< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی

88/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 علامات حقيقت و مجاز/فصل اول: دلالت لفظي/دليل لفظي/علم اصول
 
 علاميّت صحّت حمل و عدم صحّت سلب:
 گفته می شود برای آنكه بدانيم معنای حقيقی لفظ چيست آن را به حمل اولی بر معنی حمل می كنيم و مثلاً می گوئيم حيوان ناطق انسان است كه چون اتحاد مفهومی دارند حمل صحيح خواهد بود پس معنای موضوع له انسان، حيوان ناطق می باشد. همينطور به حمل شايع صناعی بر مصداق حمل می كنيم و می گوئيم انسان متعجّب است كه چون اتحاد وجودی و مصداقی دارند حمل صحيح بوده پس اطلاق لفظ بر آن حقيقی است و عدم صحت سلب نيز همانند صحت حمل، علامت حقيقت است همچنان كه صحت سلب، علامت مجاز بودن است.
 در اينجا اشكالاتی ايراد شده است. اشكال مشترك الورودی در كلمات آقای خويی و مرحوم امام و شهيد صدر (قدس الله انفسهم) آمده كه حمل و سلب ميان دو معنای واقع شده در قضيه انجام می گيرد و ربطی به لفظ ندارد ولهذا اگر بين لفظ و معنای مجازی نيز نوعی اتحاد وجود داشته باشد حمل صحيح خواهد بود و اينجا اشكال خود نمايی می كند كه چون صحت حمل و صحت سلب برگشت به اتحاد و عدم اتحاد بين عقدالوضع و عقدالحمل می كند و لفظ نقشی در اين بين ندارد پس تواند علامت حقيقت باشد زيرا ممكن است حمل لفظ بر معنايی صحيح باشد و بينشان اتحاد وجود داشته باشد و در عين حال آن معنى، معنای مجازی باشد. اصل اين اشكال متوجه خلطی است كه از جانب لغويّون بين وحدت دو مفهوم در قضيّه حمليّه ـ ذاتاً و مصداقاً ـ و بين اينكه آيا مفهوم عقد الحمل مفهوم حقيقی است يا نه؟ در گرفته است. باب صحت حمل بر اساس وحدت دو مفهوم ذاتاً و مصداقاً ربطی به اين ندارد كه آيا مدلول لفظ، مدلول و موضوع له حقيقی است يا مجازى؟ به همين جهت اين اشكال را وارد ساخته اند چون ابتدا در قضيه حمليّه بايستی معنی معلوم شود كه راه معلوم شدن آن نيز تبادر و انسباق معنی به ذهن می باشد و نياز به علاميّت صحت حمل نيست و تفاوتی كند كه تبادر معنی به ذهن در قضيه حمليّه اولی باشد و يا حمليّه شايع صناعی چرا كه در حمل شايع نيز حدود صدق معنای حقيقی مشخص می شود. بنابراين تنها نقش صحت حمل در همان وجود اتحاد بين دو مفهوم است و علامت حقيقی بودن معنی نيست. به نظر می رسد اگر واقعاً صحت حمل را علامت حقيقت بدانيم اين اشكال وارد است كه صحت حمل در قضيه حمليّه معقوله صرفاً دال بر وحدت دو معنی به نحو اجمال و تفصيل است و اين مقصود را رساند كه مفهوم افاده شده با آن لفظ در موضوع يا محمول آيا حقيقی است يا مجازى؟ ليكن می توان اين اشكال را به صورتی دفع نمود كه صحت حمل نيز همانند تبادر، علامت حقيقت باشد. كسانی كه صحت حمل را علامت حقيقت می دانند مقصودشان علامت حقيقت بودن معنی در الفاظ مردد می باشد. مثلاً لفظ صعيد كه مدلول آن مردد ميان خاك و أعم از سنگ و خاك است را حمل بر معنای سنگ می كنيم كه اگر قضيه حمليه «الحجر يا هذا الحجر صعيد» صحيح بود پس معنای حقيقی آن می باشد ولی اگر سلب آن صحيح بود و گفتيم «ليس الصعيد حجراً» معنايش مخصوص به خاك است و همينطور مثلاً اگر مردد بوديم مدلول اسد، حيوان مفترس است يا نه؟ چنانچه «حيوان المفترس اسد» بر طبق ارتكازات لغوی صحيح بود، می فهميم معنای حقيقی آن حيوان مفترس است همچنان كه اگر سلب «زيد ليس اسداً» صحيح بود می فهميم رجل شجاع، معنای مجازی اسد می باشد نه معنای حقيقی آن.
 بنابراين نيازی نيست قبلاً معنای حقيقی معلوم شده باشد تا بدانيم حمل صحيح است يا نه؟ بلكه بالعكس از ابتدا نسبت به لفظ با معنای مرددش و علی اجماله می كنيم يعنی قضيه حمليّه اولی و يا شايع صناعی را به كار می گيريم و از طريق صحت حمل و صحت سلب، آن تردد را رافع كنيم و به معنای حقيقی پی می بريم. پس اين نيز يكی ديگر از علامات حقيقت است.
 تعبير ديگری می توان از دفع اين اشكال ارائه داد كه همان معنای ارتكازی و يا به تعبير ما اقتران تكوينی بين لفظ و معنی را از طريق صحت حمل در ذهن احياء كنيم و اگر ذهن انسان، سلب اسد را از زيد شجاع صحيح دانست، می فهميم اين معنی با معنای ارتكازی آن لفظ اتحاد ندارد و اقتران تكوينی بين آن دو نيست اگر چه در نگاه اول ممكن است اين مطلب به همان تبادر معنی از اطلاق لفظ برگشت كند ولذا موجب اشكال شده است كه تا وقتی معنای حقيقی را مشخص نسازيد صحت حمل به تبادر بر می گردد ولی بايستی دقت نمود مقصود از تبادر كه علامت مستقل محسوب شده است تبادر از اطلاق لفظ مفرد می باشد در صورتی كه در اينجا رفع تردد و تشخيص معنای حقيقی از خلال عقد جمله حمليّه و سلبيّه و صحت حمل و سلب بدست می آيد زيرا اگر تبادر را علامت حقيقت دانستيم و آن را به رفلكس ها و منبّهات شرطی برگردانيم اين رفلكس تنها در لفظ مفرد نيست زيرا باب ظهورا الفاظ و لغات، باب مفردات نيست و گاهی معانی و اوضاع لغات در خلال تركيبات و جملات بدست می آيد و به همين جهت لفظی مانند اسد هرگاه در قالب قضيه حمليّه و سلبيّه قرار گيرد معنای حقيقی و مجازی آن مشخص می شود و ممكن نيست معنای حقيقی از اطلاق آن لفظ به تنهايی بدست می آيد.
 بنابراين اگر صحت حمل، علامت حقيقت است به اين معنی است كه يكی از راه های تشخيص معنای حقيقی و رفع تردد در آن، تركيب قضيه حمليه است كه همان صحت حمل وعدم صحت سلب است و بر خلاف اشكال ذكر شده به هيچ وجه لازم نيست از قبل معنايی را مشخص ساخته و لفظ را در آن استعمال نمائيم و حمل و سلب كنيم تا گفته شود اين در معانی مجازی نيز صحيح است بلكه بالعكس لفظ مردد را بدون مشخص شدن معنايش در جمله حمليه به كار می بريم كه اگر صحيح بود و حمل به ذهن صحيح آمد پس معنای حقيقی يا حدودش مشخص می شود.پس روشن شد صحت حمل و عدم صحت سلب نيز يكی از راه های تشخيص معنای حقيقی است اگر چه نكته اش با نكته تبادر يكی می باشد ولی تبادری كه به وسيله قضيه حمليه شكل می گيرد.
 
 علاميّت اطّراد:
 اطراد به معنای كثرت استعمال لفظ و تطبيق آن بر يك معنی است كه علامت ديگر تشخيص حقيقی بودن قرار داده شده است يعنی اگر تمامی اين استعمالات كثير بر يك معنی تطبيق داشت پس آن معنی حقيقی است در زمينه اينكه اطراد چگونه است سه احتمال ذكر شده است:
 1 ـ اطراد در تبادر يعنی لفظ در حالات مختلف و متفاوت اطلاق شود تا معلوم شود چه معنايی از حاق لفظ به ذهن تبادر می شود كه آن را اطراد درتبادر می گويند و در اين صورت آنچه علامت است تبادر می باشد و اطراد صرفاً برای نفی احتمال قرينه و حاقّی بودن تبادر از لفظ می باشد و صغرای تبادر از حاق لفظ را مشخص می سازد.
 2 ـ اطراد در تطبيق لفظ بر مصاديق متعدد مانند لفظ اسد بر مصاديق متعددی از حيوان مفترس كه اگر صحيح باشد پس اين معنی حقيقی است و اگر امكان تطبيق لفظ اسد در هر مشابهی از آن معنی براحتی ممكن نبود مگر به كمك قرينه، خود وجود قرينه دليل واضحی بر مجازی بودن آن معنی است.اشكال بجايی را صاحب كفايه وارد ساخته كه اطراد در مصاديق يكسان يك معنای مجازی با حفظ وجه مشابهت هم صحيح است و مقصود از وجود مناسبت در معنای مجازى، مطلق مشابهت و مناسبت و هر مناسبتی نيست تا گفته شود اطراد در آن نيست بلكه مقصود، مشابهت و مناسبت خاص می باشد يعنی مناسبت با حيثيّتی كه استعمال بواسطه آن حيثيت ولو مجازاً صحيح خواهد بود ولذا با حفظ حدود اين حيثيت، چه اشكالی دارد تا بگوييم استعمال لفظ در معنای مجازی دارای اطراد و شيوع است؟ واقعاً اگر حيثيت شجاعت را منظور بداريم صدق بر مصاديق آن معنای مجازی نيز اطراد خواهد داشت.
 3 ـ اطراد به معنای كثرت استعمال لفظ در معنای معين كه در موارد مختلفه اين كثرت استعمال، علامت حقيقی بودن است. اين قسم از اطراد به دو شكل متصور می باشد:
 الف ـ مستعلم لفظ را در حالات و جملات مختلف بدون قرينه استعمال می كند و می بيند صحيح است پس استعمال متعدد دال بر حقيقی بودن آن معنی می باشد.شهيد صدر (قدس سره) اشكال كرده اند استعمال در معنای مجازی بدون قرينه نيز صحيح است و تنها خلاف ظاهر می باشد مانند موارد اجمال و توريه و به عبارت ديگر اين نحو كثرت استعمال در حكم يك استعمال از طرف مستعلم است.
 ب ـ وقوع استعمالات كثير در كلمات اهل لغت در حالات مختلف و در استعمالات مطمئناً علامت حقيقی بودن آن معنی است كه اشكال ايشان در اينجا وارد نيست زيرا استعمال بدون قرينه در معنای مجازی اگر چه صحيح است ليكن شايع و غالب نيست. عرفاً استعمالات متعدد مستعملين تواند استعمال در معنای مجازی باشد و چنين چيزی در لغت غالب باشد و همچنان كه اشاره شد نوعاً و عرفاً چنين عادتی فرد مستعملين در استعمالات متعدد بدون قرينه وجود ندارد و احتمال آنكه همه آن استعمالات كثيره از باب ابهام و اجمال گويی باشد احتمال بعيدی است پس روشن شد اطراد در استعمال به معنای أخير می تواند علامت حقيقت باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo