< فهرست دروس

درس کلام و فلسفه استاد سیدجعفر سیدان

88/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احتجاج امام رضا / با سليمان مروزى (بداء)/

 

﴿يَمْحُو اللهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَاب﴾[1]

در ارتباط با بحث بداء می‌شود گفت كه مطالب مربوطه‌ای كه در كتب كلامی و حديثی هست حدوداً گفته شد. از معنای بداء ‌و محدوده‌ی بحث بداء و اشكالاتی كه در مسئله‌ی بداء مطرح است و تشنيعی كه عامّه بر اماميّه دارند در مسئله‌ی بداء. و تقريرهای مختلف بزرگان در مسئله‌ی بداء و تفاوت ماهوی بين آنچه فلاسفه گفته‌اند در مسئله‌ی بداء و آنچه كه بيان مشاهير از فقهای إماميه هست و محدّثين و تقريری هم كه در جلسه‌ی آخر عرض كردم. و بنظرم می‌رسد كه از بهترين تقريرهايی كه در اين بحث شده است همان تقرير است. و با توجّه به همان تقرير أخير و تقريرهای صحيحی كه در اين مورد گفته شد تمام أحاديث مربوط به بداء همه‌اش معنادار می‌شود كه چرا اين قدر مهمّ است؟ چرا «‌مَا عُبِدَ اللهُ بِشَیءٍ مِثْل الْبَدَاء»[2] و چرا بسيار أجر دارد بحث بداء؟ و مسائل ديگری كه در روايات نسبت به مسئله‌ی بداء رسيده است، همه‌اش را می‌توان با تقريری كه گفته شد تطبيق داد. كه إن شاء الله در آخر بحث بفضل پروردگار تطبيقش إن شاء الله به عرض خواهد رسيد.

دو تا مسئله در بحث بداء باقی مانده است إن شاء الله هفته‌ی آينده بحث خواهد شد. دو تا بحث باقی مانده يكی روايت‌هايی است كه در ارتباط با بداء در مسئله‌ی امامت به نظر می‌رسد. اينها چه می‌شود كه مثلاً حضرت صادق عليه السلام فرموده‌اند ‌بدائی نشد أعظم از بدائی كه در ارتباط با جناب اسماعيل انجام شده است. و همچنين بعضی از رواياتی كه در ارتباط با بيان حضرت عسكری عليه السلام است در اين مورد. اين‌ها چه می‌شود معنايش؟‌ اين يك بحث است.

صرفاً به عنوان اشاره به اين قسمت از بحث مثلاً اين حديثی كه هست در كتاب شريف بحار جلد4 صفحه 122 و جلد47 صفحه 269: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ مَا بَدَا لِلهِ بَدَاءٌ أَعْظَمُ مِنْ بَدَاءٍ بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِيلَ ابْنِي»[3] اين چه می‌شود؟

و يا آنچه كه از حضرت عسكری عليه السلام نقل شده است از حضرت هادی عليه السلام نقل شده است كه ايشان فرموده‌اند به حضرت عسكری عليه السلام كه «أَحْدِثْ لِلهِ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً»[4] كه باز در ارتباط با اين مسئله است اين چه خواهد شد؟

با توجه به ضروری بودن امامت ائمه‌ی إثناعشری كه می‌دانيم ‌همين شخصيّتهای بزرگواری كه مشخص است و اين كه از قبل اين مطلب اعلام شده به عنوان يك امر قطعی كه در آن حتميّت مطرح است، آنوقت اين روايات چه می‌شود؟

حالا يك كلمه‌اش را عرض می‌كنم كه بعضی اين احتمال را داده‌اند كه مقصود بدای در ارتباط با اصل مسئله‌ی امامت نيست بلكه در ارتباط با فوت كسی است كه با فوت آن زمينه‌ی اختلاف بر طرف می‌شود.

يعنی اگر مثلاً حضرت اسماعيل فوت نمی‌شد زمينه‌ی يك اختلاف اين كه امام بعد از حضرت صادق عليه السلام كه باشد قوی می‌شد. بداء شد در جهت اين كه عمر ايشان كم شد نه بداء در اصل مسئله‌ی امامت، در بعضی خصوصيّات مسئله. كه حالا اين يك اشاره نسبت به مطلب است تا بعد به تفصيل صحبتش بكنيم.

بحث دوّم هم مسئله‌ی تردّدی كه در حديث هست و مناسب با همين بحث بداست. «مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَيْ‌ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِی فِی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ» اين حديثی كه به اين صورت است. كه اين بنده‌ی ما دوست دارد كه باشد ما هم می‌خواهيم كه او را بميرانيم.

«مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَيْ‌ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِی فِی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَأَكْرَهُ مَسَاءَتَه»[5] او ناراحت است از مردن و ما هم نمی‌خواهيم ناراحتش كنيم.

آنوقت اين تردّد در ارتباط با حضرت حقّ در ارتباط با مسئله‌ی بداء مطرح می‌شود چه می‌شود؟ ‌مناسب است ان شاء‌الله صحبت بشود.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد


 


[1] ـ سوره رعد: 39.
[2] - الكافي (ط - الإسلامية) ج‌1/146 باب البداء.
[3] - بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‌4/122 باب3 البداء و النسخ و ج47/269 باب8 حديث41.
[4] - الكافي (ط - الإسلامية) ج‌1/326 باب الإشارة و النص على أبي محمد ع.
[5] - مكارم الأخلاق ص284 دعاء آخر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo