< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

95/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در ارتباط با مطالب اعتقادی قرآن کریم مباحثی به فضل الهی مطرح شد صحبت اخیر ما در ارتباط با مسأله وحی بود در این مسأله هم مطالبی گفته شد و شاخصه‌هایی از وحی درکلام وحی درضمن مباحث به عرض رسید نظریه‌های مختلف دیگری مورد صحبت بود که صحبت اخیر ما در ارتباط با نظریه فلاسفه بود نسبت به مسأله وحی از کلمات فلاسفه نیز عباراتی گفته شد ازجمله ازجلد هفتم اسفار از بیانات آخوند ملاصدرا صحبت شد و ضمن صحبت گفتیم از ابن سینا هم عباراتی قرائت خواهد شد که ان شاء الله در این جلسه قرائت می‌شود که حاصل بیانات این جمع این است که بر اساس تکامل روح فردی و تزکیه از حواشی و موانع رشد و ارتباط گیری با عالم غیب مرتبط با عقل فعال می‌شوند و بعد هم این ارتباط انعکاسی در قوه تخیل و قوایی که در انسان هست و آنچه که منعکس می‌شود در اثر این ارتباط در قوای باطنی انسان تکامل یافته به صورت شخص بسیار دیدنی و نیکو تمثل پیدا می‌کند و گفته می‌شود که جبرئیل و همچنین می‌شنود که گفته می‌شود وحی و بنابراین جبرئیل و وحی معنای آن این است و عباراتی از اسفار قرائت شد.

و اما از اشارات هم ابن سینا هم جملاتی هست که به عرض شما برسد که بیشتر مشخص باشد که این چنین فرمودند در ارتباط با عبارات ابن سینا هم ایشان در جلد سوم اشارات صفحه چهار صد و هفت به بعد بیاناتی دارند که با عنوان تنبیه شروع می‌شود «تنبيه: و إذا قلّت الشّواغل الحسّيّة، و بقيت شواغل أقلّ، لم يبعد أن تكون للنّفس فلتات، تخلّص عن شغل التّخيّل إلى جانب القدس، فانتقش فيها نقش من الغيب فساح إلى عالم التّخيّل، و انتقش في الحسّ المشترك. و هذا في حال النّوم أو في حال مرض مّا»[2] که چند سطری ادامه دارد و در این کتاب به نام وحی شناسی نسبتا این مسائل به تفصیل آمده است بعضی از موارد بعضی از قسمتهای اینها تأیید شده است و بعضی از قسمت های اینها تخطئه شده است که همین عبارت را که از همین کتاب وحی شناسی به عرض شما برسد کفایت می‌کند و نقد این مطلب هم از بیانات گذشته مشخص شد که باز اشاره ای هم می‌شود که ان شاء الله در جلسات بعد ان شاء الله نظریه های دیگری هم که مناسب است از انها هم نگذریم و گفته شود در حد ازم به عرض شما برسد.

در این کتاب وحی شناسی که از بعضی از افاضل و اساتید قم باید تعبیر کرد تالیف شده است نسبتا در این زمینه کتاب جامعی است از نظر اینکه مبسوط و با حوصله مطالب بحث شده است نه اینکه حالا هر چه که فرمودند جای ان قلتی خدشه ای در کار نباشد ولی بسیاری از مطالب مطرح شده است و بسیاری از مطالب ارزنده ای هم تذکر داده شده به جا است که با همان حالت تحقیق که باز انسان همیشه رعایت این جهت را داشته باشد که هر کتابی که مورد مطالعه انسان است هر چه بهتر با همان دقت تحقیقی و تعقل و مدارک مناسب بررسی شود آن وقت هر چه که صحیح است انتخاب شود و استفاده شود اگر هم جایی اشکال دارد خوب به جای خودش محفوظ است.

این جا هم در این کتاب که عرض شد به نام وحی شناسی است در صفحه دویست و یازده گفتارهایی از فلاسفه ابن سینا وی در این باره گفته است در بحث وحی هنگامی که اشتغال حسی نفس کاهش یابد همین عبارتی که الان خواندم از اشارات جلد سوم «و إذا قلّت الشّواغل الحسّيّة» این عبارات را ترجمه کردند ترجمه نسبتا دقیقی است کفایت می‌کند خواندن این ترجمه هنگامی که اشتغال حسی نفس کاهش یابد بعید نیست که نفس فرصتی بیاید که به جانب قدس رو بیاورد وقتی نفس از شواغل حسی تخلیه شد و تعلقات او در ارتباط با مسائل عالم ملک و این عالم کم شد ان وقت حالت توجه به عالم غیب پیدا می‌کند تا کم به کم ارتباط پیدا می‌کند با عالم غیب بعید نیست که نفس فرصتی بیاید که به جانب قدس روی آورد و حقایقی غیبی در این لطفی که آقا فرمودند این را دادند الان هم باز چشم ما بد نیست که از همین استفاده کند نقش می‌بندد در این صورت قوه تخیل به آنچه بر نفس از عالم غیب القاء شده است توجه می‌کند از عالم غیب القائاتی مطرح می‌شود آن القائات را نفس می‌گیرد و آن را دریافت می‌نماید سپس در حس مشترک نقش می‌بندد بعد آنچه که از عالم غیب دریافت کرده است از حس مشترک او در نتیجه نقش می‌بندد وو هر گاه نفس قوی باشد بعید نیست که این فرصت در بیداری نیز برای او حاصل شود این حالت ارتباط نفس با غیب در عالم خواب بیشتر نمطرح است اگر این نفس قوتی بیشتر داشته باشد و تخلیه بهتر از حواس مربوط به این عالم پیدا کرده باشد و تعلقات مربوط به عالم ملک در او ضعیف شده باشد اگر چنان چه وضعیت بهتری را پیدا کرد در بیداری هم این حالت ممکن است که برای او رخ بدهد سپس در حس مشترک نقش می‌بندد و هر گاه نفس قوی باشد بعید نیست که این فرصت در بیداری نیز برای او حاصل شود در این صورت اثری که از عالم غیب دریافت می‌کند بر قوه خیال اشراق می‌نماید و قوه خیال نیز آن را در حس مشترک ترسیم می‌کند در نتیجه آن اثر به صورتی قابل مشاهده دیده می‌شود که می‌شود جبرئیل یا در شکل نداء با کلامی منظم شنیده می‌شود که می‌شود وحی به این دو کلمه در بیاناتی که از اسفار خواندیم تصریح شده بود و آدرس این جملاتی که خواندیم الان به عرض شما رسید از جلد سوم اشارات.

و همچنین وی -ابن سینا- در جای دیگری گفته است وقتی نفس چیزی را از عالم ملکوت دریافت می‌کند بله با قوه خیال و وهم و قوای ادراکی مانند انها همراه نیست وقتی از عالم غیب چیزی می‌گیرد آن جا قوه خیال و وهم و اینها که مربوط به این عالم می‌شود در کار نیست و عقل فعال ان معنای کلی را که صورت تفصیلی و تنظیمی ندارد عقل فعال آنچه القاء می‌کند صورت جزئی ندارد صورت تفصیلی ندارد بلکه صورت کلی است که بر نفس القاء کرده که صورت تفصیلی و تنظیمی ندارد یک جا به نفس افاضه می‌کند آن گاه نفس به واسطه قوه خیالی آن را به صورت تفصیلی و تنظیمی و در قالب عبارتی منظم و شنیدنی تحلیل می‌کند این بیانی است از ابن سینا و شبیه این هم بیاناتی از دیگران هست که بعضی از عبارات آنها قرائت شد.

پس وحی در نظر جمع بسیاری از فلاسفه به گونه‌ای است که گفتیم تکرار شد اشکالات مربوط به این نظریه هم در ضمن صحبت‌ها مشخص است از چند نظر اشکالاتی مورد صحبت قرار گرفت یک اینکه چنین نظریه ای مبتنی است بر اصولی که آن اصول مخدوش است یعنی مبتنی است بر اینکه عقل فعالی است عقول عشره ای است عقل فعالی است افلاکی است نفوس فلکیه ای است که با قاعده الواحد در ارتباط با آن عقول عشره و افلاک و نفوس فلکیه ورود پیدا می‌کنند مبتنی است بر اصولی از قبیل قاعده الواحد و بعد اثبات افلاک و نفوس فلکی و عقول عشره که اینها مورد خدشه قرار گرفته مسأله افلاک در همین کتاب وحی شناسی تصریح شده که افلاک بطلان آن فعلا بدیهی شده مشخص شده که افلاکی که به صورتی که می‌گفتند در کار نیست و مسأله عقول عشره هم اینها مورد بحث است مبتنی است این نظریه بر اصولی که آن اصول مورد بحث و گفتگو و مناقشه است و در نتیجه مطلب روشن نیست چون مبتنی بر مطالبی است که آن مطالب روشن نیست این یک صحبت که در ضمن صحبتها مقداری با تفصیل بیشتری قبلا گفتیم.

دوم اینکه آنچه که گفته می‌شود گر چه از نظر عقلی گفته شود که مشکلی نداشته باشد ولی مثبت نقلی ندارد و این مسأله مسأله‌ای است که مربوط به شرع و شریعت است یعنی باید دید در شرع و شریعت که وحی اساس شریعت است وحی چگونه ترسیم شده چی استفاده می‌کنیم؟ قابل فهم است کنه وحی برای ما یا آثار ان را می‌فهمیم؟

آنچه که مهم است در ارتباط با این مسأله مثبتات نقلیه است البته نفس این مسأله و لو گفته شود که از نظر عقلی مشکل نداشته باشد مشکل عقلی نداشته باشد ولی کفایت نمی‌کند بایستی برای شناخت وحی چون یک مسأله شرعی و مسأله به اصطلاح شریعتی است بایستی دید که در شریعت چگونه بیان شده است مثبتی برای این نظریه در شریعت نیست بلکه آنچه که در شریعت است کما اینکه در همین کتاب وحی شناسی در نهایت این مباحث این چنین آمده است که آنچه که در شریعت است به ظاهر منافات دارد با اینها چه اینکه در شریعت برای جبرئیل موجودیت مستقلی وحی قائل است که چه پیامبری باشد یا نباشد جبرئیل است چه شخصی تکامل پیدا بکند چه تکامل پیدا نکند جبرئیل هست ولی بر این اساس جبرئیل و لو موجود خارجی است ولی پس از تکامل نفس انسانی است و ارتباط با عالم غیب و نقش در نفس این انسان و بعد در قوه تخیل و حس مشترک و بعد کم به کم تمثل پیدا کردن بر اساس چنین تکاملی و لو که موجود خارجی و حقیقی هم باشد ولی بر این اساس است اما در وحی بر این اساس نیست و در نتیجه آنچه که در وحی آمده وقتی که بررسی می‌شود متناسب با این نظریه نیست و این نظریه را به عنوان یک فرضیه می‌شود مطرح کرد ولی فرضیه ای است که مثبت وحیانی و مثبت مربوط به شرع و شریعت که اسا این بحث در ارتباط با شریعت است چنین مثبتی ندارد این هم مسأله‌ای که در ارتباط با بیانات فلسفی در این بحث آمده تا ان شاء الله نظریات دیگر هم کم به کم به عرض شما برسد.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - الاشارات و التنبیهات، ص380 الفصل الثامن عشر: تنبیه فی اتصال النفس بالعالم القدسی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo