامت

به دو دليل افضل بودن شرط امامت است:

1. دليل عقلی: از نظر عقل، تقديم مفضول بر افضل قبيح است. خواجه نصيرالدين طوسی در اين باره می گويند: « و قبحُ تقديم المفضول معلوم‌»[6] . حتی تفتازانی که اشعری است در اين باره می گويد: «ذهب معظم أهل السنة، و كثير من الفرق على أنه يتعين للإمامة أفضل أهل العصر إلا إذا كان فی نصبه مرج و هيجان فتن احتاجوا إلى بحث الأفضلية»[7] . اين متفکران هر چند گاه در مسير صحيح قرار می گيرند اما وقتی با بن بست سقيفه مواجه می شوند گويا عقل آنها يک مرتبه می ايستد. لذا هر چند وی در ابتدا مساله را می پذيرد اما قيد می زند و می گويد: تقديم مفضول بر افضل قبيح است مگر اينکه اين امر موجب درگيری و نزاع شود.

2. دليل نقلی: قرآن کريم درباره تقدم افضل بر مفضول می فرمايد: ﴿أَ فَمَنْ يَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّی إِلاَّ أَنْ يُهْدى‌ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[8] : آيا كسى كه به سوى حقّ رهبرى مى‌كند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى‌يابد مگر آنكه هدايت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‌كنيد؟

برای بررسی بيشتر در اين مساله به کتاب «امامت در بينش اسلامی» نگارش بنده مراجعه نماييد.

 

نحوه دلالت وجوب مودت بر افضليت

نکته اصلی در اين استدلال آن است که چگونه وجوب مودت مستلزم افضليت است. از نظر عقلی وقتی قرار است دو چيز با هم مبادله شود، لازم است که ميان آن دو تناسب و هماهنگی باشد و الا اگر خلاف آن باشد و چيز کم ارزشی در عوض چيز با ارزشی داده شود عقل آن را صحيح نمی داند. و يا اگر چيزی به عنوان اجر کاری قرار داده می شود بايد چيزی باشد که در خور آن کار باشد و عقل خلاف آن را نمی پذيرد. حال در بحث ما مودت به عنوان اجر رسالت بيان شده است (البته اجر اعتباری نه حقيقی). و طبق آنچه بيان شد بايد اين اجر امری باشد که متناسب با جايگاه و ارزش رسالت باشد و اين نشان می دهد که آن محبت آن قدر ارزش داشته است که در خور رسالت قرار گرفته است.

اکنون سوال می کنيم چگونه می توان ارزش محبت را بر اساس ملاکات دينی مورد سنجش قرار دهيم؟ چه شاخصی برای اندازه گيری آن وجود دارد؟ شاخص آن بررسی تناسب ميان محب و محبوب است. توضيح اينکه مساله محبت از باب تضايف است يعنی دو طرف دارد: محب و محبوب؛ ارزش و اهميت محبت تابع ارزش يکی از طرفين است. گاه محب از جايگاه خيلی بالايی برخوردار است و گاه محبوب جايگاه ويژه ای دارد. اين امر سبب می شود ارزش محبت خيلی بالا رود. مثلا در جريان جنگ خيبر پيامبر خدا (ص)‌ فرمود: « لاعطين الراية غدا رجلا يحب اللَّه و رسوله و يحبه اللَّه و رسوله كرارا غير فرار لا يرجع حتى يفتح اللَّه على يده‌»[9] : فردا حتما رايت جنگ را به مردى مى‌دهم كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست مى‌دارد، مردى كه حمله مى‌كند و پا به فرار نمى‌گذارد تا اينكه خدا به دست او فتح را نصيب اسلام كند. در اين جريان هم محب و هم محبوب در حد اعلا هستند و لذا ارزش محبت خيلی زياد است.

در بحث آيه مودت نيز می گوييم: محب، مومنان و مسلمانان هستند که ارزش معمولی دارند پس بايد محبوب از درجه ای بالا باشد تا محبت و مودت بتواند به عنوان احر رسالت قرار گيرد؛ رسالتی که اعظم رسالت ها است. بنابراين معلوم می شود مقام و مرتبه اهل کساء در مرتبه بالايی قرار دارد که هم افق و مرتبه رسالت است و لذا مودت آنها می تواند اجر رسالت قرار گيرد.

حاصل استدلال چنين است:

    1. در آيه مودت، از ما مودت نسبت به ذوالقربای خاص پيامبر را خواسته است؛

    2. اين مودت بايد در حدی از ارزش باشد که بتواند به منزله اجر رسالت قرار گيرد؛

    3. رسالت پيامبر نيز در اوج عظمت از نظر مقام کمال معنوی است؛

    4. ارزش محبت به طرفين آن يعنی محب و محبوب است؛

    5. محب که مسلمانان باشند چنان ويژگی ندارد که محبت را در حد رسالت قرار دهند، پس معلوم می شود محبوب اين گونه است؛

    6. محبوب اميرالمومنين، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) است؛

    7. بنابراين معلوم می شود مقام اين ذوات نورانی در حدی است که در افق مرتبه و مقام رسالت و نبوت قرار دارد و لذا مودت آنها می تواند اجر رسالت قرار گيرد.

اين تفسير از آيه مودت فی القربی نظير آيه مباهله است. در روايت آمده است امام باقر (ع) پرسيدند ديگران درباره آيه مودت چه می گويند؟ گفته شد می گويند: مراد همه خويشاوندان پيامبر است. آن حضرت فرمود: چنين نيست بلکه افراد خاصی مورد نظر است، زيرا اين افراد خاص بودند که در شرايط حساس و دشوار با پيامبر همراه بودند. حضرت در اينجا جريان مباهله را شاهد می آورند و سپس می فرمايند: «أَ فَلَكُمُ الْحُلْوُ وَ لَنَا الْمُرُّ»[10] : آيا صحيح است كه خوشى مال آن ها باشد ولى تلخى و گرفتارى براى ما باشد.

آيه مباهله دو پيام در مساله افضليت دارد: يکی افضليت اميرالمومنين(ع) بر غير پيامبر که در قضيه مباهله حاضر بودند زيرا در آيه آن حضرت نفس پيامبر شمرده شده است. و ديگری افضليت اهل مباهله بر سايرين است زيرا پيامبر اکرم (ص) فرمود وقتی دعا کردم شما آمين بگوييد و اين نشان می دهد که حضور آنان صوری و تشريفاتی نبوده است.

انشاء‌الله ادامه بحث در جلسه آينده پيگيری می شود .

 

﴿.....﴾ اللهم صل علی محمد و آل محمد


[4] شرح قوشچی، ‌ص378.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo