< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کلام میلانی/جریان استصحاب در احکام وضعی / استصحاب

 

ادامه کلام مرحوم میلانی:

 

اما اینکه حکم تکلیفی مصصح حکم وضعی نیست:

 

اگر حکم تکیفی مصصح و سبب برای انتزاع امر وضعی باشد ، باید این مصحح از آن امر و یا حکم وضعی جدا و تفکیک نباشد بخاطر اینکه امر انتزاعی دائر مدار آن خصوصیتی است که از آن خصوصیت این امر انتزاعی ، انتزاع می شود و بلکه می شود گفت لبا این امر انتزاعی همان خصوصیت است.

 

مثال مرحوم میلانی

 

الان که بنده خدمت شما هستم این خصوصیت بودن بنده در خدمت شما، این باعث می شود که از این خصوصیت ، محاذاة بنده با شما و همچنین محاذاة شما با بنده ، انتزاع بشود و این عنوان محاذی دائر مدار همین خصوصیت است (یعنی خصوصیت بودن بنده خدمت شما یعنی اگر این خصوصیت باشد محاذات است و اگر نباشد محاذات نیست ) بنابراین قبل از آنکه بنده خدمت شما باشم ( یعنی قبل بودن این خصوصیت خدمت شما ) محاذاتی نبود و بعد که از اینجا رفتم این محاذات نیست.

 

پس این محاذات (که از این خصوصیت انتزاع می شود ) وجودا و عدما دائر مدار این خصوصیت است پس باید آن امر انتزاعی و آنکه سبب انتزاع است با آن شی ای که انتزاع می شود از هم جدا نباشد.

 

ولی در ما نحن فیه این طور نیست اگر بگویم که حکم تکلیفی مصصح حکم تکلیفی است پس باید از هم جدا نباشند چون این حکم تکلیفی است که سبب برای انتزاع است و حال اینکه این طور نیست حکم تکلیفی از حکم وضعی جدا می شود مثلا فرض کنید ولی صغیر شرعا اجازه تصرف در مال صغیر دارد با اینکه ملکیت ندارد پس حکم تکلیفی که جواز تصرف باشد هست ولی حکم وضعی که ملکیت باشد نیست.

 

و یا در باره بچه صغیر مالک اموال خودش است و اما جواز تصرف ندارد یعنی حکم وضعی است ولی حکم تکلیفی نیست.

 

پس از این که حکم تکلیفی باشد و حکم وضعی نباشد و بالعکس معلوم می شود که این ها از جدا می شود و حال اینکه مصحح انتزاع از منتزع منه نباید جدا شود.

 

ثانیا: جعل احکام تکلیفی مربوط به شارع است و نه مکلف تا این حکم وضعی را منشاء انتزاع قرار بدهد.

 

پس احکام تکلیفی مصحح انتزاع نیستند بخاطر بین امر انتزاعی و منشاء انتزاع تفکیک حاصل می شود.

 

این احکام وضعیه ( و یا به تعبیر مرحوم میلانی بعضی امورات وضعیه) وقتی که از مقولات عشر نبودند و همچنین از منشاء انتزاع نبودند و مصصح انتزاع نبودند اینها از امورات اعتباریه هستند که نفس آنها را اعتبار می کند و بعد آن را ابراز می کند.

 

فرق بین وجود ذهنی و امر اعتباری

 

در امر اعتباری آن معتبر ( معتبر به فتح باء ) در خارج است (یعنی اگر در ذهن اعتبار بشود در خارج است )

 

ولی در امر ذهنی فقط در ذهن است (یعنی در ذهنش ایجاد کرد در خارج نیست.)

 

به عنوان مثال زیدی که وجود خارجی دارد انسان او را اسد اعتبار می کند می گوید « زید اسد».

 

نتیجه: اکثر احکام وضعیه از امورات اعتباریه هستند که در ذهن اعتبار می شود و به وسیله لفظ ابزار می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo