< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

94/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در استفاده از آیات شریفه اعتقادی قرآن کریم که موضوع بحثمان بود بحمدلله تا کنون مباحث متعددی مطرح شد بخش اخیری که مورد صحبت بود قسمت هایی از مسئله معاد بود در مسئله معاد رسیدیم به مسئله میزان و صراط و تطائر کتب در ارتباط با میزان به مقدار لازم بحث شد آنچه در این جلسه مطرح می‌شود و چند جلسه دیگری را هم می طلبد مسئله صراط هست در ارتباط با مسئله صراط مستفاد از مدارک وحیانی این است که گاهی گفته می‌شود که صراط دو صراط است یک صراط دنیوی و یک صراط اخروی گاهی گفته می‌شود با استفاده از مدارک وحیانی که صراط باز به دو نوع تقسیم می‌شود 1 صراط تکوینی 2 صراط تشریعی.

در ارتباط با این دو سه جمله‌ای که عرض شد صراط تکوینی مسیری که هر موجودی به طرف کمال خود دارد که اگر در آن مسیر قرار بگیرد انسان و غیر انسان موجودات مختلف برای هر موجودی یک مرحله کمالی است اگر در آن مسیر به تکامل خود قرار گرفت و منحرف از آن مسیر نشد از نظر حرکت تکوینی گفته می‌شود که صراط تکوینی مثل این که بذری در مسیر تکامل خودش حرکت می‌کند درختی می‌شود و میوه‌ای می‌دهد و امثال این‌ها و صراط تشریعی هم یعنی برنامه هایی که برای انسان‌ها هست برای رشد و تکاملشان که طبعا این صراط به عنوان برنامه‌های تکلیفی و عملی و اختیاری در ارتباط با انسان مشخص است محقق است صراط تشریعی اما این که دو صراط داریم یک صراط دنیوی یک صراط اخروی این هم در روایات با همین تعبیر آمده که ان‌شاء‌الله حدیثش به عرضتان می‌رسد که صراط دنیوی همان طریق حق است که انسان شایسته است آن طریق را طی کند و به تعبیر دیگر همین طراط تشریعی که الآن گفتم برنامه‌هایی که برای رسیدن به سعادت انسان انجام می‌دهد و اگر بخواهد به کمال خود برسد چاره‌ای ندارد جز رعایت آن برنامه‌ها و بسیار هم دقیق و ظریف است گفته می‌شود که صراط دنیوی است صراط اخروی آن صراطی است که راهی است به بهشت حالا آن راه که به بهشت است کیفیتش چیست ؟ چگونه است باز به مقداری بعضی از خصوصیات آن در روایات تشریح شده صراط اخروی هم این صراط است که در آیه شریفه‌ای که قرآن می‌فرماید

(وَ إِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيّاً * ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً)[2] .

مفسرین معمولا گفته‌اند که در ارتباط با همین صراط است پس دو صراط شد به صورتی که عرض شد و از روایات و آیات طبق آنچه بسیاری از بزرگان هم اظهار کرده‌اند هیچ جای تردیدی نیست که در آخرت یک مسیری برای بهشت هست که آن مسیر به عنوان صراط مطرح شده و نسبت به او خصوصیاتی گفته شده بسیار مسیر دقیقی است بعضی بر آن مسیر که حرکت می‌کنند مثل برق آن مسیر را سیر می‌کنند رد می‌شوند بعضی خیر سریع حرکت می‌کنند نه مانند حرکت برق بعضی به کندی حرکت می‌کنند بعضی افتان وخیزان حرکت می‌کنند بعضی هم سقوط می‌کنند و این تفاوت در ارتباط با حرکت نسبت به صراط مربوط به قیامت به خاطر حرکت این افراد است بر صراط دنیا یعنی آنهایی که در مسیر دنیا و صراط دنیایی که گفتیم این‌ها به خوبی حرکت کردند به سرعت در جهت کمال خودشان به راه افتادند به محض این که به کار خیر رسیدند آن کار خیر را بی توقف انجام دادند و به محض این که بر خورد به خلاف کرده‌اند به سرعت از آن خلاف فاصله گرفته‌اند و قتی به کار خیر بر خورد کردند تأمل و تعلل نکردند به جد در مسیر صحیح به راه افتادند آنها که در دنیا چنین تقوای جدی داشتند آنهایی هستند که بر صراط قیامت به سرعت کالبرق الخاطف حرکت می‌کنند و آنهایی که خیر این جا با یک مقدار کندی کارشان همراه بوده درست حرکت کردند اما نه به سرعت بلکه به کندی آنجا به آن سرعت کالبرق الخاطف حرکت نمی‌کنند و هکذا این مسئله‌ای است از آیات شریفه قرآن و از روایات در ارتباط با مسئله صراط که یک حقیقت خارجی است یک حقیقت موجود فی الخارج است در مقابل بعضی از نظراتی که گفته شده که ان‌شاء‌الله در جلسات بعد صحبت خواهیم کرد.

فعلا آنچه این جلسه به عرضتان می‌رسد مدارک مربوط به این مطلبی که به عرضتان رسید که صراط هم در ارتباط با روایات و هم آیاتی که آن آیات در ارتباط با آنها روایاتی رسیده است که با آن روایات تبیین شده که مقصود از این مسئله ای که در این آیه مطرح است همان صراط است آن وقت به صورت های مختلف روایات در این زمینه هست صراط حرکت افراد بر آن مرحله هایی دارد ایستگاه‌هایی دارد موقف‌هایی دارد از مواقف صراط است موقف رحم از مواقف مهم صراط است مسئله امانت از مواقف مهم صراط است مسئله نماز و مسائل دیگر یا به این صورت در ارتباط با این صراط گفته شده که کسی عبور نمی‌کند بر آن صراط مگر آن که جوازی در ارتباط با داشتن ولایت امیر المؤمنین علی7 داشته باشد که همه این‌ها حکایت می‌کند از این که یک موجود خارجی است یک موجودی است که در خارج تحقق دارد نه آنچنان که گاهی در بعضی از بیانات به صورت‌های دیگری گفته شده که ان‌شاء‌الله در جلسات بعد صحبت خواهد شد حالا در ارتباط با آنچه که گفتم اگر خواستید که جایی که مبسوط بحث شده است مراجعه کنید هم در بحار شریف مبسوط بحث شده و هم در کتاب کفایه الموحدین ج 3 مبسوط مسئله صراط بحث شده حالا من مقداری از این کتاب الالهیات جناب آیه الله شیخ جعفر سبحانی من براتان عرض می‌کنم که ایشان هم در این مسیر نسبتا در یک حد متوسطی مطالب را بیان کردند و همان چه که حق است همان حق را تذکر دادند در ارتباط با صراط بعد از این تذکراتی که عرض کردم آن وقت از آیه‌های مربوطه که در همین مجموعه الالهیات ایشان آمده است و از روایات مربوطه مقداری به عرضتان می‌رسد که دقت می‌فرمایید در ج 2 الالهیات آنچه به عرضتان می‌رسد و خوانده می‌شود الآن حدودا از ص767 به بعد است که در ارتباط با این قسمتی که حقیر قرائت می‌کنم که آیه‌ای که در این مورد تذکر داده شده و قبل هم این تذکر دادند:

«نعم یستظهر من الذکر الحکیم و یدل علیه صریح الروایات وجود صراط اخر فی النشئة الآخرویة» بعد از این که گفتند یک صراطی در دنیا داریم که بنده هم به عرضتان رساندم بعد فرمودند که و نیز این چنین است که از قرآن و روایات به خوبی استفاده می‌شود مسئله این که یک صراطی هم در قیامت هست «نعم يستظهر من الذکر الحکيم و يدل عليه صريح الروايات» روایات صریح بر آن دلالت می‌کند چیست «وجود صراط آخر في النشئة الاخروية يسلکه کل مؤمن و کافر» یک حقیفت خارجی است مسیری است که بر آن مسیر مؤمن کافر باید حرکت کند «یقول سبحانه (فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيّاً)[3] تا این که می‌فرماید (وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا) همه شما وارد خواهید شد در آن مسیر حالا این جا نسبت به واردهاش بحث است که لزومی ندارد نسبت به مطلبی که الآن داریم مطرح می‌کنیم بخواهیم وارد بشویم (وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيّاً)[4] .

و باز در همین صفحه‌ای که به عرضتان می‌رسد از این صفحه بعضی از ستور این بیاناتشان چنین آمده که «و قد وصف الصراط في الروايات بانه ادق من الشعر» از مو هم ظریف‌تر است و دقیق‌تر است و باریک‌تر و احد من السیف از شمشیر تیز تر غیر ان البحث غیر از این که بحثی که هست این است که حقیقت این صراط چیه بله بحث بر این است که حقیقت این صراط چیست تا این جا که می‌فرمایند که به مقدار ممکن صحبت می‌شود

«وان کان الوقوف علی حقيقته کما هي غير ممکنة إلأ بعد رفع الحجاب».

حجب گرچه مشخص است که به مقداری که صحبت بشود تا حدی مطلب روشن می‌شود و الا حقیقت آن جسر آن صراط آن مسیر چیست وقتی که حجب برطرف بشود و انسان وارد آن مراحل بشود آن وقت شهود می‌کند که مطلب چیه ؟ می‌فهمد که مطلب چیه تا این که در همین مورد از عباراتی که از این نوشته ایشان عرض کردنم مناسب است براتان خوانده بشود این است که

«فاذا کان هذا حال الصراط الدنيوي من حيث الصعوبة و الدقه فهکذا حال الصراط الأخروی و الی ذلك يشير الإمام الحسن بن علي العسکري في حديثه عن علي بن ابی طالب «قال و الصراط المستقيم صراطان»».

اول بحث گفتم دو تا صراط داریم و عرض شد در روایت هست روایاتش را می‌خوانیم روایتش این است:

«وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ هُوَ صِرَاطَانِ‌ صِرَاطٌ فِي‌ الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ».

راه مستقیم راهی است که غلو درش نباشد اعتقادات انسان از افراط وتفریط بدور باشد صراط مستقیم آن است که غلوی در کار نباشد نسبت به پیغمبر اکرم نسبت به ائمه معصومین نسبت به مسائل اعتقادی غلو متروک باشد «وَ ارتَفَعَ عَنِ التَّقصِیرِ» هم افراط نباشد و هم تفریط نباشد آنچنان که حق است انسان بداند و معتقد باشد «وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْ‌ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ وَ أَمَّا الطَّرِيقُ الْآخَرُ فَهُوَ طَرِيقُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّة» در جهت باطل حرکت نکند «وَ أَمَّا الطَّرِيقُ الْآخَرُ» آن صراط دوم که در آخرت است چیست «وَ أَمَّا الطَّرِيقُ الْآخَرُ فَهُوَ طَرِيقُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّة»[5] . یک حقیقت خارجی یک مسیر خارجی است به طرف بهشت که حدیثش را هم نقل کردند از معانی الاخبار ص 33.

باز در همین مورد عبارتی که از این نوشته مناسب است به عرضتان برسد این است که در پایان بحث گفتند در ضمن بحث اشاره کردند که بعضی خواستند بگویند همین صراط دنیا تجسم پیدا می‌کند در آخرت در پایان می‌خواهند بگویند که این حرفی که بعضی گفتند فکر نکید که مانع می‌شود از این که بگوییم یک حقیقت خارجی است خیر بالاخره یک حقیقت خارجی است محفوظ است ولو تجسم آن باشد.

«هذا ما يقتضيه التدبر في الايات والروايات الوارده حول الصراط و مع ذلك کله ليس معنی کون الصراط الاخروي تجسما للصراط الدنيوی او سلوکه» آنها که گفتند صراط اخروی تجسم صراط دنیوی است یا تمثل اوست این حرفی که گفتند این معناش انکار وجود صراط فوق جهیم وآن جسر ومسیر نیست «هذا ما يقتضيه التدبر في الآيات و الروايات».

این قسمت را دقت کنید که خیلی مهم است.

«الوارده الی الصراط و مع ذلك کله لیس معنی کون الصراط الاخروی تجسما للصراط الدنیوی او سلوکه تمثلا لسلوکه لیس معنا کون صراط کذا انکار وجود صراط فوق الجهیم» معناش انکار او نیست که «لا محیص لکل انسان عن سلوکه» که آن صراط اخروی آن مسیری است که همه باید حرکت کنند.

«بل مقتضی التعبد بظواهر القرآن» مقتضای تعبد به قرآن و حدیث این است که حالا بیان می‌کنند که می‌دانیم دیگر تا وقتی که ظاهری خلاف عقل نباشد یا قرائن قطعیه نداشته باشیم برای این که باید تأویل کنیم به آن ظاهر اخذ می‌کنیم اگر ظاهری بود که ضد عقل است که همیشه گفته می‌شود همچه چیزی در وحی نداریم هر جا هم هست خود وحی آن ظاهر را معناش کرده توجیه کرده تأویل کرده اگر موردی است که در مواردی هم هست و تأویل در آیات شریفه قرآن مسئله‌ای است قطعی ولی آن وقتی است که مطلب ضد عقل است آن وقت خود وحی توجیه کرده در روایات تأویلش بیان شده هیچ حرفی درش نیست اما وقتی که ضد عقل نباشد و قرائن روشنی هم بر تأویل نداشته باشیم بایستی چی؟ بایستی بر همانچه که هست تعبد بکنیم حالا به همین مطلب توجه می‌دهند: «بل مقتضی التعبد بظواهر القرآن والحدیث وجود ذلك الصراط بمعناه الحقیقي» یعنی موجود خارجی است در مقابل مسائلی که ان‌شاء‌الله تو جلسات بعد خواهیم این یک خط خیلی مهم است تذکر دادند:

«و ان لم نفهم حقيقته و لا باس باتمام الکلام بحديث جابر وهو ينقل عن النبی» از پیغمبر اکرم جناب جابر نقل می‌کند که چه. «لا يبقی بر و لا فاجر الا دخلها» الا این که داخل می‌شود در آن مسیر و آن صراط و آن به اصطلاح آن چیزی که بر روی جهنم طبق بعضی از مدارک یا به طور کلی مسیری که هست.

«فتکون علی المؤمن بردا وسلاما کما کان علی ابراهیم حتی ان للنار ضجیجا من بردها»[6] آتش هم می‌بیند که به وسیله این ها که وارد شدند اصلا آتش سرد شد (ثمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً)[7] .

پس یک حقیقت واقعی است مخصوصا با آن اشاراتی که عرض کردم که روایات یکی دو تا ده تا نیست فراوان فراوان هست که پیامبر اکرم می‌فرمایند که یا علی من و تو قرار می‌گیریم کنار صراط و ما آن وقت کنترل داریم رفت وآمد ها را و یا این که یک جایگاه هایی است که آن جایگاه‌ها محل سؤال است در مسیر و مسائل دیگر و کفایه الموحدین به تفصیل وارده شده و معاد هم در جلد معاد بحار هم به تفصیل بیان شده همین الالهیات آیه الله سبحانی هم نیز به نسبتی مطلب را بیان کردند هفته بعد هم قرار شد تعطیل باشد آنوقت هفته بعد دو جلسه دیگر می‌طلبد این بحث مطالبی را.


 


[1] ـ سوره اسراء: 9.
[2] ـ سوره مريم: 72-71.
[3] ـ سوره مريم: 68.
[4] ـ سوره مريم: 71.
[5] ـ معاني الأخبار ص33 باب معنى الصراط.
[6] ـ رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ج‌5/117 شرح الدعاء الثاني و الثلاثين.
[7] ـ سوره مريم: 72.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo