< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نفر
گفتیم که در آیه نفر در دو مقام بحث بیان می شود:
مقام اول: کلمات موجود در آیه و قد تقدم
مقام دوم: دلالت و مفاد آیه
می توان گفت آیه شریفه در مقام بیان وظیفه همه مسلمانها نسبت به دین می باشد و اینکه جایز نیست دستورات دینی را ترک کنند پس باید همه مردم که مسلمان شده اند به دستورات این دین عمل کنند الا ا ینکه عمل نافرین که تفقه در دین کرده اند قهرا عن علم خواهد بود این افراد علم پیدا می کنند و بعد عمل می کنند اما غیر نافرین عملشان بر اساس گفته های متفقهین می باشد لذا قبلا اشاره کردیم مراد از تحذر در آیه خوف نفسانی نیست بلکه تحذر عملی است تا با وظیفه هر دو گروه -نافرین و قاعدین -مناسبت داشته باشد.
پس مستفاد از آیه این است که عمل به دستورات دینی وظیفه هر دو گروه می باشد.
با این بیان چند مطلب روشن می شود:
1-خدشه بر آنچه که مرحوم آخوند[1] در کفایه فرموده است باینکه غایت در نفر وضوح حق می باشد نه تحذر؛ آیه می فرماید کوچ کنید تا حق واضح گردد، زیرا اگر غایت، وضوح حق باشد و علم مردم به دستورات دینی، این با ترجی که از لعل بدست می آید سازگاری ندارد زیرا اگر غایت وضوح حق باشد باید تحذر صورت گیرد نه اینکه امید تحذر وجود داشته باشد کما اینکه قبلا از آقای خوئی هم نقل شد که لازمه این کلام مرحوم آخوند لغویت انذار است زیرا با وجود علم، انذار معنا ندارد.
2-خدشه بر آنچه منتقی فرمودند « وهذا الاحتمال نستطيع ان تجزم به من ظاهر الاية الكريمة»[2] باینکه اظهر احتمالات این است که غایت و فایده وجوب انذار، آماده شدن برای تحذر می باشد نه خود تحذر فعلی در نتیجه فایده انذار هر یک از منذرین، دخیل بودن انذار است در حصول علم برای منذرین و اینکه انذار هر نفری دخالت دارد در حصول علم بطوری که اگر منذری بداند دیگران انذار نمی کنند بر او هم انذار واجب نیست زیرا انذارش لغو است زیرا فرض این است که انذار ها با هم موجب علم می شوند و اگر فردی بداند که دیگران انذار نمی کنند انذارش لغو است زیرا اثری نخواهد داشت، از ماذکرنا خدشه بر این کلام هم روشن شد زیرا گفتم آیه در مقام بیان وظیفه نافرین و قاعدین هر دو می باشد زیرا وظیفه متفقهین، عمل به علمشان می باشد و وظیفه قاعدین عمل به قول متفقهین می باشد و به عبارت دیگر هر دو گروه باید به احکام دین عمل کنند و تحذر عملی داشته باشند نه اینکه قول منذرین موثر در حصول علم برای قاعدین باشد بلکه موجب تحذر عملی آنها می شود کما اینکه گفتیم اگر تحذر بعد از حصول علم باشد باینکه قول منذرین هر کدام موثر در حصول علم برای قاعدین می باشد دیگر لعل معنا ندارد زیرا با حصول علم، ترجی و محبوبیت معنا ندارد و باید به علمشان عمل کنند.
3-خدشه بر کلام مرحوم آقای میلانی که فرمودند دلالت این آیه بر حجیت خبر واحد خوب می باشد الا اینکه این حجیت خبر در زمانی است که مخبر فقیه باشد یعنی آیه دلالت بر حجیت خبر واحدی می کند که راوی آن فقیه باشد اما اگر راوی فقیه نباشد حجیت خبرش از این آیه فهمیده نمی شود؛ این کلام هم مخدوش است زیرا اگر چه تفقه در صدر اسلام مانند زمان ما خیلی مشکل نبوده است لکن مستفاد از آیه این است که غیر متفقهین باید به قول متفقهین عمل کنند ولو اینکه متفقه مجتهد و فقیه نباشد بلکه فقط ناقل چیزی است که شنیده است علاوه بر اینکه اگر قائل به قول مرحوم میلانی باشیم -که اصجاب پیامبر با نفر، فقیه می شده اند و آیه می گوید قول فقیه حجت است- این قول موافق با قول عامه می باشد زیرا آنها می گویند همه اصحاب پیامبر و تابعین آنها فقیه می باشند و فساد این قول واضح است.

التقرير العربي:
و اما المقام الثانی:
المستفاد من الآية يكون في مقام بيان وظيفة جميع المومنين بالنسبة الي الدين، و عدم جواز ترك العمل به، و العمل به بالنسبة الي النافرين الي التفقه قهرا يكون عن علم، و بالنسبة الي غيرهم بالعمل بقول النافر المتفقه و المنذر، و لذا اشرنا آنفا ان المراد من التحذر، لايكون خوف النفساني، بل يكون تحذر العملي حتي يناسب مع كون الآية لبيان وظيفة جميع المومنين.

و یظهر مما اخترناه من ظهور آیة النفر في انها في مقام بيان وظيفة جميع المومنين كان نافرا او قاعدا امور:
1. عدم تمامية ما افاده في كفاية[3] من ان الغاية انما وضوح الحق لا التحذر.
لان وضوح الحق و العلم به، لايناسب مع ترجي الحذر بل لابد من التحذر قطعا لمكان العلم.
مضافا الي ما تقدم عن محقق الخوئي من ان لازمه انما هو لغوية عنوان الانذار.
2. عدم تمامية ما اختاره في الآية صاحب المنتقي و جعله اظهر الاحتمالات بقوله: « وهذا الاحتمال نستطيع ان تجزم به من ظاهر الاية الكريمة»[4] و هو ان الغایة و الفائدة من وجوب الانذار هو الاعداد للتحذر لا نفس التحذر الفعلي، فتكون فائدة انذار كل منذر، دخالته في حصول العلم و كونه جزء الموثر في حصوله بحيث لو علم عدم انذار غيره لم يجب عليه الانذار لكونه لغوا و هذا الاحتمال لاينافي وجوب الانذار مطلقا و لو لم يحصل به العلم بل يجمع معه.
و الوجه في ذلك عدم تناسب هذا الاحتمال ايضا مع كون الآية في مقام بيان وظيفة المومنين جميعا. و ان القاعدين وظيفتهم بالنسبة الي الدين هو الاخذ بقول النافرين المتفقهين.
مضافا الي ما اشرنا اليه ردا علي الكفاية من ان التحذر القوم لو كان بعد حصول العلم لهم فما معني «لعل» علي الترجي او الترغيب.
3. عدم تمامية ما افاده سيدنا الاستاذ محقق الميلاني في بحثه الشريف من ان المستفاد من الآية و ان كان حجية خبر الواحد و كانت شكيلة لاثبات حجيته، و لكن اذا كان المخبر فقيها لا مطلقا.
لان التفقه في صدر الاسلام و عصر رسول الله و ان لم يكن عسرا مثل زماننا و لكن المستفاد من الآية هو تعلم الدين و العمل به و ان لم يكن الماخوذ منه فقيها بل ناقلا لما اخذه من غيره.
مضافا الي ان لازم قوله هو القول بفقاهة و اجتهاد جل اصحاب رسول الله لو لا الكل، كم ذهب اليه العامة.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo