< فهرست دروس

درس رجال استاد سیدجواد شبیری

جلسه58

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتیم از غیر از علی بن ابراهیم نیز در این کتاب مطلب زیاد نقل شده است. از طرف دیگر همه منقولات تفسیر علی بن ابراهیم در این کتاب نیامده است. یعنی رابطه‌این کتاب با تفسیر علی بن ابراهیم عموم و خصوص من وجه است. البته عمده مطالب این کتاب مربوط به تفسیر علی بن ابراهیم است و عمده مطالب آن تفسیر را هم نقل کرده است. مؤلف این کتاب احتمالاً ابوالحسن علی بن ابی سهل که همان علی بن حاتم قزوینی است می‌باشد.

سؤال: آیا اگر در این تفسیر گفته شود قال علی بن ابراهیم آیا می‌توان به آن اعتماد کرد؟ گفتیم ظاهراً مشکل است بتوان به آن اعتماد کرد زیرا با منقولات کتاب تاویل الآیات از تفسیر علی بن ابراهیم تفاوت‌های زیادی دارد و به نظر می‌رسد آن کتاب نسخه بهتری را در دست داشته است و منقولات آن کتاب قوی تر بوده‌اند.

احتمال هم دادیم که به احتمال قوی علی بن ابراهیم بیش از یک بار این تفسیر را املا کرده است و این اختلافات ناشی از تعدد املاء با اتکاء به حفظ است زیرا علی بن ابراهیم نابینا بوده است.

بحث اصلی:

سؤال: آیا یکی از توثیقات عامه وقوع در اسناد علی بن ابراهیم است یا خیر؟ در مقدمه این کتاب عبارتی است. باید بررسی شود گوینده این عبارت علی بن ابراهیم است یا علی بن حاتم؟ اگر گفتیم علی بن حاتم است، آیا این جمله او برای ما حجت خواهد بود؟ یا اگر گفتیم علی بن ابراهیم است آیا آن مواردی که احراز شود روایات علی بن ابراهیم است آیا آن جمله در حق آن روایات برای ما حجت است یا خیر؟ گذشته از این مطالب اصلاً معنای آن مقدمه چیست و چه دلالتی دارد؟

مقدمه تفسیر قمی. ایشان ابتدا مقدمه مفصلی در توضیح قرآن و تاکید بر اینکه قرآن و اهل‌بیت ثقلان هستند و باید هر دو مورد اعتماد باشند و در اهمیت قرآن کلام را بسط داده است. بعدازآن ایشان می فرمایند:

ففرض الله عز و جل على نبيه ص أن يبين للناس ما في القرآن من الأحكام و القوانين- و الفرائض و السنن- و فرض على الناس التفقه و التعليم- و العمل بما فيه حتى لا يسع أحدا جهله و لا يعذر في تركه- و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهي إلينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم- و أوجب ولايتهم و لا يقبل عمل إلا بهم-

محقق خویی در مقدمه معجم رجال الحدیث نقل می‌کند که صاحب وسائل شهادت داده است که علی بن ابراهیم فرموده است که همه روات این تفسیر از ثقات هستند. سپس محقق خویی بیان صاحب وسایل را می پذیرند و در مقام تعلیل می‌نویسد:

أقول: إن ما استفاده قدس سره في محله، فإن علي بن إبراهيم يريد بما ذكره إثبات صحة تفسيره، و أن رواياته ثابتة و صادرة من المعصومين ع و أنها انتهت إليه بوساطة المشايخ و الثقات من الشيعة.

و على ذلك فلا موجب لتخصيص التوثيق بمشايخه الذين يروي عنهم علي بن إبراهيم بلا واسطة كما زعمه بعضهم.

علی بن ابراهیم در مقام تائید اعتبار کتابش است. لذا بنا براین دارد که بگوید همه راویان موجود در اسناد کتاب ثقه هستند. البته کلمه ای که دلالت بر جمیع افراد سند باشد وجود ندارد لکن قرینه مقامیه (مقام بیان اعتبار کتاب) دلالت دارد بر این‌که همه افراد اسناد ثقه هستند.

البته اگر ما باشیم و این عبارت استفاده این مطلبی که محقق خویی فرموده اند مشکل است. علی بن ابراهیم در مقام بیان این نیست که این تفسیر معتبر است یا نه. بلکه علی بن ابراهیم تاکید دارد که این تفسیر از جانب اهل‌بیت رسیده است. حدیث ثقلین را نقل می‌کند و تاکید می‌کند که از طریق اهل‌بیت باید قرآن را بشناسیم. در ادامه عبارتی که از مقدمه نقل کردیم روایات و مطالبی را نقل می‌کند که تاکید می‌کند ائمه باید تفسیر قرآن را بیان کنند نه قتاده و ابن عباس و... . لذا این جمله که از ثقات گرفته‌شده است یک جمله معترضه است که بگوید این روایات اهل‌بیت از طریق مشایخ ثقات ما به ما رسیده اند. تاکید بر این است که سبک این تفسیر بررسی روایات است نه پرداختن به اقوال سایر مفسرین. این‌که می‌گوید ثقات این روایات را به من گفته‌اند یک اعتبار اجمالی و فی الجمله برای کتاب ایجاد می‌کند ولی در مقام بیان اعتبار بالجمله روایات کتاب نیست. لذا مراد یا این است که مشایخ مستقیم علی بن ابراهیم ثقه هستند. یا مراد این است که کسانی که روایات از کتب ایشان نقل شده است ثقه هستند. مؤلفین مصادر کتاب ثقه هستند. لذا در مقام بیان وثاقت مؤلفین مصادر کتاب خود است. ما این احتمال را در مورد کامل الزیارات بیشتر تاکید داریم.

(خلاصه اینکه نمی‌خواهد بگوید تک‌تک مطالب این کتاب از ائمه و توسط سلسله ثقات به ما رسیده بلکه دارد به صورت کلی روش تفسیرش را را بیان می‌کند و اینکه به طور کلی تکیه به روایات دارد و نه تفسیر دیگران.)

آیت‌الله سبحانی می فرمایند مراد از ثقاتنا به قرینه مشایخنا، مشایخ بلاواسطه هستند. لکن این مطلب صحیح نیست. مشایخنا گاهی به استاد بی واسطه گفته می‌شود و گاهی به سلسله اساتید گفته می‌شود. مثلاً شیخ انصاری می‌گوید شیخنا البهائی. منظور از ضمیر «نا» در مشایخنا اگر من و همراهانم باشد مراد استاد بی واسطه است و اگر مراد طایفه شیعه باشد مراد هر عالمی از علماء شیعه خواهد بود. همانطور که ثقاتنا نیز همین دو استعمال در موردش کاربرد دارد.

با نگاه به اسناد کتاب هم می فهمیم که مراد همه افراد موجود در اسناد نمی‌تواند باشد. زیرا برخی از افراد موجود در اسناد معروف به عدم وثاقت هستند. از عامه مطلب نقل می‌کند. از غیر موثقین نیز روایت نقل می‌کند. لکن اکثر روات از ثقات هستند. لذا همه مشایخ را نمی‌توان توثیق کرد. اگر مؤلف کتاب علی بن حاتم باشد، مشایخ مستقیم را هم نمی‌شود توثیق کرد زیرا در مورد او گفته‌شده است یروی عن الضعفاء. اگر علی بن ابراهیم باشد مشکل علی بن حاتم را ندارد ولی با توجه به مجموع مطالبی که گفتیم نمی‌توان به آن هم اعتماد لازم را داشته باشیم. البته یروی عن الضعفاء منظور این است که لاقید است و از هر کسی مطلب را نقل می‌کند. نه اینکه در تشخیص وثاقت افراد مشکل دارد. لذا اگر گفت از ثقات نقل می کنم می‌توان به او اعتماد کرد و در تشخیص وثاقت افراد مورد اعتماد است و خودش هم راستگو است.

لذا با توجه به وجود احتمالات مختلف در عبارت مقدمه و عدم ترجیح برخی احتمالات بر دیگر احتمالات، نمی‌توان از آن استفاده رجالی برد. (چرا که معلوم نیست این شهادت در مقدمه را علی بن ابراهیم گفته یا کس دیگر لذا معلوم نیست که ناظر به کدام دسته از روایات کتاب موجود است)

جمع بندی اینکه استظهار کردیم این کتاب نوشته علی بن حاتم قزوینی است و به منقولات آن نیز نمی‌توان اعتماد کامل کرد و فایده رجالی هم ندارد.

 

0.1- مشایخ کامل الزیارات

برخی گفته‌اند کامل الزیارات نیز توثیق عام دارد. در کامل الزیارات آمده است:

و لم أخرج فيه حديثا روي عن غيرهم إذا[1] كان فيما روينا عنهم من حديثهم ص- كفاية عن حديث غيرهم و قد علمنا أنا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى و لا في غيره لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته و لا أخرجت فيه حديثا روي عن الشذاذ من الرجال يؤثر ذلك عنهم عن المذكورين غير المعروفين بالرواية المشهورين بالحديث و العلم

این عبارت ابهاماتی دارد ولی ظاهراً می‌خواهد بگوید از راویان شاذ روایت نقل نمی کنم بلکه همه روایات را از راویان مشهور و ثقه نقل می کنم.

محقق خویی ابتدائاً می گفت این عبارت دلالت دارد که همه راویان کتاب ثقه هستند. لکن در اواخر از این مبنا برگشتند و در الحاقیه جلد آخر معجم رجال فرمودند در کامل الزیارات روایاتی وجود دارد که از افراد مشهور به ضعف نقل شده است لذا نمی‌توان گفت همه راویان این کتاب ثقه هستند بلکه فقط مشایخ بلاواسطه او ثقه هستند.

اما خودمان عبارت را بررسی کنیم. من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته. أصحابنا بدون رحمه الله شامل فطحیه و واقفی هم می‌شود ولی أصحابنا رحمهم الله برحمته فقط شامل امامیه اثنی عشر می‌شود. از عبارت بعدی استفاده می‌شود که مشهور به روایت و علم هستند.

لکن افراد غیر امامی (واقفی و فطحیه) معروف به غیر امامی بودن و افراد غیر مشهور در اسناد فراوان وجود دارد. لذا آن احتمالی که ابتدائاً محقق خویی می‌دادند موردقبول نیست همانطور که خود ایشان نیز رجوع کردند. لکن ایشان امر را دایر بین دو احتمال می دیدند: یا همه مشایخ یا فقط مشایخ بلاواسطه ثقه هستند. لذا با نفی یک احتمال دیگری ثابت می‌شد. لکن ما می‌گوییم امر دایر بین سه احتمال است و با نفی یکی هیچ‌کدام از دوتای دیگر ثابت نمی‌شود. احتمال سوم این است که مصنفین کتبی که مصدر این کتاب هستند ثقه هستند. این احتمال سوم اتفاقاً برای ما قوی تر است. وقتی به اسناد این کتاب نگاه می‌کنیم می‌بینیم اسناد کتاب خاص است. ظاهراً از حدود 20 کتاب روایات را اخذ کرده است. مثلاً یک کتاب، کتاب حسن بن محبوب است. سندی است که مکررا تکرار شده است و ابن قولویه سند از آن بهتر هم دارد ولی این سند کوتاه تر و عالی تر است. لذا همین سند را تکرار می‌کند. سند عالی در صورت اسناد به کتاب و وجود طریق معتبر مقبول است. لذا با بررسی دقیق تر کتاب احتمالی که بیشتر تقویت می‌شود این است که روایات را از کتب معتبر اخذ کرده است و عبارت مقدمه را بر همین معنا حمل می‌کنیم. لذا معنای این جمله مقدمه مثل همان مطلبی است که صدوق در مقدمه فقیه آورده است که همه روایات را از کتب معروفه و مشهوره اخذ می کنم. لذا کامل الزیارات نیز برای ما هیچ فایده رجالی نخواهد داشت.

0.1.0.1- تمرین

از جلد 4 کافی از اول روایات همه روایات را بررسی سندی کنید و همه نکات را پیاده کنید. تحویل و تعلیق و وثاقت راویان. تحریفات سندی را هم بررسی کنید.


[1] اذ کان باشد بهتر است و به عبارت بیشتر می خورد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo