< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الخمس

1401/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت اول زراره در استصحاب

پنجشنبه، 12 آبان 1401

موضوع: استدلال به جنس بودن الف و لام در روایت زراره به علت بودن

 

مرحوم آخوند در کفایه مطالبی اضافه بر مطالب شیخ بیان کرده است. یکی از آنها این است که شیخ فرمود الف و لام در «الیقین» ممکن است برای عهد ذکری باشد نه جنس و آخوند اشکال کرده است که تعلیل مناسب با این است که آنچه ذکر شده است کبرای کلی و عموم پسند باشد و اینکه گفته شود الف و لام، برای عهد ذکری است که روایت به باب وضو اختصاص پیدا کند که یک حکم مخصوص شیعه [و تعبدی] می‌شود چنین تناسبی ندارد لذا الف و لام باید جنس باشد که برای عموم باشد.

عرض ما این است که اگر راوی از یک مساله کلامی سوال کرده باشد مناسب است که امام طوری جواب بدهند که مورد پسند و پذیرش عموم باشد و پاسخ به چیزی که به شیعه اختصاص داشته باشد مناسب نیست. اما اینکه زراره از یک مساله فقهی سوال کرده باشد، لازم نیست که امام پاسخی بدهند که همه (چه شیعه و چه سنی) آن را بفهمند و بپذیرند. در روایت امام علیه السلام علت اینکه در حجة الوداع پیامبر به مردم دستور دادند از احرام خارج شوند و خودشان از احرام خارج نشدند را این بیان کرده‌اند که پیامبر سائق الهدی بوده است و سائق الهدی تا وقتی هدی به محل خودش نرسد نمی‌تواند از احرام خارج شود. تفاوت بین سائق الهدی و غیر آن یک حکم تعبدی محض است با این حال امام علیه السلام رفتار پیامبر را به آن تعلیل کرده‌اند.

در روایتی که شیخ در ابتدای قطع ذکر کرده است که دیه زن تا ثلث دیه با مرد برابر است و بیش از آن نصف دیه مرد است، یک حکم تعبدی محض است و امام علیه السلام مساله تفاوت بین دیه سه انگشت و چهار انگشت زن را به آن تعلیل کرده‌اند.

 

سوال: تعلیل به امور تعبدی زیاد است اما اصل اولی در تعلیل این است که به یک امر ارتکازی باشد.

استاد: این اصل اولی در جایی است که مساله از مسائل کلامی باشد که مناسب است تعلیل به امری باشد که برای عموم قابل فهم و پذیرش باشد چون مساله کلامی است و باید چیزی باشد که در نزد همه قابل دفاع باشد اما تعلیل در مسائل فقهی این طور نیست. همین تفاوت در بیان علماء و فقهاء هم وجود دارد. مثلا آقایان محشین عروه گاهی که ظاهر یک مساله با ظواهر فقه ناسازگار به نظر می‌رسد برای دفع استبعاد تعلیل کوتاهی ذکر می‌کنند که علت تعبدی محض است و برای دفع استبعاد است. مثلا در باب تخلی عروه مسائلی ذکر شده است و از جمله آنها مربوط به خنثای مشکل است که هر دو عورت را داشته باشد. آسید ابوالحسن در مورد خنثای مشکلی که هر دو عورت را دارد گفته‌ مرد می‌تواند به عورت انوثیت او نگاه کند و نمی‌تواند به عورت رجولیت او نگاه کند و زن می‌تواند به عورت رجولیت او نگاه کند ولی به عورت انوثیت او نمی‌تواند نگاه کند. این چون موجب تعجب است باعث شده که ایشان توضیح بدهد که خنثی یا مرد است یا زن. اگر مرد باشد، مرد به آلت رجولیت مرد حق ندارد نگاه کند همان طور که اگر زن باشد زن حق ندارد به آلت انوثیت او نگاه کند چون مماثل نمی‌تواند به عورت مماثل خودش نگاه کند، اما اگر خنثی حقیقتا مرد باشد، مرد می‌تواند به آلت انوثیت او نگاه کند چون عضو زائدی است و همین طور نسبت به زن که اگر خنثی حقیقتا زن باشد زن نمی‌تواند به آلت انوثیت او نگاه کند اما آلت رجولیت او عضو زائدی است که نگاه کردن به آن اشکال ندارد. این تعلیل با اینکه تعبدی است اما ذکر آن در اینجا مناسب است.

 

سوال: این تعلیل نیست بلکه بیان انحلال علم اجمالی است.

استاد:‌ بالاخره در بعضی موارد علت فقهی مساله را ذکر می‌کنند که یک امر تعبدی است. بله در جایی که مساله کلامی باشد باید تعلیل طوری ذکر شود که برای همه قابل پذیرش باشد و بتواند با مبنای آنها از عقاید شیعه دفاع کند.

 

سوال: آخوند بنای عقلاء را در استصحاب انکار کرده‌اند اما در اینجا ارتکاز را پذیرفته‌اند. این چطور قابل توجیه است؟

استاد: ما گفتیم که ارتکاز غیر از بنای عقلاء ‌است. ارتکاز یعنی فطرتی که خداوند به انسان داده است بعضی امور را می‌پسندد و بعضی امور را نمی‌پسندد و ارتکاز معتبر است و مرحوم آخوند هم می‌فرمایند استدلال باید با ارتکاز جور دربیاید نه اینکه با بنای عقلاء جور باشد.

 

نظر استاد در مورد ستر خنثای صاحب دو عورت

البته به نظر من خنثی ذا عورتین است. همان طور که اگر مرد دو عورت داشته باشد نگاه به هر دو ممنوع است، خنثی هم دو عورت دارد و باید از هر دو اجتناب شود و به علم اجمالی ربطی ندارد. فرقی هم ندارد خنثی را طبیعت ثالثه بدانیم یا ندانیم.

 

سوال:‌ یعنی عرفا ستر عورت محسوب شامل آن می‌شود؟

استاد:‌ بله. هر دو عورت او محسوب می‌شوند.

 

سوال:‌ اگر مرد باشد، آلت انوثیت او را عورت حساب نمی‌کنند.

استاد: چرا؟ آلت است. بله استثنائا دو آلت دارد اما حالا که دارد عورت است. همان قباحتی که معیار است در هر دو وجود دارد.

 

سوال: با آیه قرآن منافات ندارد که گفته است ما شما را زن و مرد خلق کردیم؟

استاد: اشکال ندارد. من عرض می‌کنم واقعا مرد هم باشد دو عورت دارد و زن هم باشد دو عورت دارد.

 

سوال: کسی به پزشک مراجعه کند و پزشک برای او عورت بسازد یا بکارد آیا با این فرمایش شما ستر آن هم لازم است و نگاه به آن حرام است؟

استاد: اگر عورت باشد بله.

آقای فلسفی به یک مناسبتی در مورد اینکه دعوای زن و شوهر را باید یکی از اهل خودشان حل کنند و دخالت دیگران مناسب نیست، نقل می‌کرد که کسی می‌آید محکمه و از شوهرش شکایت می‌کند که او ذو عورتین است. صاحب محکمه می‌گوید بروید به او که پنج عورت دارد که همسایه کسی است که ده عورت دارد که پسر آن کسی است که فلان تعداد عورت دارد و ... تا می‌رسد به بیست و پنج عورت بگویید بیاید من کارش دارم. زن که این را می‌بیند از شکایت خودش منصرف می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo