< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه اول / اقل و اكثر / اصالت الاشتغال/ اصول عملیه

بیان شد در صورت اول دوران بین تخییر و تعیین، مرحوم آقای خویی قائل به تخییر شدند و چند اشکال به آن وارد شد.

ثم افاد المصباح، ما نصّه «و(أما الصورة الثانية) فقد عرفت انه لا ثمرة فيها في كون الوجوب تعيينيا أو تخييريا، الا فيما إذا تعذر ما علم وجوبه في الجملة، فانه على تقدير كون وجوبه تخييريا، يجب عليه الإتيان بالطرف».[1]

الآخر المعلوم كونه مسقطا للواجب، وعلى تقدير كون وجوبه تعيينيا لا شي‌ء عليه، فالشك في التعيين والتخيير في هذه الصورة يرجع إلى الشك في وجوب ما يحتمل كونه عدلا للواجب عند تعذره. وهو مورد للبرائة، فتكون النتيجة في هذه الصورة هي نتيجة التعيين دون التخيير.

اما صورت دوم: دوران در تخییر و تعیین در جایی که فرد قدرت بر قرائت ندارد و اقتداء به امام، مسقط قرائت ماموم است و شک داریم که این مستحب است و مسقط است یا واجب است و مسقط.

مصباح می فرماید: در اینجا حکم به وجوب تعیینی قرائت منفرد می شود. توضیح بیشتر اینکه در اینجا ثمره اینکه آیا قرائت منفرد واجب تعیینی است یا تخییری، در جایی ظاهر می شود که قرائت برای ماموم متعذر باشد که اگر واجب تعیینی باشد، اقتداء واجب نیست و اگر تخییری باشد، اقتداء واجب می شود و برگشت این نزاع که قرائت واجب تخییری است یا تعیینی، به این است که آیا اقتداء به امام بر من واجب است یا خیر که اگر واجب باشد، وجوب قرائت من تخییری می شود و اگر متعذر شد، اقتداء واجب است و اگر استماع قرائت امام واجب نباشد، وجوب قرائت من تعیینی می شود.

پس در حقیقت در اینجا شک در وجوب استماع قرائت امام داریم که جای برائت است، در نتیجه وجوب قرائت برای منفرد، وجوب تعیین دارد.

اقول:واضاف الاستاذ محقق المیلاني (ره): ولم یتعذر البدل أيْ الائتمام مثل انه لم یكن امام جماعة.وعلیه فیظهر ثمرة العملیة فیما لم یتمكن من كلیهما اذ مع التمكن منها او تعذر الائتمام فیتعین القرائة.وامّا مع التعذر القرائة الصحیحة فقط یدور الامر بین الائتمام او القرائة الناقصة من باب المیسور لا یسقط بالمعسور.

مرحوم آقای میلانی برای تحقق ثمره عملیه، یک قید بر آنچه که مصباح فرمود، اضافه می کردند، مصباح فرمود ثمره عملیه در جایی است که قرائت صحیح برای منفرد متعذر باشد، مرحوم آقای میلانی یک قید اضافه می کنند و آن این است که اقتداء به امام هم متعذر نباشد و امکان اقتداء به امام باشد، حال در اینجا ثمره ظاهر می شود که اگر واجب تخییری باشد، اقتداء می کند و اما اگر اقتداء کردن امکان نداشت، ثمره ذکر شده، محقق نمی شود.

پس اگر برای فرد قرائت صحیح امکان داشت چه اقتداء امکان داشته باشد چه نداشته باشد، قرائت صحیح بر این فرد واجب است اما اگر قرائت صحیح امکان نداشت اما اقتداء امکان داشت، امر دائر است بین اقتداء کردن و بین قرائت ناقص که بدل قرائت صحیحه می باشد و به حکم قاعده المیسور لا یسقط بالمعسور، جای قرائت صحیح را می گیرد.

واضاف ایضاً أن صلوة الطواف ایضاً من مصادیق ما نحن فیه ولذا نقول:بالاحتیاط والجمع بین الائتمام والقرائة الناقصة والاستنابة للصلوة.

مرحوم آقای میلانی می فرمودند نماز طواف هم از مصادیق ما نحن فیه است که اقتداء به امام باید کرد یا اکتفاء به قرائت ناقصه که دوران بین تخییر و تعیین است و ایشان می فرمودند که ما در نماز طواف احتیاط می کنیم که فرد بین سه چیز جمع کند: نماز با قرائت ناقص خودش؛ نماز طواف با اقتداء به امام جماعت؛ نایب برای نماز طواف بگیرد.

واضاف ایضاً )نكتة) لو قال: قرائة الامام، قرائة الماموم واحتملناه بدلیة قرائة الامام عن قرائة الماموم حیث ان اللسان هو لسان الحكومة:فان كان البدلیة والحكومة بقول مطلق كانت النتیجة هو الوجوب التخییري ولزوم الجماعة عند تعذّر القرائة الصحیحة وبعبارة اخری یتعین الجماعة.واما لو كانت البدلیة اختیاریاً وانه لو شاء اقتداء بالامام له ان یاتي القرائة الناقصة وله ان یأتمّ ویاتي بالجماعة.ثم قال الاستاد (ره):كلام حضرت الاستاد هذا متین صحیح.

مطلب دیگری که مرحوم آقای میلانی تحت عنوان نکته اضافه می کردند این است: اگر در مقام اثبات، در ادله اینگونه آمده بود که «قرائة الامام، قرائة الماموم» و از این جمله برداشت کنیم که قرائت امام در واقع، بدل از قرائت ماموم است، چون لسان، لسان حکومت است به نحو توسعه ای، در این صورت، دو احتمال در این وجود دارد:

احتمال اول: قرائت امام، بدل، به قول مطلق است و اختیاری من نیست، در این صورت که برای فرد قرائت صحیح امکان نداشت، وجوب قرائت، تخییری می شود و باید اقتداء به امام کند، چون قرائت بدل دارد و آن اقتداء به امام می باشد.

احتمال دوم: قرائت امام، بدل به قید اختیار است، یعنی اگر ماموم خواست و قرائتش ناقص بود، می تواند به امام اقتداء کند و اقتداء بر او واجب نیست، در این صورت اقتداء بر ماموم واجب نیست و بلکه ماموم مخیر بین قرائت ناقص و بین اقتداء کردن به امام است.

بعد می فرمودند این بیان که متعلق به مرحوم نائینی است، کلامی متین است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo