< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی‌اکبر سیفی‌مازندرانی

1401/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت حج تمتع با حج قران و افراد

 

وجه فرق بین حج تمتع و حج قران و افراد و همچنین وجوه فرق بین عمره مفرده و عمره تمتع را در جلسه گذشته بیان کردیم.

در عروه نیز وجوهی بیان شده و مرحوم آقای خویی نیز متعرض شده است، ما خودمان هم در کتاب الحج به صورت متفرقه و پراکنده به این مسائل اشاره کرده ایم ولی صاحب عروه این فروق را در یکجا جمع کرده است، که امروز این فروق را مطرح خواهیم کرد.

وجوه فرق بین حج تمتع با حج قران و افراد

مبدأ احرام

مبدأ احرام در حج تمتع، بطن و داخل مکه است، یعنی پس از اینکه شخص نائی که اهل مکه نیست و از شهرهای دیگر برای انجام تمتع عازم شده است، پس از اینکه در میقات برای عمره تمتع محرم شد و وارد مکه شد و اعمال عمره را انجام داد، سپس در همان مکه برای حج تمتع محرم می شود، ولی در حج قران و افراد باید حاجی از خانه خودش محرم بشود، حال اگر خانه اش داخل مکه باشد از همان خانه محرم می شود و اگر بیرون از مکه و مثلا روستاهای اطراف مکه باشد باز هم از خانه اش محرم می شود.

اگر خانه کسی که حج افراد انجام می دهد بیرون از مکه باشد، فرق حج افراد و حج تمتع روشن است، چون مبدأ احرام حج تمتع از داخل شهر مکه است، ولی کسی که خانه اش بیرون از مکه و در محدوده 12 میل است که جزو «حاضری المسجد الحرام» محسوب می شود و باید حج افراد و قران انجام بدهد، مبدأ احرام چنین شخصی از خانه خودش است که در بیرون مکه است.

ولی در صورتی که خانه اش داخل مکه باشد، از یک جهت مانند حج تمتع است، چون مبدأ احرام هر دو از داخل مکه است، اما یک جهت فرق هم دارند و آن اینکه کسی که حج قران یا افراد انجام می دهد باید از خانه اش محرم بشود ولی کسی که حج تمتع انجام می دهد اصلا اهل مکه نیست و خانه‌ای در مکه ندارد، بنابراین در هر جای شهر بخواهد می تواند محرم بشود.

بنابراین از یک جهت مثل هم هستند (هر دو از داخل مکه محرم می شوند) و از یک جهت با یکدیگر متفاوت هستند (اهل مکه از خانه اش محرم می شود ولی نائی که حج تمتع انجام می دهد از هر جا که صدق بطن مکه کند محرم می شود.)

اتصال به عمره

حج تمتع باید به عمره تمتع متصل باشد و بدون انجام دادنِ عمره تمتع نمی توان حج تمتع را بجا آورد، و اگر کسی عمره تمتع را انجام داد باید تا زمان حج صبر کند و از مکه خارج نشود تا حج تمتع را هم انجام بدهد.

ولی حج قران و إفراد نیاز به عمره ندارند و لازم نیست که حتما متصل به عمره مفرده باشند.

نصوص عدیده ای بر هر دو مطلب دلالت دارند، یکی اینکه عمره تمتع و حج تمتع باید با هم باشند، و دیگری اینکه حج قران و افراد لازم نیست متصل به عمره مفرده باشد.

اما مطلب اول (اتصال عمره تمتع به حج تمتع)

در باب 22 از ابواب اقسام حج روایاتی بر این مطلب دلالت دارند.

صحیحه زراره

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ كَيْفَ أَتَمَتَّعُ قَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي- إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى تَحُجَّ.»[1]

مراد از «وقت» همان میقات است.

این روایت دلالت دارد که پس از انجام عمره تمتع، فرد باید در مکه بماند تا حج تمتع را انجام بدهد.

صحیحه معاویة بن عمار

«وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ ابْنِ الْمُغِيرَةِ كُلِّهِمْ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ علیه السلام فِي حَدِيثٍ قَالَ: تَمَتَّعْ فَهُوَ وَ اللهِ أَفْضَلُ- ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ يَقُولُونَ إِنَّ عُمْرَتَهُ عِرَاقِيَّةٌ- وَ حَجَّتَهُ مَكِّيَّةٌ كَذَبُوا أَ وَ لَيْسَ هُوَ مُرْتَبِطاً بِالْحَجِّ- لَا يَخْرُجُ حَتَّى يَقْضِيَهُ.» [2]

این روایت دلالت دارد که نمی توان عمره و حج تمتع را از هم جدا کرد، به این شکل که کسی عمره تمتع انجام بدهد ولی بعد بخواهد حج افراد یا قران انجام بدهد، چنین چیزی صحیح نیست.

اگر کسی عمره تمتع انجام داد، باید پس از آن حج تمتع را انجام بدهد.

روایت بعدی

«وَ عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فِي عَشْرٍ مِنْ شَوَّالٍ- فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُفْرِدَ عُمْرَةَ هَذَا الشَّهْرِ- فَقَالَ أَنْتَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ- فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنَّ الْمَدِينَةَ مَنْزِلِي وَ مَكَّةَ مَنْزِلِي- وَ لِي بَيْنَهُمَا أَهْلٌ وَ بَيْنَهُمَا أَمْوَالٌ- فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ- فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَإِنَّ لِي ضِيَاعاً حَوْلَ مَكَّةَ- وَ أَحْتَاجُ إِلَى الْخُرُوجِ إِلَيْهَا- فَقَالَ تَخْرُجُ حَلَالًا وَ تَرْجِعُ حَلَالًا إِلَى الْحَجِّ.» [3]

در این روایت راوی از حضرت می پرسد که من می خواهم عمره مفرده انجام بدهم، یعنی این فرد باید از مکه خارج شده و به مواقیت برود و محرم بشود، ولی حضرت چنین اجازه ای به او نمی دهند و می فرمایند که تو عمره تمتع را قبلا انجام داده ای و الان باید داخل مکه بمانی تا زمان حج فرا برسد و حج تمتع را انجام بدهی.

سپس او می گوید که من در مکه و مدینه منزل دارم و بین این دو شهر اهل و اموالی دارم و در اطراف مکه کارهای کشاورزی دارم و باید رسیدگی کنم، که حضرت می فرمایند اگر هم از روی اضطرار خارج بشوی باز هم باید برگردی و بالاخره حج را باید انجام بدهی.

بنابراین این روایت دلالت بر این دارد که عمره تمتع و حج تمتع باید به یکدیگر متصل باشند.

روایت بعدی

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ علیه السلام فِي رَجُلٍ قَضَى مُتْعَتَهُ وَ عَرَضَتْ لَهُ حَاجَةٌ أَرَادَ أَنْ يَمْضِيَ إِلَيْهَا- قَالَ فَقَالَ فَلْيَغْتَسِلْ لِلْإِحْرَامِ وَ لْيُهِلَّ بِالْحَجِّ- وَ لْيَمْضِ فِي حَاجَتِهِ- فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى الرُّجُوعِ إِلَى مَكَّةَ مَضَى إِلَى عَرَفَاتٍ.» [4]

این روایت بیان می کند کسی که عمره تمتع را انجام داده و مضطر به خروج از مکه شده است، اگر توانست باید به مکه برگردد ولی اگر نتوانست به مکه بیاید باید خودش را به عرفات برساند و اعمال حج تمتع را انجام بدهد تا تأخیر نیفتد.

بنابراین کسی که عمره تمتع را انجام داد باید حج تمتع را نیز انجام بدهد و باید به هم متصل باشند.

صحیحه دیگر زراره

«وَ عَنْهُ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام كَيْفَ أَتَمَتَّعُ- فَقَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي بِالْحَجِّ- فَإِذَا أَتَى مَكَّةَ طَافَ وَ سَعَى وَ أَحَلَّ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ- وَ هُوَ مُحْتَبِسٌ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يَحُجَّ.»[5]

این روایت هم بیان می کند که پس از عمره تمتع نباید از مکه خارج بشود تا زمانی که حج تمتع را انجام بدهد.

روایت بعدی

علاوه بر باب 22 که برخی از روایاتش را خواندیم، روایت 4 در باب 2 از ابواب اقسام حج نیز دلالت بر این مطلب دارد، که در آن اینگونه آمده است:

«ثُمَّ شَبَّكَ أَصَابِعَهُ بَعْضَهَا إِلَى بَعْضٍ وَ قَالَ دَخَلَتِ الْعُمْرَةُ فِي الْحَجِّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[6]

یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله انگشتان مبارک دست هایشان را داخل یکدیگر کردند و فرمودند که حج و عمره نیز اینگونه در هم داخل شده و با هم همراه هستند.

این در نصوص بود.

از نظر فتوا هم اتفاق نظر بر این داریم که حج تمتع و عمره تمتع از هم جدا نمی شوند.

مطلب دوم (عدم اتصال عمره مفرده به حج افراد و قران)

حج قران و افراد نیاز به عمره ندارند و لازم نیست که عمره مفرده به آنها متصل شود.

در باب 5 از ابواب عمره حدیث 5 دلالت بر این مطلب دارد.

«وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ نَجِيَّةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا دَخَلَ الْمُعْتَمِرُ مَكَّةَ غَيْرَ مُتَمَتِّعٍ- فَطَافَ بِالْبَيْتِ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ صَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ- فَلْيَلْحَقْ بِأَهْلِهِ إِنْ شَاءَ- وَ قَالَ إِنَّمَا أُنْزِلَتِ الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ وَ الْمُتْعَةُ- لِأَنَّ الْمُتْعَةَ دَخَلَتْ فِي الْحَجِّ- وَ لَمْ تَدْخُلِ الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ فِي الْحَجِّ.»[7]

مراد از «غیر متمتّع» عمره مفرده است.

در ذیل روایت تصریح شده است که عمره تمتع داخل در حج است، ولی عمره مفرده داخل در حج نیست.

تقدیم طواف و سعی

در حج تمتع جایز نیست که طواف و سعی را بر وقوفین مقدم کنند، مگر آنکه اضطرار باشد که در این صورت ایرادی ندارد، مثلا اگر کسی کهنسال است و می ترسد که بعدا نتواند اعمال را انجام بدهد، یا زنی که می ترسد بعدا حیض شود و نتواند طواف و سعی را انجام بدهد، در این صورت جایز است که طواف و سعی را قبل از وقوفین انجام بدهد.

ولی در حج افراد و قران ایرادی ندارد و می تواند اول طواف و سعی را انجام بدهد و سپس وقوف را انجام بدهد.

صاحب جواهر فرموده است:

«يجب على المتمتع تأخير الطواف و السعي للحج حتى يقف بالموقفين و يقضي مناسك منى يوم النحر بلا خلاف محقق معتد به أجده، بل الإجماع بقسميه عليه، بل المحكي منهما مستفيض أو متواتر، بل في محكي المعتبر و المنتهى و التذكرة نسبته إلى إجماع العلماء كافة»[8]

نصوص در این مساله، مختلف هستند، برخی از نصوص این کار را جایز می دانند و برخی جایز نمی دانند، طایفه سومی هم داریم که تفصیل داده که اگر اضطرار باشد جایز است و در حال اختیار جایز نیست، همین طایفه قرینه می شود تا دو طایفه قبل را هم بتوانیم با هم جمع کنیم.

صحیحه ابن بکیر و جمیل

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ وَ جَمِيلٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يُقَدِّمُ طَوَافَهُ وَ سَعْيَهُ فِي الْحَجِّ- فَقَالَ هُمَا سِيَّانِ قَدَّمْتَ أَوْ أَخَّرْتَ.»[9]

این روایت، صریح در جواز است و بر خلاف اجماعی است که صاحب جواهر ذکر کرده بود.

صحیحه عبدالرحمن بن حجاج

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَتَمَتَّعُ- ثُمَّ يُهِلُّ بِالْحَجِّ فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ- وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- قَبْلَ خُرُوجِهِ إِلَى مِنًى فَقَالَ لَا بَأْسَ.»[10]

این روایت هم صریح در جواز است.

روایت سوم

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ الْمُتَمَتِّعِ يُهِلُّ بِالْحَجِّ- ثُمَّ يَطُوفُ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- قَبْلَ خُرُوجِهِ إِلَى مِنًى قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.» [11]

این روایت هم دلالت بر جواز دارد.

موثقه ابی بصیر

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ رَجُلٌ كَانَ مُتَمَتِّعاً وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ- قَالَ لَا يَطُوفُ بِالْبَيْتِ حَتَّى يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ- فَإِنْ هُوَ طَافَ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَ مِنًى مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ- فَلَا يَعْتَدُّ بِذَلِكَ الطَّوَافِ.» [12]

این روایت دلالت دارد که اگر در غیر حالت اضطرار بخواهد طواف را بر وقوف در عرفات مقدم کند، چنین طوافی صحیح نیست و باطل است.

صحیحه حلبی

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ علیه السلام قَالَ: لَا بَأْسَ بِتَعْجِيلِ الطَّوَافِ لِلشَّيْخِ الْكَبِيرِ- وَ الْمَرْأَةِ تَخَافُ الْحَيْضَ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى مِنًى.» [13]

این روایت نیز همان قول به تفصیل را بیان کرده است.

روایت اسماعیل بن عبدالخالق

«وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ يُونُسَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام يَقُولُ لَا بَأْسَ أَنْ يُعَجِّلَ الشَّيْخُ الْكَبِيرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الْمَرْأَةُ- وَ الْمَعْلُولُ طَوَافَ الْحَجِّ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى مِنًى.» [14]

این روایت نیز تقدیم را در حالت اضطرار جایز می داند.

جمع بین این سه طایفه همین مطلبی می شود که صاحب جواهر در معقد اجماع آوردند و آن این است که تقدیم طواف و سعیِ حج تمتع بر وقوف عرفات و مشعر و اعمال منا در حالت اختیار جایز نیست، اما اگر از روی اضطرار باشد ایرادی ندارد.

اما در حج افراد و قران تصریح در نص داریم که مقدم کردن طواف و سعی را اجازه داده اند.

در باب 14 ابواب اقسام حج 5 روایت ذکر شده است که همگی بر همین مطلب دلالت دارند.

صحیحه حماد بن عثمان

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام عَنْ مُفْرِدِ الْحَجِّ- أَ يُعَجِّلُ طَوَافَهُ أَوْ يُؤَخِّرُهُ- قَالَ هُوَ وَ اللهِ سَوَاءٌ عَجَّلَهُ أَوْ أَخَّرَهُ.»[15]

دلالت این روایت روشن است.

بنابراین فرق سوم هم ثابت است.

ان شاء الله در جلسه بعد، علاوه بر فرع صاحب عروه، کلام مرحوم آقای خویی در تنقیح را نیز مطرح خواهیم کرد، و سایر وجوه فرق بین حج تمتع و حج افراد و قران و همچنین فرق بین عمره مفرده و عمره تمتع را خواهیم گفت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo