< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحجج العقلیه/اقسام الواجب

قیاس استنباط در مقدمة الواجب

وقتی قرار است از یک قاعده اصولی مثل مقدمه واجب، استنباط فقهی شود باید قیاس( برهان عقلی) تشکیل شود، قیاس شکل اول را محقق کنیم، یک صغری و یک کبری و یک نتیجه؛ صغری مثلا: الصلاة واجبة و الوضوء مقدمتها بحکم الشرع، کبری: ثبوت الملازمة العقلیه بین وجوب ذی المقدمه و بین وجوب المقدمه یا اینکه اینطور بگوییم که العقل یحکم بوجوب کل مقدمة فرقی ندارد،

نتیجه: المقدمة واجبة بحکم الشرع.

منتهی در ذیل آن یک اصل مفروغ عنه را اضافه کنید : لما من الملازمة العقلیه بین حکم العقل و بین حکم الشرع، خود این اشاره به یک قیاس دیگر است و آن قیاس اینست:

صغری: العقل یحکم بوجوب المقدمه.

کبری: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع.

نتیجه: فالمقدمة واجبة شرعا.

این قیاس مؤلف است لکن آنچه موضوع مسئله ماست کبرای قیاس اول است، نه کبرای قیاس دوم.

* بحث طولانی و مفصل از مقدمه واجب؛ این همه اطاله ی کلام و تضییع عمر این همه فضلا در درس های خارج اصول؛ میدانید چقدر ضایعه برای حوزه علمیه هست؟ اینها چقدر وقت ها را ضایع می کند، چقدر عمر ها را هدر میدهد، تصورش را کردید؟

*مقدمه واجب از نظر ما مسئله اهمیت داری نیست لذا باید ظرف دو سه جلسه ختم کلام بشود، صلاحیت ندارد که این همه بحث بکنیم. در بادئ الرأی و در ابتدا، محصل فکر میکند که خیلی ثمره دارد، حق هم دارد برای اینکه ثمرات فقهی ای که احکام شرعیه بر آن متوقف است در فقه لایحصی است، در تمام ابواب فقه، مختلف الفروع، خیلی از واجبات شرعیه هستند که شارع در آنها مقدماتی را معتبر کرده است، (البته مقدمات عقلیه به مراتب بیشتر از اینها هستند)، مقدماتی که وجوب شرعی شان در این مسئله مورد بحث ثابت می شود لایحصی هستند، مبتدی اینها را می بیند و فکر می کند که خیلی ثمره دارد، اما با کمی تامل کند می بیند که نه، این مسئله بی اهمیتی است زیرا این مسئله واضح است و وجوب مقدمه عند وجوب ذی المقدمه از بدیهیات است زیرا مفروض عقل این است که : «ما لا یتم الواجب الا به فهو واجب » در جایی که مقدمات عقلی باشد مستقلا این را حکم می کند یا صغری را از شرع میگیرد، ذی المقدمه هم تارة عقلی است و یک امر تکوینی خارجی است یا شرعی است، که غالبا همان شرعیه است (زیرا ما در اصول بحث میکنیم که ذی المقدمه باید شرعیه باشد) این صغری را عقل که فرض کرده حال یا خودش مستقل حکم کرده یا از شرع گرفته است این صغری، از قبیل قیاساتها معها است، در اینجا که بدیهی است نیاز به این همه کتاب و بحث و تطویل ندارد، اینهاست که اصول را متورم کرده است.

اقسام مقدمه:

مقدمه وجوب و واجب و داخلیه توضیح داده شده، منتهی آن اول و سوم از محل بحث خارج اند زیرا مقدمه وجوب که شرط واجب نیست، مقدمه واجب نیست، بحث ما سر مقدمه واجب است، مسئله سوم که مقدمه داخلیه باشد اجزاء و شرائط برای خود ذی المقدمه است، خود نفس ذی المقدمه است و از بحث مقدمه خارج است.

اجزاء داخلی فرق دارند بعضی ها شطر اند بعضی ها شرط اند، شرط از اجزاء عبادت خارج است مثل استقبال که از اجزاء نماز نیست، طمأنیه از اجزاء نیست، شرط صحت است.

شطر جزء عبادت است، مقدمه داخلی، یعنی آنکه در حال اشتغال به ذی المقدمه جزء اجزاء باشد. آن شرط هایی که مربوط به ذی المقدمه است آنها خارجی اند، که خارج از خود ذی المقدمه اند، پس داخل بودن به لحاظ اجزاء و شرائط نفس ذی المقدمه است. مقدمه خارجیه یعنی خارج از ذی المقدمه باشد، بنابر این شرائط خود مقدمه می شود شرائط و اجزاء داخلیه، مثل استقبال و طمأنینه که داخل صلاة است.

خارجیه اینست که از خود ذی المقدمه من التکبیر الی التسلیم خارج باشد یعنی داخل در شرائط مقدمه باشد، این واضح است.

المقدمة الشرعیة، آنچه که مقدمیت آن را از شرع گرفته ایم مثل وضو و غسل.

مقدمه عقلیه در مقابل شرعیه است که توضیح داده شده است.

مقدمه علمیه یعنی مقدمه ای که علم مکلف – نه وقوع خارجی- به تحقق ذی المقدمه یا به تحقق خود مقدمه متوقف بر این باشد مثل خود مقدمه واجب، مثل وضو، قاعده اشتغال می گوید این دست را وقتی که از رستنگاه تا ذقن می خواهید بکشید، به سمت سر کمی بالاتر ببرید تا یقین کنید که وجه را شستید، این بالاتر بردن را مقدمه علمیه می گویند. چون یقین به فراغ یقینی منوط به این است. همین در ذی المقدمه هم قابل تصور است، اگر این مشکوک را انجام ندهید، یقین به حصول ذی المقدمه فراهم نمی شود. مثلا اول ظهر می خواهید نماز بخوانید. شک دارید که آیا ظهر شده یا نه؟ بر شما واجب است که مقداری صبر کنید تا علم پیدا کنید که وقت صلاة شده است، این یک مقدمه برای ذی المقدمه است. مقدمه علمیه برای تحقق ذی المقدمه (صلاة مشروطی که شارع امرکرده است) است.

پس این مقدمه علمیه اعم است از مقدمه علمیه برای مقدمة الواجب یا مقدمه علمیه خودِ آن واجبی که ذی المقدمه حساب می شود.

8- مقدمه متاخره.

از جهت تکوینی و ذاتی امکان ندارد هیچ مقدمه ای متاخر از ذی المقدمه باشد، اما از جهت شرع امکان دارد و بعضی از مقدمات متاخر قرار گرفته است، مثل غسل لیلی برای مستحاضه. می گوید این شرط صحت است یعنی اگر این زن روزه ای را که قبلا گرفته ، اگر آن غسل شب را نکند، روزه او باطل است. پس این شرط شده است و در تحقق ذی المقدمه دخیل شد در حالی که وجودش متاخر است. همین کلام را در مقدمه‌ای می توان گفت که قبل از واجب است، مثل وضو.

این مقدمه متاخره را شرط متاخر می گویند که این شرط بوجودها، شرط صحت است.

*مقدمه چه متاخر باشد چه متقدم، بوجودها شرط صحت است. منتهی نود و نه درصد مقدمات شرعیه متقدم اند. یکی دو درصد پیدا می شود که متاخر باشند، مثل غسل لیلیه یا اجازه فضولی در معاملات.

9- مقدمه مفوته

مثل بقیه موارد، این مقدمه قبل از وجود واجب و ذی المقدمه است، منتهی اگر مقدمه در وقت آن انجام نشود دیگر قابل اتیان نیست.

صوم را با صلاة مقایسه کنید. در صلاة اذان را شنیدید و می روید وضو می گیرید و یا قبل از اینکه اذان بشود، وضویتان را می گیرید که به قصد قربت صحیح است. اما اگر الان قبل از اذان وضو نگرفتید، آیا نماز شما فوت می شود؟ خیر. تا دم غروب وقت دارید وضو بگیرید نماز بخوانید.

اما در صوم این طور نیست. اگر قبل از طلوع فجر صادق، غسل جنابت نشود، صوم باطل است چون عمدا این غسل جنابت را تا قبل از اذان انجام ندادید. این غسل، مقدمه مفوته است و عدم انجام، موجب فوت ذی المقدمه می شود، ممکن است به شما اشکال شود که آن وضو هم عدم انجامش موجب فوت است؟

جواب این است که وضو را می توان تدارک کرد اما غسل تدارک شدنی نیست. برای این عدم تدارک شدنش مفوته شده است.

10- مقدمه موصله

این یک اصطلاح فلسفی است. خیلی روشن و عوامانه هم هست. جزء اخیر علت که به آن معلول وصل است را مقدمه موصله می گویند مثلا بالای منبر نشستن. بنده از در وارد می شوم و کفشم را اینجا می گذارم و قدم قدم، پله اول، پله دوم، را می گذارم اما اینها هنوز موصله نشده است حتی این پله اخیر هم موصله نیست. وقتی که آمدم بالا، آن لحظه ای که قبل از نشستن، هیئت و وضعیت بنده تحقق پیدا کرد، آن لحظه قبل از نشستن را مقدمه موصله می گویند. هر حرکت و سکونی که بنده قبل از نشستن انجام می دهم، اگر دقیق بشوید، ما بین این پله آخر و بین نشستن، باز یک حرکات و سکونی لازم دارد. آن می شود مقدمه موصله. در تکوینیات و تشریعیات هم همین گونه است.

سوال: اینکه ذی المقدمه محقق شد، تمام مقدمات موصله می شوند

جواب: مثلا فرض کنید که وضو را انجام دادید، آیا در اینجا مقدمه موصله تحقق پیدا کرد؟ خیر

مقدمه موصله این است که بایستید و اذان و اقامه و تکبیرات سبع را بگویید، آن لحظه ای که دارید دست را بالا می برید که قرار بگیرد و بگویید الله اکبر، این را مقدمه موصله می گویند.

11- مقدمه عبادیه

مقدمه شرعیه به دو قسم تقسیم می شود: عبادیه و غیرعبادیه که توصلیه باشد.

عبادیه، یعنی وقتی از نص و خطاب شرعی اینطور استفاده کردید که این مقدمه به وصف عبادیت و قربی بودن، مقدمه واقع شده است مثل وضو و غسل. شستن لباس هم مقدمه است اما به وصف عبادیت نیست و توصلی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo