< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

1402/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام نقیصه و زیاده سجود

 

بررسی عدم مبطلیت نقیصه سجده واحده عن جهل قصوری1

بررسی و اثبات عدم مبطلیت زیاده سهویه به نحو وضع الخد2

بررسی و اثبات عدم مبطلیت نسیان سجده واحده2

 

راجع به نقیصه و زیاده سجود مطالبی باقی مانده عرض کنم:

بررسی عدم مبطلیت نقیصه سجده واحده عن جهل قصوری

مطلب اول این هست که نقیصه و یا زیاده سجده واحده طبق حدیث لاتعاد قابل تصحیح نیست چون الا من السجود به قول مرحوم آقای خوئی شامل خلل به سجده واحده هم می‌شود. پس باید رجوع کنیم به روایات، روایات هم در خصوص نسیان سجده واحده یا زیاده سهویه سجده واحده است. حالا اگر کسی از روی جهل قصوری مبتلا به نقیصه سجده واحده شد، فکر می‌کرد ظن به افعال حجت است ‌مثل ظن به رکعات، ظن پیدا کرد به اتیان سجده ثانیه، بنا گذاشت بر اتیان به آن، نماز را خواند، نمازش تمام شد، گفتند شما یک سجده بجا آوردی، گفت من گمانم این بود دو سجده بجا آوردم، گفتند ظن در افعال معتبر نیست، اگر مقلد آقای زنجانی هم هستی آقای زنجانی احتیاط می‌کند باید رجوع کنی به مراجع دیگر آن‌ها هم می‌گویند ظن در افعال معتبر نیست، می‌گوید حالا چه بکنم؟ اگر نسیان سجده واحده دلیل داشته باشد که بحث می‌کنیم که نماز را باطل نمی‌کند و فقط قضای سجده به گردن آدم می‌آید، آیا می‌شود الغاء خصوصیت بکنیم به نقیصه جهلیه سجده واحده؟ یک وقت حدیث لاتعاد جاری بود می‌گفتید اطلاق دارد شامل ترک غیر ارکان عن جهل قصوری می‌شود، اما فرض این است که حدیث لاتعاد شامل ترک سجده واحده عن جهل نمی‌شد، این روایات خاصه که موضوعش نسیان است، از نظر فنی جواب مشکل است. فقط کسی وثوق پیدا کند بگوید حالا که سایر اجزاء غیر رکنیه اگر عن جهل ترک بشود بنا شد حدیث لاتعاد تصحیح بکند آن را و از خارج هم فهمیدیم سجده واحده رکن نیست که نماز به ترک سهوی آن باطل بشود، وثوق پیدا می‌کنیم که ترک سجده واحده عن عذر و لو عن جهل قصوری حکم همان ترک سایر اجزاء غیر رکنیه را دارد، اگر وثوق پیدا کنیم مشکلی نیست، اما از نظر فنی بخواهیم بحث را تمام کنیم نمی‌شود.

[سؤال: ... جواب:] از کجا ما ثابت کردیم که سجده ثانیه در هر رکعتی سنت است؟ شاید فریضه است هر دو و لکن شارع تخصیص زده مبطلیت نسیان فریضه را در مورد نسیان سجده واحده.

[سؤال: ... جواب:] ضمیر لایعیدها من سجدة و یعیدها من رکعة، این ضمیر به مورد سؤال بر می‌گردد و مورد سؤال من صلی فذکر انه زاد سجدة است، این فذکر انه زاد سجدة مرجع ضمیر لایعیدها من سجدة است. نگفت لاتعاد الصلاة من سجدة تا بگوییم مرجع ضمیر ندارد. ... اختلاف نسخه هم باشد یک جا لایعاد باشد یک جا لایعیدها باشد، بالاخره نتیجه تابع اخس مقدمات است، شاید لایعیدها باشد.

فقط یک روایت هست در ترک سجده که لاتفسد الصلاة زیادة سجدة، این روایت ممکن است ما بگوییم نسبت به ترک سجده عن جهل اطلاق دارد. روایت ضعیف السند هم هست. تهذیب جلد 2 صفحه 156: [محمد بن خالد برقی عن] ابن فضال عن مروان بن مسلم عن عبید بن زراره قال سألت اباعبدالله علیها لسلام عن رجل شک فلم یدر أسجد ثنتین ‌ام واحدة فسجد اخری ثم استیقن انه زاد سجدة، این راجع به زیاده است، قال لا و الله لاتفسد الصلاة زیادة سجدة و قال لایعید صلاته من سجدة و یعیدها من رکعة. این راجع به زیاده سجده است. ‌لاتفسدالصلاة بعید نیست بگوییم اطلاق دارد لاتفسد الصلاة زیادة سجدة و لو عن جهل قصوری. ‌اما راجع به نقیصه سجده عن جهل قصوری ما چیزی نداریم مگر این‌که عرض کردم وثوق پیدا کنید به عدم فرق. این هم که سندش مروان بن مسلم است که در او بحث است.

[سؤال: ... جواب:] اگر نجاشی راجع به مروان بن مسلم دارد ثقة، محمد بن خالد برقی را هم مشکلش را حل کنید که داشت کان ضعیفا فی الحدیث، اگر مشکل او را حل کنید روایت سندش خوب می‌شود. بهرحال این در مورد زیاده سجده است که جواب امام اعم از سهو است، ولی نقیصه سجده ما دلیل نداریم، باید الغاء خصوصیت بکنیم و بعید نیست الغاء خصوصیت نیست و لکن بیان فنی نیست، ‌تابع وثوق شخصی است.

بررسی و اثبات عدم مبطلیت زیاده سهویه به نحو وضع الخد

مطلب دوم این است که راجع به وضع الخد بدون وضع الجبهة، ما می‌گوییم حتی اگر سجود هم باشد، سهوا زیاد کنیم یکی دو تا، ‌نماز باطل نمی‌شود. چرا؟ برای این‌که انصراف حدیث لاتعاد که می‌گوید الا من السجود به همان سجود متعارف است که وضع الجبهة علی الارض است، آن وضع الجبهة علی الارض اگر کم بشود نماز باطل است، اگر زیاد بشود باز حدیث لاتعاد ممکن است بگوید نماز باطل است اما اگر وضع الخد علی الارض باشد و لو عرفا به او بگویند سجود، و لاتسجد لغیر الله شامل او بشود اما حدیث لاتعاد که می‌گوید الا من السجود از او انصراف دارد. و لذا زیاده سهویه سجود علی غیر الجبهة حتی اگر متعدد هم بشود مبطل نماز نیست. ولی اگر عمدا زیاد کند چون جزء مسانخ اجزاء نماز است من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة شاملش می‌شود.

بررسی و اثبات عدم مبطلیت نسیان سجده واحده

مطلب سوم این است که راجع به نسیان سجده واحده که آیا نماز باطل می‌شود یا قضای سجده منسیه دارد، مشهور گفته‌اند که نماز صحیح است و فقط بعد از نماز قضا کنید این سجده واحده را. و لکن روایاتی داریم بر خلاف آن. روایاتی که می‌گوید من نسی سجدة فذکر بعد ما رکع یمضی فی صلاته ثم یقضی سجدة، روایات صحیحه هست، محل بحث نیست، روایات متعدده‌ای هست، مثل صحیحه اسماعیل بن جابر: رجل نسی ان یسجد سجدة ثانیة حتی قام فذکر و هو قائم قال فلیسجد ما لم یرکع فاذا رکع فذکر بعد رکوعه انه لم یسجد فلیمض علی صلاته حتی یسلم ثم یسجدها فانها قضاء. وسائل جلد 6 صفحه 364. روایات دیگر داریم موثقه عمار، ‌صحیحه ابی‌بصیر که صدوق نقل می‌کند، ‌این‌ها هم هست، مشکلی نداریم. ولی در مقابل، هم قول مخالف داریم هم روایت مخالف. قول مخالف قولی است که منسوب است به کلینی و ابن ابی‌عقیل که گفتند نسیان سجده واحده مبطل نماز است اگر بعد از رکوع ملتفت بشود. از شیخ مفید و شیخ طوسی نقل شده که تفصیل دادند گفتند در دو رکعت اول اگر نسیان سجده واحده باشد نماز باطل است، ‌اگر در دو رکعت آخر باشد نماز صحیح است و قضا می‌کند سجده منسیه را.

وجهی که برای قول مرحوم کلینی و ابن ابی‌عقیل ذکر شده یکی این است که مقتضای حدیث لاتعاد این هست چون نسیان سجده واحده هم داخل در عقد مستثنی است. جوابش این است که نصوص خاصه داریم، می‌شود مخصص حدیث لاتعاد.

عمده وجه دوم است که روایتی هست که در وسائل جلد 6 صفحه 366 نقل می‌کند: محمد بن احمد بن یحیی عن علی بن اسماعیل عن رجل عن معلی بن خنیس قال سألت ابالحسن الماضی علیه السلام فی الرجل ینسی السجدة من صلاته قال ان ذکرها بعد رکوعه اعاد الصلاة، اگر بعد از رکوع ملتفت بشود که نسیان کرده سجده را اعاد الصلاة.

این روایت قابل استدلال نیست برای این‌که هم سند مشکل دارد چون عن علی بن اسماعیل عن رجل عن معلی بن خنیس، حالا ما معلی بن خنیس را درست کنیم اما این رجل کیست؟ اعتباری ندارد. و هم اشکال دلالی دارد و آن این است که نگفت نسی سجدة واحدة، الرجل ینسی السجدة من صلاته، این اطلاقش هم یک سجده را می‌گیرد هم دو سجده را می‌گیرد، ‌اسم جنس است دیگر، ‌اسم جنس هم شامل مفرد می‌شود هم شامل مثنی می‌شود هم شامل جمع می‌شود. الرجل ینسی السجدة من صلاته، سجده نمازش را فراموش می‌کند، حضرت هم می‌فرماید اگر بعد از رکوع متذکر بشود که سجده را فراموش کرده نماز را اعاده می‌کند، تخصیص می‌زنیم به آن روایات صحیحه که اگر سجده واحده باشد، تعبیر این بود که نسی سجدة واحدة، اگر نسیان سجده واحده کرده بعد از رکوع ملتفت بشود نمازش باطل نیست نمازش را تمام می‌کند قضا می‌کند سجده را.

[سؤال: ... جواب:] چرا اظهر افراد باشد؟ الرجل ینسی السجدة من صلاته. ... اصلا نرفت سجده از رکوع که بلند شد رکعت دوم را شروع کرد. ... حالا اگر واقعا فرض نادر باشد، من نمی‌خواهم نفی کنم فرمایش شما را، اگر نوبت برسد به این‌که فرض نادر است هم اشکال سندی که سر جای خودش است هم می‌شود خبر شاذ نادر در مقابل مجمع علیه بین اصحابک. آن‌ روایات متعدده‌ای بود، این یک روایت که می‌شود الشاذ النادر [در مقابل] المجمع علیه بین اصحابک چون هم شهرت رواییه دارد روایات عدم بطلان صلات به نسیان سجده واحده هم شهرت فتواییه دارد، شهرت عملیه دارد بین اصحابک، این می‌شود خبر شاذ نادر. ‌المجمع بین اصحابک فیؤخذ به و یترک الشاذ النادر الذی لیس بمشهور بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه.

اشکال دیگر در این روایت هست که روایت را مظنون الکذب یا موثوق الکذب می‌کند و آن این است که معلی بن خنیس در زمان امام صادق علیه السلام کشته شد، آن وقت چه جوری می‌شود بگوید سألت ابالحسن الماضی از امام کاظم متوفی، الماضی در مقابل قول واقفه بود که می‌گفتند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام غائب شده و بعد از شش ماه بر می‌گردد، شش ماه هم گذشت و برنگشت، و لذا در بین شیعه متداول شد که بگویند ابالحسن الماضی آن وقت معلی بن خنیس زمان امام صادق بگوید سألت ابالحسن الماضی؟! آخه این‌که بگوییم در زمان امام صادق از امام کاظم پرسید و گفت سألت اباحسن یا سألت موسی علیه السلام بعد راوی گفت معلی بن خنیس قال سألت ابالحسن الماضی علیه السلام، این‌ها غرابت دارد.

[سؤال: ... جواب:] این مثل این می‌ماند که شما بگویید با واسطه از آقای بروجردی که ایشان فرمودند من به امام خمینی گفتم، خب آیا نمی‌خندند به شما؟ آخه آقای بروجردی که نمی‌گفت امام خمینی. ... آقایان هم می‌گویند روات بعدی این را برای توضیح گفتند، آخه روات بعدی نمی‌آیند این‌جوری توضیح بدهند که قال سألت ابالحسن الماضی، [فوقش] می‌گویند قال سألت موسی بن جعفر.

اما تفصیلی که منسوب به شیخ مفید و شیخ طوسی است دلیلش این صحیحه بزنطی است، این دیگر یک مقدار مشکل‌تر است. روایت صحیحه است، ‌وسائل جلد 6 صفحه 365: سألت ابالحسن علیه السلام، امام رضا علیه السلام، عن رجل یصلی رکعتین ثم ذکر فی الثانیة و هو راکع انه ترک السجدة فی الاولی قال کان ابوالحسن علیه السلام، امام رضا علیه السلام فرمود ابوالحسن یعنی امام کاظم علیه السلام می‌فرمود اذا ترک السجدة فی الرکعة الاولی فلم یدر واحدة او ثنتین استقبلت الصلاة حتی یصح لک ثنتان.

[سؤال: در نسخه کافی ترکتَ است. جواب:] ترکتَ باید باشد. اگر اذا ترکت باشد خیلی روشن‌تر است. این‌جا [در نسخه وسائل] اذا ترک است.

اذا ترک السجدة فی الرکعة الاولی فلم یدر واحدة او ثنتین استقبلت الصلاة حتی یصح لک ثنتان، باید از نو نماز را شروع کنی تا دو تا سجده را در محلش بجا بیاوری، و اذا کان فی الثالثة و الرابعة‌ فترکت سجدة بعد ان تکون قد حفظت الرکوع اعدت السجود، اما اگر در رکعت سوم و چهارم سجود را فراموش کنی وارد رکوع بعدی بشوی فقط سجود را اعاده می‌کنی، اعاده سجود هم به قرینه روایات دیگر به این است که بعد از نماز قضایش بکند.

این روایت باز مضطربة المتن است. چرا؟ اذا ترک السجدة فی الرکعة الاولی، فلم یدر واحدة او ثنتین چطور با آن جور می‌آید؟

[سؤال: ... جواب:] اذا ترک السجدة فی الرکعة الاولی فرض نسیان سجده ثانیه است، فلم یدر واحدة او ثنتین یعنی نمی‌داند یک سجده بجا آورده یا دو سجده، اگر نمی‌داند یک سجده بجا آورده یا دو سجده آیا صحیح است بگوییم ترک کرده یک سجده را؟ ... اگر این‌جور هست که شما می‌گویید فرض ترک سجده است بعدش چرا دارد اذا کان فی الثالثة و الرابعة فترکت سجدة بعد ان تکون قد حفظت الرکوع اعدت السجود، آن‌جا سجده واحده فرض کرد در رکعت ثالثه و رابعه ولی در رکعت اولی گفت ترک السجدة (یا ترکت السجدة) فی الرکعة الاولی فلم تدر واحدة او ثتنین؟ آخه این فلم تدر واحدة او ثتنین یعنی نمی‌داند یک سجده بوده یا دو سجده، ‌اگر مقصود این است که نمی‌داند یک سجده بجا آورده یا دو سجده، پس چرا فرض می‌کنید ترکت سجدة؟ اگر می‌گویید من می‌دانم یک سجده را قطعا ترک کردم اما احتمال می‌دهم هر دو سجده را هم ترک کرده باشم، اگر این است باز هم این خلاف ظاهر است.

[سؤال: ... جواب:] مفروض این است در این رکعت اولی ترک السجدة بعد شما می‌گویید شک دارد یک سجده بجا آورده یا دو سجده، خب اگر شک دارد یک سجده بجا آورده یا دو سجده این‌که دیگر شد شک، اگر مقصود روایت این است که یک سجده یقینا ترک شده، فلم یدر واحدة او ثنتین یعنی یک سجده از رکعت اول ترک شده شاید هم هر دو سجده ترک شده باشد، اگر این را می‌گویید این دیگر احتیاج به این پیچ و خم‌ها نداشت، حضرت بفرماید استقبل الصلاة. دیگر چرا اول می‌گوید اذا ترک السجدة من الرکعة الاولی، بگوید اذا لم تدر هل ترکت سجدة او سجدتین من الرکعة الاولی استقبلت الصلاة نه اذا ترک السجدة من الرکعة الاولی فلم یدر واحدة او ثنتین. این انصافا متن مضطربی است.

[سؤال: ... جواب:] دو احتمال هست هر دو را بگویم، اگر می‌خواهد بگوید یک سجده را ترک کرده نمی‌داند یک سجده بجا آورده یا دو سجده که این معنا ندارد، شما اول می‌گویی یک سجده را ترک کرده بعد می‌گویید نمی‌داند یک سجده بجا آورده یا دو سجده. اگر می‌گویید مقصود این است که یقینا یک سجده را ترک کرده از رکعت اولی اما نمی‌داند فقط یک سجده را ترک کرده یا هر دو سجده را از رکعت اولی ترک کرده خب این هم تقیید است به قول آقای خوئی، این عرفی صحبت کردن نیست، این کشف می‌کند یک اضطرابی در متن است. و الا از اول می‌گفت اذا لم تدر أترکت سجدة من الرکعة الاولی او سجدتین استقبلت الصلاة. و لذا انصافا این متن مضطرب است.

و اگر اصرار دارید که نه آقا، ‌هیچ اضطرابی نیست، روایت خیلی روشن است، بیخود هم تاریکش نکنید، این روایت این را می‌خواهد بگوید ترکت السجدة من الرکعة الاولی فلم تدر أترکت سجدة واحدة فقط او ترکت کلتا السجدتین استقبلت الصلاة، می‌گوییم: اولا: این در خصوص مورد خودش است که احتمال نسیان کلتا السجدتین را می‌دهیم، یک سجده یقینا فراموش شده، احتمال نسیان کلتا السجدتین را می‌دهیم شاید شارع در این‌جا حکم به اعاده نماز کرده، ‌چه ربطی دارد به بحث ما که من می‌دانم بیش از یک سجده را فراموش نکردم.

[سؤال: ... جواب:] تخصیص هر چی می‌خواهد باشد، دلیل خاص است، ما به مضمونش ملتزم می‌شویم. و اگر اصرار کنید نخیر این موردش همینی است که شیخ طوسی و شیخ مفید فهمیدند، ‌نسیان سجده واحده در رکعت اولی و ثانیه اگر بعد از رکوع ملتفت بشوید نمازتان محکوم به بطلان است، باز همان بیانی که گفتیم که این خبر شاذ نادر است در مقابل خبر مشهور بین الاصحاب که هم شهرت رواییه داشت هم شهرت عملیه داشت، و ما طبق مقبوله عمر بن حنظله باید خبر شاذ نادر را رها کنیم.

[سؤال: ... جواب:] آن روایاتی که خواندیم بگذارید، رجل نسی ان یسجد سجدة الثانیة حتی قام فذکر و هو قائم انه لم یسجد قال فلیسجد ما لم یرکع فاذا رکع فذکر بعد رکوعه انه لم یسجد فلیمض علی صلاته حتی یسلم ثم یسجدها فانها قضاء.

ممکن است کسی همین اشکالی که آقا اشاره می‌کنند به این بیان ما بکند بگوید اگر شما بپذیرید استدلال شیخ مفید و شیخ طوسی را به این صحیحه بزنطی و بگویید نسیان سجده واحده در رکعت اولی و ثانیه، و عدم تذکر آن قبل از رکوع موجب بطلان نماز است، این چرا معارض باشد با این روایات مثل صحیحه اسماعیل بن جابر؟ مخصص آن‌ها چرا نیست؟ آنها اگر در خصوص رکعت اولی و ثانیه بودند حق داشتید شما بگویید که تعارض می‌کنند و آن اخبار مقدم می‌شوند، اما اگر مطلق هستند قابل حمل است بر رکعت ثالثه و رابعه ما تقیید می‌زنیم، یکیش روایت اسماعیل بن جابر است که قابل تقیید است، عن ابی‌عبدالله علیه السلام فی رجل نسی ان یسجد السجدة الثانیة‌ حتی قام فذکر و هو قائم انه لم یسجد قال فلیسجد ما لم یرکع فاذا رکع فذکر بعد رکوعه انه لم یسجد فلیمض علی صلاته ثم یسلم ثم یسجدها فانها قضاء، قابل حمل است بر رکعت ثالثه و رابعه.

[سؤال: ... جواب:] گفته می‌شود چرا حمل نکنیم بر رکعتین اخیرتین که طبعا موردش می‌شود سجده رکعت ثالثه که فذکر و هو قائم انه لم یسجد.

یا موثقه عمار: سأله عن رجل نسی سجدة فذکرها بعد ما قام و رکع قال یمضی فی صلاته و لایسجد (یعنی لایتدارک السجود) حتی یسلم فاذا سلم سجد مثل ما فاته. این هم گفته می‌شود قابل حمل بر رکعتین اخیرتین است. و همین‌طور روایت ابی‌بصیر: عمن نسی ان یسجد سجدة واحدة فذکرها و هو قائم قال یسجدها اذا ذکرها ما لم یرکع فان کان قد رکع فلیمض علی صلاته فان انصرف قضاه و لیس علیه سهو.

می‌گوییم: این‌که ما بیاییم این مطلقات را حمل کنیم بر خصوص نسیان سجده در رکعت ثالثه، نه اولی نه ثانیه، یعنی یک سوم، رکعت رابعه که معنا ندارد بگوید قام فذکر انه نسی سجدة و قد رکع، این‌که نمی‌شود رکعت رابعه باشد، نمازهای دو رکعتی که هیچ، نماز مغرب سه رکعتی هم که هیچ، فقط روایت مختص بشود به رکعت ثالثه نمازهای چهار رکعتی، این حمل بر فرد نادر نیست؟ این عرفی است؟ این حمل مطلق بر مقید است؟ نماز صبح نسیان سجده مبطل است، نماز مغرب نسیان سجده مبطل است، رکعت اول و دوم نماز ظهر، عصر و عشاء نسیان سجده واحده مبطل است، فقط نماز ظهر، عصر و عشاء فقط نسیان سجده واحده در رکعت ثالثه مبطل نیست و ما این روایات مطلقه را حمل بر این بکنیم، انصافا حتی آن‌هایی که در جمع عرفی خیلی آسان می‌گیرند مثل آقای خوئی این‌جا قبول نکردند این جمع عرفی است تا چه برسد به [بحث] ما که عام ترخیصی است، به عام ترخیصی بگوییم نماز صحیح است بعد بگوییم مقصودمان رکعت ثالثه نماز ظهر و عصر و عشاء بوده این‌ها عرفیت ندارد.

و لذا به نظر ما حق با مشهور است. نسیان سجده واحده مبطل نماز نیست.

کلام واقع می‌شود در وضع مواضع سبعه در حال سجود ان‌شاءالله فردا این بحث را دنبال می‌کنیم.

و الحمد لله رب العالمین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo