< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

97/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسأله 11،12،13،14 /فصل فی الستر و الساتر /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

بحث راجع به شرطیت ستر در طواف بود که نتیجه گرفتیم دلیلی بر شرطیت ستر در طواف نداریم.

 

1فصل فی الستر و الساتر

2ادامه مسأله دهم

2.1شرطیت ستر در طواف

بحث راجع به شرطیت ستر در طواف به اینجا رسید که عرض کردیم؛ ولو سند روایات «لایطوفن بالبیت عریان» تمام است و علم به صدور آن داریم و مفاد آن نهی از طواف بالبیت با کشف عورت است و این فرمایش مرحوم خویی که فرموده است «روایات ناظر به کشف عورت نیست بلکه ناظر به پوشیدن لباس است و ممکن است کسی لباس پوشیده باشد ولی پاره باشد و عورت او مکشوف باشد و ممکن است کسی لباس نداشته باشد ولی گل به خودش مالیده باشد و عورتش معلوم نباشد که عریان و لخت است و لابس ثوب نیست ولی کاشف عورت نیست» خلاف ظاهر روایات است.

مشکل تنها در این بود که «لایطوفنّ بالبیت عریان» ظهور در ارشادی بودن و بیان شرطیت ستر در طواف ندارد. و وقتی مجمل شد علم اجمالی پیدا می کنیم که یا ستر عورت در طواف شرط است و یا واجب نفسی است و این علم اجمالی با علم تفصیلی به وجوب نفسی ستر در هنگام وجود ناظر محترم، منحلّ می شود و از شرطیت ستر عورت در طواف برائت جاری می کنیم. و لذا این فروعات مسأله که «اگر با لباس غصبی طواف کرد یا اگر با لباسی که خمس آن را نداد طواف کرد طوافش باطل است» صحیح نیست و طوافش صحیح است.

2.2دلیلی دیگر بر شرطیت ستر در طواف

برخی به این روایت نبوی استدلال کرده اند که:

«و روى ابن عباس عن النبي صلى الله عليه و آله انه قال: «الطواف بالبيت صلاة إلا أن الله تعالى أحل فيه النطق[1] » و گفته اند که احکام نماز در طواف هم وجود دارد.

2.2.1مناقشه

این نبوی مرسله است و در کتب روایی ما نیست و تنها در کتب عامه آمده است.

2.3دلیلی دیگر بر شرطیت ستر در طواف

مرحوم استاد به یک روایت صحیحه ای تمسک می کردند؛

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يُقْضَى الْمَنَاسِكُ كُلُّهَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ- إِلَّا الطَّوَافُ فَإِنَّ فِيهِ صَلَاةً وَ الْوُضُوءُ أَفْضَلُ.[2]

انسان می تواند تمام مناسک حج به جزء طواف را بدون وضوء به جا بیاورد؛ چون طواف مشتمل بر نماز است احکام نماز در آن جاری می شود و باید وضو بگیریم؛ همین بیان در ستر عورت می آید و لذا ستر عورت هم لازم است.

2.3.1مناقشه

به نظر ما این مطلب ایراد دارد؛ چه اشکال دارد که شارع بفرماید چون طواف فریضه نماز دارد حکمت شده است که شارع در طواف فریضه وضوء را واجب کند ولی آیا طواف صلاة تعبّدی است که همه احکام نماز بر آن مترتّب بشود؟ استفاده این مطلب از این روایت مشکل است. تعبیر روایت «فإنّ فیه صلاة» است و تعبیر به «فإنه صلاة» نکرد؛ یعنی این که در طواف نماز هم هست حکم شده است که شارع بگوید در طواف فریضه وضو بگیرید ولی آیا حکمت هم شده است که در طواف فریضه ستر عورت هم انجام بدهید. اگر بگویند «اکرم زیدا فإنه عالم» تعلیل برای وجوب اکرام است و به این معنا نیست که باید پشت سر زید نماز هم بخوانیم به این خاطر که عالم است؛ ربطی به این مطلب ندارد و تعلیل مورد را از خصوصیت می اندازد و حکم را از خصوصیت نمی اندازد و تعلیل هم به أمر مناسب است و لازم نیست به علّت تامه و أمری عقلایی باشد.

و طبعاً لازمه ی مطلب استاد این است که اگر زنی در حین طواف یک تار مویش عمداً بیرون باشد طوافش باطل است ولی ما این را استفاده نمی کنیم و باید عریان صدق نکند و این که مقداری از مویش یا بازوانش بیرون باشد اشکالی ندارد؛ حتّی اگر قائل بشویم که «لایطوفن بالبیت عریان» شرطیت ستر در طواف را بیان می کند دلیل نداریم که نسبت به زن این مقدار سخت گیری شده باشد.

تذکّر: مرحوم استاد می فرماید از روایت فهمیده می شود که چون طواف نماز دارد احکام نماز در آن جاری می شود منتها مواردی مثل تکلّم و قهقهه که دلیل داریم در طواف اشکال ندارد بحث دیگری است و مواردی که دلیل خاص نداریم و احتمال می دهیم در طواف شرط باشد را طبق این بیان می توان شرطیت آن را استفاده کرد.

3مسأله یازدهم

إذا بدت العورة كلا أو بعضا لريح أو غفلة لم تبطل الصلاة‌ و لكن إن علم به في أثناء الصلاة وجبت المبادرة إلى سترها و صحت أيضا و إن كان الأحوط الإعادة بعد الإتمام خصوصا إذا احتاج سترها إلى زمان معتد به‌

این بحثی بود که قبلاً بیان کردیم و اختلافی بود و صاحب عروه می فرمود در آنِ التفات به کشف عورت سریع عورت خود را می پوشاند و این مقدار از خلل معفوّ است و یا مشمول حدیث لاتعاد است و یا ممکن است کسی بگوید دلیل وجوب ستر عورت شامل آنِ متخلّل نمی شود. مرحوم خویی و مرحوم استاد فتوا می دهند که نماز باطل است و بزرگانی مثل امام ره و مرحوم گلپایگانی احتیاط واجب می کنند زیرا در آنِ متخلّل، اخلال به شرطیت ستر عورت نه از روی جهل است و نه از روی نسیان است. ما قبلاً بحث کردیم و گفتیم بعید نیست که اگر زمان غیر معتد به باشد اشکال نداشته باشد؛ ولی اگر معتد به باشد اشکال دارد مثل این که در وسط نماز متوجّه می شود که لباسش آن قدر پاره شده است که با هیچ حیله ای نمی توان ستر عورت کرد لذا به همسرش پیامک می دهد که برای من لباس بیاور. حال چند دقیقه ای طول می کشد تا همسرش برایش لباس بیاورد که این زمان معتدّ به است و مشکل است و عرف می گوید تو مضطرّ نیستی و این نماز را رها کن و نماز دیگری بخوان. ولی اگر آنِ غیر معتد به باشد ممکن است عرف ملحق به ناسی کند که تا به حال ناسی بوده است و حال هم لحظه ای برای رفع خلل باید دست ببرد و ساتر خود را منظّم کند ولی أحوط این است که در این فرض هم نماز را اعاده کند.

4مسأله دوازدهم

إذا نسي ستر العورة ابتداء أو بعد التكشف في الأثناء فالأقوى صحة الصلاة‌ و إن كان الأحوط الإعادة و كذا لو تركه من أول الصلاة أو في الأثناء غفلة و الجاهل بالحكم كالعامد على الأحوط‌

ستر عورت از ارکان نیست و از واجبات غیر رکنیه است و اخلال به آن از روی نسیان مبطل نیست. اگر در وسط نماز ملتفت شود بحث قبلی است ولی اگر تا آخر نماز ملتفت نشود، نمازش صحیح است.

أما اگر ستر عورت نکرد و جاهل به شرطیت ستر عورت بود احتیاط واجب این است که نماز را اعاده کند زیرا مشهور حدیث لاتعاد را شامل جاهل به حکم نمی شود و ما بحث کردیم که حدیث لاتعاد شامل جاهل مقصّر غیر متردّد می شود فضلاً عن القاصر.

5مسأله سیزدهم

يجب الستر من جميع الجوانب‌ بحيث لو كان هناك ناظر لم يرها إلا من جهة التحت فلا يجب نعم إذا كان واقفا على طرف سطح‌ أو على شباك بحيث ترى عورته لو كان هناك ناظر فالأقوى و الأحوط وجوب الستر من تحت أيضا بخلاف ما إذا كان واقفا على طرف بئر و الفرق من حيث عدم تعارف وجود الناظر في البئر فيصدق الستر عرفا و أما الواقف على طرف السطح لا يصدق عليه الستر إذا كان بحيث يرى فلو لم يستر من جهة التحت بطلت صلاته و إن لم يكن هناك ناظر فالمدار على الصدق العرفي و مقتضاه ما ذكرنا‌

5.1لزوم ستر عورت از تمام جوانب در معرض دید

برخی عورت را از برخی جوانب ستر می کنند و از همه جوانب ستر نمی کنند و مثلاً اگر کسی از پشت سر به آنها نگاه کند چون لباسشان گشاد است تا زیر نافشان را می بیند ولی اگر از روبرو نگاه کند چیزی نمی بیند که این ستر از جمیع جوانب نشده است.

صاحب عروه می فرماید: ستر از طرف پایین لازم نیست و لذا کسانی که دشداشه می پوشند و چیز دیگری نمی پوشند یا در حال احرام لنگ می بندند اگر ناظر محترمی در زیر پای او دراز کشیده و عورت او را از تحت می بیند نمازش اشکال پیدا می کند ولی اگر ناظر محترمی در زیر پای او دراز نکشیده که او را نگاه کند دشداشه کفایت می کند و متعارف در لبس ازار همین است «یصلی فی قمیص واحد» قمیص واحد یعنی یک دشداشه و دیگر هیچ ندارد.

اگر این شخص به پشت بام برود و در لبه دیوار نماز بخواند و کارگر ها در پایین دیوار مشغول کار باشند و در معرض این است که افراد پایین عورت او را ببینند نماز این شخص اشکال دارد و لازم نیست بالفعل ناظر به عورت وجود داشته باشد بلکه شرایط، شرایطی است که عرفاً «یصلی فی قمیص واحد» از این فرض انصراف دارد.

شباک به چیزهای مشبّک و خانه خانه گفته می شود که با چوب یا آهن یا چیز دیگر درست می شود و این شخص هم روی این مشبّک ها نماز می خواند که اگر ناظری در زیر مشبّک باشد عورت او دیده می شود و لازم نیست ناظر بالفعل باشد.

ممکن است کسی اشکال کند که: لازمه سختگیری در کلام صاحب عروه این است که اگر کسی در کنار چاه نماز می خواند نمازش اشکال دارد زیرا اگر کسی در داخل چاه می رفت و نگاه می کرد عورت این شخص را می دید و فرق نمی کند که کسی در لبه ی چاه با یک دشداشه باشد یا در لبه ی پشت بام باشد.

ایشان در جواب می فرماید: این دو فرق می کند و در بئر متعارف نیست که کسی داخل چاه برود و به بیرون چاه نگاه کند و عورت این شخص را ببیند ولی در لبه ی پشت بام، وجود ناظر متعارف است و لذا در طرف بئر عرفاً ستر صدق می کند ولی در طرف پشت بام عرفاً ستر صدق نمی کند.

لذا اگر در معرض این نبود که عورت او از زیر دیده شود و بالفعل هم ناظر محترمی از زیر نگاه نمی کند نماز با دشداشه اشکالی ندارد.

مرحوم حکیم فرموده است:

این که شما فرمودید: «اگر کسی کنار چاه بود متعارف نیست داخل چاه قرار بگیرد و به او نگاه کند»؛ طبق این حرف شما اگر کسی داخل چاهی که خیلی عریض نیست و چاه دور بدنش را می گیرد نماز بخواند اشکال ندارد چون کسی نمی تواند او را ببیند. و این حرف صحیح نیست و ما باید دنبال صدق عرفی لبس قمیص باشیم و این مطالب مهم نیست اگر عرفاً لبس قمیص و ازار صدق کند چه در مشبّک و چه در لبه پشت بام، کفایت می کند.

این مطلب مرحوم حکیم ناتمام است؛

این که ایشان فرمود «نتیجه فرمایش صاحب عروه این است که جایز باشد در چاه غیر عریض لخت نماز بخواند»؛ می گوییم ممکن است صاحب عروه بگوید که از روایات استفاده می شود که باید ساتر خارجی که تابع مکلف است مثل ثوب و ازار و أمثال ذلک باشد نه این که انسان تابع آن باشد. و ساتر در چاه کم عرض دیوار چاه است که تابع مکلف نیست. ظاهر أدله این است که چیزی باشد که آن را ساتر خود قرار دهم نه این که به دیوار بچسبم و دیوار هم پشت به قبله باشد و جلوی خود را هم پرده ای بیندازم که در این مثال ستر صدق نمی کند. و نقض مرحوم حکیم وارد نیست.

و أما این که مرحوم حکیم فرموده اند:چه اشکال دارد انسان لبه ی پشت بام بایستد و با لنگ نماز بخواند (مخصوصاً این که شکم او بزرگ باشد که وقتی لنگ را دور شکم خود می بندد مقدار بیشتری از تحت او پیدا می شود).

در جواب از این کلام مرحوم حکیم می گوییم: اشکال نداشتن این صورت انصافاً خلاف متفاهم عرفی است و ظاهر دلیلی که می گوید ستر کنید این است که ساتری باشد که ناظر محترمی نتواند ببیند.

شبیه این اشکال مرحوم حکیم را مرحوم داماد مطرح کرده است که:

اگر شما می گویید در هیچ حالی نباید ناظر محترمی ببیند؛ در همان فرضی هم که شخص لنگی پوشیده است و روی زمین نماز می خواند متعارف است که از بالای سر افرادی که خوابیده اند ردّ می شود و افراد از زیر می توانند عورت او را ببینند پس باید بگویید این حالت هم ایراد دارد زیرا وجود ناظر این چنینی خلاف متعارف نیست که کسی دراز کشیده باشد و کسی از بالای سر او ردّ شود. (و اگر کسی با دشداشه خصوصاً دشداشه های بزرگ از بالای سر افراد عبور کند عورت او دیده می شود)

اشکال دومی که ایشان مطرح کرده اند این است که: در روایات نیامده است که ستر عورت لازم است یا برای زنان ستر جمیع جسد لازم است بلکه در روایات ذکر شده است که «الرجل یصلی فی قمیص واحد، المرأة تصلی فی درع و خمار» و اطلاق دارد و نباید سخت گیری کرد. و این که حکمت لباس پوشیدن این است که عورت انسان از ناظر محترم پوشیده شود برای ما معلوم نیست و شاید لباس پوشیدن این است که لخت در محضر خداوند نرویم و با لباس باشیم.

به نظر ما این فرمایش مرحوم داماد هم اشکال دارد؛ انصافاً مناسبت حکم و موضوع این است که «یصلی فی قمیص واحد قال لابأس اذا کان کثیفاً» اگر رقیق نباشد که عورت از زیر آن پیدا باشد اشکال ندارد عرفاً یعنی به خاطر ستر عورت از ناظر محترم احتمالی است.

و این که ایشان فرمود که متعارف است انسان با دشداشه از بالای سر افرادی که دراز کشیده اند عبور کند؛ می گوییم بحث نماز است و در نماز انسان متحرّک نیست و واقف نماز می خواند و لذا متعارف نیست که وقتی کسی با دشداشه نماز می خواند و کسی کنار او دراز کشیده است چشمش به عورت او بیفتد.

و عجیب است که مرحوم داماد می فرماید در روایات مطلبی راجع به ستر عورت نداریم و تنها لبس قمیص ذکر شده است؛در حالی که در صحیحه علی بن جعفر چنین آمده است که «إن أصاب حشیشاً یستر به عورته». و أصلاً مناسبت حکم و موضوع همین را اقتضا می کند و لذا فرمایش صاحب عروه فرمایش متینی است که اگر کسی که دشداشه پوشیده است در لبه پشت بام قرار بگیرد نمازش صحیح نیست زیرا کسی که پایین قرار دارد اگر بخواهد سرش را بالا بگیرد و با او صحبت کند باید استغفار کند که نگاهش به عورت او افتاد. و چاله های یک متری و دو متری هم به همین شکل است ولی اگر کنار چاههای عمیق (که صاحب عروه تعبیر به بئر کرد و نگفت گودال و ظاهر بئر، بئر عمیق است) نماز بخواند چون متعارف نیست که از داخل چاه عمیق نگاه بیفتد نمازش صحیح است. البته بیان کردیم که ستر عورت انصراف دارد به این که اگر بالفعل ناظری بود ستر صورت بگیرد ولی به این خاطر که متعارف نیست اگر کسی بالفعل نگاه نمی کرد «یصلی فی قمیص واحد» از آن انصراف ندارد ولی اگر لبه پشت بام نماز می خواند که کسی نگاه نمی کند ولی اگر کسی عبور می کرد نگاهش می افتاد ظاهر روایات «یصلی فی قمیص واحد» یا «إن اصاب حشیشاً یستر به عورته» این است که ستر عورت به گونه ای باشد که اگر ناظر محترمی بود به طور متعارف نتواند ببیند.

6مسأله چهاردهم

هل يجب الستر عن نفسه‌ بمعنى أن يكون بحيث لا يرى نفسه أيضا أم المدار على الغير قولان الأحوط الأول و إن كان الثاني لا يخلو عن قوة فلو صلى في ثوب واسع الجيب بحيث يرى عورة نفسه عند الركوع لم تبطل على ما ذكرنا و الأحوط البطلان هذا إذا لم يكن بحيث قد يراها غيره أيضا و إلا فلا إشكال في البطلان‌

6.1عدم لزوم ستر عورت از جانب خود

آیا لازم است انسان در نماز عورت خود را نبیند؟ مثل کیسه های خواب که خودش عورت خود را می بیند ولی دیگران نمی بینند حال یا مطلقاً می بیند یا در حال رکوع و سجود نگاهش به عورتش می افتد؛

صاحب عروه می فرماید: بعید نیست که نماز صحیح باشد و أدله بیش از این ظهور ندارد که عورت خود را از غیر بپوشاند.

آقای سیستانی فرموده اند: احتیاط واجب این است که به گونه ای ستر کند که خودش هم عورت خود را نبیند. محقق عراقی نیز در جواز این فرض که عورت خود را ببیند اشکال کرده است که خلاف ظاهر أدله است. و آقای سیستانی حتّی راجع به زن فرموده است اگر به گونه ای باشد که موهای خود را می بیند اشکال دارد.

و لکن انصاف این است که: این مطالب دلیل ندارد و ظاهر از روایات بیش از این نیست که ستر به گونه ای باشد که دیگران نتوانند ببینند و بر ستر از خود شخص دلالت نمی کند لذا به اطلاقات یا أصل برائت رجوع می شود.

صاحب عروه مثال زده اند که: «فلو صلى في ثوب واسع الجيب بحيث يرى عورة نفسه عند الركوع لم تبطل» اگر کسی در دشداشه ای نماز بخواند و لباس زیر هم نداشته باشد و دشداشه واسع الجیب باشد یعنی یقه اش گشاد است به گونه ای که همین طور که از آن نگاه می کند عورت خود را می بیند ولی دیگران نمی توانند نگاه کنند و این لباس اشکال ندارد.

مرحوم خویی فرموده است: من در این مثال و صغری مناقشه دارم که آیا می شود خود انسان عورت خود را ببیند ولی سر دیگری محاذی مصلی بشود و عورت را نبیند؟

مسأله 15 و 16 را در جلسه بعد بیان می کنید و بحث شرطیت ستر تمام می شود و وارد فصل بعد که احکام لباس مصلی است می شویم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo