< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد علی‌اکبر سیفی‌مازندرانی

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حد السرقة

 

مساله 14 (سرقت از حرزی که ملکِ سارق است)

در جلسه گذشته بیان شد که اصحاب مطلقا حد را جاری دانسته اند، ولی شهید ثانی بین عاریه و اجاره فرق گذاشته و در عاریه دو احتمال را مطرح کرده و فرموده که احتمال دارد حد منتفی باشد، چون معیر، خودش مالکِ حرز است و از حرز خودش سرقت کرده است، و همچنین عاریه عقد جایز است، بنابراین این سرقت می تواند رجوع عملی باشد، ولی در نهایت خودِ ایشان این احتمال را نپذیرفته و قائل به ثبوت حد شده است.

ما عرض کردیم که در عاریه اگر معیر مالکِ حرز باشد و حرز خودش را هتک کند و مال مستعیر را سرقت کند حد ندارد، چون نصوص هتک حرز شامل چنین موردی نمی شوند، و حتی اگر شک هم بشود قاعده درء جاری می شود، و وجه دیگر هم این بود که عاریه عقد جایز است، البته عرض کردیم که این وجه با مبنای خود ما در مورد عقود جایزه سازگار نیست، منتهی وجه اول را کامل می دانیم و بر همین اساس قائل به عدم قطع هستیم.

 

مساله 15 (سرقتِ مالِ وقف شده)

بیان کردیم که به نظر ما باید بین وقف خاص و وقف عام تفصیل داد، که اگر وقف خاص به سرقت برود حد دارد، ولی سرقتِ وقف عام حد ندارد.

 

مساله 16 (آیا باب الحرز، خودش هم محرَز است؟)

امام خمینی رحمة الله علیه فرموده است:

«باب الحرز و كذا ما بني على الباب و الجدار من الخارج ليس محرزا، فلا قطع بها، نعم الظاهر كون الباب الداخل وراء باب الحرز محرزا بباب الحرز فيقطع به، و كذا ما على الجدار داخلا، فإذا كسر الباب و دخل الحرز و أخرج شيئا من أجزاء الجدار الداخل يقطع.»[1]

مراد از «باب الحرز» درب بیرون خانه است که انسان وقتی از آن در داخل بشود وارد حیاط می شود، و مراد از «الباب الداخل» دربی است که به وسیله آن از حیاط وارد خانه می شوند.

باب حرز یا همان درب بیرونی، حرز برای همه خانه و همچنین حرز برای درب داخلی محسوب می شود، ولی خودِ درب بیرونی محروز نیست، بنابراین اگر چیزی بر روی درب بیرونی وجود داشته باشد که به آن متصل باشد، اگر مورد سرقت واقع شود حد نخواهد داشت، و اگر هم شک بشود که آیا صدق حرز می کند یا نه نوبت به قاعده درء می رسد.

اما همانطور که ذکر شد این درب بیرونی حرز برای درب داخلی محسوب می شود، بنابراین اگر کسی درب بیرون را بشکند و وارد بشود و چیزی را از روی درب داخلی سرقت کند حد ثابت است.

و همچنین آن درب بیرونی برای دیوارهای داخلی هم حرز حساب می شود، بنابراین اگر درب بیرون را باز کند و داخل خانه شده و از روی دیوارهای داخل خانه چیزهایی را که مثلا آویزان کرده اند سرقت کند حد خواهد داشت.

مراد از «و كذا ما على الجدار داخلا» می تواند داخلِ دیوارهای درونی باشد، یعنی درب بیرونی را شکست و وارد شد و به دیوارهای داخل خانه رسید، هرچه که بر داخل این دیوارها که به طرف خانه است نصب شده باشد اگر سرقت بشود حرز محسوب شده و قطع ثابت است. (ولی طبق این تفسیر اگر از قسمت بیرون دیوار داخلی که به طرف حیاط است چیزی را سرقت کند حد نخواهد داشت.)

و همچنین ممکن است مراد از این تعبیر، اعم از داخل یا خارجِ دیوارهای داخلی باشد، یعنی چیزهایی که بر این دیوار آویزان شده است فرقی ندارد که به طرف خانه باشد یا به طرف حیاط باشد، در هر صورت «علی الجدار» صادق است، که همین احتمال با عبارت سازگارتر است، چون درب بیرون که بسته شده باشد تمام چیزهایی که داخل این حیاط وجود دارد محروز است، بنابراین هر چیزی که بر رو یا پشت دیوار داخلی خانه نصب شده باشد، چه به طرف حیاط و چه به طرف خانه باشد در هر صورت حرز صادق است و اگر سرقت بشود حد خواهد داشت.

این کلام امام راحل بود، اما صاحب جواهر فرض دیگری را هم مطرح کرده و آن اینکه اگر خودِ درب بیرونی سرقت بشود آیا حد دارد یا خیر؟ که در اینجا برخی قائل به ثبوت حد و برخی قائل به انتفای حد هستند.

صاحب جواهر فرموده است:

«و لو سرق باب الحرز أو شيئا من أبنيته المثبتة فيه قال في المبسوط و تبعه غيره يقطع، لأنه محرز بالعادة، و كذا إذا كان الإنسان في داره و أبوابها مفتحة، و لو نام زال الحرز و لكن فيه تردد للتردد في أن الحرز هو ما ليس لغير المالك دخوله، أو أنه ما كان السارق منه على خطر و خوف من الاطلاع عليه، أو أنه عرفي و قلنا بأن مثل ذلك محرز فيه فيقطع حينئذ أو هو ما كان مغلقا أو مقفلا أو مدفونا فلا يقطع لانتفائه، و لو قلنا بأن منه المراعاة بنى على حصولها و عدمه، و قد عرفت سابقا أن الحرز عرفا الشي‌ء المعد لحفظ الشي‌ء في نفسه، فلا قطع في شي‌ء من ذلك لا أقل من الشبهة الدارأة، و حينئذ فيسقط البحث عن سرقة باب المسجد و عن سرقة دقاقة الباب و نحو ذلك، ضرورة عدم الحرز في الجميع بناء على ما ذكرناه، نعم لو كان باب الحرز على بيت داخل في الدار التي لها باب مغلق على ذلك أو داخل في بيت آخر كذلك كباب الخزينة اتجه حينئذ القطع بسرقتها، لكونها حينئذ في حرز.»[2]

صاحب جواهر فرموده که برخی علما مثل شیخ و دیگران قائل هستند که درب بیرونی خودش محروز است، بنابراین اگر خودِ آن درب یا چیزهایی که به آن متصل است سرقت شود حد خواهد داشت.

البته ظاهرا مرادشان چیزهایی است که در قسمت داخلی آن درب و دیوار واقع شده باشد، و قدر متیقن از کلامشان همین است، وگرنه اگر چیزی است که بیرون آن در نصب شده و دست همه به آن می رسد معلوم است که محروز نیست.

ولی شاید مرادشان چیزهای گرانقیمتی است که بر روی خود درب نصب و قسمت خارجی آن شده مثل حلقه ای از نقره و امثال آن که حتی این را هم گفته اند محرز است.

سپس صاحب جواهر موارد دیگری که صدق حرز می کند را بیان کرده است مثل اینکه درب خانه باز باشد و انسان هم خودش در خانه باشد که همین را هم حرز دانسته اند، و برخی بین نوم و بیداری تفصیل داده اند.

و پس از نقل کردن این موارد، ایشان می فرماید که اگر علاوه بر آن درب بیرونی، در داخل خانه نیز دربی وجود دارد، و همینطور باب خزینه و امثال آن، اگر این درب ها را سرقت کنند حد ثابت است، چون این درب ها به وسیله آن درب بیرونی محروز هستند.

به هر حال در مقام نصی وارد نشده است و باید مساله را علی القاعده حل کرد.

به نظر ما اگر درب بیرون بسته باشد تمام چیزهایی که پس از آن درب واقع شده است مثل حیاط و دیوارها و کل خانه، همه شان محرز هستند، در ساختمان های آپارتمان امروزی هم همینطور است که اگر درب مجتمع بسته باشد، حتی نسبت به محوطه و حیاط هم حرز خواهد بود، ولی اگر درب بیرونی باز باشد نسبت به حیاط حرز نخواهد بود.

به هر حال ملاک این شد که اگر درب بسته باشد صدق حرز می کند ولی اگر غالبا باز باشد و به هر نحوی شبهه بشود که آیا حرز هست یا خیر قاعده درء جاری می شود و حد منتفی خواهد بود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo