< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

99/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/محرمات الإحرام / لبس المخیط (6)

بحث اخلاقی

نیازخواهی از خداوند

و عِندَكَ مِمّا فاتَ خَلَفٌ‌.[1]

در ادامه بند بیستم از دعای نورانی مکارم الاخلاق، امام زین العابدین(علیه‌السلام) خطاب به حضرت حق می‌فرماید: جایگزین هر آنچه از دست رود، نزد توست.

این جمله در واقع، بیان دلیل سه جمله قبلی است که فرمود: «اللَّهُمَّ أنتَ عُدَّتي إن حَزِنتُ، و أَنتَ مُنتَجَعي إن حُرِمتُ، و بِكَ استِغاثَتي إن‌ كَرِثت‌؛ خدایا، اگر غمگین شوم تو‌ مایه دلخوشى منى ‌و اگر محروم گردم، نیازم را از تو طلب می‌کنم و اگر گرفتاریِ شدیدی پیدا کنم، تنها از تو یاری و فریادرسی می‌خواهم»، زیرا همه کاره عالم خدای متعال است و اوست که غم و محرومیت و گرفتاری بندگانش را جبران می‌کند.

جمله مورد بحث را می‌توان از ابعاد مختلف بررسی نمود، زیرا خداوند می‌تواند به تناسب چیزهایی که انسان از دست می‌دهد، جایگزین آن را ـ به شرط داشتن استحقاق ـ عنایت کند، زیرا او کسی است که روزی هر که را استحقاق داشته باشد، گسترده و هر که را مستحق نباشد، تنگ می‌کند:

﴿قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ﴾.[2]

بگو: پروردگار من براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را فراخ يا تنگ مى‌گرداند.

حالا که قبض و بسط روزی دست خداست، اگر کسی در راه او چیزی را انفاق کند، خداوند آن را جبران می‌کند. در ادامه آیه یاد شده می‌فرماید:

﴿وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقينَ﴾.

و هر چيزى را هزينه كنيد او جايگزين آن را مى‌دهد؛ و او بهترين روزى ‌دهندگان است.

در روایتی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود:

ما نَقَصَ‌ مالٌ‌ مِن صَدَقَةٍ قَطُّ.[3]

هيچ گاه مالى بر اثر صدقه دادن كم نشد.

آیت الله مشکینی(رحمة الله علیه) می‌فرمود:

زمانی که طلبه بودم و در مدرسه فیضیه حجره داشتم، یک روز هیچ پولی نداشتم، حتی پول این که یک دانه نان هم بخرم نداشتم. به قصد رفتن به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) از حجره خارج شدم. وقتی وارد حیاط مدرسه شدم، شخصی را ملاقات کردم. هنگام مصافحه با او، یک پنج ریالی ـ که می‌شد با آن چند قرص نان تهیه کرد ـ در دستم گذاشت. وقتی از او جدا شدم، چند قدم جلوتر به یکی از دوستانم برخورد کردم، پس از احوال پرسی گفت: «میرزا علی! قرض نداری بدهی به ما؟»‌ گفتم: «چرا!» و همان سکه پنج ریالی را به او دادم. کمی جلوتر شخص دیگری را دیدم که او نیز هنگام مصافحه، پنج تومان در دستم قرار داد. و این تفسیر عملی آیه ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾[4] است. معلوم می‌شود هر کس کار خیری انجام دهد، خداوند ‌ده برابر برایش جبران می‌کند. وقتی داخل حرم شدم، دو باره یکی از دوستانم را دیدم که او هم از من درخواست قرض کرد. پنج تومانی را به او دادم. جالب آنکه لحظاتی بعد، نفر سومی را دیدم که اینبار هنگام مصافحه پنجاه تومان به من داد.

در روایت دیگری از آن حضرت نیز نقل شده است:

ما طَلَعَت‌ شَمسٌ‌ قَطُّ إلّا بُعِثَ بجَنبَتَيها مَلَكانِ، إنّهُما يُسمِعانِ أهلَ الأرضِ إلّا الثّقلَينِ: يا أيُّها النّاسُ هَلِمُّوا إلى‌ ربِّكُم، فإنَّ ما قَلَّ و كَفى‌ خَيرٌ مِمّا كثُرَ و ألهى‌، و لا غَرَبَت شَمسٌ قَطُّ إلّا و بُعِثَ بجَنبَتَيها مَلَكانِ يُنادِيانِ: اللّهُمّ عَجِّلْ لِمُنفِقٍ خَلَفاً، و عَجِّلْ لِمُمسِكٍ تَلَفاً.[5]

هرگز خورشيد طلوع نكرد، مگر اين كه در دو طرف آن، دو فرشته گماشته شدند تا با ندايى ـ كه ساكنان زمين، به جز جن و انس، آن را مى‌شنوند ـ آواز دهند: «اى مردم! به سوى پروردگار خود بياييد؛ زيرا آنچه كم باشد و كفايت كننده، بهتر است از آنچه بسيار باشد و غافل كننده». و هرگز خورشيد غروب نكرد، مگر اين كه در دو پهلوىِ آن، دو فرشته آواز دادند: «بار خدايا! انفاق کننده را زود عوض ده و خوددارى كننده [از انفاق‌] را زود بى‌چيز گردان».

از مباحث مهم در سبک زندگی اسلامی «الاجمال فی طلب رزق»، یعنی ميانه‌روى در طلب روزى‌ است. انسان باید به طور متوسط برای کسب روزی کار و تلاش کند، نه حرص حریصان را داشته باشد و نه وادادگی انسان‌های تنبل و واداده را. گاهی چندان به دنبال روزی می‌رویم که از زندگی حقیقی در می‌مانیم و به قول حافظ:

هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستیکاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را[6]

بحث فقهی

موضوع: کتاب الحج/ تروک الإحرام/ لبس المخیط (6)

یادآوری

بحث در باره «لبس المخیط» بود که ما گفتیم دوخته بودن ملاک نیست، بلکه پوشیدن هر لباسی که عرض بدن را بپوشاند برای مرد محرم، حرام است.

مسئله هجدهم

حضرت امام در مسئله هجدهم می‌فرماید:

كفارة لبس المخيط شاة، فلو لبس المتعدد ففي كل واحد شاة، و لو جعل بعض الألبسة في بعض و لبس الجميع دفعة واحدة فالأحوط الكفارة لكل واحد منها، و لو اضطر إلى لبس المتعدد جاز و لم تسقط الكفارة.[7]

كفاره پوشيدن دوخته، يك گوسفند است پس اگر لباسهاى (دوخته) متعدد پوشيد براى هر كدام آنها يك گوسفند است، و اگر بعضى از لباسها را توى بعضى ديگر قرار داد و همه را يك‌دفعه پوشيد احتياط آن است كه براى هر كدام از آنها يك كفاره بدهد، و اگر به پوشيدن چند لباس ناچار شود جايز است ولى كفاره ساقط نمى‌شود.

بحث در باره کفاره لبس مخیط است، البته طبق مبنای ما کفاره هر لباسی که عرض بدن را بپوشاند حتی اگر دوخته نباشد.

در این مسئله دو فرع کلی مطرح شده است:

    1. بحث وجوب کفاره یا عدم آن برای پوشیدن لباس ممنوع از روی اختیار یا اضطرار.

    2. بحث تعدد یا وحدت کفاره در صورت تعدد لبس.

کفاره پوشیدن اختیاری لباس

وجوب کفاره در حالت اختیار، اجماعی است و روایات نیز بدان تصریح دارد. کفاره آن نیز قربانی کردن یک گوسفند است. صاحب جواهر در این باره می‌فرماید:

المحظور الرابع لبس المخيط حرام على المحرم مع الاختيار كما عرفت الكلام فيه مفصلا في التروك و حينئذ فلو لبس عالما عامدا مختارا كان عليه دم شاة بلا خلاف أجده فيه، بل الإجماع بقسميه عليه، مضافا الى النصوص التي منها‌ صحيح زرارة... و خبر سليمان... و غيرهما من النصوص.[8]

محظور چهارم، پوشیدن لباس دوخته است که پوشیدن آن از روی اختیار بر محرم حرام است ـ همان طور که قبلا در بحث تروک احرام به تفصیل بیان شد ـ بنا بر این، اختلافی نیست که اگر آن را دانسته و از روی عمد و اختیار بپوشد، باید گوسفندی را قربانی کند، بلکه اجماع ـ با هر دو قسم آن (محصل و منقول) ـ بر این حکم وجود دارد، همچنین روایاتی مثل صحیحه زرارة و خبر سلیمان و غیر آنها نیز بر این حکم دلالت دارند.

متن دو روایتی که ایشان بدانها استدلال نموده است را از وسائل می‌خوانیم:

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ نَتَفَ إِبْطَهُ أَوْ قَلَّمَ ظُفُرَهُ أَوْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ أَوْ أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَفَعَلَ ذَلِكَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ.[9]

«زرارة بن اعین» در این روایت صحیحه می‌گوید: از امام باقر(علیه‌السلام) شنیدم که فرمود:

کسی که در حال احرام، از روی فراموشی یا ندانستن، موهاى زير بغلش را بکَند يا ناخن‌هایش را کوتاه کند یا موى سرس را بتراشد یا لباسی که نباید بپوشد را بپوشد یا غذایی که نباید بخورد را بخورد، چیزی بر عهده‌اش نیست، ولی اگر این کارها را از روی عمد انجام دهد بر عهده اوست که یک گوسفند قربانی کند.

این روایت تصریح دارد که پوشیدن لباس ممنوع از روی فراموشی یا جهل، کفاره ندارد؛ ولی از روی عمد کفاره دارد.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ الْعِيصِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْقَمِيصَ مُتَعَمِّداً قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ.[10]

«سلیمان بن عیص» می‌گوید: از امام صادق(علیه‌السلام) درباره مُحرمی پرسیدم که عمداً پیراهن [که دوخته است] پوشیده است. فرمود: بر عهده اوست که قربانی کند.

در این روایت نیز کفاره را برای پوشیدن عمدی قمیص لازم دانسته است.

کفاره پوشیدن اضطراری لباس

در باره کفاره پوشیدن اضطراری لباس دوخته، حضرت امام در انتهای مسئله شانزدهم که قبلا خواندیم، آورده بود:

لو اضطر إلى لبس المخيط كالقباء و نحوه جاز و عليه الكفارة.[11]

اگر به پوشيدن دوخته مثل قبا و مانند آن ناچار گردد، جايز است، ولى كفاره بر او واجب است.

بنا بر این، از نظر ایشان پوشیدن لباسی که پوشیدنش برای محرم ممنوع است، مطلقا موجب کفاره می‌شود، چه از روی اختیار باشد چه از روی اضطرار، بله در صورت اضطرار، مرتکب معصیت نشده است.

صاحب جواهر نیز کفاره داشتن پوشیدن اضطراری لباس را مانند پوشیدن اختیاری آن، اجماعی دانسته است و افزون بر اجماع، به اطلاق روایت اول نیز استدلال نموده است، زیرا در آن روایت، فقط حالت نسیان و جهل، از وجوب کفاره استثناء شده است، پس حالت اضطرار تحت اطلاق «مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً» باقی می‌ماند، یعنی کسی که عمدا بپوشد، اختیارا یا اضطرارا، باید کفاره بدهد.

صاحب جواهر به روایت دیگری نیز استدلال نموده است که پس از ذکر متن فرمایش ایشان، آن را می‌خوانیم، می‌فرماید:

بل لو اضطر الى لبس ثوب يتقي به الحر أو البرد جاز و عليه دم شاة أيضا بلا خلاف فيه، بل الإجماع بقسميه عليه، و هو الحجة بعد النصوص أيضا التي منها مضافا الى إطلاق الأولى‌، صحيح ابن مسلم... .[12]

بلکه اگر ناچار شود که لباسی را برای حفظ از گرما یا سرما بپوشد، جایز است، ولی در این صورت نیز [مانند حالت اختیار] اختلافی نیست که باید گوسفندی را قربانی کند، بلکه اجماع ـ با هر دو قسم آن (محصل و منقول) ـ بر این حکم نیز وجود دارد و پس از روایات، همین اجماع، دلیل ماست. از جمله این روایات، افزون بر اطلاق روایت اول [یعنی صحیحه زرارة که گذشت]، صحیحه محمد بن مسلم است...

متن صحیحه «محمد بن مسلم» چنین است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمُحْرِمِ إِذَا احْتَاجَ إِلَى ضُرُوبٍ مِنَ الثِّيَابِ يَلْبَسُهَا قَالَ عَلَيْهِ لِكُلِّ صِنْفٍ مِنْهَا فِدَاءٌ.[13]

«محمد بن مسلم» می‌گوید: از امام باقر(علیه‌السلام) در باره محرمی پرسیدم که نیازمند انواعی از لباس شده است، آیا جایز است که بپوشد؟ فرمود: باید برای هر صنفی از لباس‌ها، کفاره بدهد.

شیخ صدوق و شیخ کلینی نیز همین روایت را آورده‌اند[14] با این تفاوت که در نقل شیخ صدوق بعد از «الثِّيَابِ»، کلمه «مُخْتَلِفَةً» نیز وجود دارد که تفاوتی چندانی در معنا ندارد.

در این روایت، کلمه «احتاج» آمده است که مقصود همان حالت اضطرار است، زیرا اگر مقصود، حالتی پایین‌تر از حالت اضطرار باشد، نباید حکم به جواز پوشیدن آن می‌شد.

صاحب جواهر در ادامه، می‌فرماید: ممکن است برای اثبات وجوب کفاره پوشیدن از روی اضطرار، به این آیه نیز استدلال شود:

﴿فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ﴾.[15]

اگر كسى از شما بيمار بود، و يا ناراحتى در سر داشت، بايد كفّاره‌اى از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد!

ایشان در توضیح استدلال به آیه و سپس اشکال به آن، می‌نویسد:

بتقدير كون المراد منه من كان منكم مريضا فلبس أو تطيب أو حلق، و إن كان فيه منع واضح باعتبار ظهور السوق في إرادة الحلق منها، لتفريعها على قوله تعالى: ﴿وَ لٰا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ﴾ فيكون المراد من كان منكم مريضا محتاجا الى الحلق و إلا لكان فدية اللبس مخيرة، و لم أعرف قائلا به، فالأولى الاقتصار في الاستدلال على ما عرفت.[16]

به این صورت که بگوییم: مقصود آیه این است که اگر کسی از شما بیمار بود و [از روی ناچاری] لباس پوشید یا بوی خوش استعمال کرد یا سر خود را تراشید [باید کفاره بدهد]. ولی اشکال این معنا روشن است، زیرا سیاق آیه ظهور در بحث تراشیدن سر دارد، زیرا این جمله بر جمله «سرهای خود را نتراشید» تفریع شده است. بنا بر این، مقصود این است که اگر کسی از شما بیمار بود و ناچار بود سر خود را بتراشد، [باید کفاره دهد]. اگر چنین معنایی مقصود نباشد، باید کفاره پوشیدن لباس نیز [مانند کفاره تراشیدن سر، میان روزه و صدقه و قربانی] تخییری باشد، در حالی که کسی چنین چیزی نگفته است. از این رو، بهتر است به همان استدلال به روایت اکتفا کنیم.

استثناء یا عدم استثنای شلوار

صاحب جواهر در ادامه این بحث، به بررسی استنثای شلوار پرداخته است و از برخی بزرگان از جمله شیخ طوسی و علامه نقل کرده است که آنها معتقدند اگر محرم، به خاطر ضرورت، لباس دوخته بپوشد باید کفاره دهد، مگر شلوار که اگر آن را اضطرارا به جای بستن لُنگ، بپوشد، کفاره لازم ندارد.[17] ایشان پس از نقل ادله این قول، آن را نقد می‌نماید، می‌فرماید:

نعم عن الخلاف و التذكرة و المنتهى استثناء السراويل، فلا فدية فيها مع الضرورة للأصل و خلو النصوص و الفتاوى عن ذكرها لها، بل عن ظاهر الثاني الإجماع عليه، و فيه أن النصوص المزبورة تشملها، ضرورة كونها من الثياب و احتمال أنه عند الضرورة ينبغي له لبسه يدفعه أولا عدم اختصاصها حينئذ بالحكم و ثانيا قوله عليه السلام: «ففعل ذلك ناسيا» على أنه لا يتم في صحيح ابن مسلم، فالعمدة حينئذ الإجماع المزبور إن تم، و قد تقدم بعض الكلام في ذلك، فلا حظ، هذا.[18]

بله از الخلاف [شیخ طوسی] و تذکرة و منتهی [علامه] نقل شده است که شلوار استثناء است و در صورت ضرورت، پوشیدنش کفاره ندارد، به دلیل اصالة البرائة و همچنین ذکر نشدن کفاره برای آن در روایات و فتاوا، بلکه از ظاهر کلام علامه بر می‌آید که این استثناء، اجماعی است. ولی اشکالش این است که روایات یاد شده [یعنی صحیحه زرارة و محمد بن مسلم] شامل شلوار نیز می‌شوند، زیرا شلوار نیز نوعی لباس است. این احتمال هم که بگوییم: در صورت ضرورت، پوشیدن شلوار جایز خواهد بود [در حالی که در صحیحه زرارة، کفاره فقط برای پوشیدن لباس‌هایی دانسته شده بود که پوشیدنش جایز نباشد، از این رو، شامل حالت ضرورت نمی‌شود]، قابل پذیرش نیست، زیرا اولا در این صورت، حکم استثناء اختصاصی به شلوار نخواهد داشت [و شامل سایر لباس‌ها هم می‌شود در حالی که کسی آنها را استنثاء نکرده است] ثانیا این سخن امام که فرمود «اگر آن را از روی نسیان انجام دهد» احتمال یادشده را ردّ می‌کند [زیرا وقتی حالت نسیان استثناء شد، معلوم می‌شود که امام در مقام بیان بوده و اگر قرار بود حالت ضرورت نیز استنثاء باشد، باید می‌فرمود، حال که نفرموده، تحت اطلاق «من فعله متعمداً» باقی می‌ماند]. افزون بر آن، این احتمال [اختصاص به صحیحه زراره دارد و] در صحیحه محمد بن مسلم، جایی ندارد. بنا بر این، عمده دلیل برای استثنای شلوار، اجماع یادشده است، البته اگر اجماعی باشد که قبلا بحث آن گذشت.

بنا بر این، کسانی که شلوار را استنثاء کرده و می‌گویند اگر از روی اضطرار آن را بپوشد، کفاره ندارد، غیر از ادعای اجماع، دو دلیل برای آن ذکر کرده‌اند:

یک. اصالة البرائة، یعنی وقتی شک داریم که کفاره واجب می‌شود یا نه، اصل این است که واجب نیست. ولی «الاصل دلیلٌ حیث لا دلیل».

دو. در روایات، با اینکه جواز پوشیدن شلوار در صورت نداشتن إزار آمده است، ولی سخنی از وجوب کفاره نشده است، بر خلاف قمیص که مثلا در روایت دومی که خواندیم آمده بود: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْقَمِيصَ مُتَعَمِّداً قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ» که شامل حالت ضرورت هم می‌شود.

روایات مربوط به پوشیدن شلوار در باب 50 از ابواب تروک الاحرام آمده است. در روایت اول این باب می‌خوانیم:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تَلْبَسْ سَرَاوِيلَ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ إِزَارٌ.[19]

«معاویة بن عمار» در بخشی از این روایت صحیحه می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: و شلوار هم مپوش، مگر اينكه فاقد لنگ باشى.

و در روایت سوم این باب هم آمده است:

وَ بِالْإِسْنَادِ (مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِد) عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمُحْرِمُ يَلْبَسُ السَّرَاوِيلَ إِذَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُ إِزَارٌ وَ يَلْبَسُ الْخُفَّيْنِ إِذَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُ نَعْلٌ.[20]

امام باقر(علیه‌السلام) فرمود: اگر مُحرم، لُنگ نداشته باشد، می‌تواند شلوار بپوشد و اگر نعلین نداشته باشد، می‌تواند کفش بپوشد.

مستدل می‌گوید: این روایات مربوط به حالت ضرورت است که محرم فاقد لنگ است، ولی در آنها سخنی از وجوب کفاره نیست، پس برای ثبوت کفاره در مورد شلوار، دلیلی نداریم.

صاحب جواهر در جواب می‌گوید: هر چند در این روایات، سخنی از کفاره نیامده است، ولی اطلاق روایات دیگر که کفاره را ثابت نموده، شامل شلوار هم می‌شود، زیرا دو صحیحه زرارة و محمد بن مسلم، کفاره را برای پوشیدن عمدی لباس واجب دانسته‌اند و شلوار نیز نوعی لباس است. بعد هم احتمال استثنای حالت ضرورت را از این روایت مطرح نموده و پاسخ داده است که قبلا هم گفتیم این روایات شامل حالت ضرورت نیز می‌شوند.

خلاصه این دو دلیل که تمام نیست، می‌ماند اجماع که ظاهرا چنین اجماعی نیز ثابت نیست، از این رو، ما نیز میان شلوار و بقیه لباس‌های ممنوعه فرقی نمی‌گذاریم.

در پایان، نظر مراجع معاصر را نیز در این باره در حاشیه نظر حضرت امام می‌خوانیم. حضرت امام در مناسک حج می‌فرماید:

اگر به لباس دوخته احتیاج پیدا کرد جایز است، بپوشد، ولی کفاره باید بدهد.[21]

در حاشیه[22] این مسئله دو تن از مراجع با نظر ایشان موافق نیستند، بلکه موافق استنثای شلوار هستند، آیت الله بهجت می‌فرماید:

الّا در صورتی که إزار نداشته و شلوار بپوشد که در وجوب فدیه تأمّل است.

آیت الله زنجانی هم می‌فرماید:

اگر لنگ ندارد، جایز است شلوار بپوشد و کفاره هم ندارد، و در غیر این مورد، پوشیدن لباس‌هایی که در ذیل مسئله 354 گفته شده، کفاره دارد، هرچند مضطر باشد.

ولی سایر مراجع که حاشیه‌ای ندارند با امام هم نظرند و شماری از آنها، یعنی آیات عظام تبریزی، خامنه‌ای، خویی و سیستانی نیز فتوا نداده و کفاره را بنا بر احتیاط واجب لازم دانسته‌اند.

همچنین حضرت امام در مسئله 354 می‌فرماید:

کفاره پوشیدن لباس دوخته، یک گوسفند است.[23]

آیت الله زنجانی در تنها حاشیه این مسئله که در حاشیه قبلی بدان اشاره نموده بود، می‌نویسد:

اگر مرد محرم پیراهن یا شلوار یا قبا و زیرپوش و مانند آن که عرض بدن را می‌پوشاند بپوشد یا جوراب به پا کند یا جوراب به پا کند یا عمامه و کلاه و دستار بر سر بگذارد، باید یک گوسفند قربانی کند، هر چند دوخته نباشد. و زن محرم اگر دستکش دست کند یا نقاب و پوشیه و مانند آن بپوشد باید یک گوسفند قربانی کند و پوشاندن سر و صورت با چیزهای غیر پوششی مانند بار و حنا[24] کفاره ندارد.[25]

غفر الله لنا و لکم إن شاء الله

 


[6] دیوان حافظ، غزل شماره5.
[17] مقرر: چنانکه خواهد آمد، از مراجع معاصر نیز آیت الله زنجانی همین نظر را دارد، آیت الله بهجت نیز در وجوب فدیه در این صورت، تأمل کرده است. گفتنی است که ظاهرا این استثناء مخصوص صورتی است که به دلیل نداشتن لُنگ، به جای آن، شلوار بپوشد و شامل صورتی که مثلا به خاطر سرما شلوار را روی لُنگ بپوشد، نمی‌گردد.
[21] مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص203، مسئله350، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[22] ر. ک: مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص203، حاشیه شماره 3، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[23] مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص204، مسئله354، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[24] مقصود از این کلمه برای ما روشن نیست، چه بسا اشتباه چاپی باشد.
[25] مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص204، حاشیه شماره 1، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo