< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

88/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

عنوان صحبت ما آيات اعتقادى قرآن كريم بود كه يك بخش مهم از اين عنوان آيات مربوط به توحيد و خداشناسى است در اين مورد حدودا چهارده عنوان ان شاء اللّه‌ صحبت خواهد شد كه پس از عنوان توصيف خدا در قرآن اوليّن مطلب مسأله اثبات خداوند متعال است در اين كتاب مقدس چگونگى اثبات وجود خداوند كه بعد از اين عنوان ان شاء اللّه‌ مسأله يگانگى در ارتباط با اثبات وجود حضرت حق عرض شد از سه طريق در اين كتاب مقدس استدلال شده است اثبات حضرت حق مطرح است.

1. تفكر در خلقت.

2. البته باز هم تفكر در خلقت در اين روش دوم و طريق دوم مطرح است ولى به جهتى می‌توان به عنوان روش ديگر هم در نظر گرفت كه مشخص خواهد شد ان شاء اللّه‌ از طريق مفاهيم عقلى.

3. از طريق فطرت در ارتباط با طريق اول تفكر در خلقت باز ابعاد تفكر در خلقت و جهات تفكر در موجودات به تعبير ديگر به صورتهای مختلف است تفكر در موجودات از بعد پرورش موجودات تفكر در موجودات از بعد وابستگى موجودات تفكر در موجودات از بعد مصنوعيت موجودات تفكر در موجودات از بُعد نظم و نظام هدف دارى موجودات و تفكر در موجودات از بعد مسخر بودن و مدبر بودن تسخير حاكم بر موجودات اينها جهات مختلفى است كه همه در ارتباط با عنوان تفكر در موجودات مطرح است از اين چند جهتى كه اشاره شد دو جهت حدودا به مقدار لازم توضيح داده شد در ارتباط با موجودات از طريق پرورش موجودات كه گفتيم از آيه شريفه ^رَبِّ الْعالَمينَ%[2] كه نمونه از آيه‌هاى بسيارى است كه مسأله پرورش در آن آيه‌ها مطرح است و نيز از جهت وابستگى موجودات به مقدار لازم اين عنوان هم توضيح داده شد و از اين آيه هم استفاده شد كه ^أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ%[3] .

و حالا از بُعد سوم: تفكر در موجودات از جهت مصنوعيت موجودات گر چه بسيارى از اين تقريرهاى مختلف به گونه‌اى يك وحدتى و جامعیتى در مطلبى در آنها است ولى در عين حال جهت تقرير مختلف است كه موجودات را وقتى بررسى می‌کنیم مصنوع ساخته شدن و هر چه كه نشان دهنده مصنوعيت و ساخته شدن است ببينم در موجودات است چيزى كه ساخته شده است مصنوع است قابل تقسيم است قابل تغيیر است عرض و طول عمق دارد و داراى چنين خصوصياتى است كه هر يك از اينها نشان دهنده اين است كه اين ساخته شده است موجودى كه كوچك می‌شود بزرگ می‌شود تقسيم می‌شود تجزيه می‌شود تغيير و تغيّر در او راه دارد عرض دارد طول دارد عمق دارد همه اينها نشان می‌دهد كه اين موجود دست صنعت در او در كار است ساخته شده و هر ساخته شده‌اى هم لازمه‌ش اين است كه نيازمند سازنده است و در عالم اين مصنوعيت مشخص است پس لزوم وجود صانع قطعى است اين اجمالا استدلالى كه در اين جهت در جهت تفكر در آيات كونى و در موجودات و هستى داريم كه البته در نهايت اين بحث توضيح داده خواهد شد كه همه آن چه كه گفتيم و همه آن چه كه خواهيم گفت پس از اينكه مفروغ عنه است كه تسلسل و دور باطل است بطلان دور و تسلسل مطلب بديهى ضرورى مفروغ عنه گرفته شده در اين بيانات همان استدلال به بعد پرورش موجودات متكى بر اين است كه دور و تسلسل باطل باشد و إلاّ مطلب مى‌ماند كه ان شاء اللّه‌ توضيح می‌دهم همان چه گفتيم از مسأله وابستگى باز مبتنى بر اين است كه دور و تسلسل باطل باشد و إلاّ استدلال مى‌ماند همين كه الآن گفتيم مصنوعيت ساخته شدن در ارتباط با موجودات كاملا مشخص است باز بعد از اينكه مفروغ عنه باشد بطلان دور و تسلسل و إلاّ استدلال مى‌ماند كه ان شاء اللّه‌ گفته خواهد شد.

حالا در اين مورد مصنوعيت بد نيست به عنوان استشهاد نه به عنوان تعبد به حديث گاهى مناسب است حديثى هم گفته بشود كما اينكه در وابستگى حديثى نقل شد در ارتباط با مصنوعيت هم در احاديث هم چنان كه در آيات به این جهت توجّه داده شده است در احاديث هم است نقل حديث در اين موارد و هم چنين فعلاً در ارتباط با آيه‌اى كه مى خوانيم به عنوان تعلم من ذى علم و استفاده استدلال از آيات و حديث نه اينكه چون قرآن فرموده نه اينكه چون حديث فرموده مى‌خواهم بگويم استدلال عقلى در قرآن هم آمده اين استدلال عقلى در حديث هم آمده از باب همان تعلم مِن ذى علم و استشهاد به استدلال استدلالى كه در قرآن در حديث نيز آمده آن وقت در حديث هم مى‌بينيم كه از حضرت صادق بقيه معصومين مواردى نقل شده از جمله موردى است كه ابن أبي العوجاء منكر پروردگار عادى سر سخت و لجوج حضرت امام صادق آمده بود از حديث بر مى‌آيد كه روز دوم بود يك روز قبلش آمده صحبت كرده حرفهاى مطرح شده روز بعد آمده حضرت می‌فرماید: مثل اينكه آمدى كه مطلب ديروز تعقيب بشود گفت بله ضمنا ساكت هم نشسته بود فرمودند: پس چرا چيزى نمى‌گويی؟ گفت واقع آن اين است كه هيبت شما مانع و آن عظمتى كه از شما احساس می‌کنم مشكلم شد كه صحبت كنم فرمودند: حالا خوب من شروع می‌کنم تو مصنوعى يا صانعى «أَ مَصْنُوعٌ‌ أَنْتَ‌ أَمْ غَيْرُ مَصْنُوع‌» از همين جهت مصنوعيت موجودات حضرت وارد شدند گفت كه من مصنوع نيستم روز قبلش همچین صحبتى شده بود گفته بود من صانع هستم خيلى معروف است حديث كه خيلى هم جسورانه حرف زده بود حضرت فرمودند چطور؟ گفت به خاطر اين كه من مدفوعاتى از من خارج می‌شود آن مدفوعاتى يك مقدار مى‌ماند از آن كرمهایی درست می‌شود و ما صانع آن كرمها هستيم حضرت فرمودند: صانعى صانع عارف به مصنوع خود است آن كرمها عددش چندتا است؟ ذكر و انثى چطورى؟ عمرش چقدر؟ گفت آقا عددش چندتا است و عمرش چقدر اينها را نمى‌دانم فرمودند: پس صانع نيستى صانع آگاه است به اين مطلب اينجا وقتى حضرت فرمودند صانعى يا مصنوع گفت مصنوع نيستم خيلى لطيف حديث حضرت فرمودند: اگر مصنوع مى‌بودى چه جورى مى‌بودى يك چوبى نزديک او بود برداشت از او گرفت هى اين چوب را بالا پايين می‌کرد گفت قصير طويل عميق عريض اين خصوصيات در آن است و قابل تقسيم است همه صفات مصنوع را در اين چوب مى‌بينم آن وقت حضرت فرمودند خوب اين صفات را در خودتان هم مى‌بينيد يا نه؟ گفت : بله گفت پس بگو كه مصنوع هستم و مصنوع كه باشيم نيازمند صانع آن وقت آن مسأله دور و تسلسل گفتيم آن مفروغ عنه است و إلاّ همين جا مطلب و استدلال مى‌ماند مگر اينكه متكى بشود به نفى دور نفى تسلسل كه صحبت‌ آن خواهد شد بنابراين مطلب اين شد كه يك بُعد ديگر در ارتباط با تفكر در خلقت از بُعد مصنوعيت است كه حالا متن حديث هم خواندنش شيرينى خاص خودش را دارد حضرت فرمودند كه «أَ مَصْنُوعٌ‌ أَنْتَ‌ أَمْ غَيْرُ مَصْنُوعٍ فَقَالَ عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ أَنَا غَيْرُ مَصْنُوعٍ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَصِفْ لِي لَوْ كُنْتَ مَصْنُوعاً كَيْفَ كُنْتَ تَكُونُ فَبَقِيَ عَبْدُ الْكَرِيمِ مَلِيّاً لَا يُحِيرُ جَوَاباً وَ وَلَعَ بِخَشَبَةٍ كَانَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ‌ وَ هُوَ يَقُولُ طَوِيلٌ عَرِيضٌ عَمِيقٌ قَصِيرٌ مُتَحَرِّكٌ سَاكِنٌ كُلُّ ذَلِكَ صِفَةُ خَلْقِهِ‌ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَإِنْ كُنْتَ لَمْ تَعْلَمْ صِفَةَ الصَّنْعَةِ غَيْرَهَا فَاجْعَلْ نَفْسَكَ مَصْنُوعاً لِمَا تَجِدُ فِي نَفْسِكَ مِمَّا يَحْدُثُ مِنْ هَذِهِ الْأُمُور» پس خودت مصنوعى «فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الْكَرِيمِ سَأَلْتَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ لَمْ يَسْأَلْنِي أَحَدٌ عَنْهَا قَبْلَكَ وَ لَا يَسْأَلُنِي أَحَدٌ بَعْدَكَ عَنْ مِثْلِهَا»[4] گفت تا حالا كسى این جور با من صحبت نكرده بعد از اين هم كسى با من این جور صحبت نخواهد كرد حضرت فرمودند: تا حالا كسى صحبت نكرده خوب معلوم كسى این جور صحبت نكرده بعد از اين از كجا ميگويی؟ چون بعد از اين ممكن كسى ديگر هم اين حرف به شما بزند.

و در هر حال از جهت مصنوعيت در آيات شريفه قرآن بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ%[5] ^خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ%[6] اينها همه چيزهاى است كه در ارتباط با مسأله صفت هم در جهت تفكر در خلقت مطلب مشخص است.

و طريق ديگر: اين حديث شريف در كتاب شريف توحيدصدوق صفحه 296 حديث 6 و در قرآن كريم از طريق نظم و نظام و هدف دارى در موجودات نيز فراوان تذكر داده شده استدلال شده كه حالا مناسب است آيه‌اى كه همه اينها كه گفتيم در آن آيه است و همه اين عناوينى كه عرض شد در آن آيه تطبيق می‌شود به عرض برسد بعد تطبيق كرده باشيم ان شاء اللّه‌ ^إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‌ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ%[7] اين آيه شريفه هم در ارتباط با همه عناوينى كه عرض كردم اشاراتى در آن است در ارتباط با برهان پرورش از اين قسمت از آيه استفاده می‌کنیم ^وَ ما أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها% احياء ارض بعد موت ارض پرورش دادنى است همان چه كه در مسأله پرورش گفتيم ديگر تكرار نكنيم و در ارتباط با وابستگى از اين آيه شريفه نيز می‌توانيم استفاده بكنيم كه همان حدوث كه از كلمه «خلق» استفاده می‌شود وابستگى هم استفاده می‌شود ^إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ% حدوثى كه الآن گفتيم در ارتباط با سماوات و ارض همه صفات شىء حادث مطرح است.

و اينكه حالا به عنوان ديگر عرض كرده باشيم مسأله نظم و نظام است نظام هدف دار اين هم از براهين بسيار روشنى است كه در اين كتب كلامى كتب مختلفى كه اخيرا قديما حديثا و قديما تاليف شده است مطرح است و بسيار روشن است كه اگر مجموعه‌اى تاليف شده‌اى اجزاء آن مجموعه تاليف شده حساب شده و هدف دار در آن مجموعه قرارگرفته باشد چنين قرارگيرى اجزاى مجموعه تاليف شده به حساب هدف دار به حكم بديهى عقل نشان دهنده اين است كه شعورى در كار است قدرتى در كار است مثبت قدرت است و شعور وقتى انسان يك جمله‌اى مى‌بيند كه اين جمله داراى اين خصوصياتى است كه عرض شد اجزائی دارد حروف الفباء حروف انتخاب شده تعداد حروف مشخص نوع حروف مشخص كيفيت ترتيب حروف مشخص هیئت حروف مشخص به این خصوصيات تركيب شده به خوبی نشان دهنده اين است كه تركيب كننده‌اش دانا است توانا است اگر كسى چنين جمله‌اى را ديد هرگز نمى‌گويند آيا گوينده دانا و توانا داشته نويسنده دانا و توانا داشته بلكه اگر سؤال بكند می‌گوید كى بوده اصل شعور و قدرت صد در صد مشخص مثلا اين جمله شريفه پيامبر اكرم كه فرمودند «يَا عَلِيُّ إِيَّاكَ وَ اللَّجَاجَةَ فَإِنَّ أَوَّلَهَا جَهْلٌ وَ آخِرَهَا نَدَامَة»[8] اين لجاجت منشأش نفهمى است نتيجه‌اش هم پشيمانى است آخرش پشيمان می‌شود چون بدكارى كرده حالا كسى اين جمله را ديد چه حروف اندازه معين نوع معين ترتيب معين هيئت معين حكم ضرورى عقل اين است كه اين عمل اين كار اين تاليف اين تركيب در ارتباط با شعور و قدرتى انجام شده اگر سؤال كند می‌گوید اين مال كسى است اين جمله نه اينكه آيا شعور و قدرت در كار بوده يا نه اين قطعى است آن وقت نظم و نظامى كه در اين هستى حاكم است كه هر كسی که هر چه بيشتر در جهت پررش قرار می‌گیرد بيشتر به شگفت مى‌افتد وجود خود انسان موجودات خارج از انسان همه‌اش شگفت‌انگيز نظم و نظامى عجيب و هدف دار يك بچه در رحم مادر اين بچه در رحم مادر كه هيچ يك از اجزاء آنها از لحاظ تركيبش آن جا مفيد نيست فقط قلبش براى حياتش مفيد است خيلى عجيب است اين كلمه كه عرض می‌کنم اثر گذار در انسان به طور معمول كه آن وقت چقدر نظم و نظام و آينده نگرى هدف دارى عجيب اين بچه كه هيچ کدامش به درد نمى‌خورد در رحم مادر مگر قلبش براى حياتش و إلاّ آنجا هيچ تناسبى ندارد آن وقت تا وارد اين عالم بشود چشمش به مثل نور گوشش به مثل صوت همه اعضاء و جوارح می‌شود معنی دار با قوانين اين عالم منطبق يعنى يك دنيا آينده نگرى در كار بوده خوب نشان دهند اين نظم و نظام آينده نگرى در ارتباط با اينكه پس يك حقيقت دانا و تواناى در كار است اين هم اجمالا مسأله نظم و نظام هر تاليف و تركيب حساب شده‌اى هدف دار كاشف از ناظم دانا و توانا است و در اين عالم تاليف و تركيب هدف دار منظم و حساب شده كاملاً شگفت‌انگيز پس كاشف از اين است كه علم و قدرتى در كار است حالا أمّا اين آيه‌اى كه گفتم دقت كه بكنيد در اين آيه كه خود آيه هم فرموده است ^لَآياتٍ%.

يك مطلب ديگر بگويم و از اين بخش ديگر بگذريم حالا اگر چند دقيقه‌اى فرصت شد يك اشاره‌اى به تسلسل و دور هم عرض كرده باشم تو اين آيه مسأله برهان تسخير هم است يعنى اشاره كرده به اين برهان اگر ما مجموعه‌اى ببينم اينها تسخير شده و تحت سلطه ببينم نمى‌تواند از يك نظام خاصى فرار كند اين جهت غير از جهت حدوث است اين جهت غير از جهت وابستگى است اين جهت غير از جهت پرورش اين جهت غير از جهت نظام و هدف دارى است اگر مجموعه را ببينم در يك وضعيت خاصى چارچوب خاصى قدرت جدايى از آن چارچوب تخلف از آن چارچوب ندارد تسخير شده هيچ راه ندارد إلاّ اينكه بايستى بر يك اساس خاصى در جريان باشد نشان دهنده‌اى اين است كه يك مسخرى در كار است تسخير كننده‌اى در كار است باز وقتى كه چنين تسخير خاصى را انسان پیگيرى كند نشان دهنده از تسخير كننده است و در نتیجه مثبت پروردگار در اين آيه شريفه همه اينها كه گفتيم است ^إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ% خلقت نظم و نظام اختلاف ليل و نهار ^وَ الْفُلْكِ الَّتي‌ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ% نظم و نظامى كه هدف دار هم است ^بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها% پرورش داده ^وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ% مسأله تسخير كه عرض شد هر يك از اينها نشانه‌هایی است براى حضرت حق ^لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ%.

منتهى گفتيم كه همه اينها مبتنى است بر اينكه دور باطل تسلسل باطل كه بطلان اينها بديهى است چه اينكه دور چيست دور توقف شىء است بر خود حالا يا بى واسطه فرض بشود يا با واسطه فرض بشود چيزى خودش علت خودش شده باشد بديهى البطلان است چه اينكه چيزى خودش مى‌خواهد علت خودش باشد يعنى چه؟ يعنى وقتى كه نبوده علت شده براى خودش كه نبوده كه بوده علت شده براى خودش كه تحصيل حاصل و بوده شىء خودش بخواهد علت خودش باشد بطلانش بديهى است در نبودش علت شده است كه نبود كه علت نمی‌شود بعد از بودش علت شده براى خودش كه بوده بطلانش بديهى و روشن تسلسل هم اين چنين است كه بطلانش بديهى است كه اينكه معناى تسلسل بالاخره اين است كه يعنى معلول بى علت اين «الف» را «ب» ايجاد كرده «ب» را «ث» ايجاد كرده «ث» را «ج» ايجاد كرده و هم چنين برويد جلو بروید جلو نرسد به جاى كه حد يقف داشته باشد و آن را چيزى ايجاد نكرده باشد همچنان ادامه پيدا كند معنایش چيست معنایش اين است كه معلول بى علت چون همه اينها می‌شود معلول معلول معلول معلول به علتى كه ديگر معلول نباشد نرسيد معنایش تحقق پديده و معلول است بى علت و تحقق پديده و معلول بى علت هم غلط است پس بطلان دور و تسلسل مشخص است حالا اين ادله‌اى كه گفتيم اگر چنانچه اين را مفروغ عنه نگيريم می‌گویم این را پرورش داده است معلوم است در اين خلقت پرورش آن پرورش پرورش آخر آن پرورش دهنده را پرورش آخرى ... اگر تسلسل بطلان نشده باشد بعد ادله ثابت نيست دور اگر بطلان نشده باشد ادله ثابت نيست كه قرآن كريم و احاديث هم به بطلان دور هم به بطلان تسلسل به عنوان يك مسأله بديهى اشاره كردند ^يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ%[9] كه تا اگر بگوید چه کسی پدر و مادر ما را خلق كرده ^وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ% يعنى اين مطلب نسبت به آنها هم جارى است بعد می‌شود تسلسل تسلسل هم بطلانش بديهى است دور بديهى است بطلانش^أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ%[10] كه اينها را توضيح ندارم فقط اشاره به اين آيات كردم كه ان شاء اللّه‌ آن وقت مباحث مهمّه اينها حالا يك كمى بايد گفت مقدماتى است تا به مسائل مشكله برسيم اينها از مسائلى است كه على القاعده ظاهر و آشكار جاى حرف نيست تا به رسيم ان شاء اللّه‌ مسائلى كه پيچيدگى دارد آنجا ببينم چه می‌شود.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - سوره فاتحه: 2.
[3] - سوره فاطر: 15.
[4] - التوحيد (للصدوق) ص296 باب إثبات حدوث العالم.
[5] - سوره بقره: 117.
[6] - سوره انعام: 73.
[7] - سوره بقره: 164.
[8] - تحف العقول ص14 وصية له أخرى إلى أمير المؤمنين ع.
[9] - سوره بقره: 21.
[10] - سوره طور: 35.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo