< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

92/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در ارتباط با مباحث توحیدی از آیات شریفه قرآن عناوین مهمه‌ای بحث شد در تتمه بحث قبل از ورود در مبحث دیگری که ان شاء الله مبحث مهمی خواهد بود از همین مسائل اعتقادی تتمه‌ای به نظر رسید مطرح بشود به عنوان تکمیل مباحث قبلی و آن این بود که با توجه به آن چه که گفته شد در ارتباط با حضرت حق بعضی از تعابیر قرآنی هست که با آن مسلمات از مطالبی که گفته شد به ظاهر سازگار نیست این آیات چگونه معنی می‌شود؟ حدودا شش گروه از این آیات است که به نظر می‌رسد مناسب است صحبت آن بشود بخشی از آنها گروه اول دسته اول از آیات جلسه قبل صحبت شد و آن این بود که با توجه به اینکه ذات مقدس حضرت حق علم به همه چیز دارد و علم هم از صفات ذاتی او است و تعبیر سلبی در ارتباط با صفات ذاتی راه ندارد پس چرا در بعضی از آیات بیان شده که لا یعلم ﴿أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ﴾[2] ﴿أَ تُنَبِّئُونَ اللهَ بِما لا يَعْلَمُ﴾[3] این بحث شد گفتیم که مقصود عدم الوجود است کنایه است از عدم الوجود که این دو آیه هم در ارتباط با مسأله شرک است و شریک برای ذات مقدس حضرت حق قائل می‌شدند گفته می‌شود خدا نمی داند یعنی وجود ندارد کنایه از شدت نفی است این صحبتش شد.

نوع دوم از آیات گروه دوم دسته دوم از آیات آیات بسیاری است که ظهور آن آیات این است که ما این کار را کردیم تا بدانیم ^لِنَعْلَمَ% این برنامه را اجراء کردیم تا آگاه شویم ^لِنَعْلَمَ% و از این قبیل تعبیرها است باز با توجه به اینکه علم ذات مقدس حضرت حق بر همه چیز قبل از وجود آنها به مانند بعد از وجود آنها است و ذات مقدس او عالم است «بما کان و ما یکون و ما هو کائن» و آن چه هم که خلق نکرده است به آنها آگاه است این تعابیری که ^لِنَعْلَمَ% اینها برای چیست؟ آیات در این مورد متعدد است بعضی از این آیات به عرض شما می‌رسد ^وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ%[4] سوره مبارکه حضرت محمد آیه سی و یک ^وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ% شما را آزمایش می‌کنیم تا بدانیم که مجاهد از شما صابر از شما در مقابل آنهایی که این چنین نیستند چه کسانی هستند؟ تا بدانیم ^حَتَّى نَعْلَمَ% ^ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‌%[5] ^وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‌ كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ%[6] ^وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ%[7] سوره مبارکه سبا آیه بیست و یک.

دیگر توضیح لازم نیست این ^لِنَعْلَمَ% مشخص است مورد بحث ما این است که این ^لِنَعْلَمَ% چطور می‌شود؟ با توجه به آن چه در ارتباط با علم پروردگار از قطعیات عقل و از قطعیات نقل است و آیات شریفه قرآن هم کاملا نص در این جهت است این تعبیرات چه معنی می‌دهد؟ ^وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‌ كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ% باز تغییر قبله که دادیم و جهت قبله را که عوض کردیم برای این است که ^لِنَعْلَمَ% تا بدانیم که کی اطاعت می‌کند و چه کسی اطاعت نمی‌کند فراوان است از این آیات حالا یکی دو تایی هم عرض کرده باشم ^أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرينَ%[8] آل عمران آیه صد و چهل و دو ^أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ% هنوز خدا نمی داند که مجاهد از شما کی هست صابر از شما کی است و قاعد از شما کی هست هنوز نمی داند این هنوز نمی داند چه می‌شود؟ این تعبیرات چگونه معنی می‌شود؟ ^أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ%[9] سوره توبه آیه شانزده و از این قبیل فراوان است.

پس نوع دوم از آیاتی که عرض شد در ارتباط با بحثهای توحیدی سؤال برانگیز است این است که این آیات معنایش چیست؟ در ارتباط با این آیات سه احتمال بلکه چهار احتمال داده شده است یک این است که این ^لِنَعْلَمَ% مقصود خود ذات مقدس حضرت حق نیست مقصود پیامبر اکرم است این کار را کردیم تا بدانیم مقصود از ما نزدیکان ما است کسانی که از خواص ما هستند کسانی که مقرب به پیشگاه ما هستند که اینجا یعنی پیامبر اکرم تا بر پیامبر اکرم ظاهر شود این مطلب که خیلی از تفاسیر این را گفتند که مقصود از نعلم این است نه اینکه ما که خدا هستیم بدانیم بلکه آنها که در ارتباط با ما هستند به گونه خاصی برای آنها معلوم شود آنها بدانند این یک احتمال است که به این صورت در تفسیرهای مختلف آمده است در تفسیر کنزالدقائق جلد دوم صفحه صد و هشتاد و یک «و قال لنعلم و لم یزل عالما بذلک» در حالی که عالم بوده خداوند تا بعد از این بدانیم یا حالا بدانیم یعنی چی؟ «و لم یزل عالما بذلک» چرا پس ^لِنَعْلَمَ% گفته شده است «اما لان المراد لیعلم رسول الله» مقصود این است که پیامبر اکرم بداند «و المومنون» مومنون بفهمیند که مطلب چه می‌شود «و الاسناد الی ذاته لانهم خواصه»[10] اسناد به خود داده است خداوند ^لِنَعْلَمَ% به جای اینکه «لیعلم الرسول لیعلم المومنون» ^لِنَعْلَمَ% فرموده است برای توجه دادن به اینکه اینها نزدیک هستند به پیابر گرامی پس این جور شد که جواب سؤالی که مطرح کردیم این شد که مقصود خداوند متعال نیست و مقصود پیامبر و مومنین هستند جهت اینکه این تعبیر هم شده است شدت ارتباط با و نزدیکی اینها به خداوند متعال مقصود است.

و همچنین این مطلب در تفسیر المیزان هم آمده است در ارتباط با این قبیل از آیات این جور فرمودند در تفسیر المیزان هست که «المراد لنعلم» البته در ذیل آیه شریفه ^وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‌ كُنْتَ عَلَيْها% فرمودند «المراد بقوله لِنَعْلَمَ‌: إما علم الرسل و الأنبياء مثلا، لأن العظماء يتكلمون عنهم و عن أتباعهم، كقول الأمير، قتلنا فلانا و سجنا فلانا، و إنما قتله و سجنه أتباعه لا نفسه»[11] پس این یک وجه که گفتند مقصود از این نعلم ها لنعلم که در آیات شریفه قرآن در موارد متعدد است با توجه به اینکه خداوند متعال می‌داند تا بدانیم مقصود یعنی تا بداند چی؟ پیامبر و مومنون چرا؟ به خاطر رساندن شدت ارتباط این یک وجه.

وجه دوم گفتند که مقصود این است که در ارتباط با علم حضرت حق ذات مقدس حضرت حق «علم کله و عالم بما سواه قبل وجود ما سواه و بعد وجود ما سواه علی السویه» و آن چه را هم که نیست عالم به آن است این از قطعیات است این تعبیر شده به خاطر اینکه مقصود این است که «وقع العلم علی المعلوم» یعنی مقصود این است که علمی که حضرت حق دارد این علم وقتی که هنوز معلوم آن تحقق پیدا نکرده است به خاطر اینکه معلوم هنوز تحقق پیدا نکرده به اعتبار آن معلومی که تحقق پیدا نکرده این تعبیر می‌شود و این تعبیر در حدیث هم به این صورت آمده است که «وَقَعَ‌ الْعِلْمُ‌ مِنْهُ‌ عَلَى الْمَعْلُوم‌»[12] .

پس اینکه نعلم گفته شده است نه به این جهت است که ذات مقدس حضرت حق نعوذ بالله نمی دانسته است این برنامه اجرا شده است تا بداند بلکه می‌دانسته است این برنامه اجرا شده است آن وقت که اجرا شده چون وقع العلم علی المعلوم تعبیر لنعلم گفته شده است این هم وجه دومی است که باز هم در تفسیر کنز است و هم در تفسیر المیزان که یک علم علم ذاتی است و یک علم علم فعلی است آن وقت در ارتباط با عینیت علم فعلی این تعبیر شده است «او لان المراد لنعلم علما یتعلق به الجزاء» این تعبیر تفسیر کنز است «او لان المراد لنعلم علما یتعلق به الجزاء و هو ان یعلمه موجودا حاصلا»[13] که اشاره می‌کنند در حدیثی از حضرت عسکری در تفسیر حضرت امام حسن عسکری هم این مطلب آمده است و حدیث آن هم در کتاب شریف احتجاج جلد یک صفحه هشتاد و یک ذکر شده است پس این جور شد که «او لان المراد لنعلم علما یتعلق به الجزاء» تا بدانیم یعنی دانستن به گونه ای که زمینه پاداش و کیفر است یعنی تا وقتی که بروز نکند طاعت طاعت کننده و بروز نکند مخالفت مخالف تا بروز نکند مسأله جزاء و کیفر مسأله ای است که در ارتباط با این بروز است بروز نشده است به عنوان اینکه ^لِنَعْلَمَ% یعنی آن علمی که سبب بروز طاعت است یا عصیان و در نتیجه ثواب است یا عقاب مقصود این باشد که آن وقت در حدیثی هم اشاره می‌کنند که در احتجاج آمده است که حدیث احتجاج حدودا این است «فَقِيلَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ» در حدیث مفصلی است که به اینجا می‌رسد که «فَلِمَ أَمَرَ بِالْقِبْلَةِ الْأُولَى» وقتی خدا قبله را عوض کرده است خوب چرا قبله اول چرا انجام شده است؟ چرا این کار بشود که اول یک قبله ای و بعد قبله عوض شود «فَقَالَ لِمَا قَالَ اللهُ تَعَالَى‌ وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها وَ هِيَ بَيْتُ الْمَقْدِسِ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‌ عَقِبَيْهِ‌» بعد حضرت توضیح دادند «إِلَّا لِنَعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ وُجُوداً بَعْدَ أَنْ‌ عَلِمْنَاهُ‌ سَيُوجَدُ»[14] یعنی اینکه می‌دانستیم ولی می‌خواستیم که تحقق پیدا کند آن چه که ما می‌دانستیم به اعتبار اینکه تحقق پیدا کند این تعبیر شده است.

همین مطلب را هم در تفسیر المیزان آوردند در این مورد قسمت اول آن را خواندم قسمت دوم آن که همین وجه دوم باشد «و اما العلم العینی الفعلی منه تعالی الحاصل مع خلقة و الایجاد دون العلم قبل الایجاد» مقصود این است چرا ^لِنَعْلَمَ% گفته شده است برای اینکه برای ذات مقدس حضرت حق علم ذاتی حضرت حق علمی است که لا یتناهی و قبل و بعدی هم برای آن مطرح نیست این علم مقصود این است که علم فعلی و آن هنگامی که حادثی حادث می‌شود علم فعلیت پیدا می‌کند در ارتباط با او به تعبیر حدیث دیگری که هست در این مورد «وَقَعَ‌ الْعِلْمُ‌ مِنْهُ‌ عَلَى الْمَعْلُوم‌» به این جهت ^لِنَعْلَمَ% گفته شده است «و اما العلم العینی الفعلی منه تعالی الحاصل مع الخلقة و الایجاد دون العلم قبل الایجاد»[15] .

آن وقت در این مورد عرض شد که حدیثی هم هست که آن حدیث به این صورت است که در کتاب شریف کافی این حدیث آمده است جلد یک صفحه صد و هفت «مسندا عن ابی بصیر قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ يَقُولُ‌ لَمْ يَزَلِ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَبَّنَا وَ الْعِلْمُ ذَاتُهُ وَ لَا مَعْلُومَ» خداوند متعال همیشه آگاه بوده است «لَمْ يَزَلِ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَبَّنَا وَ الْعِلْمُ ذَاتُهُ» و حال آن که معلومی هم نبوده هیچی نبوده او گفته می‌شود که «علم کله» «وَ السَّمْعُ ذَاتُهُ وَ لَا مَسْمُوعَ» مسموعی نبوده که باز سمع هم همان علم است در ارتباط با مسموعات «وَ الْبَصَرُ ذَاتُهُ وَ لَا مُبْصَرَ» بصر هم همان علم است در ارتباط با مبصرات «وَ الْقُدْرَةُ ذَاتُهُ وَ لَا مَقْدُورَ».

اینجا نکته مطلب اینجا است «فَلَمَّا أَحْدَثَ الْأَشْيَاءَ وَ كَانَ الْمَعْلُومُ وَقَعَ‌ الْعِلْمُ‌ مِنْهُ‌ عَلَى الْمَعْلُومِ» وقتی که اشیاء تحقق پیدا می‌کند ایجاد می‌شود «فَلَمَّا أَحْدَثَ الْأَشْيَاءَ» وقتی اشیاء را خدا ایجاد فرمود «وَ كَانَ الْمَعْلُومُ» یعنی معلوم تحقق پیدا کرد آن وقت چه می‌شود؟ آن وقت «وَقَعَ‌ الْعِلْمُ‌ مِنْهُ‌ عَلَى الْمَعْلُومِ وَ السَّمْعُ عَلَى الْمَسْمُوعِ وَ الْبَصَرُ عَلَى الْمُبْصَرِ وَ الْقُدْرَةُ عَلَى الْمَقْدُورِ»[16] پس اینکه «لنعلم لیعلم حتی نعلم» این تعبیرهای فراوانی که در آیات شریفه است که بخشی از آنها قرائت شد چرا تعبیر نعلم و یعلم شده است با اینکه خداوند عالم ازلا ولی گفته می‌شود تا بدانیم ولی ظهور آن این است تا بدانیم یعنی در آینده تا بدانیم یعنی حال و حال آن که از قبل می‌دانسته است دو تا وجه تا حالا گفته شد وجه دوم این حدیث شریفی هم که گفتیم موید این وجه است و همچنین حدیثی که از حضرت عسکری در کنز آمده است.

وجه سومی هم در کنز است که این وجه در المیزان نیامده است المیزان همین دو وجه را گفتند یک اینکه مقصود رسل باشند و مومنون باشند به عنوان اینکه اینها نزدیک حضرت حق هستند ^لِنَعْلَمَ% در حقیقت «لیعلم الرسول لیعلم المومنون» باشد و این تعبیر به خاطر شدت قرب آنها است دوم هم اینکه علم فعلی و علم ذاتی و آن تعبیری که به عرض شما رسید و همچنین در کنز هم این معنی گفته شد که موید به حدیث هم بود سوم وجه سوم در کنز است کنزالدقایق که «او لان المراد» که در به اصطلاح عبارات کنز وجه دوم آمده است من به این ترتیب گفتم «او لان المراد لیتمیز التابع من الناکص» این که ^لِنَعْلَمَ% مقصود این است که «لنمیز» «لنعلم المجاهدین منکم لنمیز المجاهد منکم» منظور تمییز است تمییز یا در ارتباط با آن آیه مربوط به قبله و تغییر قبله باز «لنمیز التابع من الناکص» آن کسی که تبعیت می‌کند تا آن کسی که مخالفت می‌کند مشخص شود مقصود از «لنعلم لنمیز» است که دیگر خیلی راحت می‌شود تا اینکه ما نمیز یعنی جدا کنیم ما این کار را کردیم تا جدا کنیم خوبها را از بدها جدا کنیم صابرین و مجاهدین را از قاعدین جدا کنیم چنین و چنان چرا جدا کنیم تعبیر علم شده است معنی می‌شود؟ «لوضع العلم موضع التمیز لان العلم یقع به التمیز»[17] چه اینکه با علم است جدا می‌شود خوبها از بدها مشخص می‌شوند که اینها خوب هستند و اینها بد هستند لذا تعبیر علم شده است ولی مقصود تمییز است پس «لنعلم یعنی لنمیز» تا جدا کنیم خوب ها را از بدها مجاهدین را از غیر مجاهدین این هم وجه سومی که در کنز است.

و یک وجه چهارمی هم در تفسیر بیان السعاده آن جا آمده است تفسیر منیر که معروف است به تفسیر بیان السعاده که نکات خوبی در این تفسیر است و ضمنا اشتباهات بزرگی هم در این تفسیر است نکات خوبی هم دارد آن وقت آن وجه دیگری که در تفسیر بیان السعاده است این است که غیر از این سه وجهی که گفتم این وجوهی که عرض کردم این وجوه را گفته است به اضافه اینها «او المعنی الا لیظهر علمنا»[18] «لنعلم یعنی لیظهر علمنا» تا علم ما آشکار شود یعنی می‌دانیم می‌خواهیم آن چه که می‌دانیم این بروز کند آن چه که می‌دانیم این آشکار شود.

بنابراین در ارتباط با این تعبیراتی در آیات متعدد در قرآن کریم جواب اینکه چرا چنین گفته شده است و حال آن که خداوند عالم بوده است و است نه اینکه عالن بشود الان یا آینده این چهار تا احتمال داده شده است چهارتا مطلب گفته شده است در تفسیر کشاف هم یک جمله ای لطیفی آمده است که بر می‌گردد به همین احتمالاتی که گفته شد ولی جمله جمله لطیفی است که می‌گوید که در ارتباط با آیه شانزده سوره توبه که باز آن جا ^وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ% دارد ^وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ% «و المراد بنفی العلم نفی المعلوم» ^وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ% یعنی هنوز معلوم محقق نشده است هنوز معلوم وجود پیدا نکرده است بعد مثال می‌زند که این شایع است در اصطلاحات عربی «کقول القائل ما علم الله منی ما قیل فی» بعضی ها مثلا می‌گویند که این نسبتی که به ما داده شده می‌خواهد بگوید که این نسبت دروغ است می‌گوید «ما علم الله ما قیل فی» آن چه درباره من گفته شده خدا نمی‌داند خدا نمی‌داند یعنی چی؟ منظور این است که یعنی وجود ندارد «کقول القائل ما علم الله منی ما قیل فی یرید ما وجد ذلک منی»[19] مقصود او این است که ما این کار را نکردیم یعنی این کار تحقق خارجی پیدا نکرده است این هم برگشت آن به یکی از معانی است که گفته شد.

در هر حال اینها در ارتباط با تعبیرات متعددی که در قرآن کریم با آن مسلمات قرآن نسبت به ذات مقدس حضرت حق سازگار نیست ^لِنَعْلَمَ% ها و امثال ذلک این احتمالاتی که عرض شد بیان شده است. حالا چند بخش دیگر هم مانده که ان شاء الله جلسه بعد.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - سوره رعد: 33.
[3] - سوره یونس: 18.
[4] - سوره محمد: 31.
[5] - سوره کهف: 12.
[6] - سوره بقره: 143.
[7] - سوره سبا: 21.
[8] - سوره آل عمران: 142.
[9] - سوره توبه: 16.
[10] - تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ج‌2/181 [سورة البقرة(2): الآيات 139 الى 143] .....
[11] - الميزان فى تفسير القرآن ج‌1/324 (بيان) تشريع القبلة و معنى شهادة الأمة على الناس و.
[12] - التوحيد (للصدوق) ص139 باب صفات الذات و صفات الأفعال.
[13] - تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ج‌2/181 [سورة البقرة(2): الآيات 139 الى 143] .....
[14] - الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ج‌1/42 احتجاجه ص على اليهود في جواز.
[15] - الميزان فى تفسير القرآن ج‌1/324 (بيان) تشريع القبلة و معنى شهادة الأمة على الناس و.
[16] - الكافي (ط - الإسلامية) ج‌1/107 باب صفات الذات.
[17] - تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ج‌2/181 [سورة البقرة(2): الآيات 139 الى 143] .....
[18] - تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة ج‌1/150 [سورة البقرة(2): الآيات 142 الى 144] .....
[19] - الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ج‌2/253 [سورة التوبة(9): آية 16] .....

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo