< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - غسل جمعه

92/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی
نابرده رنج گنج میسّر نمی‌شود
عن النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم : ما كَرُمَ عبدٌ على اللّهِ إلّا ازْدادَ علَيهِ البلاءُ.[1]
در این روایت از رسول گرامی نقل شده است که می‌فرماید: بنده‌ای نزد خدا گرامی نشد مگر آن که بلا و گرفتاری او فزونی یافت.
این روایت و امثال آن که فراوان هم هستند، دلالت دارند بر این که در نظام آفرینش راهی برای تکامل انسان و تقرب او به خدا جز مجاهدت و تلاش و رنج کشیدن و مشقّت دیدن وجود ندارد. هر چه انسان نزد خدا مقام و جایگاه والاتری داشته باشد؛ فشارهای زندگی دنیوی بر او افزون‌تر می‌شود، لذا در لسان روایات، دنیا زندان مؤمن معرفی شده است؛ «الدُّنيا سِجنُ المُؤمِن‌»[2]. در روایت دیگری از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که فرمود:
إنّما المؤمنُ بمنزِلَةِ كَفّةِ المِيزانِ: كُلّما زِيدَ في إيمانِهِ زِيدَ في بلائِه‌.[3]
یعنی، مؤمن مثل کفّه ترازو است، هر چه در یک طرف بر ایمانش افزوده ‌شود، در طرف دیگر، بلا و گرفتاری او افزوده می‌شود. ظاهراً شعر معروفِ «نابرده رنج گنج میسّر نمی‌شود»؛[4] نیز ناظر به همین مطلب است. این روایات در این گونه آیات ریشه دارند که می‌فرماید:
﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‌ نَصْرُ اللَّهِ﴾[5]
خدا کسی را بدون رنج، بهشت نمی‌برد؛ تا انسان فشارهای زیادی در این دنیا نبیند، اهل کمال و رهایی از دوزخ و مستحق جایگاه ابدی بهشت نخواهد شد.
خداوند به ما توفیق تحمل شرایط مختلف زندگی را عنایت فرماید.


بحث فقهی
موضوع: ادامه تبیین نظر امام رحمة الله علیه درباره مسئله کفایت سایر اغسال از وضو
یادآوری
در جلسه قبل گذشت که مشهور فقها مطلق غسل را از وضو کافی نمی‌دانند؛ بلکه تنها غسل جنابت را مجزی از وضو می‌دانند. در مقابل مشهور، عدّه‌ای گفتند مطلق غسل مُجزی است. امام خمینی رحمة الله علیه از مشهور تبعیت کردند. ایشان در جواب کسانی که قائلند مطلق غسل مُجزی از وضو است، به صورت گام به گام چهار نکته را بیان می‌کنند.
در گام اول روایات را به چهار دسته تقسیم می‌کنند که دو دسته بر کفایت مطلق غسل دلالت دارند، و یک دسته فقط غسل جنابت را کافی می‌دانند و دسته چهارم علاوه بر اینکه غسل جنابت را کافی می‌دانند، بر عدم کفایت غیر غسل جنابت دلالت دارند. بعد می‌فرمایند: جمع عرفی بین اخبار اقتضا می‌کند که دو دسته آخر، دو دسته اول را مقید کنند؛ یعنی به قرینه دسته سوم و چهارم، مقصود از غسل در دو دسته اول نیز غسل جنابت باشد.
در گام دوم می‌فرمایند: علاوه بر امکان جمع میان روایات، روایاتی که به آن برای اثبات مجزی بودن مطلق غسل استدلال شده است، یا از نظر سند مخدوش هستند یا از نظر دلالت.
در مرحله سوم یک گام بالاتر برداشته و در دلالت همه روایات تشکیک می‌کنند، می‌فرمایند: اصلاً ما روایتی نداریم بر این که حتی غسل جنابت هم مجزی از وضو است؛ بلکه فقط آیه بر این مطلب دلالت دارد.
و در گام چهارم از این هم بالاتر رفته، می‌فرمایند: اصلاً آیه هم بر این که غسل جنابت مجزی باشد، دلالت نمی‌کند. در نهایت می‌فرمایند: مسئله در مورد کفایت غسل جنابت اجماعی است و احتیاجی به دلیل ندارد.
گام دوم: ناتمام بودن دلالت روایات بیانگر کفایت مطلق غسل از وضو
متن عبارت ایشان در گام اول که جمع میان اخبار بود را در جلسه قبل خواندیم، اما در مورد گام دوم می‌فرمایند:
نعم، هنا طائفة أُخرى من الروايات متعرّضة للأغسال الأُخرى‌ إمّا ضعيفةٌ سنداً و إن كانت تامّة الدلالة، أو معتبرةٌ سنداً ضعيفةٌ دلالةً لا بدّ من التعرّض لها: فمن الأُولى‌: رواية إبراهيم بن محمّد: أنّ محمّد بن عبد الرحمن الهمداني كتب إلى‌ أبي الحسن الثالث (عليه السّلام) يسأله عن الوضوء للصلاة في غسل الجمعة، فكتب لا وضوء للصلاة في غسل يوم الجمعة و غيره و هذه الرواية و إن كانت صريحة الدلالة، إلّا أنّ ضعف سندها مانع عن العمل بها، كمرسلة حمّاد بن عثمان الضعيفة زائداً على الإرسال عن أبي عبد اللَّه (عليه السّلام): في الرجل يغتسل للجمعة أو غير ذلك، أيجزيه من الوضوء؟ فقال أبو عبد اللَّه (عليه السّلام) و أيُّ وضوء أطهر من الغسل.[6]
دسته‌ای از روایات هستند که متعرض غسل‌های دیگر مثل غسل جمعه و عید شده‌اند. برخی از این روایات دلالت‌شان خوب است، ولی سند ندارند؛ برخی دیگر سندشان خوب است ولی دلالت‌شان ضعیف است. از دسته اول که سندشان ضعیف است ولی دلالت‌شان خوب است، روایت محمد بن عبد الرحمن همدانی است. این روایت، حدیث دوم، از باب 33 از ابواب الجنابة است که می‌گوید:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَمْدَانِيَّ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الْوُضُوءِ لِلصَّلَاةِ فِي غُسْلِ الْجُمُعَةِ فَكَتَبَ لَا وُضُوءَ لِلصَّلَاةِ فِي غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ لَا غَيْرِهِ[7]
«سعد بن عبد الله» از «الحسن بن علی بن ابراهیم بن محمد» نقل می‌کند. در حالی که این راوی، مجهول است و معلوم نیست چه کسی است؛ وی از جدّش یعنی «ابراهیم بن محمد» که وکیل ناحیه مقدّسه بوده است و «ثقةٌ علی الظاهر» است؛ و او از «محمد بن عبد الرحمن الهمدانی» نقل می‌کند که گفت: به امام هادی (علیه السّلام) نوشتم و درباره وضو برای نماز در غسل جمعه پرسیدم؛ در جواب نوشتند: نه در غسل روز جمعه و نه در دیگر غسل‌ها نیازی به وضو برای نماز نیست.
امام (رحمة الله علیه) دلالت روایت فوق را تمام می‌دانند، چون کلمه «صلاة» دارد که بر وضوی برای نماز دلالت دارد، ولی سند روایت ضعیف است، لذا نمی‌توان به آن عمل نمود.
روایت بعدی مرسله حمّاد بن عثمان است که روایت چهارم این باب بود، می‌گوید:
وَ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَغْتَسِلُ لِلْجُمُعَةِ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ أَ يُجْزِيهِ مِنَ الْوُضُوءِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَيُّ وُضُوءٍ أَطْهَرُ مِنَ الْغُسْلِ.[8]
«سعد بن عبدالله قمّی» از «موسی بن جعفر بن وهب بغدادی» که «ثقةٌ علی التحقیق» است از «الحسن بن الحسین اللؤلؤی» که ابن ولید او را تضعیف کرده، ولی نجاشی توثیقش کرده است، ولی «ثقة علی التحقیق» است از «الحسن بن علی بن فضّال» که فطحی و ثقه است از «حمّاد بن عثمان» که «ثقةٌ جلیل» و از اصحاب اجماع است، و او از فرد نامشخصی نقل می‌کند. لذا سند روایت در اینجا مرسل می‌شود. اما دلالتش اشکالی ندارد. امام صادق (علیه السّلام) در جواب این سؤال که آیا غسل کسی که غسل جمعه یا غیر آن را انجام داده است، کفایت از وضو می‌کند یا خیر؟ فرمود: چه وضویی طاهرتر از غسل است؟
البته از گفته‌های بعدی امام (رحمة الله علیه) معلوم می‌شود که در دلالت این روایت هم اشکال است، ولی در اینجا دلالت آن را تامّ دانسته‌اند. در ادامه به روایاتی از گروه دوم که دارای سند خوب ولی دلالتی ضعیف است، اشاره می‌کند. این روایت چنین است:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ إِذَا اغْتَسَلَ مِنْ جَنَابَتِهِ أَوْ يَوْمِ جُمُعَةٍ أَوْ يَوْمِ عِيدٍ هَلْ عَلَيْهِ الْوُضُوءُ قَبْلَ ذَلِكَ أَوْ بَعْدَهُ فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْهِ قَبْلُ وَ لَا بَعْدُ قَدْ أَجْزَأَهُ الْغُسْلُ وَ الْمَرْأَةُ مِثْلُ ذَلِكَ إِذَا اغْتَسَلَتْ مِنْ حَيْضٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهَا الْوُضُوءُ لَا قَبْلُ وَ لَا بَعْدُ قَدْ أَجْزَأَهَا الْغُسْلُ[9]
سلسله راویان این حدیث بعد از «سعد بن عبدالله» همه فطحی مذهب و ثقه هستند. بنابراین، روایت موثقه است و از نظر سند مشکلی ندارد. در این روایت عمار ساباطی می‌گوید از امام صادق (علیه السّلام) درباره مردی که غسل جنابت یا روز جمعه یا عید انجام داده است، سؤال شد که آیا قبل از غسل یا بعد از آن باید وضو بگیرد یا خیر؟ حضرت فرمود: نه، نیازی به وضو نه قبل از غسل و نه بعد از آن نیست، غسل کافی است. زن هم اگر غسل حیض یا امثال آن را انجام دهد نیازی به وضو ندارد و غسل کافی است.
هر چند افرادی مثل آقای خویی و صاحب وسائل دلالت این روایت را تمام می‌دانند، ولی حضرت امام (رحمة الله علیه) دلالت آن را قابل مناقشه می‌داند، می‌فرماید:
و هذه الرواية و إن كانت معتبرة سنداً، لكن في دلالتها ضعف و مناقشة؛ لقرب احتمال كون المراد منها أنّ الأغسال جنابة كانت أو جمعة أو غيرها لا يشترط فيها الوضوء؛ لا قبلُ و لا بعدُ، فليست الرواية بصدد بيان حكم الصلاة، بل بصدد بيان حكم الغسل؛ و أنّ الغسل هل يتمّ بلا وضوء، و يجزي غسل الجنابة عن رفع الحدث، و كذا غسل الحيض، و يجزي غسل الجمعة عن الوظيفة المستحبّة، أو يحتاج إلى‌ ضمّ وضوء قبله أو بعده؟[10]
یعنی این روایت هرچند از نظر سند معتبر است ولی در دلالتش بر مطلب ضعف و مناقشه است چون احتمال دارد در این روایت شک راوی در این بوده باشد که آیا غسل به تنهایی رفع حدث اکبر می‌کند یا باید با وضویی تَتمیم شود؟ به عبارت دیگر رافع حدث اکبر غسل است یا غسل به اضافه وضو؟ مثلاً غسل جنابت بدون وضو تمام است و برای رفع حدث کفایت می‌کند یا خیر؟ یا اینکه غسل جمعه به تنهایی مکفی از وظیفه استحبابی است یا نیاز به متمم دارد؟ پس اصلاً این روایت در صدد بیان حکم نماز نیست که آیا با غسل می‌شود نماز خواند یا نه؟ چه اینکه کلمه «صلاة» هم در آن وارد نشده است.
بعد می‌فرماید قرینه‌ای هم این نظر را تأیید می‌کند و آن کلمه «قبل» و «بعد» است.
و الشاهد علىٰ قرب هذا الاحتمال ذكر قبل و بعد ممّا يشعر بارتباط بين الوضوء و الغسل، و إلّا فوضوء الصلاة غير مرتبط بالغسل، فكان على السائل أن يسأل: «أنّ الغسل مجزٍ عن الوضوء للصلاة؟» كما في مكاتبة الهمداني.[11]
اگر مراد بیان کفایت غسل از نماز بود نیاز به بیان قبل و بعد بودن وضو نبود؛ چون ممکن است شخصی صبح غسل کند اما نمازش را ظهر بخواند یا بعد از ظهر غسل می‌کند ولی شب می‌خواهد نماز بخواند. لذا این که فرموده نه قبل از آن و نه بعدش نیاز به وضو نیست، معلوم می‌شود در صدد بیان حکم غسل است که نیازی به مکمل ندارد بلکه به تنهایی برای رفع حدث کافی است. و الّا باید سائل کلمه صلاة را اضافه می‌کرد و می‌پرسید آیا غسل مجزی از وضو برای نماز هست یا خیر؟ کما این که در مکاتبه همدانی آمده بود.
گام سوم: تشکیک در تمامی روایات
بعد می‌فرماید این مربوط به دسته اول روایات بود، همین احتمال در مورد دسته دوم روایات که می‌گفتند وضوی با غسل بدعت است نیز وجود دارد.
و عليه يمكن حمل الروايات الواردة في أنّ الوضوء قبل الغسل أو بعده بدعة علىٰ هذا المعنىٰ؛ أي علىٰ أنّ الوضوء لأجل تتميم الغسل قبله أو بعده بدعة، و هو كذلك في جميع الأغسال من غير فرق بين غسل الجنابة و غيره، و هو غير مربوط بإجزاء الغسل عن الوضوء للصلاة.[12]
یعنی اگر کسی به این نیّت که غسل به تنهایی برای رفع حدَث اکبر کافی نیست بلکه وضو و غسل با هم رفع حدث می‌کنند، بخواهد وضو هم بگیرد، بدعت است. و این مخصوص غسل جنابت نیست؛ بلکه در همه اغسال این گونه است که اگر به نیت تکمیل آنها وضو انجام شود، می‌شود بدعت.
بنابراین امام (رحمة الله علیه) از باب «إذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال» می‌خواهد در استدلال به این روایات مناقشه کند. در ادامه چند روایت دیگر را نیز به عنوان شاهد چنین حملی بیان می‌کند از جمله این روایت صحیحه که می‌فرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ فِيهِ وُضُوءٌ أَمْ لَا فِيمَا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع قَالَ الْجُنُبُ يَغْتَسِلُ يَبْدَأُ فَيَغْسِلُ يَدَيْهِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ قَبْلَ أَنْ يَغْمِسَهُمَا فِي الْمَاءِ ثُمَّ يَغْسِلُ مَا أَصَابَهُ مِنْ أَذًى ثُمَّ يَصُبُّ عَلَى رَأْسِهِ وَ عَلَى وَجْهِهِ وَ عَلَى جَسَدِهِ كُلِّهِ ثُمَّ قَدْ قَضَى الْغُسْلَ وَ لَا وُضُوءَ عَلَيْهِ[13]
«یعقوب بن یقطین» می‌گوید: از ابی‌الحسن (علیه السلام) که بین امام کاظم و امام رضا (علیهما السلام) مشترک است، پرسیدم آیا غسل جنابت در آن احکامی که حضرت جبرئیل نازل کرده است، وضو دارد یا خیر؟ فرمود: شخص جنب ابتدا قبل از این که دست‌هایش را در آب فرو کند، آنها را تا مِرفق می‌شوید – برای این که آلودگی‌ها برطرف شود -؛ سپس آلودگی‌های جنابت را می‌شوید. بعد آب را روی تمام بدنش می‌ریزد؛ تا غسلش تمام شود و دیگر وضو لازم ندارد.
در توضیح این روایت می‌فرماید:
حيث إنّ الظاهر من سؤاله أنّ غسل الجنابة فيه وضوء أم لا؟ و أنّ جبرئيل كيف بيّن ماهية غسل الجنابة و شرح كيفيته؟ أنّ ما نزل به جبرئيل هل هو مع الوضوء بحيث يكون الوضوء شرطاً له أم لا؟ و يشهد لذلك كيفية الجواب؛ حيث شرع في بيان كيفية الغسل، و قال بعد تمام الكيفية ثمّ قد قضى الغسل، و لا وضوء عليه أي تمّ الغسل من غير مدخل للوضوء في تحقّقه و تماميته، و هو أمر آخر غير إجزاء الغسل عن الوضوء للصلاة، و لو كان السؤال عنه لما كان بهذه العبارة، كما أنّ الجواب لا يناسب ذلك.[14]
این روایت را هم می‌توان بر این حمل کرد که مسئله، مکفی بود غسل به تنهایی است و نیاز به متمم یعنی وضو ندارد، چه این که ظاهر سؤال سائل این است که می‌پرسد آیا در غسل جنابت وضو هست یا خیر؟ جبرئیل ماهیت و کیفیت غسل جنابت را چگونه شرح داده است؟ آیا در آنچه جبرئیل آورده است غسل جنابت همراه با وضو است به گونه‌ای که وضو شرط غسل باشد یا خیر؟ همچنین جواب امام (علیه السّلام) که چگونگی انجام غسل را بیان فرمود و بعد هم تصریح فرمود که بعد از اتمام غسل دیگر نیازی به وضو نیست، گواهی می‌دهد که مقصود بیان حکم غسل است و وضو دخالتی در تحقق و تمامیت آن ندارد؛ و این مطلبی است که ربطی به مجزی بودن غسل از نماز ندارد، در حالی که اگر در مقام بیان اجزای غسل از نماز بود نه سؤال این گونه مطرح می‌شد و نه جواب آن چنین بود.
روایت دیگری که به عنوان شاهد برای این حمل بیان می‌کند، صحیحه زرارة است که می‌فرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ فَقَالَ تَبْدَأُ فَتَغْسِلُ كَفَّيْكَ ثُمَّ تُفْرِغُ بِيَمِينِكَ عَلَى شِمَالِكَ فَتَغْسِلُ فَرْجَكَ وَ مَرَافِقَكَ ثُمَّ تَمَضْمَضْ وَ اسْتَنْشِقْ ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ لَيْسَ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ وُضُوءٌ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ أَمْسَسْتَهُ الْمَاءَ فَقَدْ أَنْقَيْتَهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا جُنُباً ارْتَمَسَ فِي الْمَاءِ ارْتِمَاسَةً وَاحِدَةً أَجْزَأَهُ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ يَدْلُكْ جَسَدَهُ.[15]
زرارة می‌گوید از امام صادق (علیه السّلام) درباره غسل جنابت سؤال کردم، فرمود: ابتدا دو تا کف دستت را می‌شویی؛ سپس آب را با دست راستت روی دست چپت می‌ریزی، پس عورتت را و جای دیگرت را می‌شویی، سپس مضمضه و استنشاق کن، بعد از آن از سر تا پایت را بشوی؛ قبل از آن و بعد از آن وضو نیست و هر جایی که آب زدی دیگر پاک شد و اگر کسی یک مرتبه در آب فرو رود، [غسل ارتماسی] کافی است هر چند به بدنش دست نکشد.
امام (رحمة الله علیه) در توضیح روایت فوق می‌فرماید:
فإنّ زرارة سأله عن كيفية غسل الجنابة، و هو (عليه السّلام) بصدد بيانها، و ذكر عدم الوضوء قبله و بعده، خصوصاً في خلال بيان الكيفية، و بالأخصّ مع تعقيبه بقوله‌»و كلّ شي‌ء أمسسته الماء فقد أنقيته‌» ممّا يوجب الظهور في أنّ المراد عدم دخل الوضوء في كيفية الغسل و تحقّقه و رفع الجنابة، و هو أمر غير احتياج الصلاة إلى الوضوء و عدمه بعد رفع الجنابة.[16]
سؤال زراره از کیفیت غسل جنابت بود و امام (علیه السّلام) هم در صدد بیان کیفیت غسل جنابت است و این که قبل و بعد از غسل نیازی به وضو نیست... پس مسئله عدم دخالت وضو در کیفیت غسل، امری است غیر از مسئله احتیاج داشتن نماز به وضو بعد از رفع جنابت.
بنابراین، به نظر امام (رحمة الله علیه) این روایت هم می‌خواهد بگوید غسل نیاز به متمم که همان وضو باشد، ندارد. و در ادامه روایت دیگری را نقل می‌کنند که دلالتش بر این مطلب واضح‌تر است و آن صحیحه حکم بن حکیم است که می‌فرماید:
عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ حَكَمِ بْنِ حُكَيْمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ- إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ يَتَوَضَّأُ- وُضُوءَ الصَّلَاةِ قَبْلَ الْغُسْلِ فَضَحِكَ- وَ قَالَ وَ أَيُّ وُضُوءٍ أَنْقَى مِنَ الْغُسْلِ وَ أَبْلَغُ.[17]
قبلاً‌گفتیم که روایت صحیحه است. حکم بن حکیم می‌گوید: از امام صادق (علیه السّلام) در مورد غسل جنابت سؤال کردم... تا این که عرض کردم: مردم می‌گویند قبل از غسل جنابت باید وضوی نماز بگیری! امام (علیه السّلام) خنده‌اش گرفت و فرمود: چه وضویی پاک‌کننده‌تر از غسل و بلیغ‌تر و رساتر از آن است؟
امام خمینی (رحمة الله علیه) در توضیح این روایت می‌فرماید:
حيث إنّ السائل سأل عن الكيفية، و بعد ما رأى عدم ذكر الوضوء في كيفية الغسل قال: «إنّ الناس يقولون ..» إلىٰ آخره، و مراده ظاهراً أنّ الناس يزعمون في كيفية الغسل: أنّ للغسل وضوءً كوضوء الصلاة، فكما أنّ الصلاة لا تصحّ بلا وضوء كذلك الغسل، و هذا كالصريح فيما ذكرنا من عدم كون السائل و المجيب في مقام بيان إجزاء الغسل عن الوضوء، بل بصدد السؤال و الجواب عن دخله في تحقّق الغسل و صحّته.[18]
سائل از کیفیت غسل جنابت سؤال کرد، لذا بعد از این که دید امام (علیه السّلام) اشاره‌ای به وضو نکرد گفت مردم چنین می‌گویند. پس ظاهراً مراد سائل این بوده است که مردم گمان می‌کنند برای غسل هم وضویی لازم است مانند وضوی نماز و همان گونه که نماز بدون وضو صحیح نیست، غسل بدون وضو هم صحیح نیست. بنابراین، روایت فوق گویا صراحت دارد در این که سائل و مجیب هر دو در صدد بیان عدم دخالت وضو در تحقق و صحت غسل هستند نه بیان اجزای غسل از وضو.
در ادامه و بعد از بیان مؤیدی برای مطلب فوق می‌فرماید:
و ممّا ذكرنا يظهر حال سائر الروايات؛ حتّى أنّ‌رواية أبي بكر الحضرمي عن أبي جعفر (عليه السّلام) التي تخالف تلك الروايات تشهد بما ذكرنا.[19]
از آنچه گفتیم حال سایر روایات هم معلوم می‌شود. حتی روایت ابی بکر حضرمی هم که مخالف با این روایات است، در مقام بیان همین مطلب است. در این روایت می‌خوانیم:
بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ قُلْتُ كَيْفَ أَصْنَعُ إِذَا أَجْنَبْتُ قَالَ اغْسِلْ كَفَّيْكَ وَ فَرْجَكَ وَ تَوَضَّأْ وُضُوءَ الصَّلَاةِ ثُمَّ اغْتَسِلْ.[20]
ابی بکر حضرمی از امام باقر (علیه السّلام) می‌پرسد: وقتی جنب شدم چه کار کنم؟ فرمود: دست و عورتت را بشوی و وضو بگیر وضوی نماز بعد هم غسل کن.
امام (رحمة الله علیه) دلیل حمل این روایت بر نظر خودشان را این گونه بیان می‌کنند:
لأنّ الظاهر منها أنّ هذا الأمر كان معهوداً في تلك الأعصار؛ و أنّ اشتراط تحقّق الغسل بالوضوء كان مورد البحث و الكلام، فورود تلك الروايات لرفع الشبهة المذكورة. و حينئذٍ لا يبعد أن تكون‌مرسلة ابن أبي عمير، عن أبي عبد اللّٰه (عليه السّلام) كلّ‌ غسل قبله وضوء إلّا غسل الجنابة و مرسلته الأُخرىٰ أو صحيحته، عنه قال في كلّ غسل وضوء إلّا الجنابة أيضاً من هذا الوادي، و لا تكون ناظرة إلىٰ إجزائه عنه للصلاة.[21]
زیرا از این روایت معلوم می‌شود که معهود در آن اعصار این بوده است که اول وضو می‌گرفتند و بعد غسل می‌کردند و شرط تحقق غسل با وضو، مسئله مورد بحث بوده است. لذا این روایات برای رفع این شبهه وارده شده‌اند. بعد می‌فرماید بعید نیست که مرسله ابن ابی عمیر از امام صادق (علیه السّلام) که می‌فرمود: «قبل از هر غسلی وضو است مگر غسل جنابت» و مرسله دیگر وی یا صحیحه او که می‌فرمود: «هر غسلی وضو دارد مگر غسل جنابت» هم از این وادی باشد و ناظر به اجزای غسل از وضو نباشد. متن این دو روایت چنین بود:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى وَ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كُلُّ غُسْلٍ قَبْلَهُ وُضُوءٌ إِلَّا غُسْلَ الْجَنَابَة[22]
و
بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي كُلِّ غُسْلٍ وُضُوءٌ إِلَّا الْجَنَابَة[23]
تا اینجا همه روایات را بر این معنا حمل کردند که منظور عدم دخالت وضو در تحقق غسل است. بعد ادامه می‌دهند:
فتبقی صحيحة محمّد بن مسلم المتقدّمة، عن أبي جعفر (عليه السّلام) قال الغسل يجزي عن الوضوء، و أيُّ وضوءٍ أطهر من الغسل؟! بلا معارض.
إلّا أن يقال: إنّه بعد كون جميع الروايات إلّا رواية واحدة هي مكاتبة الهمداني مربوطة بتلك المسألة؛ أي بدخل الوضوء في تحقّق الغسل، و أنّ تلك المسألة كانت مطرحاً في ذلك العصر، لم يبقَ ظهور للصحيحة في إجزاء الغسل عن الوضوء للصلاة، بل من المحتمل قوياً كونها بصدد بيان ما تكون سائر الروايات بصدده؛ من إجزاء كلّ غسل و كفايته عن الوضوء في رفع الجنابة أو حدث الحيض أو حصول وظيفة الجمعة و العيد، خصوصاً مع ورود نظير قوله‌«أيُّ وضوءٍ أطهر من الغسل؟!» في صحيحة حكم بن حكيم التي عرفت ظهورها في عدم شرطية الوضوء للغسل.[24]
یعنی یک روایت باقی می‌ماند که دلالتش بر مسئله کفایت غسل از وضو، بدون معارض است [و حمل آن بر مسئله عدم دخالت وضو در تحقق غسل، کمی مشکل است] و آن صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السّلام) است که فرمود: «غسل مجزی از وضو است و چه وضویی پاک‌کننده‌تر از غسل است؟.»
ولی با توجه به این که تمامی روایات، غیر از مکاتبه همدانی، مربوط به مسئله عدم دخالت وضو در تحقق غسل بود و این که مسئله مطرح در آن زمان همین مسئله بود، دیگر برای این روایت در مورد اجزای غسل از وضوی نماز ظهوری نمی‌ماند. بلکه به احتمال قوی این روایت نیز مانند سایر روایات، مربوط به این مسئله است که هر غسلی بدون نیاز به متتم یعنی وضو، کافی است برای رفع جنابت یا حدث حیض یا حصول وظیفه در جمعه و عید. این احتمال با جمله پایانی روایت که شبیه صحیحه حکم بن حکیم است که گفتیم در عدم شرطیت وضو در تحقق غسل ظهور دارد، تقویت می‌شود.
با توجه به این مطالب، دست مخالفین مشهور از روایت خالی شد. چرا که هیچ روایتی باقی نماند مگر این که در آن علاوه بر احتمال اجزای غسل از وضو، احتمال عدم شرطیت وضو در تحقق غسل نیز وجود دارد. بنابراین تنها دلیل این گروه آیه کریمه است که فرمود: ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا﴾[25].
استدلال به این آیه قبلاً بیان شد به این صورت که تفصیل قاطع شرکت است، وقتی فرمود اگر کسی حدَث غیر از جنابتی داشت وضو بگیرد و در حدَث جنابتی غسل کند، معلوم می‌شود حکم وضو مشترک برای هر دو نیست بلکه غسل برای حدث جنابتی از وضو کفایت می‌کند.
گام چهارم: تشکیک در دلالت آیه
حضرت امام (رحمة الله علیه) ابتدا آیه را تنها دلیل قائلین به اجزای غسل جنابت از وضو می‌داند، ولی در ادامه در دلالت آن نیز تشکیک می‌کنند. عبارت ایشان چنین است:
فحينئذٍ يبقىٰ إجزاء غسل الجنابة عن الوضوء للصلاة بلا دليل إلّا قوله‌تعالىٰ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا علىٰ تأمّل في دلالته. لكنّ الحكم واضح لا يحتاج إلىٰ إقامة دليل.[26]
تأمل در دلالت آیه چیست؟ این است که آیه می‌فرماید اگر کسی جنب شد تطهیر کند، دیگر در مورد این که غسل کافی است از وضو یا کافی نیست، دلالتی ندارد.
در نهایت ایشان می‌فرماید: حکم واضح است و اصلاً دلیل لازم ندارد. شیعه و سنّی می‌گویند غسل جنابت مکفی از وضو است برای نماز.
بنابراین، ایشان دلیلی برای اجزای مطلق غسل از وضو قائل نیست و تنها غسل جنابت را به خاطر اجماعی بودنش، مجزی از وضو می‌داند. ادامه بحث در جلسه آینده.



[1] دعائم الإسلام، نعمان بن محمد، ج1، ص241، (ط آل البیت).
[2] الکافی، الشیخ الکلینی، ج3، ص630، (ط دارالحدیث).
[3] الکافی، الشیخ الکلینی، ج3، ص637، (ط دارالحدیث).
[4] قصیده شماره 12 از مواعظ سعدی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo