< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی‌اکبر سیفی‌مازندرانی

1401/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده «وجوب حج التمتع علی کلّ نائي»

 

محدوده فاصله از مکه برای نائی

در جلسه گذشته بیان شد که اهل مکه باید حج قران و افراد بجای بیاورند و کسانی که نائی هستند باید حج تمتع انجام بدهند، سپس بحث شد که مقدار فاصله ای که سبب می شود تا انسان، اهل مکه و اطراف مکه نباشد و نائی به حساب بیاید چقدر است؟

*در این مساله اجماع نداریم ولی به مشهور نسبت داده شده است که قائل به چهل و هشت میل هستند.

*میل، یک سومِ فرسخ است، و فرسخ پنج هزار و پانصد متر است، بنابراین میل مساوی با هزار و هشتصد و سی و سه متر خواهد بود.

صاحب جواهر، هم عرب است و هم مطلع است، ایشان می فرماید که این فاصله نمی تواند چهل و هشت میل باشد، وجدان شاهد است که فاصله بین مواقیت و مکه چیزی بین دوازده تا هجده میل است.

البته مسجد شجره نیز جزو مواقیت است و در نزدیکی مدینه قرار دارد که فاصله اش با مکه بسیار زیاد است، ولی مواقیتِ دیگر به مکه نزدیک هستند و صاحب جواهر فاصله آنها تا مکه را بین دوازده تا هجده میل می داند.

به هر حال مشهور چهل و هشت میل را گفته اند، و غیر مشهور هم دوازده میل گفته اند ولی هیچ کس به هجده میل فتوا نداده است.

روایات سه دسته هستند، یک دسته چهل و هشت میل را بیان کرده اند، یک دسته هجده میل را گفته اند، و یک دسته هم نام برخی مواقیت (عسفان و ذات عرق) را آورده اند و برخی نیز محدوده را ما دون المواقیت دانسته اند.

برای دوازده میل حتی یک روایت ضعیف هم نداریم.

*حال باید ببینیم دلیل کسانی که قائل به دوازده میل شده اند چیست؟

یکی از کسانی که قائل به دوازده میل شده است ابن ادریس است که ایشان روایات مربوط به چهل و هشت میل را اینگونه تاویل کرده و فرموده است که مراد این روایات این است که از هر طرف مکه دوازده میل باید حساب کنیم بنابراین اگر هر چهار طرف مکه را حساب کنیم مجموع آنها چهل و هشت میل خواهد شد.

آنچه که به ذهن می رسد این است که وجه اینکه ایشان روایات چهل و هشت میل را به تاویل برده است این است که در چند روایت داریم که محدوده را ما دون المواقیت دانسته اند، و گفتیم که مواقیت هم طبق کلام صاحب جواهر بین دوازده تا هجده میل هستند، بنابراین وجدان شاهد است که محدوده نمی تواند چهل و هشت میل بوده باشد، به همین جهت ایشان این روایت را به تاویل برده و گفته است که این روایات اشاره به دوازده میل دارند و مجموع فاصله ها در چهار جهت را جمع بسته و بیان کرده اند.

البته در بین مواقیت، مسجد شجره را هم داریم که فاصله اش زیاد است ولی بقیه مواقیت چیزی بین همان دوازده تا هجده میل هستند.

فلذا قائلین به دوازده میل با اینکه نصی که به طور مستقیم دوازده میل را گفته باشند ندارند، ولی روایات چهل و هشت میل را به تاویل می برند و می توانند به این روایات تمسک کنند، علاوه بر این، این قول منشأ وجدان نیز دارد که به قول صاحب جواهر آنچه که در نصوص آمده است هجده میل و چهل و هشت میل است، که هجده میل به دوازده میل نزدیک تر است و وجدان هم حاکم است که ما دون المواقیت، بین دوازده و هجده میل است، بنابراین همین ها کافی است که قائل به دوازده میل بشویم، فلذا صاحب جواهر پس از این حرف ها نظر نهایی اش همان دوازده میل شده است.

 

سؤال: معجم البلدان گفته است که فاصله عسفان تا مکه دو مرحله است که هر مرحله هشت فرسخ است، بنابراین محدوده را شانزده فرسخ دانسته است، که با همان چهل و هشت میل منطبق می شود. (هر فرسخ مساوی با سه میل است، و اگر شانزده را ضرب در سه کنیم چهل و هشت خواهد شد.)

جواب: صاحب جواهر تصریح دارد که عسفان بین همان دوازده تا هجده میل است و قول ایشان مقدم است، چون حرف دیگران حجت نیست.

 

صاحب جواهر می گوید چهل و هشت میل از مواقیت خیلی دور است و وجدانا نمی توان ما دون المواقیت را به چهل و هشت میل تطبیق داد. آنچه که به مواقیت نزدیک است همین دوازده و هجده میل است.

وجه اینکه ابن ادریس هم روایت چهل و هشت میل را به تاویل برد همین ارتکازی است که او داشته که بسیار بعید می دانسته که محدوده چهل و هشت میل باشد.

روایتی که چهل و هشت میل را بیان می کند تعبیرش این بود که «من جمیع النواحی» این مقدار فاصله داشته باشد، که ظهور اولیه اش این است که از هر طرف مکه باید چهل و هشت میل حساب کنیم، ولی ایشان این ظاهر را کنار گذاشته و روایت را تاویل برده است، چون بسیار بعید است که فاصله چهل و هشت میل باشد، آنچه که به مواقیت نزدیک است همان دوازده یا هجده میل است.

نص کلام صاحب جواهر این است:

«و حاول ابن إدريس رفع الخلاف بين الأصحاب بتقسيط الثمانية و الأربعين على الجوانب، فقال: «و حده من كان بينه و بين المسجد الحرام ثمانية و أربعون ميلا من اربع جوانب البيت من كل جانب اثنى عشر ميلا» و لعله استشعره مما في محكي المبسوط، و هو كل من كان بينه و بين المسجد الحرام اثني عشر ميلا من جوانب البيت، و الاقتصاد من كان بينه و بين المسجد من كل جانب اثني عشر ميلا، و ما عن الحلبي «و اما القران و الافراد ففرض أهل مكة و حاضريها و من كان داره اثني عشر ميلا من اي جهاتها كان» و أصرح من ذلك ما عن التبيان «ففرض التمتع عندنا هو اللازم لكل من لم يكن من حاضري المسجد الحرام، و هو من كان على اثنى عشر ميلا من كل جانب إلى مكة ثمانية و أربعين ميلا» ... و لكن ذلك كله يؤيد ما قلناه من الرجوع الى إطلاق ما دل على وجوب التمتع مع الاقتصار على الفرد المتيقن من الملحق بالحضور، و هو من الاثنى عشر ميلا فما دون، بل لعل ذلك هو المتعارف في التجوز بالحضور و الموافق لحواليها، بخلاف الثمانية و أربعين ميلا المنافية للحضور حقيقة و تجوزا، فلا يصلح تحديدا على وجه يكون تحقيقا في تقريب على حسب غيره مما جاء التحديد فيه كذلك مثل المسافة و الوجه و الركوع و نحوها، و احتمال المراد شرعا و ان لم يكن من افراد مجاز الحضور كما ترى، بل قوله (عليه السلام): «دون عسفان و ذات عرق» الذين قد عرفت انهما على مرحلتين يؤيد الاثنى عشر ميلا، لعدم القائل بغيرها مما هو دون الثمانية و أربعين ميلا، بل يؤيده أيضا خبر الثمانية عشر فإنه أقرب إليها من الثمانية و أربعين بل لعله من الاثنى عشر ميلا التقريبية، كما أنه قد يؤيد ما ذكره ابن إدريس معلومية عدم كون الثمانية و أربعين ميلا من مجاز الحضور فضلا عن حقيقته، فلا ريب في أن الأقوى التحديد بالاثني عشر مع احتمال إرادة التقريبية منها التي يندرج فيها الثمانية عشر»[1]

صاحب جواهر می گوید ما قاعده «وجوب الاقتصار فیما خالف القاعدة علی موضع النص» را داریم و بر این اساس، قدر متیقنی که جزء «حاضری المسجد الحرام» حساب می شوند اهل مکه و اطراف مکه هستند و باید کمترین محدوده را بگیریم که همان دوازده میل است، یعنی ما اطلاقاتی داریم که حج تمتع را واجب می دانند، و این قطعا برای اهل مکه تخصیص خورده است و بیش از دوازده میل را نمی دانیم که تخصیص خورده یا نه، بنا را بر اقل می گذاریم و می گوییم که بیش از دوازده میل باید تمتع بجای بیاورند.

حداقل این محدوده بر اساس فتاوا دوازده میل و بر اساس نصوص هجده میل است و بالاخره بر اساس قاعده اقتصار باید یکی از این دو محدوده را بپذیریم و چهل و هشت میل قطعا کنار گذاشته می شود.

این کلامی است که ایشان گفته است و به این قاعده تمسک کرده است، ولی حتی قبل از تمسک به این قاعده هم اگر کسی با دید اصولی به روایات نگاه کند، باز هم نتیجه این خواهد بود که چهل و هشت میل را کنار بگذاریم.

توضیح اینکه ما دو دسته روایت داریم، گروهی از روایات کمتر از چهل و هشت میل و گروهی هم هجده میل را بیان می کنند، صناعت اصولی می گوید آن روایاتی که کمتر از چهل و هشت میل را ملاک می داند، با اطلاق شامل هجده میل هم می شود، چون هجده میل هم کمتر از چهل و هشت میل است، ولی هجده میل شامل چهل و هشت میل نمی شود، به عبارت دیگر چهل و هشت میل ظاهر در این است که محدوده این مقدار است ولی با هجده میل هم قابل جمع است، ولی هجده میل صریح در این است که محدوده همین مقدار است و نمی تواند شامل چهل و هشت میل بشود، و در هنگام تعارض بین نص و ظاهر باید نص را مقدم کرد. (به تعبیر ساده تر اگر هجده میل را ملاک بدانیم هر دو روایت را به نوعی تصدیق کرده ایم ولی اگر چهل و هشت میل را ملاک بدانیم معنایش این است که روایتی که هجده میل می گوید را تکذیب کرده ایم، بنابراین وجه جمعشان این است که هجده میل را حساب کنیم.)

به هر حال وجه اولی که صاحب جواهر بیان کرده بود قاعده اقتصار بود.

وجه دوم ایشان این است که «حاضری المسجد الحرام» قطعا شامل اهل مکه می شود و در اینجا حقیقت است، اما مجازا بر اطرافیان مکه نیز شامل می شود، و علقه و وجه مجاز هم این است که عرف بگوید که اینها هم اهل مکه هستند، که چنین مجازی هم فقط می تواند شامل دوازده یا هجده میل باشد و قطعا شامل چهل و هشت میل نمی شود، یعنی کسی که با مکه چهل و هشت میل فاصله دارد را نمی توان حتی به صورت مجازی اهل مکه دانست، چون فاصله زیاد است و در نظر عرف نمی توان اهالی آن را اهل مکه دانست.

سپس صاحب جواهر در پایان کلامش به شبهه ای پاسخ می دهد و آن اینکه ممکن است کسی بگوید چهل و هشت میل با اینکه حقیقتا و مجازا ملاک برای حضور نیست، اما شاید شارع به نحو احکام توقیفی این را فرموده باشد و ملاک را چهل و هشت میل دانسته باشد، ایشان می گوید این وجه درست نیست و کسی که ذوق فقهی داشته باشد چنین حرفی نمی زند، چون «حاضری المسجد الحرام» از مطالبی است که ذاتش عرفیه خارجیه است و تعبدیه محضه نیست.

 

سؤال: مراد از «حاضری المسجد الحرام» در آیه شریفه، آیا اهل مکه هستند؟ یعنی با بزرگ شدن مکه باز هم شامل همه افراد می شود؟ یا ممکن است کسی این عنوان را تعبد شرعی بداند؟ به نحوی که اگر مکه بزرگ شد و از این محدوده معین فراتر رفت دیگر این عنوان شامل افرادی که بیرون از محدوده هستند نشود؟

جواب: هیچ کس از «حاضری المسجد الحرام» تعبد شرعی نمی فهمد، این یک عنوان عرفی است.

 

البته طبق ظاهر آیه ممکن است که ملاک، فاصله با مسجدالحرام باشد و حتی کوچک یا بزرگ بودن مکه هم دخلی در موضوع نداشته باشد.

به هر حال صاحب جواهر فاصله عسفان و مکه را مرحلتین می داند و این را بر دوازده میل تطبیق می دهد، و گفتیم که کلام ایشان مقدم بر کلام معجم البلدان است که مرحلتین را با چهل و هشت میل مطابق دانسته بود.

بالاخره ایشان پس از کلمات گوناگون دوازده میل را ترجیح داده و وجه ابن ادریس را نیز بیان کرده است.

استشهادی که ما بیان کردیم نیز می تواند در اینجا بیاید و بلکه اقوی از مطالب ایشان است و آن اینکه در چند روایت تعبیر «ما دون المواقیت» آمده است که این هم همان حدود بین دوازده تا هجده میل است.

البته مسجد شجره نزدیک مدینه است و فاصله اش با مکه زیاد است ولی مواقیت دیگری که اطراف مکه هستند فاصله شان حدود همان دوازده تا هجده میل است که عسفان و ذات عرق در نصوص ذکر شد و صاحب جواهر نیز فاصله اینها تا مکه را همان دوازده تا هجده میل دانسته است.

این کلام صاحب جواهر بود که در پایان همان دوازده میل را ایشان تقویت کردند.

منتهی اشکالی که به ایشان وارد می شود این است که این دوازده میل در هیچ روایتی نیامده است.

 

سؤال: این دوازده میل، همان مسافت شرعی است، چون هر سه میل مساوی با یک فرسخ است و دوازده میل مساوی با چهار فرسخ خواهد بود که محدوده مسافت شرعی است، یعنی هرکس این مقدار از مکه فاصله داشته باشد و اگر بخواهد به مکه بیاید مسافر محسوب می شود چنین فردی نائی است.

جواب: در روایات ما اشاره ای به مسافت شرعی نشده بود، بالاخره در اینجا ما با نصوص سر و کار داریم و باید تابع نص باشیم، همان طور که گفتیم نصوص سه دسته هستند، گروهی از روایات دون المواقیت را گفته اند، گروهی هجده میل و گروهی هم چهل و هشت میل و هیچ روایتی نداریم که دوازده میل یا مسافت شرعی را گفته باشد.

 

البته به قول صاحب جواهر آنچه که نزدیک به مسافت شرعی است و قاعده اقتصار هم آن را می گوید و وجدان هم شاهد است همان دوازده یا هجده میل است.

ولی ما می گوییم که در اینجا نمی توانیم از نص عدول کنیم.

اگر دوازده میل را بگوییم در این صورت باید کل روایات را کنار بگذاریم! بنابراین چنین کاری نمی توانیم بکنیم. مگر اینکه همان کلام ابن ادریس را بزنیم و چهل و هشت میل که در روایت آمده بود را تاویل ببریم، با اینکه این نوع تاویل خلاف ظاهر است ولی چاره ای هم نیست، چون مطمئن هستیم که چهل و هشت میل قطعا مراد نیست، بنابراین چاره ای نیست جز رجوع به همان دوازده یا هجده میل، و متیقن همان دوازده میل است، بنابراین به نظر ما هم در پایان امر همان دوازده میل را باید بپذیریم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo