< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

97/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقیالهام تقوی(1)

اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى[1]

در جلسات پیشین گذشت که «زبان گشودن به هدایت» به عنوان مقدمه برای سه امر مهم دیگر بیان شده است که اولین آن، «الهام تقوی» است. اگر کسی بتواند زبان خود را کنترل و اصلاح نماید خدای متعال به او تقوی را الهام می‌کند.

اولین نکته این است که «الهام تقوی» یعنی چه؟ گاهی چیزهایی به قلب انسان القاء می‌شود که فرد را به انجام کاری یا ترک کاری تشویق می‌کند. این حالت وقتی نسبت به کارهای خوب اتفاق افتد الهام نامیده می‌شود و وقتی نسبت به کارهای بد اتفاق افتد وسوسه نامیده می‌شود.

الهام یکی از اقسام وحی به معنای اعم است؛ روشن است که وحی معنایی اخص و متداول دارد که ارتباط خدای متعال با پیامبران را شکل می‌دهد و معنای وسیعتری نیز دارد که شامل الهام مورد بحث ما نیز می‌گردد. در قرآن شریف، در موارد متعددی سخن از وحی رفته است در حالیکه مراد از آن الهام است. مانند ماجرای تولد حضرت موسی که خدای متعال به مادر وی الهام می‌کند که وی را شیر دهد و هنگامی که بر جان وی ترسید او را در صندوقچه‌ای قرار داده و به رود نیل بسپارد بی هیچ ترس و واهمه‌ای:

وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى‌ أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي‌ وَ لا تَحْزَني‌ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ[2]

«و به مادر موسى وحى (الهام) كرديم كه: او را شير ده، و چون بر او بيمناك شدى، او را در نيل بينداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو باز مى‌گردانيم و از [زمره‌] پيمبرانش قرار مى‌دهيم»

از این الهام الهی، به وحی تعبیر شده است. در فراز مورد بحث، سخن از این است که پس از اصلاح زبان، از خدا می‌خواهیم تقوی را به قلب ما الهام کند؛ یعنی حالتی برای قلب پیش آید که به انجام واجبات و ترک محرمات کشیده شود. همین معنا با تعبیر متفاوتی در دعای ابوحمزه ثمالی نیز آمده است:

اللّهُمَّ تُب عَلَيَ حَتّى لا أعصِيَكَ و ألهِمنِي الخَيرَ وَ العَمَلَ بِهِ، و خَشيَتَكَ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ ما أبقَيتَني يا رَبَّ العالَمينَ[3]

خداوندا! توفيق توبه‌ام ده تا نافرمانى‌ات نكنم، و نيكى و عمل به نيكى را به من الهام كن و خشيت خودت را در شب و روز، تا زنده‌ام، ارزانى‌ام دار، اى پروردگار جهانيان!

در قرآن شریف، مسأله الهام به کار نیک نسبت به عده‌ای از پیامبران بنی اسرائیل آمده است:

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدينَ[4]

و آنها را پيشوايانى ساختيم كه به امر ما هدايت مى‌كردند، و انجام دادن كارهاى نيك و بر پاى داشتن نماز و دادن زكات را به آنها وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند

اینجا مراد از وحی، وحی اصطلاحی رسالت نیست، این همان حالت قلبی است که انسان را به سمت انجام کارهای پسندیده می‌کشاند.

این توفیق مهمی است که کار خیر به قلب انسان الهام بشود. یعنی حالتی داشته باشد که او را به کار خیر بکشاند.

در این فراز از خدای متعال می‌خواهیم ابتدا زبانمان را به هدایت بگشاید سپس حالتی را در جانمان قرار دهد که ما را به کارهای خیر و ترک کارهای بد بکشاند.

بحث فقهی

موضوع: احرام بستن(مسائل نیت)

یادآوری

از جلسه پیش فروعات مرتبط با نیت مناسک حج یا عمره را آغاز نمودیم و اشاره کردیم امام خمینی(قدّس‌سرّه) در نیت انجام مناسک سه چیز را معتبر و لازم می‌دانند: قصد قربت، اخلاص و تعیین نوع مناسک. در تعیین نوع مناسک نیز چهار مورد «حج یا عمره»، «حج تمتع یا قران یا افراد»، «حجة الاسلام یا حج مستحبی یا حج نذری» و «برای خود یا نیابت از دیگری» باید معین باشد که لازم است جداگانه بدان پرداخته و ادله آن بررسی شود. ادامه بررسی ادله تعیین «حج یا عمره» را پی می‌گیریم.

مسائل نیتتعیین حج یا عمره

گذشت که تقریباً همه فقهای فعلی تعیین «حج یا عمره» بودن مناسکی که قرار است انجام شود را لازم و واجب می‌دانند اما شیخ طوسی و برخی از قدماء آن را لازم نشمارده و معتقدند فرد می‌تواند بدون تعیین نوع مناسکی که می‌خواهد انجام دهد محرم شود و سپس پیش از تحلیل، نوع مناسک را تعیین کند.

همچنین گذشت که فاضل هندی در کشف اللثام برای نظر خود به دو دلیل استناد می‌کند: یکی این که حج و عمره غایت برای احرام هستند و در حقیقت احرام داخل نیستند مانند وضو و غسل برای نماز که از این استدلال و قیاس پاسخ داده شد که وضو و غسل فارغ از مقدمه نماز بودن، استحباب نفسی و حتی در مواردی وجوب نفسی(مانند غسل جنابت، حیض، استحاضه و...) داشته و در نظر مولا رجحان و مطلوبیت دارد اما درباره احرام این گونه نیست، احرام فارغ از مناسکی که پس از آن قرار است انجام شود مطلوبیت و رجحانی ندارد. استدلال دوم به برخی روایات است که در جلسات قبل روایات را خواندیم و بیان کردیم این روایات دلالت بر لزوم تعیین نوع مناسک دارند.

علامه حلی نیز در دفاع از این نظریه به مواردی استدلال کرده‌اند که لازم است مورد دقت و بررسی قرار گیرد.

دلیل اول: احرام مستقلاً عبادت شمرده می‌شود و البته مستند این ادعا را در اینجا بیان نمی‌کنند:

و لو نوى الإحرام مطلقا و لم يذكر لا حجّا و لا عمرة، انعقد إحرامه، و كان له صرفه إلى أيّهما شاء إن كان في أشهر الحجّ، لأنّها عبادة منويّة[5]

دلیل دوم: سیره نبوی منقول از طریق عامه؛ در احادیث اهل سنت آمده است پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بدون قصد عمره یا حج از مدینه خارج شدند و منتظر قضاء الهی بودند. بین صفا و مروه جبرئیل نازل شد و آنجا بود که ایشان نوع مناسک خود را مشخص کردند. علامه حلی می‌نویسد:

و لما رواه العامّة أنّ النبي(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)...

این روایت را بیهقی این گونه گزارش نموده است:

خرج رسول الله(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) من المدينة لا يسمى حجا ولا عمرة ينتظر القضاء فنزل عليه القضاء وهو بين الصفا والمروة فأمر أصحابه من كان منهم اهل بالحج ولم يكن معه هدى ان يجعلها عمرة[6]

پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در حالی از مدینه به سمت مکه خارج شدند که نامی از حج یا عمره نبردند چرا که منتظر قضاء الهی بودند تا این که در بین صفا و مروه قضاء الهی نازل شد و پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) دستور دادند همه کسانی که احرام حج بسته‌اند اما قربانی به همراه ندارند، مناسک خود را عمره قرار دهند. خود ایشان چون قربانی به همراه داشتند حج قران انجام دادند. در ادامه این روایت به جریان ملحق شدن امام علی(علیه‌السلام) از یمن به پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و اینکه با چه نیتی محرم شده بودند اشاره شده است که این جریان در منابع حدیثی شیعه نیز گزارش شده است و جداگانه بدان اشاره خواهد شد.

دلیل سوم: فعل امام علی(علیه‌السلام)؛ در این روایت ابتدا گزارشی از نزول حکم متعه در حج بیان می‌شود که در مروه رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) مردم را جمع نمود و دستور الهی را ابلاغ نمود که هرکس احرام حج بسته اما قربانی به همراه ندارد، نیت عمره کند. حضرت فاطمه(علیها‌السلام) نیز مانند دیگران نیت عمره می‌کند. این در حالیست که امام علی(علیه‌السلام) که در سفر یمن بوده هنوز به پیامبر ملحق نشده است. پس از رسیدن امام(علیه‌السلام) از همسر خود سوال می‌کند که چرا از احرام خارج شده است؟ و پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) پاسخ می‌دهند به دلیل دستوری که از جانب خدا نازل شده است. سپس پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از امام علی(علیه‌السلام) می‌پرسد تو چگونه و با چه نیتی محرم شده‌ای؟ امام پاسخ می‌دهند من نیت کردم که به همانچه شما محرم شده‌اید محرم شوم. پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند بر احرام خود باقی باش چرا که در قربانی‌های من شریک هستی. در ادامه روایت نیز توضیح داده می‌شود که چه تعداد قربانی همراه پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بود و چگونه با امام(علیه‌السلام) تقسیم نمودند. همچنین گزارش شده است که امام علی(علیه‌السلام) بدین کار پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) همیشه افتخار می‌کردند.

نَزَلَتِ الْمُتْعَةُ عَلَى النَّبِيِّ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) عِنْدَ الْمَرْوَةِ- بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ السَّعْيِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ هَذَا جَبْرَئِيلُ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى خَلْفِهِ يَأْمُرُنِي أَنْ آمُرَ مَنْ لَمْ يَسُقْ هَدْياً أَنْ يُحِلَّ وَ لَوِ اسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِي مَا اسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ كَمَا أَمَرْتُكُمْ وَ لَكِنِّي سُقْتُ الْهَدْيَ وَ لَيْسَ لِسَائِقِ الْهَدْيِ أَنْ يُحِلَّ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَقَامَ إِلَيْهِ سُرَاقَةُ بْنُ مَالِكِ بْنِ خَثْعَمٍ الْكِنَانِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عُلِّمْنَا دِينَنَا فَكَأَنَّمَا خُلِقْنَا الْيَوْمَ أَ رَأَيْتَ هَذَا الَّذِي أَمَرْتَنَا بِهِ لِعَامِنَا هَذَا أَوْ لِلْأَبَدِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) لَا بَلْ لِأَبَدِ الْأَبَدِ وَ إِنَّ رَجُلًا قَامَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- نَخْرُجُ حُجَّاجاً وَ رُءُوسُنَا تَقْطُرُ فَقَالَ إِنَّكَ لَنْ تُؤْمِنَ بِهَذَا أَبَداً وَ كَانَ عَلِيٌّ(علیه‌السلام) فِي الْيَمَنِ فَلَمَّا رَجَعَ وَجَدَ فَاطِمَةَ(علیهاالسلام) قَدْ أَحَلَّتْ فَجَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) مُسْتَفْتِياً وَ مُحَرِّشاً عَلَى فَاطِمَةَ(علیهاالسلام) فَقَالَ أَنَا أَمَرْتُ النَّاسَ بِذَلِكَ فَبِمَ أَهْلَلْتَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ؟ فَقَالَ إِهْلَالًا كَإِهْلَالِ النَّبِيِّ فَقَالَ النَّبِيُّ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) كُنْ عَلَى إِحْرَامِكَ مِثْلِي شَرِيكِي فِي هَدْيِي وَ كَانَ النَّبِيُّ ص سَاقَ مِائَةَ بَدَنَةٍ فَجَعَلَ لِعَلِيٍّ(علیه‌السلام) أَرْبَعَةً وَ ثَلَاثِينَ وَ لِنَفْسِهِ سِتَّةً وَ سِتِّينَ وَ نَحَرَهَا كُلَّهَا بِيَدِهِ ثُمَّ أَخَذَ مِنْ كُلِّ بَدَنَةٍ جَذْوَةً وَ طَبَخَهَا فِي قِدْرٍ وَ أَكَلَا مِنْهَا وَ حَسَيَا مِنَ الْمَرَقِ فَقَالَ قَدْ أَكَلْنَا الْآنَ مِنْهَا جَمِيعاً وَ لَمْ يُعْطِيَا الْجَزَّارِينَ جُلُودَهَا وَ لَا جِلَالَهَا وَ لَا قَلَائِدَهَا وَ لَكِنْ تَصَدَّقَا بِهَا.[7]

این روایت را شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه[8] نقل کرده است.

علامه حلی بدین روایت چنین استناد کرده است که امام علی(علیه‌السلام) هنگام احرام بستن هیچکدام از حج یا عمره را بخصوصه نیت نکرده‌اند بلکه اجمالاً و به شکل کلی به آنچه پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) محرم شده بودند محرم می‌شود در حالیکه برای ایشان روشن نیست پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به قصد انجام کدام مناسک محرم شده‌اند. این نشان می‌دهد احرام مستقلاً و فارغ از نوع مناسک و تعیین آن، قابل تحقق است.

دلیل چهارم: تفاوت احرام حج با احرام دیگر عبادات؛ احرام حج با احرام دیگر عبادات تفاوت‌هایی دارد از جمله:

    1. در سایر عبادات اگر احرام عبادت انجام شود و در اثناء آن مبطلی رخ دهد، آن عبادت باطل خواهد شد؛ مثلاً اگر نمازگزار بعد از تکبیرة الاحرام و در اثناء نماز حرفی بزند، نماز وی باطل خواهد شد. اما در احرام حج این گونه نیست، اگر در اثناء حج، محرمات احرام را مرتکب شود باید کفاره بپردازد و مناسک وی باطل نخواهد بود، به تعبیر دیگر از احرام خارج نمی‌شود.

    2. اگر کسی که حج واجب خود را انجام نداده، به نیت انجام حج استحبابی و یا به نیت نیابت از شخص دیگری محرم شود، به خودی خود حجی که انجام می‌دهد به عنوان حج واجب وی شمرده می‌شود گرچه او چیز دیگری نیت کرده است.

این فرق‌ها نشان می‌دهد احرام عبادت مستقلی محسوب می‌شود که بدون نیت نوع مناسک نیز منعقد می‌شود. پس اگر این عبادت مستقل به شکل مطلق منعقد شود، در ادامه اگر حاجی قصد عمره کند، محرم به عمره خواهد بود و اگر هر کدام از اقسام حج را قصد کند به همان محرم خواهد بود.

و لأنّ الإحرام بالحجّ يخالف غيره من إحرام سائر العبادات، لأنّه لا يخرج منه بالفساد.و إذا عقد عن غيره، أو تطوّعا و عليه فرضه، وقع عن فرضه، فجاز أن ينعقد مطلقا.

و إذا ثبت أنّه ينعقد مطلقا، فإن صرفه إلى الحجّ، صار حجّا، و إن صرفه إلى العمرة، صار عمرة، و إلى أيّ أنواع الحجّ صرفه من تمتّع أو قران أو إفراد، انصرف إليه.[9]

مجموع استدلال ایشان را می‌توان ذیل دو عنوان کلی قرار داد: یکی استدلال به استقلال احرام از مناسک و دیگری استدلال به روایات(فعل پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و فعل امام علی(علیه‌السلام)).

پاسخ از استقلال احرام

اگر در عباداتی مانند نماز، با انجام مبطل عمل نیز باطل می‌شود اما در حج با انجام مبطل موجب کفاره شده و فرد از احرام خارج نمی‌شود، هر دو به دلیل دستور خداست که بدین شکل این عبادات را وضع و جعل نموده است؛ این به معنای استقلال احرام از حج نیست. اگر کسی بدون نیت حج یا عمره فقط قصد کند که احرام ببندد، آیا عبادتی انجام داده است؟ آیا احرام بستن وجوب یا استحباب نفسی دارد؟ آیا احرام بستن به خودی خود مطلوبیت و رجحانی نزد شارع دارد؟ روشن است که پاسخ به این سوالات منفی است و وقتی احرام بستن عبادت شمرده می‌شود که در ذیل عنوان حج یا عمره قرار گیرد. پس استقلالی برای عبادت شمرده شدن احرام وجود ندارد.

پاسخ از استدلال به فعل پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و امام علی(علیه‌السلام)

آیت الله سید محمد محقق داماد پس از بررسی روایات این باب به چنین جمع‌بندی می‌رسند که مجموع این روایات با ملاحظه متن و سندشان به دو گروه تقسیم می‌شوند:

    1. روایاتی که ظهور در ندانستن امام علی(علیه‌السلام) – که به چه باید محرم شود – ندارند اما از اسناد خوب و قوی برخوردارند.

    2. روایاتی که ظهور دارند امام علی(علیه‌السلام) نمی‌دانست باید به چه چیزی احرام ببندد پس به شکل مطلق احرام بست تا به پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) برسد و مسأله را بپرسد؛ این دسته از روایات به جهت سندی قابل خدشه بوده و از اسناد ضعیفی برخوردارند.

نتیجه آن که گروه دوم به جهت ضعف سندی قابلیت استناد را ندارند و گروه اول به جهت عدم ظهورشان، برای اثبات چنین حکمی کارساز نیستند.

از جمله روایاتی که آیت الله سید محمد محقق داماد معتقد است ظهور در دانستن یا ندانستن امام علی(علیه‌السلام) – که به چه باید محرم شود – ندارد، روایت مفصلی است که نحوه حج پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و پیوستن امام علی(علیه‌السلام) به ایشان را با جزئیات گزارش می‌کند.

این روایت را کلینی در کافی[10] با دو سند صحیح و شیخ طوسی در تهذیب[11] با چهار سند صحیح نقل کرده‌اند که به جهت مفصل بودن آن به اختصار به مضمون آن اشاره می‌شود تا به عبارت مورد نظر برسیم.

این روایت حجة الوداع پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را گزارش می‌نماید. پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در مسجد شجره نماز ظهر می‌خوانند و نیت حج افراد می‌کنند. پس از خروج از مسجد و وارد شدن به بیداء به اندازه یک میل، همه مسلمانان در صف‌های منظم قرار می‌گیرند و تلبیه را تکرار می‌کنند و پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) 64 یا 66 شتر را برای قربانی همراه خود حرکت می‌دهند. پس از سعی صفا و مروه، پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) با دست به پشت سرشان اشاره می‌کند که این جبرئیل است که دستور می‌دهد هر کس قربانی همراه خود نیاورده است اینجا از احرام خارج شود(یعنی حج او تمتع است). من هم اگر این حکم را می‌دانستم همراه خود قربانی نمی‌آوردم اما اکنون من باید عمل خود را انجام دهم و شما حج تمتع را بجا آورده‌اید. شخصی به این حکم الهی اعتراض می‌کند که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به او می‌فرمایند تو بعد از این نیز به این حکم ایمان نخواهی داشت. دیگری درخواستی را مطرح می‌کند.... گزارش این سفر ادامه پیدا می‌کند تا آنجا که امام علی(علیه‌السلام) از یمن به مکه می‌رسد و مشاهده می‌کند که حضرت فاطمه(علیها‌السلام) از احرام خارج شده‌اند. علت را جویا می‌شود پاسخ می‌شنود که امر نبی مکرم اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است. خدمت ایشان می‌رسد و سوال می‌کند. پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) پاسخ می‌دهند که این دستور ایشان بوده است و می‌پرسند یا علی تو چگونه و با چه نیتی احرام بستی؟ امام(علیه‌السلام) پاسخ می‌دهند همان چیزی را پیامبر خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نیت کرده بودند من هم همان را نیت کردم. پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند مانند من بر احرام خود باقی باش و تو شریک من در قربانی‌ها خواهی بود.

......... وَ قَدِمَ عَلِيٌّ(علیه‌السلام) مِنَ الْيَمَنِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وَ هُوَ بِمَكَّةَ فَدَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ(علیها‌السلام) وَ هِيَ قَدْ أَحَلَّتْ فَوَجَدَ رِيحاً طَيِّبَةً وَ وَجَدَ عَلَيْهَا ثِيَاباً مَصْبُوغَةً فَقَالَ مَا هَذَا يَا فَاطِمَةُ فَقَالَتْ أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فَخَرَجَ عَلِيٌّ(علیه‌السلام) إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) مُسْتَفْتِياً وَ مُحَرِّشاً عَلَى فَاطِمَةَ(علیها‌السلام) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي رَأَيْتُ فَاطِمَةَ قَدْ أَحَلَّتْ عَلَيْهَا ثِيَابٌ مَصْبُوغَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) أَنَا أَمَرْتُ النَّاسَ بِذَلِكَ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ بِمَا أَهْلَلْتَ قَالَ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِهْلَالًا كَإِهْلَالِ النَّبِيِّ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) كُنْ عَلَى إِحْرَامِكَ مِثْلِي وَ أَنْتَ شَرِيكِي فِي هَدْيِي........[12]

آیت الله سید محمد محقق داماد معتقد است این متن ظهوری در دانستن یا ندانستن امام علی(علیه‌السلام) ندارد، گرچه هر دو ممکن است اما در هیچکدام ظهوری ندارد.

به نظر ما این روایت نه تنها در ندانستن امام علی(علیه‌السلام) ظهور ندارد بلکه ظهور در این دارد که ایشان عالمانه قصد حج کرده بودند. در همین روایت چند سطر جلوتر می‌خوانیم:

......كَانَ الْهَدْيُ الَّذِي جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) أَرْبَعاً وَ سِتِّينَ أَوْ سِتّاً وَ سِتِّينَ وَ جَاءَ عَلِي(علیه‌السلام) بِأَرْبَعَةٍ وَ ثَلَاثِينَ أَوْ سِتٍّ وَ ثَلَاثِين‌......

این عبارت نشان می‌دهد امام علی(علیه‌السلام) همراه خود هدی آورده است و کسی که هدی همراه داشته باشد نیت وی روشن است. [13]

با این توضیحات باید تعبیر «وَ أَنْتَ شَرِيكِي فِي هَدْيِي» در این روایت را این گونه معنا کرد که تو شریک من در مناسک و هدی هستی چرا که غیر تو کسی همراه ما نیست و همه حج تمتع گذارده‌اند.

بنابراین این روایت هیچ ابهامی ندارد و کاملا روشن است که امام(علیه‌السلام) دانسته احرام حج بسته بودند.

نکته‌ای که در اینجا وجود دارد آن که گرچه این روایت به تنهایی صدر و ذیلش هماهنگ است اما با روایات دیگر تعارض دارد. از طرفی روایت صحیحه داریم که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) صد قربانی آورده بودند و میان خود و امام علی(علیه‌السلام) تقسیم کردند و از طرف دیگر روایت صحیحه داریم که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از همان ابتدا شصت و چند قربانی به همراه داشتند و امام علی(علیه‌السلام) نیز سی و چند قربانی. در حالی که هر دو طرف هم روایت صحیحه است.

این دو دسته روایت صریح و صحیح، با هم تعارض جدی دارند و امکان جمع بین آن‌ها وجود ندارد در نتیجه باید از باب تعارض ادله، حکم به ترجیح یک طرف یا توقف در آن نمود. سه حالت ممکن است در اینجا رخ دهد: یا روایتی که خود امام(علیه‌السلام) قربانی به همراه داشتند ترجیح داده می‌شود که معلوم می‌شود ایشان قصد حج قران داشته‌اند و یا روایتی که نشان می‌دهد ایشان قربانی به همراه نداشته‌اند ترجیح داده می‌شود که معلوم می‌شود قصد حج افراد داشته‌اند و یا هیچکدام را ترجیح نداده و در مسأله توقف می‌کنیم و علمش را به اهلش واگذار می‌کنیم. در هر صورت ادعای آیت الله محقق داماد – که این روایات مطلق است و نه دلالتی بر دانستن امام(علیه‌السلام) می‌کند و نه دلالتی بر ندانستن امام(علیه‌السلام) – قابل قبول نیست.

روایت دیگری نیز اینجا وجود دارد که نشان می‌دهد امام(علیه‌السلام) همراه خود قربانی داشته‌اند اما اختلافاتی این متن با روایات دیگر دارد از جمله اینکه:

    1. در این روایت گزارش شده است که امام علی(علیه‌السلام) در بین راه خود را به پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رساند در حلیکه در روایات دیگر گفتگوی این دو در مکه گزارش شده است. البته ممکن است بگوییم هر دو رخ داده است یک بار در بین راه که امام(علیه‌السلام) به تنهایی خدمت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) رسیدند و بار دیگر در مکه با لشکر همراه خود و این گفتگو در مکه دوباره تکرار می‌شود تا به لشکر همراه نیز حکم حج تمتع آموزش داده شود.

    2. در این روایت، وقتی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از امام(علیه‌السلام) سوال می‌کند چگونه احرام بسته است؟ امام(علیه‌السلام) پاسخ می‌دهد شما برای من ننوشتید به چه نیتی محرم می‌شوید، من هم احرام بستم به آنچه شما محرم می‌شوید.

آیت الله محقق داماد معتقد است روایات پیشین که نه بر دانستن امام(علیه‌السلام) دلالتی داشتند و نه بر ندانستن، اما این روایت تصریح دارد که امام(علیه‌السلام) نمی‌دانسته و نیت اجمالی نموده است.

متن روایت اخیر این گونه است:

.... حَجَّ عَلِيٌّ(علیه‌السلام) مِنَ الْيَمَنِ وَ سَاقَ مَعَهُ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ بَدَنَةً وَ خَرَجَ بِمَنْ مَعَهُ إِلَى الْعَسْكَرِ الَّذِي صَحِبَهُ إِلَى الْيَمَنِ- فَلَمَّا قَارَبَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) مَكَّةَ مِنْ طَرِيقِ الْمَدِينَةِ- قَارَبَهَا عَلِيٌّ(علیه‌السلام) مِنْ طَرِيقِ الْيَمَنِ- فَتَقَدَّمَ الْجَيْشُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فَسَرَّ بِذَلِكَ وَ قَالَ لَهُ بِمَ أَهْلَلْتَ يَا عَلِيُّ فَقَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ- إِنَّكَ لَمْ تَكْتُبْ إِلَيَّ بِإِهْلَالِكَ فَقُلْتُ إِهْلَالًا كَإِهْلَالِ نَبِيِّكَ فَقَالَ لَه‌ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فَأَنْتَ شَرِيكِي فِي حَجِّي وَ مَنَاسِكِي وَ هَدْيِي فَأَقِمْ عَلَى إِحْرَامِكَ وَ عُدْ إِلَى جَيْشِكَ وَ عَجِّلْ بِهِمْ إِلَيَّ حَتَّى نَجْتَمِعَ بِمَكَّةَ[14]

اما درباره این روایت باید گفت:

اولاً این روایت مرسله است چرا که طبرسی در إعلام الوری[15] آن را بدون ذکر سند نقل کرده است. بنابر این آنچه از این متن مطابق با روایات صحیح قبلی باشد قابل قبول است اما این جمله اختصاصی که امام تصریح کرده باشند نیت اجمالی برای انجام مناسک داشته‌اند قابل قبول نیست.

خلاصه مطلب این که آیت الله محقق داماد معتقد است روایات صحیح السندی که در این مقام وجود دارد نه در دانستن امام(علیه‌السلام) ظهوری دارد و نه در ندانستن امام(علیه‌السلام) اما ما معتقدیم این روایات صحیح السند همگی بر علم و آگاهی امام(علیه‌السلام) دلالت دارند اما در این که ایشان حج افراد نیت کرده بودند و قربانی به همراه نداشتند و یا حج قران را نیت کرده و قربانی به همراه داشتند اختلافی وجود دارد که علمش را به اهلش واگذار می‌کنیم اما قدر متیقن همه این روایات آن است که امام(علیه‌السلام) نیت اجمالی نداشته بلکه حج قران یا افراد را نیت کرده بودند.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[1] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِ‌السَّلامِ)، ص98، الدعاء20.
[3] . .ر.ک: ماه خدا: پژوهشى جامع درباره ماه مبارك رمضان از نگاه قرآن و حديث، ج‌1، ص390
[5] . .تذکرة الفقهاء، العلامه الحلی (726 ق)، ج7، ص233، ط ـ آل البیت
[6] . السنن الکبرى، بیهقی (485 ق)، ج5، ص6.
[9] . .تذکرة الفقهاء، العلامه الحلی (726 ق)، ج7، ص233، ط ـ آل البیت
[10] . .الکافی، الشیخ الکلینی (329 ق)، ج8، ص160، ح6852، ط ـ دار الحدیث
[11] . .تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی (460 ق)، ج5، ص454
[12] . .وسائل الشیعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج11، ص213، ابواب اقسام الحج، ب2، ح4، ط ـ آل البیت
[13] ممکن است در اینجا گفته شود این قربانی‌ها را پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) با ایشان تقسیم نموده است چنانچه در روایتی که پیش از این در همین جلسه گذشته خواندیم:كَانَ النَّبِيُّ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) سَاقَ مِائَةَ بَدَنَةٍ فَجَعَلَ لِعَلِيٍّ(علیه‌السلام) أَرْبَعَةً وَ ثَلَاثِينَ وَ لِنَفْسِهِ سِتَّةً وَ سِتِّينَ (وسائل الشیعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج11، ص231، ابواب اقسام الحج، ب2، ح25، ط ـ آل البیت.)در این صورت دیگر روایت ظهور در دانستن امام(علیه‌السلام) ندارد.در پاسخ باید گفت این احتمال در مورد روایت اخیر راه ندارد چرا که در ابتدای روایت صحیحه اخیر تصریح شده است که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) شصت و چند قربانی همراه داشتند نه صد قربانی:..... فَصَفَّ النَّاسُ لَهُ سِمَاطَيْنِ فَلَبَّى بِالْحَجِّ مُفْرِداً وَ سَاقَ الْهَدْيَ سِتّاً وَ سِتِّينَ بَدَنَةً أَوْ أَرْبَعاً وَ سِتِّينَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَكَّةَ...... وسائل الشیعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج11، ص213، ابواب اقسام الحج، ب2، ح4، ط ـ آل البیت
[14] . .وسائل الشیعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج11، ص235، ابواب اقسام الحج، ب2، ح32، ط ـ آل البیت
[15] . .إعلام الورى بأعلام الهدى‌، فضل بن حسن‌ طبرسی (548 ق)، ص131

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo