< فهرست دروس

درس رجال استاد سیدجواد شبیری

جلسه92

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال به روش حساب احتمالات و پاسخ آن

شیخ در مورد این سه نفر فرموده است که مشایخ ایشان ثقه هستند. به این نتیجه رسیدیم که موارد نقل از ضعفا خیلی کم است و این شهادت شیخ موردقبول است. مشایخشان ثقه هستند و مرسلاتشان حجت. یک اشکالی وجود دارد بر حسب حساب و احتمالات:

شما رابطه افراد توثیق شده و توثیق نشده را باهم سنجیدید و گفتید که مشایخ توثیق شده او 400 تا و توثیق نشده ها 5 تا است مثلاً. این تعداد را ار کجا به دست آوردید؟ از روایاتی که به دست ما رسیده است به دست آورده اید. اما آیا همه مشایخ ایشان و روایات ایشان منحصر در همین روایاتی است که به دست ما رسیده است یاخیر؟ شاید این مرسلاتی که در دست ما است از مشایخی باشند که به دست ما نرسیده اند و ضعیف هستند. این دیگر قابل محاسبه نیست.

شهید صدر در این بحث فرموده اند بعید است مشایخ دیگری باشد که به دست ما نرسیده است.

ما در پاسخ به شهید صدر می‌گوییم خیلی مستبعد نیست که برخی مشایخ به دست ما نرسیده باشند. زیرا برخی کتب روایی از دست رفته است. شاید خیلی از روایاتی که در کتب از بین رفته وجود داشته‌اند در کتب امروزی هستند ولی اسناد آن کتب با این روایات تفاوت‌های زیادی دارد. زیرا ما می‌بینیم که یک روایت در کتب مختلف با اسناد مختلف وجود دارد. محقق خویی مشایخ ابن ابی عمیر را از معجم الرجال استخراج کرده است. این مشایخ در کتب اربعه هستند ولی وقتی مشایخ غیر کتب اربعه را اضافه می‌کنیم می‌بینیم مشایخ ایشان بسیار بیشتر می‌شود.

در فهارس نسبت کتب موجود به کتب مفقود بسیار ناچیز است. بسیاری از کتب از بین رفته اند. کتب موجود هم اگر همه روایات کتب قبلی را آورده اند ولی همه اسناد را نیاورده اند. مثلاً با مقایسه محاسن و کافی یا بصائر الدرجات می‌بینیم در محاسن مثلاً 5 سند است که کافی فقط یک سند را نقل کرده است.

نکته دیگر اینکه رابطه اسناد و کتب رجال عموم و خصوص من وجه است و قدر مشترک نسبت به وجه افتراق خیلی کمتر است. یعنی بسیاری از افراد در اسناد کتب حدیثی هستند که در کتب رجالی هیچ نامی از آنها نیست. اگر کسانی در طبقه مشایخ ابن ابی عمیر و ... و در مکان زندگی این بزرگواران افرادی هستند که ثقه هم بوده‌اند، خیلی بعید است ایشان از این بزرگواران روایت نکرده باشند. حال آنکه روایتی از اینان توسط این سه نفر به دست ما نرسیده است.

احمد بن محمد بن عیسی الاشعری می‌گوید:

احمد بن محمد بن عيسى قال خرجت إلى الكوفة في طلب الحديث فلقيت بها الحسن بن علي الوشاء فسألته أن يخرج لي (إلي) كتاب العلاء بن رزين القلاء و أبان بن عثمان الأحمر فأخرجهما إلي فقلت له: أحب أن تجيزهما لي فقال لي: يا رحمك الله و ما عجلتك اذهب فاكتبهما و اسمع من بعد فقلت: لا آمن الحدثان فقال لو علمت أن هذا الحديث يكون له هذا الطلب لاستكثرت منه فإني أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كل يقول حدثني جعفر بن محمد و كان هذا الشيخ عينا من عيون هذه الطائفة.

وشاء می‌گوید نهصد شیخ در مسجد کوفه بوده است که روایت از امام صادق نقل می‌کرده‌اند. طبقه ابن ابی عمیر با وشاء تقریبا یکی است. در آن زمان در یک مسجد فقط نهصد شیخ بوده است. مشایخی که به دست ما نرسیده اند بعید نیست. کافی شاید از 120 کتاب روایات نقل کرده است و تعداد کتبی که در رجال نجاشی و فهرست شیخ ذکر کرده‌اند بیش از چند هزار کتاب است.

بنابراین مشایخ ابن ابی عمیر که به دست ما نرسیده است شاید کم هم نباشند ولی این مشایخ قاعدتا باید ثقه باشند. چرا که گفتیم بعید است این تعداد مشایخ زیاد که «ثقه» هم هستند بوده باشند و ابن ابی عمیر از این‌ها نقل نکرده باشد. یعنی تعداد مشایخ ثقه بیشتر باید باشند و درنتیجه با اضافه کردن این مشایخ مفقود احتمال ضعف این مرسلات کمتر می‌شود.

حاج آقای ما می فرمودند روش بررسی احتمالات این طور نیست. برخی مشایخ موجود ثقه هستند و برخی مشایخ موجود ضعیف هستند. در مورد مشایخ مفقود سه احتمال وجود دارد: نسبت مشایخ ضعیف به ثقه در میان مفقودین مثل نسبتشان در میان موجودین باشد. احتمال دارد بیشتر و احتمال دارد کمتر باشد. این احتمالات سه‌گانه هم مساوی هستند.

به بیان دیگر در آمار گیری و بررسی های استقرائی نمونه گیری می‌کنند و اگر در نمونه های مختلف نتیجه یکسان باشد احتمال اینکه این تساوی نتایج تصادفی باشد کم است و لذا مورد اعتماد قرار می‌گیرد. لکن می‌توان گفت کتب موجود کتبی هستند که علما در این کتب روایات را انتخاب کرده‌اند و روایات ضعیف را حذف و روایات صحیح را نگه داشته‌اند. لذا روایات ضعیفشان کم شاید نباشد. البته ما با مقایسه بصائر و کافی گفتیم که کافی روایات با متن بهتر را روایت کرده است. روایات مختلف با اسناد مختلف رسیده است و همه یک مضمون را بیان کرده‌اند. کافی مطمئن به صدور شده است و روایتی که از همه متن واضح تری دارد را نقل کرده است. ولو سندش بهتر از بقیه نباشد. بله افراد کذاب و وضاع حدیث را نوعا حذف کرده‌اند. پس ملاک انتخاب متن بهتر بوده و نه سند بهتر.

بنابراین مشایخ کلینی که به دست ما نرسیده است احتمالا نسبت موجود را تغییر نمی‌دهند.

پس هرچند احتمال وجود مشایخ مفقود هست ولی ازآنجاکه ما این نسبت و آمار را از تعداد زیادی روایت به دست آورده ایم، این نسبت قابل‌اعتماد است. بله اگر نسبت را از تعداد کمی به دست آورده بودیم، قابل‌اعتماد نبود. مضافا بر اینکه استظهار ما این است که آن مشایخ مفقود هم بیشتر ثقه بوده‌اند و لذا این مسئله نه تنها به این نسبت ضربه نمی‌زند بلکه احتمال ضعیف بودن مرسل عنه را کمتر هم می‌کند.

اعتبار وثاقت تعبیر جماعة

تا اینجا فرض این بود که مرسل عنه یک نفر باشد، حالا اگر مرسل عنه چند نفر بود. مثلاً گفته‌اند جماعه من أصحابنا یا رهط و... . این را چگونه محاسبه کنیم؟ شهید صدر این بحث را مطرح کرده‌اند. ایشان گفته‌اند مشایخ معلوم الضعف ایشان مثلاً یک چهلم است. اولین نفر که ضعیف باشد یک چهلم است و نفر دوم هم یک چهلم و نفر سوم هم یک چهلم است. بنابراین اگر این روایت بخواهد ضعیف باشد چون باید هر سه نفر باهم ضعیف باشند، یک بر هزار و ششصد احتمال دارد که روایت ضعیف باشد که بسیار کم است. شهید صدر این بحث را در مورد یونس بن عبدالرحمن هم کرده است. ایشان هم مرسلات زیادی دارد که نوعا می‌گوید عن جماعه من أصحابنا. ایشان می فرمایند یونس 70 شیخ دارد. از این 70 تا حدود 45 شیخ اثبات شده است ثقه هستند و موارد مشکوک را هم باید ملحق به ضعیف کنیم. بخلاف ابن ابی عمیر که موارد مشکوک در او ملحق به ثقات است. یک سوم از مشایخ یونس ضعیف هستند. یک سوم احتمال زیادی است که عقلا اعتنا می‌کنند. ولی جماعه من أصحابنا اگر چهار نفر باشند یک هشتاد و یکم می‌شود و اگر سه نفر باشند یک بیست و هفتم می‌شود. یک هشتاد و یکم یعنی 1.5% که خیلی کم است و عقلا به این احتمال اعتنا نمی‌کنند.

ما گفتیم حداقل سه نفر است اما ممکن است بیش از سه نفر هم می‌توانند باشند. برخی موارد سه نفر بوده است و برخی موارد 4 نفر و برخی موارد 5 نفر است. معدلش شاید همان 4 نفر باشد.

برخی نکات در مورد کلام شهید صدر:

محاسبات باید مقداری تغییر کند هرچند نتیجه خیلی تغییر نمی‌کند. اگر در یک کیسه 6 کارت باشد و در این کارت ها از 1 تا 6 نوشته‌شده است. احتمال اینکه کارت زوج باشد یک دوم است. کارت دوم چقدر احتمال زوج بودن دارد؟ دو پنجم. کارت سوم یک چهارم و کارت بعدی صفر است. البته به شرطی که کارت بیرون آمده در هر مورد زوج باشد. علت هم این است که احتمال هرکدام از دیگری جدا است. لذا جماعه من أصحابنا نفر اول 20 شصتم است و نفر بعدی 19 پنجاه و نهم و نفر بعدی 18 پنجاه و هشتم و بعدی 17 پنجاه و هفتم است. هر چه جلوتر می‌رویم احتمال ضعف کمتر می‌شود.

البته تعداد مشایخ را نباید در نظر گرفته بلکه تعداد روایت را باید در نظر گرفت. نه نه اشتباه کردم. باید تعداد مشایخ را در نظر بگیریم.[1]

اینکه ایشان گفته‌اند یونس 70 شیخ دارد. احتمالا از رساله إفاضة القدير في أحكام العصير‌شیخ الشریعه اصفهانی که در حرمت عصیر است این تعداد را گرفته اند. حاج آقای ما گفته است کسی نقل کرده است که مشایخ یونس را شیخ الشریعه 30 عدد نقل کرده است. ما بررسی کردیم دیدیم مشایخ یونس به 30 عدد هم نمی‌رسد. به خود این رساله مراجعه کردم دیدم ایشان 70 شیخ گفته است. بسیار تعجب کردم. به دفاتر خودم مجددا مراجعه کردم دیدم مشایخ ایشان 230 تا است نه 30 تا! یعنی مشایخ ایشان 230 تا است و این 70 را از شیخ الشریعه گرفته است که اشتباه است. با مراجعه به مصادر بیشتر تعداد مشایخ بیشتری از یونس برای حاج آقا ثابت شده.

ما در محاسبه‌حساب احتمالات باید احتمالات را مستقل از هم محاسبه کنیم. در همان مثال کارت های 6 گانه احتمال زوج یا فرد بودن هر کارت مستقل از دیگری است. لکن در مسئله محل بحث ما برخی جهات وجود دارد که باعث می‌شود این احتمالات مستقل از هم نباشند. مثلاً نفر اول ممکن است ضعیف باشد و با این فرض ضعف دومی هم محتمل است. در این فرض احتمال ضعف بعدی یک بیست و هفتم می‌شود. تعداد که بالاتر برود یک احتمال دیگری تقویت می‌شود که اگر سه نفر پشت سر هم ضعیف باشند احتمال توطئه تقویت می‌شود. نفر چهارم به احتمال قوی تر باید ضعیف باشد. یعنی اگر سه نفر اول ضعیف باشند احتمال توطئه تقویت می‌شود و احتمال ضعف چهارمی بیش از حد معمول است. یعنی هرچه تعداد ضعفا بیشتر شود احتمال توطئه بیشتر می‌شود و احتمال ضعیف بودن نفر بعدی تقویت می‌شود و در نفر ششم و هفتم شاید 90% احتمال داشته باشد ضعیف باشد نه 20%.

مطلب دیگر اینکه وقتی ابن ابی عمیر می‌گوید جماعه من أصحابنا این مطلب را از امام صادق نقل کرده‌اند آیا این افراد جداگانه به خدمت امام رسیده اند و امام این حرف را تکرار کرده است یا اینکه گروهی به خدمت امام رسیده اند و امام یک بار گفته است و این پنج نفر باهم شنیده اند؟ بیشتر احتمال دارد باهم یکجا شنیده باشند. مخصوصا اگر روایت طولانی باشد یا قلت و ان قلت های زیادی بین راوی و امام داشته باشد. افرادی که باهم بوده‌اند باهم سنخیت دارند. این سنخیت باعث می‌شود که اگر نفر اول ضعیف باشد احتمالا باقی افراد هم ضعیف هستند و ثقات با ضعفا دمخور نمی‌شدند. صفوان و بزنطی باهم می رفتند و یونس بن ظبیان با ضعفا می رفته است. لذا این گروهی که روایت را نقل کرده است باهم مرتبط هستند.[2]

البته بالوجدان اگر یک بزرگی بگوید جماعتی این حرف را زده است عرفا این به ذهن می‌آید که حتماً در این جماعت ثقه هم موجود است.

احتمال توطئه که گفتیم تقویت می‌شود به دلیل این است که فرض نادر و غیر معمول است و اگر یک فرض نادر واقع شود عرفا این به ذهن می‌آید که یک عامل خارجی در کار بوده است که این فرض نادر حاصل شده است.

نکته:

احتمال رفیق بودن گروهی که روایت را نقل کرده‌اند فقط در نقل شفاهی وجود دارد. لکن اگر نقل کتبی باشد یا اجازه ای باشد، مثل موردی که کلینی می‌گوید عده من أصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی. این جماعت طریق اجازه ای کلینی است نه اینکه این جماعت همگی رفته اند از احمد بن محمد بن عیسی جداگانه این روایت را شنیده اند. یعنی روایت یکبار ادا شده است و چندین بار اجازه داده‌شده است.

اعتبار وثاقت «جماعه من أصحابنا»

نکته:

وقتی کلینی تعبیر می‌کند «جماعه من أصحابنا»، برای اثبات وثاقت این جماعت چند روش وجود دارد:

روش اول: احتمال عدم وثاقت این شیخ اول ضعیف است و احتمال عدم وثاقت مشایخ بعدی در این احتمال ضرب می‌شود و مجموع بسیار کم می‌شود.

روش دوم: مطابقت این خبر با واقعه را توجه می‌کنیم. نفر اول چه ضعیف باشد و چه غیر ضعیف احتمال مطابقت با واقع دارد. هرچه ضعیف‌تر باشد احتمال تطابق با واقع کمتر است. مثلاً 20% احتمال مخالفت با واقع داشته است. احتمال اینکه خبر اول با اخبار نفر دوم مطابق واقع نباشد 20%×20% است. که می‌شود یک چهارصدم! نفر سوم به همین ترتیب.[3]

روش سوم: ما احد الامرین را لازم بدانیم. یا باید راوی ثقه باشد و یا خبر مطابق واقع. و احتمال اینکه این خبر نه از طرق ثقات رسیده باشد و نه مطابق واقع باشد بسیار کمتر است. مرحوم شیخ در بحث انسداد گفته‌اند برای دلیل انسداد یا باید ظن به واقع داشته باشیم و یا ظن به طریق داشته باشیم. همین حرف را ما در اینجا بیان کردیم.

روش چهارم: تعبیر جماعه یا غیر واحد یا رهط برای چه بیان شده است؟ چرا تعبیر مبهم آمده است؟ آیا اینان را نمی شناختند؟ جواب این است که این جماعت را می شناختند و از بس زیاد و مورد اعتماد و ثقه بوده‌اند گفته‌شده است جماعه یا غیر واحد من أصحابنا. تعبیر غیر واحد من أصحابنا ظهور بیشتری در این مطلب دارد.

جمع بندی این‌که تعبیر جماعه من أصحابنا مورد اعتماد است و عقلا با این تعبیر اطمینان حاصل می‌کنند.

 


[1] چرا؟.
[2] به نظر می رسد با در نظر گرفتن این نکته باید احتمال ضعف را در جماعه و رجل یکسان بدانیم. زیرا احتمال اینکه نفر اول ضعیف باشد با احتمال اینکه آن یک نفر ضعیف باشد یکسان است و در جماعه نفرات بعدی همان احتمال نفر اول را تقویت می کنند نه اینکه احتمال ضعف را تا بیش از احتمال نفر اول ارتقا بدهند. فافهم و اغتنم (المقرر عفی عنه).
[3] این همان روش اول است با بیان دیگر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo