درس خارج فقه استاد محمدهاشم صالحی
جلسه 13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لزوم آشنائی به کیفیت احتیاط
المسألة الثانیة: الأقوی جواز العمل بالاحتیاط، مجتهداً کان أو لا، لکن یجب أن یکون عارفاً بکیفیة الاحتیاط بالإجتهاد أو بالتقلید.
بحث در این بود که قسم دوم مکلّف این بود که میخواهد احتیاط کند،آنگاه این بحث پیش آمد که آیا احتیاط در شریعت اسلام مشروع است یا نه؟
علی فرض اینکه مشروع است،قهراً حسن است، «لأنّ الاحتیاط طریق النجاة»، آن وقت احتیاط در کجا بکند؟ گفتیم احتیاط در معاملات جای شک نیست که حسن دارد،چه معاملات بالمعنی الأعم از قبیل طهارت،نجاست و امثالش و چه معاملات بالمعنی الأخص از قبیل بیع، یکبار با معاطات میفروشد، بعداً احتیاط میکند و یک صیغه میخواند،این قسم احتیاط هیچ جای شک و شبهه نیست که جایز است و حسن،و مکلّف میتواند در معاملات تقلید نکند و به احتیاط عمل کند.
احتیاط در عبادات بر دو قسم است
اما احتیاط در عبادات، احتیاط در عبادات دو قسم است،گاهی مستلزم تکرار است و گاهی مستلزم تکرار نیست، مثلاً کسی شک دارد که استعاذه در نماز واجب است یا واجب نیست،علی کلّ حال در نمازش استعاذه را هم میخواند،این احتیاط است ومستلزم تکرار هم نیست، چنین احتیاط در عبادات که مستلزم تکرار نیست، آیا جایز است یا جایز نیست؟ گفتیم جایز است و جای شک هم نیست،اینجا قصد و جه هم شده، برای اینکه در مجموع نماز قصد وجوب کرده، مجموع نماز هم وجوب داشته، فقط استعاذه را نمیدانسته که واجب است یا نه، فلذا آن را در ضمن نماز خواند، این احتیاط در باب عبادات بود که مستلزم تکرار نیست.
«إنّما الکلام و الإشکال» در عباداتی است که احتیاط در آنها مستلزم تکرار است،هم قصر بخواند و هم تمام، فرض بفرمایید دوتا لباس است، یکی پاک است و دیگری نجس،منتها نمیداند که کدام یکی پاک است و کدام یکی نجس میباشد،به جایی اینکه تحقیق و سوال کند که کدام نجس است و کدام پاک، تا با لباس پاک نماز را بخواند، تحقیق و تفحص نمیکند، بلکه با هردو لباس نماز میخواند- البته این از قبیل شبهه موضوعیه است و حال آنکه بحث ما در شبههی حکمیه میباشد،یعنی شبهات کلیه) به این میگویند احتیاط.
یا در جایی که قبله را نمیداند،احتیاط میکند و به چهار طرف نماز میخواند و حال آنکه میتواند از کسی سوال نماید و قبله را مشخص کند، به این میگویند احتیاط.
آیا احتیاط مستلزم تکرار، مشروع و جایز است؟
آیا احتیاطی که مستلزم تکرار است،جایز است یا جایز نیست «ولو مع التمکن من الامتثال التفصیلی»؟
در قسم اول گفتیم حتی اگر متمکن از امتثال تفصیلی هم باشد،مع ذلک احتیاط کند،اشکالی ندارد،فرض کنید مستلزم تکرار نیست،«کما إذ شکّ فی وجوب الدعاء عند رؤیة الهلال»، یعنی میداند که یا دعای اول ماه واجب است یا سوره در نماز واجب است، ولی وجوب هیچکدام را قطع و یقین ندارد، فقط همین مقدار میداند که یا دعا عند رؤیة الهلال واجب است یا سوره در نماز واجب است،اگر این آدم احتیاط کند، معنای احتیاط این است که در اول هر ماه «عند رؤیة الهلال» دعا کند و ثانیاً همیشه در نماز سوره را بخواند، این امتثال اجمالی است و این امتثال اجمالی در عرض امتثال تفصیلی است، این راجع به عباداتی که مستلزم تکرار نیست.
راجع به قصد و جه و قصد تمیز هم گفتیم اگر قصد وجه و قصد تمیز واجب باشد، قصد وجه به این معناست که بگوید نماز ظهر واجب میخوانم،یا وجوب را به عنوان غایت قصد کند یا به عنوان صفت، اگر به عنوان صفت قصد کرد میگوید نماز ظهر واجب را بجای میآورم، اگر به عنوان غایت قصد کرد میگوید نماز ظهر بجای میآؤرم لوجوبها، بخاطر اینکه واجب است، به این میگویند قصد وجه.
قصد تمیز این است که بگوید این نماز که میخوانم واجب است و این نماز مستحب است، و حتی در اجزاء میگوید این جزء نماز واجب است و این جزء نماز مستحب است.
اشکال
قصد وجه و تمیز اگر واجب باشد،در عبادات چه مستلزم تکرار باشد و چه مستلزم تکرار نباشد،احتیاط مشروع نیست، چرا؟ برای اینکه در صورتی که احتیاط کرد،قصد وجه متمشی نمیشود، مثلاً در نماز سوره را خوانده،نمیداند که نماز با سوره واجب است یا واجب نیست، از طرفی عند رؤیة الهلال دعا کرده،نمیداند که این دعا واجب است یا واجب نیست، پس یقیناً قصد وجوب نمیتواند بکند،وقتی که قصد وجوب نتوانست ،قهراً تمیز هم نمیتواند بدهد، چون نمیداند که این واجب است یا واجب نیست.
از این جهت قصد وجه و قصد تمیز حتی در قسم اول عبادات از بین میرود، بیشتر متکلمین هستند که قائل به قصد وجه و قصد تمیز میباشند،متکلمین گفتهاند لا حسن للعمل، عملی که قصد وجه و قصد تمیز نداشته باشد، حسن ندارد، اینکه میگفتیم احتیاط حسن است، پس این عمل حسن ندارد، عملی که فاقد امرین است،یعنی هم قصد تمیز در آن نشده و هم قصد وجه.
جواب
جوابش این است «و یدفعه»،این شبهه را دفع میکنیم،یعنی اگر از باب قصد وجه و قصد تمیز، احتیاط در عبادات مشروع نباشد، این است که این اعتبار امرین در واجبات، یکی قصد وجه و دیگری قصد تمیز احتیاج به دلیل دارد و حال آنکه ما در فقه و در روایات ائمه علیهم السلام دلیلی برای وجوب قصد وجه و قصد تمیز نداریم «یحتاج إلی دلیل و لا دلیل علیه» با اینکه این مسئله خیلی مورد ابتلاست، یعنی مورد ابتلای تمام کسانی است که نماز خوان هستند، که قصد وجه و قصد تمیز بکنند یا نکنند، آیا قصد وجه و قصد تمیز واجب است یا واجب نیست، با اینکه این مسئله خیلی مورد ابتلاست، مع ذلک در کل روایات ائمه علیهم السلام حتی یک روایت هم نداریم که بگوید قصد وجه و قصد تمیز واجب است « و لو کانا معتبرین فی الواجبات لأشاروا إلیهما» اگر قصد وجه و قصد تمیز واجب بود، باید ائمه در یکی از سخنان خود اشاره می کردند و می گفتند این دوتا در نماز معتبر است و حال آنکه در هیچ یکی از روایات ائمه علیهم السلام اشاره به وجوب آنها نشده با این کثرت ابتلای که دارد، چون همهی نماز خوان ها به این مسئله مبتلا هستند، از اینکه در کلام ائمه به آن دوتا اشاره نشده،معلوم میشود که آنها در نماز واجب نیستند و الا در کلام ائمه علیهم السلام به آنها اشاره میشد.
بنابراین،همین که انسان در نماز صبح گفت که دو رکعت نماز صبح میخوانم قربة إلی الله کافی است،دیگر لازم نیست که بگوید نماز صبح واجب بجای میآورم، علی فرض اینکه شک هم بکنیم که آیا واجب است یا واجب نیست؟ عند الشک برائت جاری میکنیم (رفع عن أمّتی ما لا یعلمون» با برائت هم میتوانیم وجوب آن دوتا را نفی کنیم، وقتی که قصد و جه و تمیز واجب نبودند، پس نماز را با سوره میخوانیم احتیاطاً، و دعای عند رؤیة الهلال را هم به قصد رجاء بجای میآوریم که شاید در واقع واجب باشد یا واجب نباشد.
جواب دوم
جواب دوم:«علی أنّ الدعوی المتقدمة لو تمّت فإنّما یتمّ فی الواجبات النفسیة».
اگر قصد وجه وقصد تمیز هم واجب باشند، در واجبات نفسیه واجب است نه در اجزای نماز، و حال آنکه در باب احتیاط ما اکثراً در اجزای نماز شک داریم، اصل نماز را میدانیم که واجب است و در اصل نماز هم قصد وجوب میکنیم (که قصد وجه است) و قصد تمیز هم حاصل شود،منتها نمیدانیم که سوره در نماز واجب است یا نه؟ سوره را احتیاطاً میخوانیم،این چه اشکالی دارد. این منافاتی با قصد و قصد تمیز هم ندارد.
و أما الواجبات الضمنیه، واجب ضمنی «فلا تأتی فیها بوجه»، این ادعایی که قصد وجه و قصد تمیز واجب باشند،اصلاً امکان ندارد، در اجزای واجب که قطعاً واجب نیست،یعنی نه قصد وجه واجب است و نه قصد تمیز، اگر هم واجب باشد در پیکره نماز واجب است، مثلاً نماز صبح واجب است، یا نماز شب مستحب است، همین مقدار کافی است،اما در جزء جزء نماز قرائت را به عنوان واجب، سوره را به عنوان واجب، رکوع را به عنوان واجب بیاورد، در اجزای واجب قطعاً و یقیناً قصد و جه و قصد تمیز واجب نیست.
جواب سوم
علاوه بر همه اینها، قصد وجه و قصد تمیز، اگر واجب باشد، درجای واجب است که امکان داشته باشد، و حال آنکه ما که یقین به عمل نداریم، قصد وجه نمیتوانیم بکنیم، اگر قصد وجه کنیم،بدعت و تشریع میشود،جایی که امکان نداشته باشد، در آنجا قطعاً قصد وجه وقصد تمیز واجب نیست، علی فرضی که هم واجب باشد، در جایی واجب است که امکان داشته باشد نه در جایی که امکان ندارد، یعنی در جایی که امکان ندارد، وجوبش ساقط است.
پس سه جواب دارد،از اینکه احتیاط در عبادات مشروع است و حسن، و در عرض امتثال تفصیلی است، مثلاً فلان آقا میتوانست برود و معلوم کند که آیا سوره در نماز واجب است یا دعا عند رؤیة الهلال، بدون اینکه سراغ تحقیق برود یا به دنبال ادله بگردد و ادله را مراجعه کند، یا تقلید کند، یعنی سراغ هیچ کدام از اینها نرفت، بلکه همیشه احتیاط کرد، به این معنا که هم دعا عند رؤیة الهلال را انجام داد و هم نماز را با سوره خواند،به این میگویند احتیاط و هیچ اشکالی هم ندارد.
بیان محقق اصفهانی
محقق اصفهانی قائل به تفصیل شده، ایشان گفته در یک قسمت احتیاط در عبادات حسن است و مشروع ، ولی در یک قسمت احتیاط در عبادات مشروع و جایز نیست، محقق اصفهانی یک تفصیلی را در مقام قائل شده و گفته عمل عبادی، آنجا که احتیاط جایز است این است ، «قد نعلم بتعلق الأمر به و نشکّ فی وجوبه و استحبابه»، به اصل دو رکعت نماز اول ماه، یقین داریم که از طرف شارع امر دارد، یعنی دو رکعت نماز اول ماه، امر دارد، منتها نمیدانیم که امرش وجوبی است یا استحبابی، این نماز را چگونه بخوانیم،نماز واجب بخوانیم یا نماز مستحب؟ ایشان فرموده در اینجا احتیاط جایز است و هیچ اشکالی هم ندارد، اما اینکه قصد وجه نمیشود، مشکلی ندارد، چون ما قصد وجه را واجب نمیدانیم، پس محذور دیگری هم وجود ندارد، اصل امر هم که محرز است، قصد همان امر را که خداوند به آن امر کرده میکند، ولو نداند که آن امر واجب است یا امر استحبابی ، نماز را به همان قصد امر میخواند و احتیاط حسن است و مشروع، و ثواب هم دارد و هیچ اشکالی هم ندارد، یعنی عمل را میتوانیم به داعی امر انجام بدهیم و هیچ اشکالی هم ندارد. چون علم به وجود امر داریم،بلی، قبول داریم که قصد وجه و قصد تمیز نمیشود، ولی محقق اصفهانی میگوید ما قصد وجه و قصد تمیز را واجب نمیدانیم، پس از این جهت هم محذوری ندارد، پس این گونه احتیاط خوب است و کاری شایسته.
«و لکن قد نعلم أنّ العمل عبادیّ»، عمل عبادی است، علی فرض اینکه امر داشته باشد، امرش با قصد قربت انجام بشود، چون عمل عبادی است،منتها نمیدانیم که امر دارد یا اصلاً امر ندارد، امر هم اگر دارد، یا امر وجوبی دارد،یا امر استحبابی، یا اصلاً امر ندارد؟ در اینجا اگر ما این عمل را احتیاطاً انجام بدهیم، میشود یا نه؟ نمیشود، محقق اصفهانی فرموده که در اینجا احتیاط جایز و مشروع نیست. علم نداریم که این عمل متعلق امر است یا نه؟ مثال فقهی هم پیدا کرده،«کما فی الوضوء بعد غسل غیر الجنابة»، غسل کرده،غسل غیر جنابت،مثلاً غسل روز جمعه یا غسل مس میت کرده، بعد میخواهد وضو بگیرد، این وضو وضعش چگونه است، نمیداند که این وضو مستحب است یا نه، امر دارد یا نه، منتها اگر امر داشته باشد، حتماً امرش عبادی است، امرش امر عبادی است که قصد قربت درش لازم است، اگر چنین وضوئی را احتیاطاً انجام بدهد، صحیح است یا نه؟
دیدگاه مرحوم اصفهانی
مرحوم اصفهانی میفرماید صحیح نیست، «کما فی الوضوء بعد غسل غیر الجنابة»، وجه اینکه گفته این صحیح نیست، این است که: فی أمثال ذلک لا مجال للاحتیاط، چرا؟ بأن یؤتی به،اینکه اتیان کند به این «وضو» از باب رجا، چون اگر غسل کفایت از وضو کند، پس این وضو امر ندارد، نه امر وجوبی دارد و نه امر استحبابی، اگر آن غسل مس میت کفایت نکند، این بخواهد نماز بخواند، وضو امر وجوبی دارد، در اینجا چه باید کرد؟ ایشان میگوید در اینجا رجاءً یک چنین وضوئی بگیرد، صحیح نیس، چرا؟ مع التمکن من الامتثال التفصیلی، اگر این آقا متمکن است از امتثال تفصیلی، به این معنا که اگر مجتهد است، باید ادله را مراجعه کند، ببیند که آیا وضوی بعد از غسل مس میت صحیح است در شریعت، امر دارد یا امر ندارد، جستجو کند،بالأخرة برایش ثابت میشود امر دارد یا امر ندارد، اگر دید که امر دارد، با امر میخواند، اگر دید که امر ندارد،دیگر وضو انجام نمیشود.
اگر مجتهد نیست، باید برود و در این مسئله تقلید کند که آیا وضوی بعد از غسل مس میت جایز است یا جایز نیست، مشروع است یا مشروع نیست؟
اینکه گفتیم این وضو صحیح نیست، نه از باب اینکه قصد وجه بهم خورده، یا قصد تمیز بهم خورده، چون محقق اصفهانی میگوید من قصد وجه و قصد تمیز را واجب نمیدانم، پس بخاطر چیست که بگوییم وضو صحیح نیست،«لأنّ امتثال الإجمالی إنّما هو فی طول امتثال التفصیلی»، یعنی امتثال اجمالی در طول امتثال تفصیلی است، تا جایی که امتثال تفصیلی امکان داشته باشد، آنجا نوبت به امتثال اجمالی نمیرسد، چرا؟ برای اینکه باید حرکت عبد، به تحریک مولا باشد، انبعاث عبد، ناشی از بعث مولا باشد نه اینکه خود سرانه باشد، در اینجا که این آدم وضو میگیرد، نمیداند که مولا تحریک و بعث کرده یا بعث و تحریک نکرده، و این از احتمال بعث مولا انبعاث شده، در قدم اول این است که مکلّف که تحریک میشود و حرکت میکند، از بعث مولا و از تحریک مولا باشد، نه از احتمال تحریک و از احتمال بعث، از این جهت صحیح نیست.
پس با بودن امتثال تفصیلی،نوبت به امتثال اجمالی نمیرسد،در آن فرض اول گفتیم که اصل امتثال آنجا هم تفصیلی است،چون یقین دارد امر مولا را، منتها نمیدانست که مستحب است یا واجب؟
پس آنجا هم انبعاث و حرکت از بعث و تحریک مولا شده، اما در این صورت دوم که این آدم وضو میگیرد،احتمال میدهد که مولا ما را بعث و تحریک کرده باشد به سمت وضو، ولی انبعاث از احتمال در قدم دوم است، در قدم اول انبعاث از بعث مولاست، از این جهت این صحیح نیست. «لاعتبار أن یکون التحرک و الانبعاث فی الواجبات العبادیة، این تحرک و انبعاث مستند باشد إلی تحریک المولاء و إلی بعث المولاء»، تحریک مولا و بعث مولا،همان امر است، امر شان تحریک تشریعی است، بعث تشریعی است، «بینما فی الاحتیاط لیس الّا احتمال الأمر و البعث»، احتمال میدهد که مولا بعث کرده باشد،و الانبعاث مستند إلی احتمال البعث،و حال آنکه این در قدم دوم است، در قدم اول باید انبعاث مستند به جزم به بعث مولا باشد، یعنی جزم به امر مولا داشته باشد،از این جهت اگر امتثال تفصیلی امکان دارد، نوبت به امتثال اجمالی در این فرض نمیرسد، پس در این فرض احتیاط صحیح نخواهد بود.