< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

89/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر قرآن کریم

﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ اللهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ﴾[1]

عنوان صحبت‌مان آیات اعتقادی قرآن کریم بود که قبل از تعطیلی مباحث اعتقادی توحیدی مورد صحبت بود فهرستی ازمباحث توحیدی به عرض رسید و حدوداً آن فهرست بحث شد و ان‌شاءالله بررسی دیگری هم خواهد شد که اگر از آن فهرست موضوعی باقی مانده باشد تعقیب بشود.

و آنچه در این جلسۀ شروع بعد از تعطیلات با توجّه به این‌که فرصت به عرضتان می‌رسد که آیات مربوط به یکتائی حضرت حقّ که بحث اخیر یکتائی حضرت حقّ بود در ذات و در صفات و در فعل، آیات مربوط به یکتائی حضرت حقّ بر دو نوع است، یک نوع آیه‌های که در خود آن آیه‌ها استدلال شده است برای یکتائی، مدّعای یکتا بودن حضرت حقّ همراه با استدلال در آن آیه‌ها آمده است که این‌ها به فضل حقّ حدوداً به تفصیل صحبت شد از قبیل آیه شریفۀ ﴿لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتا﴾[2] آیۀ شریفۀ ﴿إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ﴾[3] و ﴿أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ﴾[4] و بعضي آیات دیگر که یکتائی حضرت حقّ در آن آیه‌ها مطرح است با توجّه به استدلال از طرق مختلف در آن آیه‌ها برای یکتائی حضرت حق استدلال شده است.

یک نوع هم آیاتی که در آن آیات استدلالی نیست، صرفاً بیان مدَّعا است که فراوان است، پر است قرآن کریم از این‌که توجّه داده است به یکتائی حضرت حقّ بدون آنکه استدلالی در کار باشد و صرفاً همان یکتائی ذات مقدًّس پروردگار ابلاغ شده از قبیل همین آیه‌ای که همین الآن خواندیم سورۀ مبارکۀ توحید ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ اعلام یکتائی حضرت حقّ است بدون هیچ استدلالی باز در پایانش هم کفوی برای او نیست و یکتائی حضرت حقّ توجّه داده شده بدون هیچ استدلالی خود مدَّعا بیان شده و این قبیل از آیات بسیار است مثلاً در سورۀ ابراهیم آیۀ 52 ﴿وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ﴾[5] خود مدَّعا اعلام شده است، ﴿وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ﴾[6] ﴿لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ﴾[7] سورۀ بقره آیه 63 هر دو قسمت این آیه شریفه اعلام این معنی شده است، ﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ﴾[8] اوّل آیۀ آیه الکرسی سورۀ بقره آیۀ 255 ﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ﴾ که مدَّعا بیان شده است، ﴿لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ﴾[9] آل عمران 61، ﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ﴾[10] (آل عمران /2) ﴿شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ﴾[11] آل عمران 18 و از این قبیل فراوان و به صورت‌های مختلف، باز با تعبیر دیگری ﴿وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللهُ﴾[12] آل عمران/62) به تعبیری دیگری ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ﴾[13] (مائده/73)، ﴿يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ﴾[14] (اعراف/65)و از این قبیل ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ﴾[15] ﴿قُلْ إِنَّما يُوحى‌ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ﴾[16] که فراوان است پر است قرآن کریم از مواردی که مسألۀ توحید به‌عنوان یک ادِّعا و بیان واقع شده است بدون این‌که همراه با استدلال باشد.

در ارتباط با این مطلبی که حالا به عرضتان رسید جای این تذکّر هست که در ارتباط با اصل اثبات حضرت حقّ آن‌جا ادّعای می‌شد که خدا هست بدون استدلال از خود قرآن این مطلب را استفاده کرده‌اند با توجّه به این‌که حجّیِت قرآن، سند بودن قرآن، حقّانیت قرآن مبتنی است بر این‌که اثبات شده باشد پیامبر اکرم9 که اگر پیامبر گرامی 9 اسلام اثبات نشده باشد آن‌وقت آنچه که در این کتاب هست که جمعیت نخواهد داشت مشخّص است با توجه به این جهت اثبات رسالت پیامبر اکرم9 پس از این‌که به وسیلۀ اعجاز قرآن اثبات بشود با توجّه به این‌که نسبت به خود ذات مقدَّس حضرت حقّ عقل‌شان به این‌جا رسیده که خدایی هست با توجه به این‌که فطرت، خَلق را به قبول آفریدگار رسانده است، به فطرت به عقل اصل وجود پروردگار اثبات شده آن‌وقت اصل وجود پروردگار که اثبات شد با اعجاز قرآن رسالت پیامبر اکرم9 هم اثبات بشود.

آن‌وقت غیر از بحث اثبات اصل وجود خدا که به‌گونه‌ای است که اشاره شد یعنی خدا هست، آفریدگاری هست همان مُشرک هم این حرف را قبول دارد و در فطرت همگان قبول آفریدگار به نحو کلّی یعنی اصل اثبات آفریدگار هستی مطرح هست آن‌وقت با توجّه به این‌که از این شود دیگر یعنی گرچه استدلالی هم در بین نباشد آن‌وقت قبول است هر چه ادّعا بکند چرا؟ برای این‌که با توجّه به اثبات رسالت پیامبر اکرم9 اثبات صداقت ایشان می‌شود تلازم با هم دارد اثبات رسالت را این‌که با آفریدگار هستی در ارتباط است حالا که در ارتباط هستند با آفریدگار هستی صداقت هم دارند این هم باید اثبات شود و الّا که اگر اثبات نشده رسالت‌شان اثبات نمی‌شود.

حالا به همین وسیلۀ قرآن با بحث خاصّ خودش بحث اعجاز قرآن و این‌که مثبت رسالت پیامبر اکرم9 است وقتی این معنی اثبات شد معنایش این می‌شود که هر چه می‌فرماید صدق است و واقع است و حقّ بنابراین هر ادّعایی که اعلام می‌کند درست است، هر ادّعا که اعلام می‌کند صحیح است آن‌وقت از ادّعاهایی که اعلام می‌شود این است که اعلام می‌شود که خدا یکی است، یکتا است بدون این‌که استدلال در کار باشد قبول است به خاطر جهتی که عرض کردیم البتّه اصل مسأله اثبات خدا متوقّف است بر قبول خدا، رسالت پیامبر اکرم9 هم متوقف بر آن است، قبول خدا و قبول اصل خدا هم اگر با بیان خود پیامبر اکرم9 هم باشد دور است، این مشکل درست می‌شود لذا در ارتباط با اصل اثبات ذات مقدّس حضرت حقّ آن‌جا بایستی که این مسأله مفروغً عنه باشد که هست.

پس از این مسأله مورد قبول به فطرت و به عقل انسان‌ها که اصل وجود حضرت حقّ و آفریدگاری است آن‌وقت کفایت می‌کند اصل اثبات قبول وجود پروردگار برای این‌که زمینۀ اثبات رسالت درست شود بعد اثبات رسالت اگر چنانچه تثبیت شد به وسیلۀ اعجاز قرآن نتیجه این می‌شود که این کتاب، کتاب حقّ است و هر چه می‌فرماید صدق است بالنّتیجه هر ادّعايي هم که بکند و لو دلیلی کنارش نیاورد درست است، اعلام می‌کند که قیامتی هست و لو برای قیامت و خصوصیّات قیامت و مسائل مربوط به قیامت استدلالی هم نشده باشد کفایت می‌کند و بقیّۀ مطالب به‌گونه‌های مختلف هر چه که اعلام کند مسأله‌ای نخواهد داشت ولی در ارتباط با اصل اثبات خدا چون رسالت متوقّف بر اثبات خدا است، اگر بخواهیم اثبات خدا را هم از بیانات این شخصیَّت اثبات بکنیم این خواهد شد که دور خواهد شد.

پس این تذکّر امروز به عرضتان رسید تا ان‌شاءالله در ارتباط با همین سورۀ توحید مسائلی که هست و خلاصه‌ای است از همۀ حرف‌هایی که گفتیم در ارتباط با یکتایی پروردگار، در ارتباط با صفات خداوند متعال، آنچه تاکنون گفتیم از این سورۀ می‌شود استفاده کرد برای جلسات بعد، تذکّر امروزمان این شد که به دو نوع بحث توحید در قرآن مطرح شده، یک نوع همراه با استدلال است و یک نوع همراه با استدلال نیست، شبهۀ این‌که دور لازم می‌آید با توجّه به این‌که مسأله، استدلالی اگر مطرح نشده باشد بخواهیم از خود این مدّعاها قبول کنیم توحید را لازمه‌اش دور است عرض شد خیر، لازمه‌اش دور نیست در ارتباط با اصل اثبات خداوند این‌چنین است که اگر بخواهیم از بیان پیامبر اکرم9 اثبات خدا بکنیم به‌عنوان یک ادّعا دور می‌شود چون پیامبری پیامبر اکرم9 بستگی دارد به اصل وجود خداوند متعال، آن‌وقت وجود خدا را بخواهیم با بیان پیامبر اکرم9 به‌عنوان یک مدَّعای بدون دلیل اثبات بکنیم می‌شود دور امّا در توحید این جور نیست چه این‌که اثبات رسالت با توجّه به قبول ذات مقدّس حضرت حقّ راه دارد وآن‌وقت اثبات رسالت که بدون دور راه داشت مدَّعاهایی که در این کتاب آمده مدَّعاهایی مورد قبول خواهد شد.

 


[2] - سوره انبیاء: 22.
[3] - سوره مومنون: 91.
[4] - سوره یوسف: 39.
[5] - سوره ابراهیم: 52.
[6] - سوره بقره: 163.
[7] - سوره بقره: 163.
[8] - سوره بقره: 255.
[9] - سوره آل عمران: 6.
[10] - سوره آل عمران: 2.
[11] - سوره آل عمران: 18.
[12] - سوره آل عمران: 62.
[13] - سوره مائده: 73.
[14] - سوره اعراف: 65.
[15] - سوره توبه: 129.
[16] - سوره انبیاء: 108.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo