< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

94/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

مباحثی اعتقادی از قرآن کریم مورد صحبتمان بود که بحمدالله در بحث توحید عناوین زیادی مطرح شد بحث شد و در بحث اختیار هم همچنین و رسیدیم به بحث معاد بخشهایی از مسأله معاد مورد صحبت بود صحبت اخیر در ارتباط با صراط بود که آیات و روایات مربوطه صحبت شد و غیر آنچه مستفاد از ایات و روایات است بعضی مطالبی گفتند که بعد از مسأله تطایر کتب ان‌شاء‌الله صحبت خواهد شد و تذکر مهمی خواهد بود مسأله بعدی میزان و صراط بمقدار لازم مطرح شد صحبت شد مسأله تطایر کتب است از مطالبی که در مسأله معاد از قرآن و حدیث بخوبی استفاده می‌شود اینست که پرونده های افراد به افراد داده می‌شود و این پرونده ها مکتوبه هایی است که این مکتوبه ها بوسیله فرشته ها و بصورت های مختلف تنظیم شده و به افراد خوب و بد داده می‌شود در این موردآیات متعددی است و روایات فراوانی است بعضی از این آیات از کتاب الهیات جناب آیه الله سبحانی بعرضتان می‌رسد که بعنوان هشمین شاهد ایشان در مسأله تطایر کتب وارد شدند یعنی بعنوان اینکه شهود در قیامت برای کارهالی ریز و درشت ما خیر و شر ما بسیار است از ذات حضرت حق که خود شاهدی است وراء کل شی و نیز پیامبر گرامی و فرشتگان و اعضای خود انسان و زمین و مسایل دیگر از جمله ایشان در این الهیات جلد دوم چنین آورده‌اند که «الشاهد الثامن صحیفه الاعمال» پرونده های کارهای انسانها «هناک آیات تدل علی وجود صحف فیه تضبط فیها اعمال العباد خیرها و شرها (قُلِ اللهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ)[2] و یقول سبحانه (وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلوُهُ فِي الزُّبُرِ * وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ)[3] هر چیزی را که افراد انجام دادند در صحف و زبر نوشته شده صغیر و کبیر همه اینها محفوظ است مسطور است «و یقول سبحانه (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ)[4] باز شاهد مسأله اینست که (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُو) این هم در سوره مبارکه یس آیه 12.

آیه دیگر «و یقول سبحانه» باز خداوند متعال در ارتباط با این حساب و کتاب فرموده (وَ وُضِعَ‌ الْكِتابُ‌ فَتَرَى‌ الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ) پرونده‌ها اینها در جایگاه خودش قرار می‌گیرد و مجرمین در کمال بیمناکی و ناراحتی هستند و آیه دیگر «و یقول سبحانه (مَا لِهذَا الْكِتَابِ) که انسانهایی که این پرونده ها بهشان داده می‌شود سخن آنهاست که قرآن حکایت می‌کند (لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا) این آیه شریفه هم سوره کهف آیه 49.

و تتمه اش هم اینست که در این بیان این می‌فرمایند «فی اذعان الانسان بجرمه و عصیانه کتابه» همین پرونده‌ای که در ارتباط با انسان قرار می‌گیرد کفایت می‌کند به که انسان نتواند انکار کند بلکه اقرار می‌کند به اعمال خودش و بعد هم قرآن در این مورد هم چنین فرموده یقول سبحانه (اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً) این هم سوره اسرا آیه 14 پس در ارتباط با تطایر کتب و پرونده های مختلفی که در اختیار افراد خوب و بد گذارده می‌شود و افراد از اعمالشان بخوبی مطلع می‌شوند و نمیتوانند انکار کنند چند آیه اینجا مطرح شد

1- (قُلِ اللهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ)

2- (وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلوُهُ فِي الزُّبُرِ)

3- (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ)

4- (وَ وُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُـجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ)

5- (ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها)

6- (اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً)

شش تا آیه را اینجا متعرض شدند که در ارتباط با مکتوبه هایی است که مربوط به انسانهاست و نمیتوانند انکار کنند و جزء شهودی که در قیامت شهادت می‌دهند به اعمال این مکتوبه هایی است که در این آیات آمده در ارتباط با همین مسأله بعضی از آیات از ابتدایش در این نوشته ای که حقیر دروس اعتقادی از بحثهایی داشتیم برای دبیران حدود بیست و پنج شش سال سی سال قبل که چاپ شده دروس اعتقادی توی این بحث از این آیاتی که خواندیم آمده و مقداری هم بعضی از روایات حالا اینجا آیاتش را که نمی‌خوانیم چه اینکه آیاتش حدودا آیاتی است که الان هم صحبت شد گرچه اینجا بعضی از آیاتی که مناسب بوده از قبلش هم آمده مثل اینکه (وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ) از صفحه 268این دروس اعتقادی می‌خوانم (وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَاباً يَلْقَاهُ مَنشُوراً * اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً)[5] و همچنین باز در آیات شریفه قرآن (فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُا كِتَابِيَهْ) یک مقدار این آیه‌هایی که اینجا آمده صریحتر است در مسأله و مشخص تر در ارتباط با این پرونده ها (فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُا كِتَابِيَهْ * إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلاَقٍ حِسَابِيَهْ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ * فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ * كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا أَسْلَفُتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ * وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ)[6] ای کاش پرونده را بمن نمی‌دادند چه خبر است چه قدر بیچاره‌ام (وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ)[7] این هم سوره الحاقه هست آیه 19 تا26.

در همین مورد حدیثی است از حضرت صادق که فرمودند «إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ أَنْ‌ يُحَاسِبَ‌ الْمُؤْمِنَ‌ أَعْطَاهُ‌ كِتَابَهُ‌ بِيَمِينِهِ وَ حَاسَبَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ فَيَقُولُ عَبْدِي فَعَلْتَ كَذَا وَ كَذَا وَ عَمِلْتَ كَذَا وَ كَذَا» این فردی که آدم خوبی است و خوبی هایش بر بدی هایش غلبه دارد «فَيَقُولُ نَعَمْ يَا رَبِّ قَدْ فَعَلْتُ ذَلِكَ» آنچه فرمودید تصدیق می‌شود «فَيَقُولُ قَدْ غَفَرْتُهَا لَكَ» گناهانش یادش آورده می‌شود قبول می‌کند که من این بدی‌ها را داشتم خدا هم می‌فرماید بخشیدیم تو را این کسی است که کارهایش ردیف بوده اما معصوم نبود گناهانی هم داشته اعتقاداتش صحیح بوده و بالاخره در مجموع جمع بندی کارهای خیرش برکارهای شرش غلبه کرده «وَ أَبْدَلْتُهَا حَسَنَاتٍ» این کارهای نادرست تو را تبدیل کردم به حسنات «فَيَقُولُ النَّاسُ سُبْحَانَ اللهِ أَ مَا كَانَ لِهَذَا الْعَبْدِ سَيِّئَةٌ وَاحِدَةٌ» یک خلاف هم نداشت خوب نمی‌دانند که خداوند بخشیدش «وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً».

آنوقت سؤال می‌کند راوی از حضرت «قُلْتُ أَيُّ أَهْلٍ قَالَ أَهْلُهُ فِي الدُّنْيَا هُمْ أَهْلُهُ فِي الْجَنَّةِ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ قَالَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً حَاسَبَهُ عَلَى رُءُوسِ النَّاسِ وَ بَكَّتَهُ وَ أَعْطَاهُ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً» آن ناله اش بلند می‌شود و بدبختی اش را اعلام می‌کند «وَ يَصْلى‌ سَعِيراً» آتش خواهد شد «إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً» تو دنیا خوش بوده بخیال خودش «إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً قُلْتُ أَيُّ أَهْلٍ قَالَ أَهْلُهُ فِي الدُّنْيَا قُلْتُ قَوْلُهُ‌ إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ قَالَ ظَنَّ أَنَّهُ لَنْ يَرْجِعَ»[8] . این فکر می‌کرده قیامتی در کار نیست و رجعتی روحش به بدنش در کار نیست و بالنتیجه بخیال خودش تو دنیا خوش بوده و بالنتیجه این گرفتاری آنوقت برایش پیش آمده و نامه اعمالش بهش داده می‌شود.

حدیث دیگر از امام صادق «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ع‌ فِي قَوْلِهِ‌ اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‌ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ‌ قَالَ يَذَّكَّرُ الْعَبْدُ جَمِيعَ‌ مَا عَمِلَ‌ وَ مَا كُتِبَ عَلَيْهِ حَتَّى كَأَنَّهُ فَعَلَهُ‌ تِلْكَ السَّاعَةَ» گاهی هم اینجور می‌شود که همه کارها به او نشان داده می‌شود آنوقت است که می‌گوید«فَلِذَلِكَ قَوْلُهُ‌ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها»[9] .

و روایات فراوانی هم در این زمینه هست نتیجه این شد که از مسائلی که در قرآن و حدیث و مدارک وحیانی مطرح هست و بخوبی از آن مدارک استفاده می‌شود که جریانی این چنین است مسأله پرونده هاست (وَ إِذَا الصُّحُفُ‌ نُشِرَتْ‌)[10] وقتی که پرونده‌ها منتشر می‌شود آنوقت کیفیتش و اینها تو روایات مبسوط مطرح شده پس از مسائل مربوط به قیامت میزان بود صحبت شد صراط بود صحبت صحبت شد تطایر کتب بود صحبت شد مدارکش اجمالا اینهاست که به عرضتان رسید در کتب مبسوط که بررسی کنید آنوقت روایات بیشتر از جمله خود بحار شریف و از جمله کفایه الموحدین اینها مبسوط وارد شدند روایات را هر چه بوده آوردند مشخصا از اینها استفاده می‌شود که جریانی بعنوان اعطاء پرونده هامطرح است تطایر الکتب حالا آنوقت مسأله مهمی که جلسه قبل گفتیم صحبتش می‌شود حالا ان‌شاء‌الله جلسه بعدی که بعضی مسایل دیگری گفتند در ارتباط با میزان و صراط و تطایر کتب که آن کفتنه آنها هم بعرضتان برسد و تذکر مهمی در ارتباط با آن گفته گفته خواهد شد ان‌شاءالله.


 


[1] ـ سوره اسراء: 9.
[2] ـ سوره یونس: 21.
[3] ـ سوره قمر: 3-52.
[4] ـ سوره یس: 12.
[5] ـ سوره اسراء: 14-13.
[6] ـ سوره حاقه: 25-19.
[7] ـ سوره حاقه: 26.
[8] ـ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‌7/25-324 باب16 تطاير الكتب و إنطاق الجوارح و سائر.
[9] ـ تفسير العياشي ج‌2/328 [سورة الكهف(18): آية 49].
[10] ـ سوره تکویر: 10.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo