درس رجال استاد سیدجواد شبیری
14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: توضیحات حاشیه ای نجاشی
نجاشی ترجمه خود را در کتاب خود می‌نویسد:
برخی را در کتاب نقل می‌کند برای اینکه کتاب دار بودن آنها را نفی کند. زیرا دیگران او را اهل تألیف ذکر کرده‌اند.
الحسن بن عطية الحناط
كوفي مولى ثقة و أخواه أيضا محمد و علي [و] كلهم رووا عن أبي عبد الله علیه‌السلام و هو الحسن بن عطية الدغشي المحاربي أبو ناب و من ولده علي بن إبراهيم بن الحسن روى عن أبيه عن جده ما رأيت أحدا من أصحابنا ذكر له تصنيفا.
ظاهراً شیخ برای او تصنیف ذکر کرده است.
برخی موارد دیگر وجود دارد:
علي بن أبي صالح
و اسم أبي صالح محمد يلقب بزرج يكنى أبا الحسن كوفي حناط و لم يكن بذاك في المذهب و الحديث و إلى الضعف ما هو. و قال حميد في فهرسته: سمعت منه كتبا عدة منها: كتاب ثواب إنا أنزلناه [في ليلة القدر] كتاب الأظلة كتاب البداء و المشيئة كتاب الثلاث و الأربع كتاب الجنة و النار كتاب النوادر كتاب الملاحم و ليس أعلم هذه الكتب له أو رواها عن الرجال.
نجاشی می‌گوید نمی دانم این کتاب مال خودش است یا او راوی آنها بوده است.
عمرو بن شمر أبو عبد الله الجعفي
عربي روى عن أبي عبد الله علیه‌السلام ضعيف جدا زيد أحاديث في كتب جابر الجعفي ينسب بعضها إليه و الأمر ملب
کتب جابر جعفی که راوی آن عمرو بن شمر است و گفته‌شده است او در این کتاب زیاداتی وارد کرده است. او را هم به‌عنوان مؤلف ذکر کرده است.
عمران بن ميثم بن يحيى الأسدي
مولى ثقة روى عن أبي عبد الله و أبي جعفر علیهماالسلام أخبرنا محمد بن جعفر قال: حدثنا احمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا محمد بن إسماعيل بن إسحاق بن راشد الأزدي قال: حدثنا الحسين بن محمد بن علي الأزدي قال حدثنا أبي قال: حدثنا إسماعيل بن أبي خالد محمد بن مهاجر ين عبيد عن أبيه عن عمران بن ميثم.
عمران بن حمران الأذرعي
من أهل أذرعات روى عن أبي عبد الله علیه‌السلام أخبرنا الحسين عن احمد بن جعفر عن حميد عن ابن سماعة عن الحسن بن حماد بن عديس عنه.
عمران بن شفا الأصبحي
كوفي روى عن أبي عبد الله علیه‌السلام أخبرنا احمد بن عبد الواحد قال: حدثنا علي بن حبشي عن احمد بن محمد بن عبد الرحمن القيسي قال: حدثنا محمد بن عبد الله بن غالب عن علي بن الحسن الطاطري عنه.
این افراد راوی حدیث هستند. نگفته است کتاب داشته‌اند. یا غفلت نجاشی است که این افراد که مؤلف نیستند را در کتاب آورده است و یا اینکه این راویان احادیث مکتوب داشته‌اند ولی عنوان کتاب نداشته و ایشان به‌عنوان مؤلف آنها را حساب کرده است. همین احتمال اقوی است.
در مورد عمل در کتاب تغییرات بیش از ویراستاری است. مثلاً در این ترجمه آمده است:
علي بن محمد العدوي الشمشاطي
...كتاب مختصر فقه أهل البيت علیهم‌السلام كتاب رسالة البرهان في النص الجلي على أمير المؤمنين علیه‌السلام و عمل كتاب العين للخليل بن احمد فذكر المستعمل و ألغى المهمل و الشواهد و التكرار و زاد على ما في الكتب كتاب مختصر تاريخ الطبري و حذف الأسانيد و التكرار و زاد عليه من سنة ثلاث و ثلاثمائة إلى وقته...
ابوعلی سینا حنبلی بوده است یا اسماعیلیه که هیچ‌کدام در موضوع این کتاب وارد نیست و لذا در این کتاب ترجمه نیامده است.
