< فهرست دروس

درس رجال استاد سیدجواد شبیری

16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آشنایی با معجم رجال حدیث

این کتاب ویژگی‌های خاصی دارد. تقریبا در بردارنده همه اطلاعات منابع رجالی به همراه عباراتشان است. شیخ و کشی و نجاشی و برقی و ابن غضائری و...

از طرف دیگر به دلیل نشان دادن موارد روایت یک شخص در کتب اربعه کمک به شناخت راوی و تمییز مشترکات می‌کند. به‌اصطلاح این کتاب از جوامع رجالی محسوب می‌شود. ایشان در اول جلد اول خصوصیات کتاب را در 12 عنوان بیان می‌کند.

خصوصیات کتاب معجم رجال الحدیث

1. هر مطلبی را از کسی نقل کنیم مستقیم است و اگر غیر مستقیم باشد تصریح می‌کنیم که خودمان ندیده‌ایم و غیر مستقیم و باواسطه نقل کرده‌ایم. این خصوصیت بسیار خوبی است و حفظ امانت کرده است.

2. تنها رجال ابن غضائری را یا خلاصه علامه حلی یا رجال ابن داوود و مجمع الرجال نقل می‌کنیم. و نقل مستقیم نداریم زیرا کتابش در دسترس نیست.

3. در ترجمه هر شخص ایشان روات و مروی عنه را ذکر می‌کند. بخصوص در مورد کتب اربعه همه راوی و مروی عنه را می آورد.

الثالثة: قد ذكرنا في ترجمة كل شخص جميع رواته و من روى هو عنهم في الكتب الأربعة، و قد نذكر ما في غيرها أيضا، و لا سيما رجال الكشي، فقد ذكرنا أكثر ما فيه من الرواة و المروي عنهم،

ما فکر می‌کنیم که این‌گونه نیست و اکثر روات و مروی عنه رجال کشی را نیاورده است. ظاهر این تعبیر این است که هر راوی که در رجال کشی اسمش آمده است ما در این کتاب ترجمه می‌کنیم و راوی و مروی عنه او را مشخص می‌کنیم. ظاهراً این‌گونه عمل کرده است. شاید منظور ایشان چیز دیگری باشد و ما درست برایمان مفهوم نشد منظور از این عبارت چیست.

این خصوصیت بسیار سودمند است. در انتهای هر جلد یک قسمتی دارد به نام تفصیل طبقات الرواه. ایشان نام هر راوی را که می‌گوید اگر روایاتش کم باشد همانجا راوی و مروی عنه او را بیان می‌کند.

جعفر بن عمران:

روى عن أبي بصير و روى عنه علي بن الحكم.

الكافي: الجزء 4، كتاب الحج 3، باب فضل الحج و العمرة و ثوابهما 28، الحديث 13 و التهذيب: الجزء 5، باب ضروب الحج، الحديث

جعفر بن عنبسة:

روى عن عباد بن زياد الأسدي و روى أبو علي الأشعري، عن بعض أصحابنا عنه.

الكافي: الجزء 5، كتاب النكاح 3، باب إكرام الزوجة 151، الحديث

و روى عن عبادة بن زياد و روى أبو عبد الله الأشعري، عن بعض أصحابنا عنه.

الكافي: الجزء 5، كتاب النكاح 3، باب ما يستحب من تزويج النساء عند بلوغهن 19، الحديث

و في نسخة من الوسائل أبو علي الأشعري، بدل أبي عبد الله الأشعري.

و روى عن عبادة بن زياد الأسدي و روى أبو علي الأشعري، عن بعض أصحابه، عنه.

الكافي: الجزء 5، كتاب النكاح 3، باب الغيرة 177، الحديث

در هر ترجمه ابتدا شرح‌حال راوی را از کشی و فهرست و رجال شیخ و بعد برقی و... نقل می‌کند. سپس وارد بحث بعدی می‌شود. ایشان ازآنجاکه اسناد کامل الزیارات و تفسیر قمی را ثقه می‌داند در اینجا به آن تذکر می‌دهد برای بیان ثقه بودن او. بعد از اینکه توضیحات در مورد کامل شد طریق صدوق به او را بررسی می‌کند و می‌گوید ضعیف است یا خیر. متأسفانه طریق شیخ طوسی در فهرست را ذکر می‌کند ولی طریق او در مشیخه تهذیب و استبصار ذکر نمی‌کند. شیخ طوسی در تهذیب و استبصار روایات را نصفه بیان می‌کند و بعد طریق خود به راوی را در مشیخه ذکر می‌کند. ایشان طریق شیخ را در تهذیب و استبصار ذکر نمی‌کند و فقط در مورد طریق شیخ صحیح و غیر صحیح می‌کند و معلوم نیست طریق او در فهرست است یا طریق او در تهذیب و استبصار.

سپس طبقه او در حدیث را ذکر می‌کند. راوی عنه و مروی عنه او را ذکر می‌کند. اگر تعداد روایات کم باشد در ترجمه او ذکر می‌کند و اگر تعداد روایات شخص زیاد باشد آدرس های تفصیلی را در آخر همان جلد ذکر می‌کند.

ایشان اگر ده عنوان هم داشته باشد همه آن عناوین را ذکر می‌کند. و به هر عنوان یک شماره می‌دهد و سپس می‌گوید این همان شخص است. لذا به تعداد عناوین راوی نداریم بلکه کمتر است. جامع الروات این مشکل را دارد که در تمییز مشترکات اجتهاد کرده است و آنهایی که متحد هستند (به نظر خودش) در یک عنوان ذکر کرده است. اما ایشان همه را عنوان جدا داده و شواهدش را بیان می‌کند و با علامت = عناوین مرتبط را مشخص می‌کند. این مساوی ها نشان از اتحاد قطعی نیست. بلکه اتحاد احتمالی را هم مساوی می‌دهد. گاهی دو عنوان هستند که یکی غلط است و یکی درست است ولی این اشتباه واقع‌شده است و به آن توجه کنید. البته این مساوی ها کامل کامل هم نیست. ممکن است مواردی دیگر را هم بتوان مساوی گذاشت که ایشان نگذاشته است.

5. کتاب معجم رجال حدیث به ترتیب حروف الفباء است. اما چند خصوصیت دارد. «بن» را جزء حروف الفباء حساب می‌کند. احمد بن علی به همین صورت ترتیب می‌دهد ولی متعارف این است که احمد و علی را در ترتیب لحاظ کنند. لذا ابراهیم بن هاشم را بر ابراهیم الجزری مقدم داشته است.

همچنین مثل «زراره» ای که دنباله ندارد مقدم است بر «زراره بن اعین».

در کتب متعارف ابی را هم حساب نمی‌کنند. مثلاً علی بن ابی رافع بن و ابی را حساب نمی‌کنند و علی و رافع را حساب می‌کنند. ولی ایشان رعایت می‌کند. البته «ال» را حساب نمی‌کنند و متعارف هم همین است.

ایشان در ترجمه روات عناوین مختلف را ذکر می‌کند ولی شرح‌حال را ذیل یک عنوان ذکر می‌کند و سایر عناوین را به آن ارجاع می‌دهد. معمولاً هم همان عنوانی که نجاشی گفته است را ملاک و معیار قرار می‌دهد و شرح‌حال را آنجا ذکر می‌کند.

گاهی اوقات چند عنوان را باهم قاتى می‌کند. اختلاف کتب و اختلاف نسخ را هم در ادامه ذکر می‌کند.

در تفصیل طبقات الرواه مثلاً حریز ص 467 آدرسی را که اول می‌دهد مواردی است که حریز در اول سند بوده است. راوی مشیخه را حساب نکرده است و همه را به ترتیب الفباء مشخص کرده‌اند. اول مروی عنه ها را بیان می‌کند و راوی ها را تغییر می‌دهد. سپس مروی عنه بعد و راویان مختلف. اول مروی عنه را به ترتیب حروف الفباء و ذیل هر مروی عنه به ترتیب حروف الفباء راوی مرتب کرده است.

حريز

*روى عن أبي جعفر ع و روى عنه حماد بن عيسى، التهذيب: ج 1، ح 97. (الإستبصار: ج 1، ح 142). [1]

و روى حماد بن عيسى عمن أخبره عنه، الفقيه: ج 3، ح 173. [2]

*و روى عن أبي عبد الله ع، الفقيه[3] : ج 1، ح 146، 1073، ذيل 1343، 1474. و الفقيه: ج 2، ح 10، 373، 684، 718، 1031، 1064، 1079، 1094، 1095، 1107، 1205، 1284، 1530. و التهذيب: ج 1، ح 1021.

و روى عنه أبو أيوب.[4] الكافي: ج 7، ك 3، ب 26، ح 9 و ك 4، ب 10، ح 1 و ك 5، ب 23، ح 5. و الفقيه: ج 4، ح 127، 252. و التهذيب: ج 6، ح 759. و التهذيب: ج 10، ح 249، 875.

و روى عنه أبو أيوب الخزاز[5] . التهذيب: ج 6، ح 793 (الإستبصار: ج 3، ح 36 و فيه أبو أيوب فقط).

و روى عنه أبو عبد الله البزا الكافي: ج 1، ك 4، ب 61، ذيل ح

و روى عنه ابن رئاب. التهذيب: ج 5، ح

و روى عنه ابن مسكان. الكافي: ج 2، ك 1، ب 97، ح

و روى عنه أبان. الكافي: ج 3، ك 4، ب 96، ح 2 و الفقيه: ج 3، ح 876 و التهذيب: ج 3، ح 973،

و روى عنه حماد. الكافي: ج 2، ك 3، ب 4، ح الكافي: ج 3، ك 4، ب 15، ح 1 و الكافي: ج 4، ك 2، ب 13، ح 10، و ب 25، ح 2، و ب 39، ح 4، و ك 3، ب 15، ح 1، و ب 19، ح 2 و 5 و ب 58، ح 7 و ب 77، ح 2 و ب 79 ح 7 و ب 99، ح 2 و ب 173، ح 7 الكافي: ج 5، ك 2، ب 49، ح 15 و ب 58، ح و الكافي: ج 6، ك 4، ب 4، ح 3، و ك 6، ب 9، ح 4 و الفقيه: ج 2، ح 922، 976، 1033، و الفقيه: ج 3، ح و الفقيه: ج 4، ح و التهذيب: ج 1، ح 879 (الإستبصار: ج 1، ح 727) و 1149 و التهذيب: ج 4، ح 411، 588 (الإستبصار: ج 2، ح 259) و التهذيب: ج 5، ح 212، 385، 400 (الإستبصار: ج 2، ح 776). و 402 (الإستبصار: ج 2، ح 778) و 822، 1007 (الإستبصار: ج 2، ح 591) و 1025، 1046 (الإستبصار: ج 2، ح 610) و 1049، 1071، 1080، 1090 (الإستبصار: ج 2، ح 637) و 1143 (الإستبصار: ج 2، ح 653) و 1147 (الإستبصار: ج 2، ح 656) و 1177

در کتاب جامع الرواه استقصاء ناقصی در مورد روایات اشخاص دارد ولی بنای محقق خویی استقراء تام بوده است و همه روایات اشخاص را ذکر می‌کند.

در این کتاب، اول اسماء بعد کنی بعد القاب و بعد نساء است. اما در ترتیب مروی عنه اول معصومین به ترتیب زمان و بعد کنیه ها (ابو => ابن) بعد اسماء. در ترتیب بسیار دقیق است ولی به‌هرحال اشتباهات انسانی رخ داده است و ممکن است مقداری پس و پیش باشد.

در مورد آدرس دادن تهذیب و استبصار را به صورت جلد کتاب و شماره حدیث آدرس می‌دهد. استبصار را هم در پرانتز در ذیل تهذیب آدرس می‌دهد. استبصار تقریباهمه روایاتش در تهذیب است. تهذیب و استبصار دو شماره در هر حدیث می‌دهد. یک شماره مسلسل که از اول کتاب تا آخر کتاب می‌رود. یکی هم رقم حدیث هر باب. محقق خویی شماره مسلسل را رعایت کرده است.

کافی چاپ تصحیح غفاری مد نظر محقق خویی است. به ترتیب جلد و کتاب و باب و حدیث آدرس می‌دهد. برای باب‌ها شماره گذاری می‌کند. مثلاً جلد 3 کتاب 4 باب 32 حدیث 3.

کتاب فقیه به چاپ نجف آدرس می‌دهد نه چاپ آقای غفاری.

السادسة: قدمنا - في بيان المروي عنهم في كل مورد - الأئمة ع مع رعاية الترتيب بينهم[6] ، و بعد ذلك ذكرنا الكنى، و بعدها الأسماء على ترتيب حروف التهجي، و بعدها الألقاب، ثم المرسلات، ثم المضمرات و كذلك في ذكر الرواة، فذكرنا الكنى، ثم الأسماء على الترتيب، ثم الألقاب.

و قدمنا ما لم يذكر فيه الراوي إما من جهة الإرسال أو التعليق أو من جهة ذكره في المشيخة على ما ذكر فيه.

یعنی اگر راوی مبهم بود مثلاً بعض اصحابها، راوی قبلی را مد نظر می‌گیرد.

جایی که راوی وجود ندارد، یا به دلیل ارسال یا تعلیق یا ذکر مشیخه، موارد بدون راوی را مقدم کرده‌ایم.

آدرس رجال و فهرست و نجاشی و... را به‌صورت شماره عنوان بیان می‌کند ولی نجاشی نزد محقق خویی آدرس نداشته است.

القاسم بن یحیی عن جده عن حسن بن راشد عن ابی‌عبدالله...

ایشان در قاسم بن یحیی از سبطش تعبیر می‌کند. یعنی نام جد را می‌گوید و قاسم بن یحیی را تعبیر به سبطش می‌کند.

گاهی اوقات مثلاً جعفر عن ابیه بوده است. این ابو الجعفر معلوم نیست. در باب القاب عنوانی درست کرده است به‌عنوان والد جعفر. البته این تعبیر منشاء برخی غلط ها شده است. مثلاً:

ابن جمهور عن ابیه. این تعبیر در 30 – 40 مورد در کافی آمده است. ایشان ابیه را جمهور دانسته است و گفته راوی از جمهور ابنه است. لکن جمهور اسم جد اوست که به اسم جدش شناخته می‌شده است.

جمهور

روى عن ابن محبوب و روى عنه ابنه. الكافي: ج 1، ك 4، ب 110، ح

مثال دیگر قولویه است که با محمد بن قولویه اشتباه گرفته است.

ما در نرم افزار بجای ابن جمهور عن ابیه در تفصیل طبقات نوشته‌ایم: «اب ابن جمهور»

درمجموع این کتاب بهترین کتاب در طبقات رجال است و جامع الرجال در مقابل این کتاب اصلاً حرفی برای گفتن ندارد. تنها کتاب روشمند و فنی در رجال در حال حاضر همین کتاب است. هرچند ممکن است نظرات محقق خویی را ما قبول نداشته باشیم. ولی مواد خام را بسیار خوب به دست ما می‌دهد.

نکات ریز تر:

محقق خویی در مورد رجال و فهرست شیخ و نجاشی به نسخه‌های دیگر هم مراجعه کرده است. ایشان مخصوصاً در رجال شیخ به نسخه خطی زیاد مراجعه کرده است و نسخه چاپی را پرغلط می‌دانسته است.

ترتیب بین مروی عنه و راوی در دو جای دیگر این کتاب هم رعایت شده است. یکی اختلاف الکتب و اختلاف النسخ.

اختلاف الكتب و النسخ [7]

روى الصدوق بإسناده، عن علي بن مهزيار، عن الحسن بن سعيد عن الحارث بن محمد بن النعمان الأحول صاحب الطاق، الفقيه: الجزء 4 باب النوادر و هو آخر، أبواب الكتاب الحديث

كذا في الطبعة القديمة أيضا، و لكن في الوافي الحسين بن سعيد و هو الصحيح فإن علي بن مهزيار إنما يروي عن الحسين دون الحسن.

روى محمد بن يعقوب بإسناده عن علي بن مهزيار، عن الحسن بن سعيد عن زرعة، الكافي: الجزء 3، كتاب الحيض 2، باب المرأة ترى الدم قبل أيامها 3، الحديث

كذا في هذه الطبعة، و لكن في الطبعة القديمة و المرآة: الحسين بن سعيد و هو الصحيح لما ذكرناه، و لموافقته لما في التهذيب: الجزء 1، باب حكم الحيض و الاستحاضة و النفاس الحديث

و روى أيضا بإسناده عن علي بن مهزيار، عن الحسن بن سعيد، عن محمد بن الفضيل، الكافي: الجزء 2، كتاب الإيمان و الكفر 1، باب صفة النفاق و المنافق 168 الحديث

یا در مورد حریز که مفصل‌تر است آمده است:

اختلاف الكتب

روى الصدوق بإسناده عن حريز، عن أبي جعفر ع (على ما هو ظاهر الضمير في قوله و روى عنه حريز أنه قال إلخ).

الفقيه، الجزء 1، باب قضاء صلاة الليل، الحديث

و لكن الشيخ رواها بإسناده عن حريز، عن عيسى بن عبد الله القمي عن أبي عبد الله ع، التهذيب: الجزء 2، باب المواقيت، الحديث

روى الشيخ بإسناده عن حماد عن حريز، عن أبي جعفر ع، التهذيب: الجزء 2، باب أحكام السهو، الحديث 1440، و الإستبصار: الجزء 1، باب الشك في فريضة الغداة، الحديث، 1403، إلا أن فيه حريز عن زرارة عن أبي جعفر

و روى بسنده عن إسحاق بن جرير، عن حريز، عن أبي عبد الله ع، التهذيب: الجزء 1، باب حكم الحيض و الاستحاضة و النفاس، الحديث

و لكن في الكافي، الجزء 3، كتاب الحيض 2، باب معرفة دم الحيض من دم الاستحاضة 10، الحديث 3، و الجزء 5 كتاب النكاح 3، باب السحق 188، الحديث 2، إسحاق بن جرير عن أبي عبد الله ع بلا واسطة و هو الصحيح، لعدم ثبوت رواية إسحاق بن جرير، عن حريز في شي‌ء من الروايات.

همانطور که می بینید ترتیب تفصیل طبقات مروی عنه و راوی رعایت شده است. البته گاهی هم رعایت نشده است.

در طبقات الحدیث جایی که صحیح است را ذکر کرده است و موارد بحث برانگیز در اختلاف الکتب ذکر کرده است. البته گاهی هم در همان طبقته فی الحدیث ذکر می‌کند.

در ادامه در چند صفحه بعد آمده است:

و وقع به‌عنوان حريز بن عبد الله في أسناد جملة من الروايات تبلغ مائة و واحدا و ثلاثين موردا.

فقد روى عن أبي عبد الله ع و عن أبي بصير و بحر السقاء و بريد و بريد بن معاوية العجلي و بريد العجلي و زرارة و زرارة بن أعين و الفضيل و الفضيل بن يسار و محمد بن مسلم.

و روى عنه، جميل و حماد بن عيسى و حماد بن عيسى الجهني و عبد الله بن بحر و عبد الله بن مسكان و عثمان بن عيسى و علي بن رئاب و القاسم بن محمد الجوهري و محمد بن عمارة و منصور و ياسين الضرير.

اختلاف الكتب

روى الصدوق بإسناده عن محمد بن القاسم الجوهري، عن أبيه، عن حريز بن عبد الله، عن أبي عبد الله ع، الفقيه، الجزء 4، باب ميراث مولود يولد و له رأسان، الحديث

و لكن في الكافي الجزء 7، كتاب المواريث 2، باب آخر منه 54 الحديث 1، و التهذيب، الجزء 9، باب ميراث الخنثى، الحديث، 1278 القاسم بن محمد الجوهري بدل محمد بن القاسم الجوهري، عن أبيه، و في الطبعة القديمة من التهذيب محمد بن القاسم الجوهري، عن حريز بن عبد الله.

روى الشيخ بسنده عن الحسين بن سعيد، عن حماد، عن حريز بن عبد الله عن أبي عبد الله ع، التهذيب، الجزء 5، باب الطواف الحديث، 403، و الإستبصار، الجزء 2، باب المريض يطاف به أو يطاف عنه، الحديث 779، إلا أن فيه، الحسين بن سعيد، عن حريز بن عبد الله بلا واسطة، و الصحيح ما في التهذيب، فإن الشيخ رواها بعينها

گاهی محقق خویی خودش تمییز مشترکات می‌دهد ولی غالباً این کار را نمی‌کند ولی مواد خامش برای استنباط خودمان در این کتاب فراهم است.

گاهی اوقات که تمییز مشترکاتش خیلی واضح بوده است را جدا کرده است. مثلاً حماد – حماد بن عیسی – حماد بن عثمان را جداگانه ذکر کرده است و حماد خالی مردد بین این دو نفر است. این‌ها را جداکرده است. اما مثل محمد بن یحیی. دو عنوان دارد که یکی شیخ کلینی است و یکی که شیخ کلینی نیست. این‌ها را دو عنوان کرده است زیرا دو نفر هستند.

یا علی ابن ابراهیم را چند عنوان داده است که یکی شیخ کلینی بوده است و سایرین معروف نیستند.

محمد بن مسلم هم یک معروف و چند غیر معروف دارد که این‌ها را ایشان جدا کرده است. لذا برای مراجعه به این کتاب یکی دو نفر پس و پیشش را هم باید ببینیم.

اواخر کتاب ناقص در آمده است. مثلاً جلد 23 آخرین راوی السکونی است که خیلی آدرس ها را نداده است. ظاهراً صدام ممانعت هایی برای چاپ بوجود آورده است و ایشان فقط درانتهای کار تلاش داشته است که کار تمام شود. جلد آخر مخصوصاً نواقص بسیاری دارد و آدرس هایش را ذکر نکرده است.

معجم الرجال از رجال نجاشی و رجال و فهرست شیخ و کشی و ... نقل می‌کند. لکن در کتب متاخرین مثل خلاصه علامه یا ابن داوود یا ابن شهرآشوب یا امل الآمل یا تذکره المتعلمین شیخ حر اگر ترجمه‌ای باشد آن را هم ذکر می‌کند. برخی از این ترجمه‌ها علماء هستند و راویان حدیث نیستند.

همه روات موجود در کتب اربعه در این کتاب آمده است. راویان موجود در سایر کتب به‌صورت اتفاقی در این کتاب است. راویان کامل الزیارات و تفسیر قمی را هم کامل آورده است به دلیل مبنای ایشان. البته ایشان از مبنایشان در کامل الزیارات برگشته‌اند.


[1] وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَال‌.
[2] رَوَى حَمَّادُ بْنُ عِيسَى عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ‌.
[3] وَ رَوَى حَرِيزٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَال‌….
[4] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال‌.
[5] الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌.
[6] ترتیب زمانی.
[7] معجم‌رجال‌الحديث ج: 4 ص: 348.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo