درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان
98/01/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: برزخ
﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]
بحثی که مطرح بود مساله برزخ بود و در بحث برزخ حدودا مطالب مهمهای که مناسب به نظر میرسید گفته بشود گفته شد به مسأله نفخ صور رسیدیم بعضی از مطالب به عرض رسید و آنچه امروز به عرض شما میرسد و این بحث پایان میپذیرد و ان شاء الله هفته های بعد بحث دیگری به عرض خواهد رسید که مسأله نفخ صور در قرآن کریم مکرر آمده و از آیات و روایات استفاده میشود دو نفخ هست بعضی هم استفاده سه نفخ کردهاند نفخ صور اول نفخی است که در صور که تشبیه میشود به شیپور دمیده میشود و در این نفخ اول همگان فوت میشوند میمیرند در زمین در آسمان و نفخ صور دوم نفخی است که احیاء میشوند این مردگان زنده میشوند. بعضی هم قبل از نفخ صوری که در ارتباط با قیامت هست و احیاء دو نفخ قائل شدند نفخی که عموم افراد میمیرند ولی بعضی در حیات هستند و نفخی که همان خواصی هم که بوده اند آنها هم فوت میشوند این اجمالا آنچه در ارتباط با نفخ صور چند سطری است از جلد ششم بحار به عرض شما میرسد که مطالب مختلفی در این چند سطر هست ولی مسأله مشکلهای نیست که ابتدائا بخواهیم توضیح داده شود عبارات را که بخوانیم مطلب مشخص و روشن است.
حالا در ارتباط با اصل مسأله نفخ صور در آیات شریفه آیههای متعددی هست بعضی از آن آیات این است سوره نمل ^وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ%[2] پس این آیه شریفه مشخصا مسأله نفخ صور در آن مطرح است ^وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ% صور هم عرض کردم شبه شیپور منتهی به تناسب مسأله قیامت و جریانهای اشراط ساعت که از عظمت و بزرگی خاصی برخوردار است و در بعضی از احادیث هم توضیح داده شده است.
و همچنین آیه دیگری که در این مورد هست سوره مؤمنون آیه پانزده ^ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ%[3] بعد تا اینکه به این آیه میرسیم سوره مؤمنون ^فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ%[4] نفخ صور که میشود ^فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ% گروه های مختلف حسب و نسب کاری صورت نمیدهد ^وَ لا يَتَساءَلُونَ% از کسی هم سؤال نمیشود و کار انجام میشود پس نفخ صور در این دو آیه.
آیه دیگری هم که مناسب است عرض کنم در سوره مبارکه یس ^وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ%[5] نفخ صور که میشود این نفخی است که احیاء انجام میگیرد از اجداث از قبرها از مقابرشان افراد زنده میشوند پس مسأله نفخ صور در قرآن کریم به این صورت مطرح است.
بعد در روایاتمان باز فراوان به تشریح هایی مختلف صور معنی شده و نفخ صور گفته شده یک حدیث به عرض شما میرسد که نمونه ای است از احادیث متعدد این حدیث هم در جلد ششم کتاب شریف بحار کتاب العدل و المعاد باب نفخ الصور و فناء الدنیا صفحه سیصد و بیست و چهار حدیث دوم به اینجا میرسد حدیث بعد از سند و بعضی از مسائل که سؤال کرد از حضرت سجاد کسی در ارتباط با دو نفخ صور نفختین حضرت جوابی دادند بعد به حضرت عرض شد «فَأَخْبِرْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ كَيْفَ يُنْفَخُ فِيهِ فَقَالَ أَمَّا النَّفْخَةُ الْأُولَى فَإِنَّ اللهَ يَأْمُرُ إِسْرَافِيلَ فَيَهْبِطُ إِلَى الدُّنْيَا وَ مَعَهُ صُورٌ» آن وقت «مَعَهُ صُورٌ» صور همانچه که عرض کردیم که تشبیه میشود به شیپور مثلا «وَ لِلصُّورِ رَأْسٌ وَاحِدٌ وَ طَرَفَانِ» آن قسمتی که دمیده میشود از آن قسمت که رأس صور است رأس واحدی دارد و دو طرف دارد «وَ بَيْنَ طَرَفِ كُلِّ رَأْسٍ مِنْهُمَا مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ» یک چنین موجود با عظمتی که صور نامیده میشود.
«قَالَ فَإِذَا رَأَتِ الْمَلَائِكَةُ إِسْرَافِيلَ وَ قَدْ هَبَطَ إِلَى الدُّنْيَا وَ مَعَهُ الصُّورُ قَالُوا قَدْ أَذِنَ اللهُ فِي مَوْتِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ فِي مَوْتِ أَهْلِ السَّمَاءِ قَالَ فَيَهْبِطُ إِسْرَافِيلُ بِحَظِيرَةِ بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَ يَسْتَقْبِلُ الْكَعْبَةَ فَإِذَا رَأَوْا أَهْلُ الْأَرْضِ قَالُوا أَذِنَ اللهُ فِي مَوْتِ أَهْلِ الْأَرْضِ قَالَ فَيَنْفُخُ فِيهِ نَفْخَةً فَيَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنَ الطَّرَفِ الَّذِي يَلِي الْأَرْضَ» اسرافیل نفخ میکند از قسمتی که مربوط به زمین است «فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ ذُو رُوحٍ إِلَّا صَعِقَ وَ مَاتَ» دادی میزند و میمیرد «وَ مَاتَ وَ يَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنَ الطَّرَفِ الَّذِي يَلِي السَّمَاوَاتِ» از آن بخش دیگر این صور باز چنین وضعیتی رخ میدهد «فَلَا يَبْقَى فِي السَّمَاوَاتِ ذُو رُوحٍ إِلَّا صَعِقَ وَ مَاتَ إِلَّا إِسْرَافِيلَ قَالَ فَيَقُولُ اللهُ لِإِسْرَافِيلَ يَا إِسْرَافِيلُ مُتْ فَيَمُوتُ إِسْرَافِيلُ فَيَمْكُثُونَ فِي ذَلِكَ مَا شَاءَ الله»[6] پس این صوری که انجام میشود به این صورت در این حدیث شریف مطرح شده و تتمه ای دارد که خواستید مراجعه بکنید یک مقدار حدیث مفصل است ولی منظور اینکه صور در حدیث هم معنای آن به این صورت گفته شده است.
در ارتباط با اینکه همه اشیائی که ذی روح هستند و میمیرند و جریان قیامت رخ میدهد مسأله ای مفصل قبلا صحبت شد که آیا نابود میشوند خدا اعدام میکند همه چیز را ثم ایجاد میشود یا اینکه خیر متلاشی میسازد ثم آنچه که متلاشی شده است جمع و جورش میکند این اختلاف بود در این دو مورد هم مرحوم علامه مجلسی مطالب را اشاره میکنند به ادله طرفین توجه میدهند بعد هم میفرمایند حق در مسأله این است که متوقف هستیم یعنی روایات به گونهای نیست که ما به ضرس قاطع بگوییم که مطلب از چه قرار است و توقف میکنیم در مسأله.
و همچنین این تذکر را میدهند که بعضی صور را توجیه کردند گفتند صور جمع صورت است بلکه صور است مثلا نتیجتا و نتیجه این میشود که دمیده میشود در صورتها نابود میشوند دمیده میشود در صورتها و باز زنده میشوند صوری به عنوان اینکه یک موجودی که این موجود رأسی دارد و دو طرفی دارد و یک طرف آن به سوی زمین هست و یک طرف آن به سوی آسمان هست و عظمتش آن چنان است که چنین و چنان است این چیزها نیست سختشان بوده که چنین چیزهایی را بتوانند بپذیرند گفتند که مقصود از این صور همان صورتها است صوری است که از موجودات هست مثلا در این صور دمیده میشود اینها متلاشی میشوند در این صور دمیده میشود احیاء میشوند یا اعدام میشوند و ایجاد میشوند این صور نه اینکه چنین صوری باشد به این معنایی که در حدیث الان خواندیم. ایشان میفرمایند چنین توجیهاتی هم تا وقتی که مشکل عقلی قطعی نداشته باشیم وجهی ندارد اگر چنانچه مشکل عقلی داشته باشیم که از نظر عقلی محال باشد محال ذاتی باشد چنین چیزی آن وقت دست به توجیه بزنیم بسیار خوب اما اگر چنانچه چیزی محال نباشد امکان داشته باشد روایات هم تصریح شده و در آیات شریفه هم راحت بیان شده اینجا چنین چیزهایی گفتن و تأویل کردن چیز مناسبی نخواهد بود مطلب مناسبی نخواهد بود.
در این مورد هم دو تا مطلبی که از ایشان عرض کنیم یکی از آنها را قاعدتا قبلا در بحث اینکه آیا در قیامت و قبل از قیامت افناء میشود موجودات و اعدام میشوند یا متلاشی به تفصیل ذیل یکی از بیانات آقا حضرت علی صحبت شد اینجا هم ایشان میفرمایند که حق همین است که توقف کنیم به خاطر اینکه ادله از دو طرف قائم است و به گونهای نیست که با بعضی از این ادله در یک طرف ادله دیگر را نفی کنیم لذا حق این است که توقف کنیم در ارتباط با خود این مسأله اعدام و فناء هم به اضافه آن مسأله خطبه حضرت امیر روایات متعددی اینجا نقل شده است.
حالا در ارتباط با مطلب ایشان که به عنوان آخرین مطلب عرض کرده باشیم و از این بحث بگذریم و ان شاء الله از جلسه بعدی بحث دیگری را شروع کنیم در صفحه سیصد و سی و شش در همین جلد ششم که صفحه آخر هست ایشان در ارتباط با مسأله اعدام و تلاشی فرمودند که «و الحق أنه لا يمكن الجزم في تلك المسألة بأحد الجانبين لتعارض الظواهر فيها و على تقدير ثبوته» حالا بنابراین انعدام میشود یا متلاشی حق این است که نمیشود جزم به یک مسأله ای از نظر ایشان داشت و در ارتباط با همین مسأله اگر مسأله اعدام باشد بعد بعضی گفته اند خدا فناء ایجاد میکند به جای اعدام به جای اشیاء اشیاء میشوند فانی میگویند این حرفها دیگر از اباطیل است نمیخواهد این کارها را بکند اراده میکند برای اعدام اعدام میشود لازم به این حرفها نیست «و على تقدير ثبوته لا يتوقف انعدامها على شيء سوى تعلق إرادة الرب تعالى بإعدامها و أكثر متكلمي الإمامية على عدم الانعدام بالكلية لا سيما في الأجساد» به تلاشی معتقد هستند مخصوصا در ارتباط با اجساد و مسأله حشر در قیامت.
«قال المحقق الطوسي رحمه الله في التجريد» خواجه نصیر الدین طوسی در تجرید چنین فرموده اند «و السمع دل عليه و يتأول في المكلف بالتفريق كما في قصة إبراهيم ع انتهى» یعنی تلاشی صورت میگیرد قبل از قیامت و در قیامت هم آنچه متلاشی شده از اجسام اینها مجدد انسجام پیدا میکند و محقق میشود و روح در آن دمیده میشود که این مربوط به خارج از بحث ما بود.
آنچه که مربوط به بحث بود این بخش است «و أما الصور فيجب الإيمان به على ما ورد في النصوص الصريحة و تأويله بأنه جمع للصورة كما مر من الطبرسي» که این احتمال را نقل کردند نه اینکه منتخب مرحوم شیخ طبرسی باشد این احتمال را نقل کردند «من الطبرسي».
و همچنین شیخ مفید احتمال را نقل کردند «و قد سبقه الشيخ المفيد رحمه الله فهو خروج عن ظواهر الآيات بل صريحها إذ لا يتأتى ذلك في النفخة الأولى و يأبى عنه أيضا توحيد الضمير في قوله تعالى ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى» اگر صور به معنای جمع صورت باشد و صورتها نفخ فیه مناسب نیست نفخ فیها مناسب بود گفته شود «ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى و إطراح للنصوص الصحيحة الصريحة من غير حاجة»[7] خیلی وقتها هست که نصوص را هم توجیه میکنیم وقتی ضرورت عقلی داشته باشد از قبیل ^جاءَ رَبُّكَ%[8] ^وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي%[9] ولی آن جا هم همیشه عرض شده که خود وحی قبل از دیگران و بهتر از دیگران توجیه مناسب را بیان فرموده است.
و اگر چنانچه چنین وضعیتی نباشد توجیه کردن آن مناسب نیست مخصوصا با توجه به این عبارت که از حضرت سجاد «و قد قال سيد الساجدين صلوات الله عليه في الدعاء الثالث من الصحيفة الكاملة و إسرافيل صاحب الصور» یعنی اینکه صور را تأویل نکنید به چیز دیگری بلکه همانی که از روایات و آیات استفاده میشود همان را بگوییم حضرت فرمودند «و إسرافيل صاحب الصور الشاخص الذي ينتظر منك الإذن» خدایا اسرافیل هم در انتظار این است که تو اذن بدهی و با نفخ در صور عالم را از هم بپاشاند و قیامت تحقق پیدا کند پس معلوم میشود صوری است و اذن در نفخ صوری است نه اینکه نفخ در صورتها است «و إسرافيل صاحب الصور الشاخص الذي ينتظر منك الإذن و حلول الأمر فينبه بالنفخة صرعى رهائن القبور»[10] با نفخه اش وقتی میخواهد احیاء کند صور دوم که احیاء اموات باشد آن وقت آنها که در قبور هستند و خوابیده در قبور هستند متلاشی شده در قبور هستند اینها زنده شوند «فينبه بالنفخة صرعى رهائن القبور».