< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شروط الاحصان

آیا حیض مانع احصان است؟

در اینکه حیض چه زمانی مانع تحقق احصان می شود و در چه زمانی نمی شود، قدماء هم متعرّض آن شدند و بین معاصرین هم اختلاف شده است.

در مقتضای تحقیق تفصیل دادیم بین اینکه اگر این حیض بعد العقد و قبل الدخول تحقق پیدا کرده باشد، در اینصورت این حیض مانع تحقق احصان می شود چون فرض اینست که دخولی تحقق پیدا نکرده، عقد را خوانده و بلافاصله این زوجه حیض شده و در خلال این مدّت مرد مرتکب زنا شد، در اینجا این مرد محصن محسوب نمی شود زیرا ملاک عدم دخول است،

اما اگر حیض بعد العقد و الدخول باشد، در اینصورت حیض مانع تحقق احصان مرد نیست و مراد اصحاب که سید مرتضی گفتند همین است.

مرحوم سید مرتضی به اصحاب نسبت داده که بین حیض و غیبت فرق است. در حیض اشکال اساسی اینست که شما در غیبت گفتید که هریک از زوجین غائب باشد دیگری محصن نمی شود و نص هم بر همین دلالت دارد و فتوای اصحاب هم گویای همین مطلب است، حال چرا این ملاک را در مورد حیض به کار نمی برید؟

مگر زوج در حال حیض نسبت به زوجه تمکّن دارد؟ فوقش می توان گفتن در غائب مانع تکوینی و عقلی است و در اینجا مانع شرعی(حیض) است در حالی که خود شما گفتید المانع الشرعی کالمانع العقلی، عدم تمکّن العقلی کعدم تمکّن الشرعی، در غائب عدم تمکن عقلی بود و اینجا در حیض شرعی است، فرقی ندارد.

مرحوم سید مرتضی در انتصار مطلبی دارد که بالخصوص متعرِّض به این مطلب ما است،

اولا با این کلام به اصحاب نسبت داده پس ثابت می شود که کلمات اصحاب اینست و مفروض کلام گرفته که آن ها در مورد حیض حکمِ غیبت را مترتّب نکردند و مفروض گرفتند که اصحاب گفتند که حیض مانع احصان نمی شود و بعد کلام را در فرق بین حیض و غیبت واقع ساخت و اینطور گفت:

« و فرقوا بين الغيبة و الحيض، لأن الحيض لا يمتد و ربما امتَدَّت الغيبة(فرق اول: حیض زمانش معلوم است لکن زمان غیبت معلوم نیست که چه مقدار است.) ، و لأنه قد يتمتع(الزوج) من الحائض بما دون موضع الحيض و ليس كذلك الغائبة»[1] (فرق دوم: اینست که در غائبه اصلاً دسترسی ندارد لکن از حائض به نحوی می تواند متمتِّع شود.)

در یکی از این فرق ها مناقشه داریم اما دیگری را می پذیریم:

وجه اول که ایشان گفتند زمان حیض معلوم است اما زمان برگشتن غائب معلوم نیست، جواب اینست که تعیین زمان اصلاً ملاک نیست و فقط ملاک عدم تمکّن است یعنی هیچ یک از زوج و زوجه نمی توانند نزد هم بروند،

اما ممکن است با هم صحبت کرده باشند و زمان تعیین کرده باشند که مثلاً طی 3 روز زوجه برگردد، در اینصورت که زمان برگشت معلوم است، آیا این غیبتی که مانع تمکّن است حاصل می شود یا خیر؟ پس معیّن بودن یا نبودن زمان دخلی در مسئله ی تمکّن و عدم تمکّن ندارد، در حیض هم همینطور است، شما خودتان قبول کردید که المانع الشرعی کالمانع العقلی، در غائب مانع برای عدم تمکّن عقلیِ تکوینی است اما در حیض مانع شرعی است.

سوال: این جواب نقضی ندارد؟ از این باب که گاهی اوقات زن در حیض مضطربه است یا وقتیه است فقط یا فقط عددیه است؟

جواب: خیر زیرا بالاخره می داند در یک ماه در روزهایی قطعاً او از حیض خارج می شود و یک أمد قطعی دارد زیرا حداکثر 10 روز در یک ماه است.

اما آن دلیل دوم را ما می پذیریم و کاملاً درست است ولو اینکه در کلام ایشان تقریب نشده است.چرا می پذیریم؟

زیرا فرض ما در آنجایی است که دخول انجام شده و استمتاع وجداناً مرد را از زنا بی نیاز می کند، البته ایشان گفتند: بمادون الفرج، این درست نیست زیرا حتّی به فرج هم می تواند استمتاع کند و فقط دخول حرام است.

شما مقایسه کنید بین این زن که در حال حیض است و بین آن زنی که غائب است که مرد هیچ دسترسی به او ندارد، قطعاً در اینجا تا حدود معتنی به ما یُغنی عن الزنا هست، در روایت که دارد: له فرجٌ، اینجا محقق است و او می تواند از فرج استمتاع کند و فقط دخول حرام است،

اما اینکه گفته شود «له فرجٌ» انصراف در دخول دارد، ما این را قبول نداریم چون دخول خودش نص صریح دارد، درست است که اطلاقش دخول را هم شامل می شود اما دخول خودش نصوص خاصه دارد که دخول موجب احصان می شود.

حال در اینجا «له فرجٌ» صادق است؟ بله.

بنابراین او تمکن از استمتاع حتّی به فرج را دارد و فقط دخول حرام است.

سوال: این قطعی و اجماعی است که اگر نتواند دخول کند احصان ندارد!

جواب: خیر این حرف درست نیست.

سوال: دخول شرط اول تحقق احصان بود و شرط دیگر تمکّن از دخول است که در اینجا تمکن ندارد؟

جواب: با دخول اول احصان محقق شد حالا فرض کنید که مانعی ایجاد شد و زن برای چند روز مریض شد، آیا این مرد از احصان خارج می شود؟ خیر چون فرض اینست که دخول اول انجام شده و به انحاء دیگر می تواند استمتاع کند و عرض ما اینست که حیض هم همینطور است.

سوال: اجماعی است که به سائر استمتاعات احصان محقق نمی شود و کفایت نمی کند!

جواب: آن در مقابل دخول است یعنی کسی که دخول نتواند انجام دهد اما بتواند سائر استمتاعات را انجام دهد، اما در مسئله ی ما فرض اینست که می تواند دخول کند و دخول هم انجام شد و بعد از حیض هم انجام خواهد شد و قبل از حیض هم انجام شد و ملاک احصان تحقق پیدا کرد، حال اگر کسی بخواهد بگوید که به سائر استمتاعات لایغنی، این خلاف وجدان است،

بله اگر در جایی که عقد را بسته اما قبل از اینکه دخول کند، این زن حیض شد، در اینصورت مرد از احصان خارج نمی شود زیرا اصلاً دخول تحقق پیدا نکرد.

ما همانطور که عرض کردیم قائل به تفصیل شدیم و کلام اصحاب را می پذیریم بلکه کلام اصحاب را منصرف به همین صورت می دانیم.

سوال: اگر زن مریض شود چطور؟

جواب: اگر مرضش طوری باشد که زوج نه می تواند دخول کند و نه می تواند استمتاعات دیگر را انجام دهد و أمدش هم معلوم نباشد، این از بحث ما که حیض است خارج می شود زیرا أمد حیض معلوم است، ملاک ما حیض است لذا هر مریضی که ملاک حیض را داشته باشد و مانند آن باشد مرد محصن است و الا خیر.

پس کلام این شد که فرق اول که در غائب أمدش معلوم نیست و در حائض معلوم است، این فرق باطل است زیرا ملاک معیّن بودن زمان نیست اما اینکه در غائب نمی تواند هیچ استمتاعی ببرد و در حائض می تواند استمتاع ببرد، این یک امر وجدانی است فلذا داخل در « له فرجٌ یغدو و یروح» می شود ولو اینکه در آنجا ما مطلق دخول را گفتیم اما در اینجا که متمکن از مطلق استمتاع هست و فقط دخول نمی تواند کند، مانع صدق آن روایت بر اینجا نمی شود.

سوال: می شود به نصوص استدلال کرد؟ مثلاً در نصوص آمده: الحرّ یحصِن الحرّة، اینکه ائمه علیهم السلام اینطور فرمودند می دانستند که عادتاً زن حیض می شود و در این زمان دخول ممکن نیست اما نفرمودند: الا فی زمان الحیض؟

جواب: یعنی آنجایی که اصلاً تمکّن نداشته باشد خارج نیست؟حرّ هست اما تمکّن ندارد، پس این روایت نظر به سائر قیود ندارد و فقط نظر به اشتراط حریّت دارد.

پس دلائل ما اینست که:

اولاً کلام اصحاب اینگونه بود. ثانیاً: فرق است بین غیبت و حیض به همان بیانی که عرض کردیم نه به بیان اول سید مرتضی.

ما شک هم نداریم در این مطلب زیرا اجماع فقهاء متقدّمین به شهادت سید مرتضی بر همین است.

سوال: این اجماع مدرکی می شود زیرا سید مرتضی گفتند اصحاب به این 2 دلیل قائل به این مطلب شدند؟

جواب: بله وقتی سید مرتضی می گوید قدماء این حرف را به این دلیل زدند یعنی دارد ارتکاز همان قدماء را بیان می کند.


[1] الانتصار، جلد:1، صفحه: 521.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo