< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1400/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: وجه سوم در حجیت شهادة عدلین بنای عقلاست

 

1- وجه سوم در حجیت شهادة العدلین؛ بنای عقلا

آقای حکیم:

برحسب بنای عقلا اخبار ثقه در اثبات اشیا کافی است و بینه از این جهت که مندرج در خبر ثقه است در نظر عقلا حجیت دارد.

اشکال

آقای حکیم:

برای حجیت شهادت العدلین به روایت مسعده تمسک کرده ایم. در کنار استدلال به روایت مسعده دیگر نمی توان به بنای عقلا برای اثبات حجیت شهادت العدلین استدلال کرد. در ذیل روایت مسعده فرموده اند:

وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلى‌ هذَا حَتّى‌ يَسْتَبِينَ‌ لَكَ‌ غَيْرُ ذلِكَ، أَوْ تَقُومَ‌ بِهِ الْبَيِّنَة

در این روایت مثبت موضوعات منحصر در بینه و علم شده است و لازمه آن عدم حجیت خبر ثقه در موضوعات است.

لذا اگر این خبر حجت باشد بواسطه استثنایی که در روایت وجود دارد و حصر را می رساند، این روایت رادع از سیره می شود.

در استدلال به سیره عقلا حجیت بینه از این باب بود که مشتمل بر خبر ثقه است و عقلا به خبر ثقه اعتماد می کنند. اگر سیره عقلا در حجیت خبر ثقه در موضوعات به نحو عام باشد روایت مسعده رادع این بنای عقلا در موضوعات می شود.

در نتیجه بین روایت مسعده و بنای عقلا در حجیت شهادت العدلین جمع نمی شود.

نعم لو تمَّ‌ الاستدلال على العموم برواية مسعدة كان - بمقتضى الاستثناء الموجب للحصر - رادعاً عن البناء المذكور، كما تقدمت الإشارة الى ذلك في المباحث السابقة. و عليه فحجية البينة لا بد من الالتزام بها إما لرواية مسعدة أو لبناء العقلاء. نعم على الثاني لا تكون خصوصية للبينة بما هي بل بما أنها خبر ثقة. مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه: ۱۵۱

استاد

کلام آقای حکیم از دو جهت باید بررسی شود:

آیا روایت مسعده از حیث سند معتبر است یا بخاطر ضعف سندی نمی توان به آن استناد کرد؟

بر فرض صحت سند آیا مفاد روایت مسعده حصر مثبتات موضوعات در بینه و علم است یا خیر؟

با توجه به اینکه در بحث حجیت البینه دلیل منحصر در روایت مسعده نیست، در اینجا به این کلام آقای حکیم نمی پردازیم و آن را موکول می کنیم به عنوان سوم یعنی خبر عدل واحد.

2- تتمه؛ حجیت خبر حدسی عدلین

آیا شهادت العدلین مطلقا حجت است ولو اینکه خبر آنها مبتنی بر قواعد حدسیه باشد یا خصوص شهادت حسیه حجت است؟

جهت مشخص شدن پاسخ این سوال باید دلیل حجیت بینه را بررسی کنیم. در مجموع به سه دلیل برای حجیت شهادت العدلین استناد شده بود؛ دلیل لفظی، بنای عقلا و اجماع و تسالم اصحاب.

اگر دلیل، ادله ی لفظیه مانند صحیحه هشام بن حکم یا نصوص متفرقه ای که مرحوم حکیم بیان کرده بودند باشد، با توجه به اینکه در این ادله ی لفظیه بینه تطبیق شده است به شهادة العدلین، حجیت خبر این دو عادل اختصاص دارد به جایی که خبر عن حس باشد. زیرا عنوان شهادت در جایی صادق است که مخبِر واقعه را حس کرده باشد. مطلق علم به واقعه باعث نمی شود که به خبر شخص عنوان شهادت اطلاق شود. در خود عنوان شهادت حس و حضور در واقعه اخذ شده است.

بخاطر همین مساله در کتاب القضا بیان شده است دو نفر عادلی می توانند شهادت بدهند که واقعه را حس کرده باشند.

البته روایاتی نیز وجود دارد که دلالت بر همین مساله می کنند اما اشکال سندی دارند. این روایات در باب 20 از کتاب الشهادة آمده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِدْرِيسَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا تَشْهَدَنَ‌ بِشَهَادَةٍ حَتَّى تَعْرِفَهَا كَمَا تَعْرِفُ كَفَّكَ.

جَعْفَرُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُحَقِّقُ فِي الشَّرَائِعِ عَنِ النَّبِيِّ ص‌لوات الله علیه و آله وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الشَّهَادَةِ قَالَ هَلْ تَرَى الشَّمْسَ عَلَى‌ مِثْلِهَا فَاشْهَدْ أَوْ دَع‌

نتیجه اینکه طبق ادله ی لفظیه شهادت عدلین اختصاص دارد به شهادت عن حس.

اگر دلیل بر حجیت بینه بنای عقلا هم باشد(از باب خبر ثقه) باز به حسب بنای عقلا هم خبر حسی حجت است. بله اگر امر مورد اخبار از اموری باشد که احتیاج به حدس و خبرویت داشته باشد در آنجا عقلا قول خبره را حجت می دانند ، ولی در امور حسيه که مقدمات حسی برای احراز آن وجود دارد خبر حدسی حجيت ندارد ، خبرمستند به حس و مقدمات حسيه حجيت دارد ، البته همان طور که قبلا هم گفته ایم عقلا خبر محتمل الحدس و الحس را هم در جايی که اماره حدسی بودن وجود ندارد حجت می دانند .

اگر دلیل بر حجیت تسالم و اجماع اصحاب باشد، در این صورت نیز صرفا خبر حسی حجت است. زیرا اجماع و تسالم دلیل لبی هستند و باید به قدر متیقن آن اخذ کرد.

نتیجه اینکه اخبار العدلین در صورتی حجت است که مستند به حس باشد یا محتمل الحدس و الحس باشد و مظان حس نباشد.

3- بررسی جهت چهارم در مساله 1؛ مورد دوم کفایت اذان عدل واحد

مرحوم سید فرموده اند:

و كذا على أذان العارف العدل و أما كفاية شهادة العدل الواحد فمحل إشكال...

محقق نراقی در مستند فرموده است اعتماد به اذان عدل واحد مورد اختلاف است. اکثر فقها آن را قبول ندارند. البته مرحوم محقق در معتبر و مرحوم نراقی پدر در معتمد قائل شده اند که به اذان هم می توان اعتماد کرد.

در عروة نیز در ذیل این مساله کثیری از محشین عروه با مرحوم سید مخالفت کرده اند. مانند مرحوم نائینی، محقق عراقی، آقای بروجردی

برخی نیز اعتماد بر اذان را قبول کرده اند بلکه توسعه داده اند و فرمودند عدالت در آن شرط نیست و صرف وثاقت کافی است.

در این بحث دو مطلب باید بررسی شود:

         آیا اعتماد به اذان برای دخول وقت جایز است؟

         اگر گفتیم اذان مودن قابل اعتماد است، آیا عدالت در موذن شرط است یا به اذان ثقه هم می توان اعتماد کرد ولو عادل نباشد؟

3.0.0.1- بررسی مطلب اول

مرحوم محقق در معتبر دو دلیل برای کفایت اعتماد به اذان موذن بیان کرده اند. آقای حکیم در کنار این دو دلیل روایاتی را بیان می کنند که مفاد آن اعتماد به اذان موذن است.

وجه اولی که در کلام مرحوم محقق ذکر شده است:

لو سمع الأذان من ثقة يعلم منه الاستظهار قلّده، لقوله عليه السّلام «المؤذن مؤتمن... المعتبر في شرح المختصر، جلد: ۲، صفحه: ۶۳

در روایات از پیامبر صلوات الله علیه و آله که المؤذّن‌ مؤتمن.

از این فرمایش استفاده می شود به موذن در دخول وقت می توان اعتماد کرد.

وجه دوم:

لان الأذان مشروع للاعلام بالوقت فلو لم يجز تقليده لما حصل الغرض به. المعتبر في شرح المختصر، جلد: ۲، صفحه: ۶۳

مشروعیت اذان بخاطر اعلام به دخول وقت است. استحباب اذان اعلامی بخاطر این است که مردم با شنیدن این اذان نماز بخوانند. با توجه به اینکه در نوع موارد از این اذان علم پیدا نمی شود اگر اعتماد به قول موذن جایز نباشد این امر استحبابی به اذان لغو و بی فایده است.

آقای حکیم:

برای اعتماد به اذان موذن روایات متعددی داریم که اکثر آنها در باب 3 از ابواب اذان وسائل الشيعه نقل شده است. هر چند برخی از آنها مشکل سندی دارند اما روایاتی که از حیث سند معتبر هستند نیز دربین آنها وجود دارد.

روایت اول صحیحه ذریح محاربی: ( روایت 1 باب 3 از ابواب اذان و اقامه)

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ صَلِّ الْجُمُعَةَ بِأَذَانِ هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ أَشَدُّ شَيْ‌ءٍ مُوَاظَبَةً عَلَى‌ الْوَقْتِ‌.

روایت دوم؛

قَالَ: وَ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مُؤَذِّنَانِ أَحَدُهُمَا بِلَالٌ‌ وَ الْآخَرُ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ- وَ كَانَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ أَعْمَى وَ كَانَ يُؤَذِّنُ قَبْلَ الصُّبْحِ وَ كَانَ بِلَالٌ يُؤَذِّنُ بَعْدَ الصُّبْحِ فَقَالَ النَّبِيُّ صلوات الله علیه و آله إِنَّ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ‌ فَإِذَا سَمِعْتُمْ أَذَانَهُ فَكُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى تَسْمَعُوا أَذَانَ بِلَالٍ- فَغَيَّرَتِ الْعَامَّةُ هَذَا الْحَدِيثَ عَنْ جِهَتِهِ وَ قَالُوا إِنَّهُ ع قَالَ إِنَّ بِلَالًا يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ فَإِذَا سَمِعْتُمْ أَذَانَهُ فَكُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى تَسْمَعُوا أَذَانَ ابْنِ أُمِّ مَكْتُومٍ.

در این روایت حضرت علیه السلام اذان بلال را تنفیذ کرده اند و اذان ابن مکتوم را تخطئه کرده اند.

مورد این روایت صوم است. مرحوم حکیم در مورد اين روايت (که آن را بعنوان صحيحه معاوية بن وهب ذکر کرده اند) فرموده اند:

إنه و إن كان وارداً في الصوم إلا أن الظاهر منه أن أذان (بلال) حجة على دخول الوقت مطلقاً، . مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه: ۱۵۱

ولو مورد روایت صوم است ولی آنچه که از این روایت فهمیده می شود این است که اذان موذن حجت بر دخول وقت است و صوم خصوصیت ندارد. دخول وقت هم موضوع برای صوم است هم صلاة. مجرد اینکه مورد روایت صوم است موجب اختصاص نمی شود.

سپس در ادامه فرموده اند:

و لا سيما بملاحظة أنه وارد في مقام الردع عن أذان ابن أم مكتوم.

یعنی قبل از لاسیما نیز ما می توانیم از این روایت اطلاق گیری کنیم اما اگر این جهت را در نظر بگیریم که حضرت علیه السلام در مقام ردع اذان ابن ام مکتوم و تنفیذ اذان بلال هستند، در می بابیم آنچه که مورد نظر در روایت است همین است که اگر شخص در مقام اذان گفتن اهل رعایت باشد قول او حجت است مطلقا. به عبارت دیگر همین که در مقام ردع اذان ابن ام مکتوم هستند نشان می دهد که در مقام بیان من جمیع الجهات است نه فقط اینکه به لحاظ مورد خاص که صوم است در مقام بیان باشند. نفس مقام ردع نشان می دهد که در مقام بیان از جمیع الجهات است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo