< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

98/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم


بحث اخلاقی
سَداد گفتاری و رفتاری

وَ اجعَلني مِن‌ أهلِ‌ السَّدادِ و مِن أدلّةِ الرَّشادِ‌.[1]

صحبت در تبیین «اهل السداد» بود. گفتیم آنها کسانی‌اند که در برابر وسوسه‌های نفْس و شیاطین جن و انس نفوذناپذیر هستند، زیرا جان خویش را مزین به لباس تقوا کرده‌اند و از این رو، از راهِ درست و صحیح زندگی منحرف نمی‌شوند.

در روایتی از رسول اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده که می‌فرماید:

سَلُوا اللَّهَ السَّدَادَ وَ سَلُوهُ مَعَ السَّدَادِ سَدَادَ الْعَمَلِ‌.[2]

از خداوند نفوذناپذیری بخواهید و همراه آن، نفوذناپذیری در رفتار را هم بخواهید.

از این روایت معلوم می‌شود که «سداد» مراتبی دارد. مراتب والای نفوذناپذیری این است که جلوی نفوذ شیاطین انس و جن را هم در گفتار خویش و هم در رفتارش بگیرد. ممکن است انسان درست و استوار سخن بگوید، یعنی سَداد گفتاری داشته باشد؛ ولی اهل سَداد عملی نباشد.

کسانی که اهل سداد گفتاری هستند، مشمول این آیه شریف نمی‌شوند:

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ﴾.[3]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چرا چيزى مى‌گوييد كه انجام نمى‌دهيد؟

پیش از این، در تبیین «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى» از دیگر فرازهای این دعای نورانی، به آیاتی که سفارش به گفتن قول سدید کرده‌اند، اشاره شد.[4] یکی از آنها این آیه شریف است:

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً﴾.[5]

اى اهل ايمان! تقوای الهی را رعایت کنید و سخن درست و استوار گوييد.

گفتیم خداوند سبحان در این آیه، نخست سفارش به تقوا نموده و مهم‌ترین مصداق آن را قول سدید دانسته است، سپس در آیه بعد، نتیجه آن را اصلاح اعمال و غفران الهی دانسته است:

﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً﴾.[6]

تا [خدا] اعمالتان را براى شما اصلاح كند و گناهتان را بر شما بيامرزد. و هركس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، بى‌ترديد رستگارى بزرگى يافته است.

و این نشان می‌دهد که تقوای زبانی و اهل سداد گفتاری بودن، نقش مهمی در زندگی انسان دارد. در آنجا به این روایت نبوی که امیر مؤمنان(علیه‌السلام) آن را نقل نموده نیز اشاره شد:

لا يَستَقيمُ إيمانُ عَبدٍ حتّى‌ يَستَقيمَ قَلبُهُ، و لا يَستَقيمُ قلبُهُ حتّى‌ يَستَقيمَ لِسانُهُ.[7]

ايمان هيچ بنده‌اى درست نمى‌گردد، مگر اين كه دلش درست باشد و دلش درست نمى‌گردد، مگر آن گاه كه زبانش درست باشد.

درستی زبان به این است که انسان مواظب زبان خود باشد، دروغ نگوید، غیبت نکند و در کل از همه گناهان زبان که تا 25 گناه و بیشتر از آن نیز گفته شده، پرهیز کند. کسی که از گناهان زبان اجتناب کند، در واقع، نوعی عمل صالح انجام داده است، زیرا «اصلاح زبان» خود، یک کار عملی است.

نکته قابل توجه در باره سداد گفتاری این است که گفتار مخصوص زبان نیست، بلکه دست نیز زبان دارد و آن نوشته است. در روایتی از امیر مؤمنان(علیه‌السلام) چنین نقل شده است:

الخَطُّ لِسانُ‌ اليَدِ.[8]

خط، زبان دست است.

بر این اساس، نرم‌افزارهای اطلاع‌رسانی جدید که امروزه در فضای مجازی مرسوم شده نیز از مصادیق گفتار است که باید به صورت سدید به کار گرفته شوند. برخی از مشکلات جامعه و اختلافات موجود، ریشه در همین فضای مجازی و زبان نوشتاری دارد که اگر کنترل شود رفتار ما نیز به دنبال آن اصلاح می‌گردد: ﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُم﴾.

در ادامه فراز مورد بحث نیز آمده است: «و من أدلة الرَّشاد؛ مرا از راهنمایان راه درست قرار ده»، که نشان می‌دهد، مقدمه اینکه انسان بخواهد راهنمای دیگران باشد، باید خودش اهل سداد و درستی و استواری باشد.

بحث فقهی

موضوع: شرایط لباس احرام (2)

یادآوری

بحث در باره شرایط لباس احرام بود. گفتیم حضرت امام و بسیاری از فقهای قدیم و جدید معتقدند که جامه احرام باید از چیزی باشد که نماز در آن صحیح است. مهم‌ترین دلیل آنها نیز سخن امام صادق(علیه‌السلام) در صحیحه «حریز» بود که می‌فرماید: «كُلُّ ثَوْبٍ تُصَلِّي فِيهِ، فَلَا بَأْسَ أَنْ تُحْرِمَ فِيهِ».[9]

گفتیم به نظر ما، چون امام(علیه‌السلام) در مقام بیان شرائط لباس احرام است، مفهوم این صحیحه ظهور در عموم دارد و همین ظهور برای اثبات عدم جواز احرام در هر لباسی که نماز در آن جایز نباشد، کافی است. علاوه بر آن، در موارد خاص هم روایت داریم که در جلسه قبل روایات مربوط به لباس نجس را خواندیم. اینک روایات خاص مربوط به لباس ابریشمی را می‌خوانیم.

حکم احرام در لباس حریر

برای اثبات عدم جواز احرام در لباس ابریشمی توسط مردان به روایات باب 29 از ابواب الإحرام استناد شده است. عنوان باب چنین است:

بَابُ عَدَمِ جَوَازِ إِحْرَامِ الرَّجُلِ فِي الْحَرِيرِ الْمَحْضِ وَ جَوَازِهِ فِي الْمَمْزُوجِ بِمَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ‌.[10]

باب عدم جواز احرام در لباس ابریشمی خالص توسط مرد و جواز آن در غیر خالص آن به مقداری که در لباس نمازگزار جایز است.

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخَمِيصَةِ سَدَاهَا إِبْرِيسَمٌ وَ لَحْمَتُهَا مِنْ غَزْلٍ قَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ يُحْرِمَ فِيهَا إِنَّمَا يُكْرَهُ الْخَالِصُ مِنْهُ.[11]

در سند این روایت «عبد الکریم بن عمرو خثعمی» است که واقفی مذهب و ثقه است و چون «بزنطی» از وی روایت کرده معلوم است که قبل از فساد مذهبش از او روایت کرده است. به هر حال، «ابو بصیر» در این روایت موثقه می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) درباره «خمیصه» سؤال شد كه تار آن از ابريشم و پودش از پنبه است. فرمود: ايرادى ندارد در آن لباس محرم شود و همانا خالص آن كراهت دارد.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ النَّهْدِيِّ قَالَ: سَأَلَ سَعْدٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَمِيصَةِ سَدَاهَا إِبْرِيسَمٌ وَ لَحْمَتُهَا مِرْعِزَّى فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ تُحْرِمَ فِيهَا إِنَّمَا يُكْرَهُ الْخَالِصُ مِنْهُ.[12]

شیخ صدوق به اسنادش از «أبو الحسن النهدی» که مجهول الحال است نقل می‌کند، پس روایت ضعیف السند است. وی می‌گوید:

من در حضور امام صادق(علیه‌السلام) بودم كه «سعد» در باره «خميصه» كه تار آن ابريشم و پودش «مرعزى» است، سؤال كرد، فرمود: ایرادی ندارد كه در آن محرم شوى، زیرا خالص آن كراهت دارد.

ظاهر این دو روایت این است که احرام در پارچه خالص ابریشم برای مردان اشکال دارد نه پارچه‌ای که ابریشم در آن مخلوط است. توضیح اینکه «خمیصه» دقیقا به چه معناست و چگونگی دلالت «یکره» بر حرمت، در جلسه آینده می‌آید.

فرع دوم

فرع دوم در باره احرام خانم‌ها در لباس ابریشمی است. حضرت امام فرمود:

الأحوط للنساء أيضا أن لا يكون ثوب إحرامهن من حرير خالص.[13]

براى زنان هم احتياط آن است كه لباس احرامشان از حرير خالص نباشد.

نظر ایشان در مناسک حج نیز چنین است:

دو جامه‌ای که ذکر شد که باید محرم بپوشد مخصوص به مرد است، ولی زن می‌تواند در لباس خود به هر نحو هست محرم شود، دوخته باشد یا نباشد؛ ولی حریرِ محض نباشد، چنان که گذشت.[14]

در حاشیه این مسئله آیت الله زنجانی و آیت الله سیستانی فرموده‌اند:

زنان می‌توانند در لباس‌های عادی خود در صورتی که دارای شرایط ذکر شده در لباس احرام باشد، احرام ببندند.[15]

بنابراین، در این مسئله دو نظریه وجود دارد، برخی مثل امام خمینی آن را جایز نمی‌دانند؛ و گروهی مانند این دو بزرگوار قبول دارند که زن می‌تواند در حریرِ‌ محض هم محرم شود.

صاحب جواهر این اختلاف را همراه با ادله روایی آن ذکر نموده است. متن فرمایش ایشان، پس از حذف متن روایات چنین است:

هل يجوز الإحرام في الحرير للنساء؟ قيل و القائل المفيد في كتاب أحكام النساء و ابن إدريس في محكي السرائر و الفاضل في القواعد و غيرهم، بل نسب إلى أكثر المتأخرين، نعم، لجواز لبسهن له في الصلاة فيندرج في خبري حريز السابقين، مضافا إلى الأصل، و‌ صحيح يعقوب بن شعيب... و خبر النضر بن سوید... و قيل و القائل الشيخ و الصدوق لا يجوز، بل هو ظاهر ما سمعته سابقا من عبارتي المفيد و السيد، ل‌قول الصادق (عليه السلام) في صحيح العيص...[16]

آیا احرام در پارچه ابریشمی برای زنان جایز است؟ شیخ مفید در کتاب أحکام النساء و ابن ادریس در آنچه از السرائر حکایت شده و علامه حلی در قواعد الاحکام و غیر آنها، همچنین به بیشتر متأخرین نسبت داده شده که گفتند: بله جایز است، به این دلیل که پوشیدن حریر برای زنان در نماز جایز است، پس تحت دو خبری که از «حریز» نقل شد، جای می‌گیرد، علاوه بر آن، اصل عدم منع و صحیحه «یعقوب بن شعیب»... و روایت «نضر بن سويد»... نیز بر آن دلالت دارد. ولی شیخ طوسی و شیخ صدوق گفته‌اند جایز نیست، بلکه ظاهر عبارت شیخ مفید و سید نیز بر جواز دلالت دارد، به دلیل این روایات...

ایشان در ادامه، ده روایت ذکر می‌کند که ظاهرشان بر جواز دلالت دارد. بنابراین، اختلاف در ظاهر روایات است و باید ببینیم در نهایت از روایات چه حکمی را می‌توان استنباط کرد. در اینجا روایات را به دو دسته تقسیم می‌کنیم:

الف: روایاتی که ظاهرشان بر جواز دلالت دارد

علاوه بر منطوق صحیحه «حریز»،[17] دو روایت دیگر نیز بر جواز احرام خانم‌ها در حریر دلالت دارد:

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَرْأَةُ تَلْبَسُ الْقَمِيصَ تَزُرُّهُ عَلَيْهَا وَ تَلْبَسُ الْحَرِيرَ وَ الْخَزَّ وَ الدِّيبَاجَ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ وَ تَلْبَسُ الْخَلْخَالَيْنِ وَ الْمَسَكَ.[18]

«یعقوب بن شعیب» در این روایت صحیحه می‌گوید:

به امام صادق(علیه‌السلام) گفتم: آیا زن می‌تواند پیراهنی که دکمه دارد را بپوشد و می‌تواند پارچه ابریشمی و خزّ و دیباج بپوشد؟ فرمود: بله اشکالی ندارد و می‌تواند خلخال و النگو هم بپوشد.

«خزّ» پارچه تهیه شده از پشم و ابریشم است.[19] «دیباج» نیز نوعی پارچه ابریشمی است.[20] «مَسَک» جمع «مَسَکة» نوعی دستبند از جنس شاخ بز کوهی یا پوست نوعی حیوان دریایی است.[21]

در این روایت که مربوط به بحث احرام است تصریح شده که پوشیدن لباس حریر خالص و غیر خالص برای زن اشکالی ندارد.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ الْمُحْرِمَةِ أَيَّ شَيْ‌ءٍ تَلْبَسُ مِنَ الثِّيَابِ قَالَ تَلْبَسُ الثِّيَابَ كُلَّهَا إِلَّا الْمَصْبُوغَةَ بِالزَّعْفَرَانِ وَ الْوَرْسِ وَ لَا تَلْبَسُ الْقُفَّازَيْنِ وَ لَا حُلِيّاً تَتَزَيَّنُ بِهِ لِزَوْجِهَا وَ لَا تَكْتَحِلُ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ وَ لَا تَمَسُّ طِيباً وَ لَا تَلْبَسُ حُلِيّاً وَ لَا فِرِنْداً وَ لَا بَأْسَ بِالْعَلَمِ فِي الثَّوْبِ.[22]

این روایت به خاطر «منصور بن العباس» که نجاشی وی را «مضطرب الأمر» توصیف کرده است، ضعیف السند است. «نضر بن سوید» می‌گوید:

از امام كاظم(علیه‌السلام) پرسيدم: زن مُحرم چه لباس‌هايى مى‌تواند بپوشد؟ فرمود: همه لباس‌ها را مى‌تواند بپوشد، مگر لباس‌هاى رنگ‌شده با زعفران و ورس و نمى‌تواند دستكش آرایشی بپوشد و زيور آلاتى كه جهت شوهر خود آرايش مى‌كند و سرمه نمى‌كشد مگر اين‌كه بيمارى داشته باشد و عطر استعمال نمى‌كند و نمى‌تواند زيورآلات و ابريشم خالص بپوشد و ايرادى ندارد كه لباس نقش و نگار دار بپوشد.

«ورس» گیاهی است زرد رنگ که از آن رنگ زرد تولید می‌شود،[23] ظاهرا دلیل منع پوشیدن لباسی که با آن و با زعفران رنگ شده باشد، بوی خوش آنهاست که استشمام آن بر مُحرم حرام است. «قُفّاز» نوعی زیور است که زنان در دست‌ها و پاهایشان استفاده می‌کردند.[24] «فِرِند» کلمه معرب و از «پرند» در فارسی گرفته شده و به پارچه ابریشمی گلدار اطلاق می‌شده است.[25] «عَلَم الثوب» نیز به معنای لباس دارای نقش و نگار است.[26]

در این روایت نیز لباس حریر جزء موارد ممنوعه شمارش نشده است، پس تحت عموم «تَلْبَسُ الثِّيَابَ كُلَّهَا» باقی می‌ماند.

ب: روایاتی که ظاهرشان بر عدم جواز دلالت دارد

همان طور که اشاره شد، صاحب جواهر برای این بخش ده روایت ذکر کرده است که برخی از آنها را می‌خوانیم:

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ (عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا) عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي عُيَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ مَا يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَلْبَسَ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ فَقَالَ الثِّيَابُ كُلُّهَا مَا خَلَا الْقُفَّازَيْنِ وَ الْبُرْقُعَ وَ الْحَرِيرَ قُلْتُ أَ تَلْبَسُ الْخَزَّ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِنَّ سَدَاهُ إِبْرِيسَمٌ وَ هُوَ حَرِيرٌ قَالَ مَا لَمْ يَكُنْ حَرِيراً خَالِصاً فَلَا بَأْسَ.[27]

«أبو عنینة» که مجهول الحال است می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسيدم: پوشيدن چه چيزى براى زن محرم حلال است‌؟ فرمود: همه نوع لباس‌ها را مى‌تواند بپوشد، جز دستكش آرایشی و روبند و ابريشم. گفتم: مى‌تواند لباس خز بپوشد؟ فرمود: آرى. گفتم: تارهاى آن از ابريشم است كه همان حرير است‌؟ فرمود: مادامى كه حرير خالص نباشد ايرادى ندارد.

این روایت در عدم جواز پوشیدن حریر خالص برای زن محرم، صراحت دارد؛ ولی سند آن مشکل دارد.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ تُحْرِمَ الْمَرْأَةُ فِي الذَّهَبِ وَ الْخَزِّ وَ لَيْسَ يُكْرَهُ إِلَّا الْحَرِيرُ الْمَحْضُ.[28]

این روایت، صحیحه است. «حلبی» می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: ایرادی ندارد که كه زن در طلا و خزّ محرم شود، و چيزى جز حرير خالص براى او كراهت ندارد.

روایت سوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ الْمُرَادِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْقَزِّ تَلْبَسُهُ الْمَرْأَةُ فِي الْإِحْرَامِ قَالَ لَا بَأْسَ إِنَّمَا يُكْرَهُ الْحَرِيرُ الْمُبْهَمُ.[29]

این روایت نیز صحیحه است.

«ابو بصیر» از امام صادق(علیه‌السلام) در باره پوشيدن قزّ براى زن در حال احرام پرسید؟ فرمود: ایرادی ندارد. فقط حرير خالص کراهت دارد.

«قزّ» پارچه‌ای است که از ابریشم و پیله آن تهیه می‌شود.[30]

روایت چهارم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَمَاعَةَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمَةِ تَلْبَسُ الْحَرِيرَ فَقَالَ لَا يَصْلُحُ أَنْ تَلْبَسَ حَرِيراً مَحْضاً لَا خَلْطَ فِيهِ فَأَمَّا الْخَزُّ وَ الْعَلَمُ فِي الثَّوْبِ فَلَا بَأْسَ أَنْ تَلْبَسَهُ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ وَ إِنْ مَرَّ بِهَا رَجُلٌ اسْتَتَرَتْ مِنْهُ بِثَوْبِهَا وَ لَا تَسْتَتِرُ بِيَدِهَا مِنَ الشَّمْسِ وَ تَلْبَسُ الْخَزَّ أَمَا إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ فِي الْخَزِّ حَرِيراً وَ إِنَّمَا يُكْرَهُ الْمُبْهَمُ.[31]

شیخ صدوق در این روایت صحیحه نقل می‌کند که:

«سماعة» از امام صادق(علیه‌السلام) سؤال كرد كه آيا زن محرم می‌تواند حرير بپوشد؟ فرمود: براى او شايسته نيست كه حرير خالص را، بى‌آنكه ماده‌اى ديگر به آن مخلوط شده باشد بپوشد، امّا پوشیدن خزّ و لباس نقش و نگار دار برای او در حال احرام ایرادی ندارد، و اگر مردى بر او بگذرد، باید با جامه‌اش خود را از او بپوشاند، ولی نباید خود را با دست از خورشيد مستور دارد، و می‌تواند لباس خزّ بپوشد. زیرا آنها (اهل فنّ) می‌گویند: در بافت خز حرير به كار رفته است، بنابراین، حرير خالص کراهت دارد.

روایت پنجم

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ جَمِيلٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ كَمْ يُجْزِيهِ قَالَ شَاةٌ وَ عَنِ الْمَرْأَةِ تَلْبَسُ الْحَرِيرَ قَالَ لَا.[32]

در این روایت صحیحه از «جمیل بن دراج» نقل شده که:

از امام صادق(علیه‌السلام) در باره [قربانی] کسی که حج تمتع به جا می‌آورد پرسید که چه مقدار کفایت می‌کند؟ فرمود: یک گوسفند، همچنین در باره [جواز] پوشیدن حریر توسط زن پرسید: فرمود: خیر [نپوشد].

روایت ششم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ الثِّيَابِ غَيْرَ الْحَرِيرِ وَ الْقُفَّازَيْنِ الْحَدِيثَ.[33]

در این روایت صحیحه، «عیص بن قاسم» می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: زن مُحرم مى‌تواند از لباس‌ها هر چه خواست بپوشد، مگر ابريشم و دستکش آرایشی...

روایت هفتم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تَلْبَسَ ثَوْباً حَرِيراً وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ لَا وَ لَهَا أَنْ تَلْبَسَهُ فِي غَيْرِ إِحْرَامِهَا.[34]

این روایت به خاطر «حسن بن سماعة» که واقفی مذهب ولی ثقه است، موثقه محسوب می‌شود. «اسماعیل بن فضل» می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسیدم: رسيدم: آيا زن مى‌تواند در حال احرام لباس حرير بپوشد؟ فرمود: نه، ولی در غير احرام مى‌تواند بپوشد.

روایت هشتم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعِمَامَةِ السَّابِرِيَّةِ فِيهَا عَلَمُ حَرِيرٍ تُحْرِمُ فِيهَا الْمَرْأَةُ قَالَ نَعَمْ إِنَّمَا كُرِهَ ذَلِكَ إِذَا كَانَ سَدَاهُ وَ لَحْمَتُهُ جَمِيعاً حَرِيراً ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَدْ سَأَلَنِي أَبُو سَعِيدٍ عَنِ الْخَمِيصَةِ سَدَاهَا إِبْرِيسَمٌ أَنْ أَلْبَسَهَا وَ كَانَ وَجَدَ الْبَرْدَ فَأَمَرْتُهُ أَنْ يَلْبَسَهَا.[35]

«أبو الحسن الأحمسی» در این روایت صحیحه می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسيدم: آيا زن مى‌تواند در عمامه سابرى كه [سفيد و رقيق است و] تار آن از ابريشم است محرم شود؟ فرمود: آرى، فقط‌ در صورتى مكروه است كه تار و پود آن همگى از ابريشم باشد. سپس امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: ابو سعيد از من درباره خميصه كه تار آن ابريشم باشد، پرسيد كه آيا مى‌تواند آن را به هنگام سرما بپوشد؟ پس به او دستور دادم كه آن را بپوشد.

ظاهر همه این روایات در مجموع بر عدم جواز پوشیدن حریر خالص برای زن در حال احرام، دلالت دارد.

جمع‌بندی روایات

در جمع میان این دو دسته روایات چند وجه جمع بیان شده است. صاحب وسائل «حریر» در روایت اول از دسته اول را بر حریر ناخالص حمل کرده است؛ از این رو، میان حریر خالص و ناخالص تفصیل داده است. ایشان عنوان باب 33 از ابواب الاحرام را اینگونه مطرح کرده است:

بَابُ جَوَازِ لُبْسِ الْمَرْأَةِ الْمُحْرِمَةِ الْمَخِيطَ وَ الْحَرِيرَ الْمَمْزُوجَ دُونَ الْمَحْضِ وَ الْقُفَّازَيْنِ وَ أَنَّ لَهَا أَنْ تَلْبَسَ مَا شَاءَتْ إِلَّا مَا اسْتُثْنِيَ.[36]

باب جواز پوشیدن لباس دوخته و حریر ناخالص برای زن محرم و عدم جواز حریر خالص و دستکش آرایشی بر او و اینکه می‌تواند هر لباسی که خواست بپوشد مگر آنچه استثناء شده است.

طبق این جمع، در عدم جواز پوشیدن حریر خالص، میان مرد و زن محرم فرقی نیست، کما اینکه حضرت امام آن را بنا بر احتیاط واجب برای زن جایز نداست.

صاحب جواهر در جمع‌بندی روایات می‌نویسد:

و لا ريب في أن الاجتناب هو الأحوط و إن كان التدبر في النصوص و لو بملاحظة «لا ينبغي» و «لا يصلح» و لفظ الكراهة و نحو ذلك يقتضي الحمل على الكراهة جمعا بين النصوص، بل هي فيه أشد منها في الصلاة، و هو أولى من الجمع بينها بحمل نصوص الجواز على الممتزج، و نصوص المنع على الخالص من وجوه.[37]

شکی نیست که احوط، اجتناب از پوشیدن لباس حریر توسط زن است، هر چند تدبر در روایات، با در نظر داشتن تعابیری چون: «لا ینبغی»، «لا یصلح» و لفظ «کراهت»، اقتضا دارد که این موارد را از باب جمع میان نصوص، بر کراهت حمل نماییم. البته این کراهت در بحث احرام نسبت به لباس نمازگزار شدیدتر است. این جمع، از چند جهت بهتر است از جمع میان آنها به این صورت که نصوص دال بر جواز را بر حریر ناخالص و نصوص دال بر منع را بر حریر خالص حمل کنیم.

طبق این جمع، پوشیدن لباس حریر بر زنان در حال احرام جایز است، هرچند کراهت شدیده دارد.

 


[4] ر ک: جلسات شماره 693 و 694 ارائه شده در تاریخ 6 و 7 اسفند 1397.
[15] مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، ص169، حاشیه ش5، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[17] در صحیحه «حریز» آمده بود: «در هر لباسی که در آن نماز می‌خوانی، ایرادی ندارد که در آن محرم شوی» و از آنجا که نماز خواندن در لباس حریر برای خانم‌ها جایز است، پس طبق منطوق این روایت، می‌تواند در لباس حریر نیز محرم شود.
[19] ابن اثیر الجزری (606 ق)، ج2 ص28«ثياب تنسج من صوف و إبريسم» النهایة فی غریب الحدیث و الأثر.
[20] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ابن اثیر الجزری (606 ق)، ج2 ص97.، «هو الثّياب المتّخذة من الإبريسم، فارسى معرّب‌»
[21] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ابن اثیر الجزری (606 ق)، ج4 ص330.، «المَسَكَةُ بالتحريك: السّوار من الذّبل، و هى قرون الأوعالو قيل: جلود دابّة بحريّة و الجمع: مَسَكٌ»
[24] جمهرة اللغة، ابن درید (321 ق)، ج2 ص820«القُفّاز: ضرب من الحُلِيّ تتّخذه المرأة في يديها و رجليها، و من ذلك: تقفّزت‌ المرأة بالحِنّاء، إذا نقَّشت يديها و رجليها به‌».
[25] ر ک: لغتنامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین.
[26] تهذیب اللغة، ازهری (370 ق)، ج2 ص254. «العَلَم‌: عَلَم‌ الثوب و رَقْمه‌ في‌ أطرافه»
[30] تهذیب اللغة، ازهری (370 ق)، ج8 ص214.«قال الليث: القَزُّ معروف كلمة معربةٌ قلت: هو الذي يُسوّى منه الإبريسم‌»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo