درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان
95/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم
﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]
در مباحث اعتقادی قرآن کریم مباحث متعددی به فضل الهی مطرح شد صحبت آخر ما در ارتباط با مسأله وحی به مناسبت اعجاز قرآن به این مطلب صحبت منتهی شد و در ارتباط با وحی در جلسه قبل معنای لغوی وحی گفته شد و بعضی از آیات مربوط به وحی قرائت شد در ارتباط با این مسأله در کتاب شریف بحار جلد هجدهم و همچنین در الالهیات نسبتا مطالب به تفصیل گفته شد حالا به مقداری که لازم به نظر میرسد در قرآن کریم آیات بسیاری در ارتباط با وحی داریم و در تتمه مطلبی که از نظر لغت و اصطلاح در جلسه قبل گفته شد و قرائت شد از الالهیات در معنای وحی.
از جناب شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه هم عبارتی است نقل شده خیلی از بزرگان هم در این بحث تعبیرات مشابه و نزدیک به یکدیگر دارند در بحار در جلد هجدهم بحار صفحه دویست و چهل و هشت از مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه نقل میشود که «أصل الوحي هو الكلام الخفي» وحی کلام خفی این اصل معنای وحی است «ثم قد يطلق على كل شيء قصد به إلى إفهام المخاطب» آن وقت این وحی به طور کلی آنچه که به وسیله او کسی بخواهد مطلبی را به دیگری برساند به طور مخفی اطلاق میشود کلمه وحی «ثم قد يطلق على كل شيء قصد به إلى إفهام المخاطب على الستر له عن غيره» مثل اینکه میخواهد مطلب را به او برساند که فقط خودش بداند حالا بعد به دیگران برسد مطلب دیگری است در ابتدای کار این مطلب را به طور خفاء به دیگری رساندن «و التخصيص له به دون من سواه»[2] آن مطلب را در ارتباط با آن که میخواهد به او وحی کند آنچه میخواهد به او وحی کند ابلاغ میکند به طور پنهان پس این معنای وحی بود که معمولا به همین معنی معنی کردند.
در قرآن کریم در موارد بسیاری این کلمه وحی مطرح شده در ارتباط با آسمان زمین آسمان ها خدا وحی کرد استعمال شده است ^إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها%[3] زمین حدیث میکند اخبار خودش را بیان میکند آنچه در روی زمین رخ داده است تشریح میکند چرا؟ ^بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها% خداوند وحی کرد به زمین که چنین حدیث کن.
در ارتباط با آسمان ها هم در سوره مبارکه فصلت آیه دوازده حدودا ^وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها%[4] پس وحی به آسمان شده در هر آسمانی به هر آسمانی وحی شده و خدا وحی کرده است پس در ارتباط با چنین موجوداتی که ما معمولا جماد به آن اطلاق میکنیم مثلا وحی شده حالا وحی شده اینها درک وحی را کردند و شعور دارند طبق این مبنی که گفته شود بله همه هستی و همه موجودات با تفاوت و نسبت های مختلف برای آنها درک است شعور است بنابراین به نسبت خودشان و در ارتباط با وضعیت خودشان مسأله کلمه وحی اطلاق کردن آن مشکلی ندارد روشن است ولی اگر گفته شود که اینها شعور ندارند ان وقت بخواهیم معنی کنیم بعد طبیعتا توجیهی خواهد شد مثلا خداوند به آسمان وحی کرده است ^وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها% یعنی مقرر کرده است قوانینی را سننی را در آسمان ها اجرا فرموده آنها هم طبیعی است که تابع فرمان پروردگار هستند و آن سنن در آنها به جریان می افتد و از این تقدیر سنن در اشیائی این چنین تعبیر شده به وحی ^وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها%.
از این قبیل موارد در قرآن کریم داریم که نسبت به چنین اشیائی کلمه وحی آمده و همچنین در ارتباط با حیوانات مثل پرنده ها در ارتباط با زنبور عسل و مشخص است آیه مربوط نحل و در سوره نحل آیه شصت و هشت ^وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ%[5] باز کلمه وحی در ارتباط با زنبور عسل مطرح شده ^وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ% موارد دیگری هم در این زمینه هست که باز ^وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى%[6] این معلوم است همان القاء در نفس است وحی کردیم به ام موسی یعنی در روح او این مطلب را القاء کردیم به معنای القاء قلبی هم آمده است پس به معنای القاء قلبی و به معنای غریزه حیوانی که ^وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ% وحی به نحل حالا معنای آن این بشود که این غریزه را در او قرار دادیم که با این غریزه ای که در او قرار دادیم این حرکت میکند و برنامه هایی که مربوط به کار او هست را انجام میدهد به معنای غریزه امده باشد یا خیر اینجا هم میشود گفت که خوب شعوری دارد درکی دارد و به او وحی کردیم که این کارها را بکن و میکند و هر دو معنای آن ممکن است.
و باز در ارتباط با شیاطین هم که خود شیاطین نسبت به یکدیگر وحی میکنند این آیه شریفه هست که ^وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً%[7] که در سوره مبارکه انعام آیه صد و دوازده است و نیز در ارتباط با آنچه که نسبت به پیامبران مطرح است مکرر که مشخص است این کلمه آمده است که از جمله آیههایی بود که ابتدا در این بحث خواندیم ^قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ%[8] بشری هستیم که بله وحی به من میشود و همچنین آن آیه شریفه دیگری که قرائت شد که ^وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ%[9] و آیاتی از این قبیل بسیار است که ^وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ%[10] سوره شوری و آیه سوم مثل اینکه هست بنابراین این استعمال ها در قرآن کریم مطرح است و وحی در این موارد مختلف استعمال شده است.
حالا در ارتباط با آن آیهای که خواندم توضیحی نسبت به آن آیه در بحار شریف آمده که همین را امروز قرائت کنیم پس یکی از آیههای مربوط به مسأله وحی که از این آیه باید استفاده های زیادی داشته باشیم همین آیهای بود که قرائت کردم که ^وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً% در ارتباط با این آیه شریفه در همین جلد هجدهم از بحار شریف چنین آمده است «قوله تعالى ما كانَ لِبَشَرٍ أي لا يصح له أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلَّا وَحْياً» با هیچ بشری مناسب نیست که خداوند متعال صحبت کند مگر به عنوان وحی و به صورت وحی باشد آن وقت وحی را این جور توضیح دادند «أي إلهاما و قذفا في القلوب أو إلقاء في المنام» که به اصطلاح در دل طرف مطلبی را خداوند متعال القاء کند در بیداری یا در خواب «أي إلهاما و قذفا في القلوب أو إلقاء في المنام أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» این جمله دوم آیه شریفه یعنی چی؟ «أي يكلمه من وراء حجاب كما كلم موسى» که خداوند تکلم فرمود «بخلق الصوت في الطور» به اینکه خدا ایجاد صدا کردند در کوه طور و حضرت موسی شنیدند «و كما كلم نبينا» کما اینکه خداوند متعال با پیامبر ما صحبت نمودند «في المعراج» خوب اینجا هم من وراء الحجاب که میشود این حجاب آن پس چی معنی شد؟ «و هذا إما على سبيل الاستعارة و التشبيه فإن من يسمع الكلام و لا يرى المتكلم يشبه حاله بحال من يكلم من وراء حجاب» وقتی کسی سخنی را بشنود سخنگو را نبیند اینجا مناسب است که گفته شود که مثل اینکه من وراءحجاب دارد با او صحبت میشود تشبیه میشود به این که گویی حجابی است یا خیر منظور از این حجاب همان حجاب واقعی به معنای اینکه این چنین است که خداوند متعال دیده نمیشود و همین که دیده نمیشود و این چننی است این تعبیر شده است «أو المراد بالحجاب الحجاب المعنوي» یعنی از این باب که أین التراب و رب الارباب خدا کجا و خلق کجا بنابراین گفته شود این صحبتی که میشود گویی این صحبت من وراء حجاب است «أو المراد بالحجاب الحجاب المعنوي من كماله تعالى و نقص الممكنات» از اینکه ذات مقدس حضرت حق در کمال کمال و فوق کمال و اینکه غیر ذات مقدس حضرت حق در نقص از چنین تفاوتی تعبیر شده باشد به حجاب «و نقص الممكنات و نوريته تعالى و ظلمانية غيره» و اینکه ذات مقدس حضرت حق نور کله علم کله قدرت کله غیر ذات مقدس حضرت حق عجز جهل بالذات «كما سبق تحقيقه في كتاب التوحيد» که این مطلب در بحث توحید که آن جا روایاتی که مربوط به این است که بین خدا و خلق حجابی است آن حجاب در آن بحث شده و بررسی شده آن جا این معنی گفته شده «أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا أي ملكا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ فظهر أن وحيه تعالى منحصر في أقسام ثلاثة إما بالإلهام و الإلقاء في المنام أو بخلق الصوت بحيث يسمعه الموحى إليه» کسی که به او وحی شده میشنود «أو بإرسال ملك»[11] پس وحی به این سه صورت در این آیه شریفه مطرح شده تا ان شاء الله مباحث دیگر و دیگران چه گفتند و حرفهایی که از قدیم و جدید درست نیست گفته شده ان شاء الله صحبتش بشود.