< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1400/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: روایات دال بر حجیت اذان

 

1- روایات دال بر حجیت اذان

در جلسه قبل صحیحه معاویة بن وهب که در مورد اذان بلال بود را بیان کردیم.

روایات دیگری نیز غیر از صحیحه معاویة بن وهب وجود دارد که همین تفصیل بین اذان بلال و اذان ابن ام مکتوم.

مانند صحیحه حلبی:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ‌ الْخَيْطِ الْأَبْيَضِ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ- فَقَالَ بَيَاضُ النَّهَارِ مِنْ‌ سَوَادِ اللَّيْلِ‌ قَالَ وَ كَانَ بِلَالٌ يُؤَذِّنُ لِلنَّبِيِّ ص- وَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ وَ كَانَ أَعْمَى يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ وَ يُؤَذِّنُ بِلَالٌ حِينَ يَطْلُعُ الْفَجْرُ فَقَالَ النَّبِيُّ ص إِذَا سَمِعْتُمْ صَوْتَ بِلَالٍ- فَدَعُوا الطَّعَامَ وَ الشَّرَابَ فَقَدْ أَصْبَحْتُم‌

در همان باب 42 ح 3 روایت مرسلی با همین مفاد بیان شده است:

قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله يَقُولُ‌ إِنَّ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ فَإِذَا سَمِعْتُمْ أَذَانَهُ فَكُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى تَسْمَعُوا أَذَانَ بِلَال‌

ح4 باب 8 از ابواب اذان؛ معتبره زراره

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص‌ قَالَ: هَذَا ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ وَ هُوَ يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ فَإِذَا أَذَّنَ بِلَالٌ فَعِنْدَ ذَلِكَ فَأَمْسِكْ يَعْنِي فِي الصَّوْمِ.

برخی به این روایت اشکال سندی کرده اند زیرا موسی بن بکر توثیق ندارد. اما اشکال وارد نیست زیرا با قاعده توثیق معاریف می توان وی را توثیق کرد علاوه بر اينکه صفوان وبزنطی از او روايت کرده اند و قاعده توثيق مشائخ ثلاثه نيز بر او تطبيق می شود .

غیر از این دو دسته روایاتی که بیان شده دسته سومی نیز وجود دارد که از آنها تعبیر به مطلقات باب می کنیم. زیرا به نحو مطلق بیان شده است که به اذان موذن می توان اکتفا کرد برخلاف دو دسته ی اول که از جهاتی مقیدند. در جلسات بعد رابطه ی این روایات را تفصیلا بیان خواهیم کرد.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: الْمُؤَذِّنُ مُؤْتَمَنٌ وَ الْإِمَامُ‌ ضَامِنٌ‌.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْقَسْرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخَافُ أَنْ نُصَلِّيَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ فَقَالَ إِنَّمَا ذَلِكَ‌ عَلَى الْمُؤَذِّنِينَ.

همچنین روایت سعید اعرج از تفسیر عیاشی که البته این نیز مانند دو مورد گذشته مشکل سندی دارد:

مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ هُوَ مُغْضَبٌ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَقُولُ تُصَلُّونَ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ قَالَ وَ هُمْ سُكُوتٌ قَالَ فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَا نُصَلِّي حَتَّى يُؤَذِّنَ مُؤَذِّنُ مَكَّةَ قَالَ فَلَا بَأْسَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا أَذَّنَ فَقَدْ زَالَتِ الشَّمْسُ الْحَدِيثَ.

از این روایت استفاده می شود که با اتکا به اذان موذن می توان نماز خواند.

این روایات مطلق است ودلالت می کند بر جواز اعتماد بر اذان در جایی که اذان موجب علم نباشد وشامل موردی که مؤذن ثقه نباشد نیز می شود.

استاد

برای استدلال به این روایات:

اولا دلالت باید تمام باشد

ثانیا مانعی از اخذ به این روایات با این مضمون وجود نداشته باشد

ثالثا معارضی نداشته باشد.

1.1- بررسی مرحله اول؛ تمامیت دلالت روایات دال بر حجیت اذان موذن

نوع اعلام و محققین از جمله آقای حکیم و آقای خویی دلالت این روایات را پذیرفته اند.

اما برخی از اعلام به دلالت این روایات اشکال کرده اند.

آقای داماد بر دلالت هر سه دسته روایات بر مدعا اشکال گرفته اند.

آقای تبریزی نیز فرموده اند بعضی از این روایات ناظر به محل بحث نیست اما فی الجمله در بعضی از این روایات دلیل بر مدعا وجود دارد. ایشان دلالت روایت ذریح محاربی را نپذیرفته اند اما دسته دیگر را که روایات اذان بلال باشد پذیرفته اند.

بخاطر همین مساله در بحث بعد فرموده اند با توجه به اینکه مستند ما فقط روایات بلال است لذا می گوییم فقط اذان عدل حجت است. (توضیح این مطلب در آینده بیان خواهد شد)

1.1.1- بررسی روایات

روایت ذریح محاربی:

آقای داماد فرموده است در این روایت گفته شده است به اذان موذنین عامه اکتفا می شود زیرا آنها اشد شیء مواظبة هستند و این نشان می دهد که وجه اعتماد به اذان آنها این است که اذان آنها مفید علم است. تعلیل فانهم اشد... دلالت می کند که از اذان اینها برای انسان قطع یا اطمینان پیدا می شود.

استاد

حضرت علیه السلام در این روایت نمی خواهند اذان موذنین عامه را بر اذان موذنین شیعه برتری بدهند. به این معنا که بفرمایند اذان موذنین عامه مفید علم است ولی اذان موذنین شیعه خیر. بلکه فقط می خواهند بفرمایند در بحث اذان، عامه مواظبت بر وقت دارند و ثقه هستند. به عبارت دیگر این روایت دال بر توثیق موذنین عامه در مساله اذان است. اما این مساله سبب نمی شود که در هر موردی که اینها اذان گفتند برای ما علم به دخول وقت حاصل شود. مثل همه موارد دیگری که خبر ثقه حجت است ولی لزوما موجب علم نیست. ممکن است اینها اذان بگویند اما در يک مورد خاص وقت را رعایت نکرده باشند لذا همین احتمال وجدانی سبب می شود که شخص اطمینان به دخول وقت نکند.

همان طور که نسبت به روایات بلال همین مساله می آید. ولو بلال اهل مواظبت بر دخول وقت است اما دلیل نمی شود که بگوییم علم برای مکلفین حاصل می شود زیرا واقعا احتمال دارد در هر موردی شخص اشتباه کند.

آقای تبریزی

... ليس مدلولها اعتبار أذان شخص واحد منهم بل أذان جماعتهم[1]

در روایت ذریح محاربی حضرت فرمودند صل الجمعه باذان هولاء.

تعبیر به «هوالاء» نشان می دهد که مدلول این روایت این است که شخص با اذان گفتن جماعتی از عامه می تواند وارد نماز شود نه با اذان شخص واحد. اگر افراد متعددی در وقت واحد شروع به اذان کنند اين امرعادتا سبب حصول علم میشود.

استاد

منظور از هولاء برای اشاره به طایفه مقابل شیعه است یعنی جماعت عامه در مقابل خاصه نه اینکه ناظر باشد به خصوص اذان صادر از افراد متعدد.

بررسی روایت بلال

آقای داماد

روایاتی که تفصیل می دهد بین اذان بلال و اذان ابن ام مکتوم ناظر به فرض حصول علم است.

زیرا وقتی پیامبر صلوات الله علیه و آله فرموده است به اذان بلال اکتفا کنید با همین قول ایشان قطع پیدا می شود که اذان بلال در وقت است.

استاد

ولو پیامبر صلوات الله علیه و آله این عبارت را در مورد بلال فرموده اند اما از این عبارت نهایتا استفاده می شود که بلال ثقه است و اهل رعایت وقت است. قول بلال از این باب که شخص ثقه است قابل اعتماد است. اما با این گفته یقین پیدا نمی شود که شخص در هر مورد اشتباه نمی کند و احتمال خطا در آن وجود ندارد.

اینکه حضرت علیه السلام اذان بلال را حجت قرار داده است این سبب نمی شود که انسان با اذان وی علم پیدا کند. حجیت دادن به قول شخص مستلزم حصول علم تکوینی به واقع نمی شود.

در نتیجه این روایات نیز از حیث دلالت تام است ومشکلی ندارد.

اما طایفه سوم مشکل سندی دارد.

البته همین دو طایفه اول کافی است برای اثبات حجیت اذان موذن

1.2- بررسی مرحله دوم؛ وجود مانع

در این بحث گفته شده است ولو این روایات فی حد نفسه دال بر مدعا باشند اما مشهور از این روایات اعراض کرده اند و اعراض مشهور نیز مانع حجیت این روایات می شود.

مرحوم نراقی فرموده بودند فقط مرحوم محقق و والد علامه قول موذن را قبول دارند و این نشان می دهد که مشهور به این روایات عمل نکرده اند.

آقای حکیم

مرحوم حکیم علی رغم اینکه از حیث کبروی اعراض مشهور را موجب وهن روایت و عمل را موجب جبرضعف آن می دانند اما در اینجا فرموده اند عدم عمل مشهور سبب وهن این روایات نمی شود زیرا عدم عمل آنها مبتنی بر ادله حدسیه است. دلیل اعراض مشهور از این روایات این است که این روایات را معارض می دانستند با مثل صحیحه علی بن جعفر که دلالت بر اعتبار علم می کند و در مقام تعارض روایات صحیحه ذریح محاربی و امثالهم را حمل بر تقیه کرده اند یا حمل بر صورت عذر از تحصیل علم یا حمل بر جایی که اذان موذن مفید علم باشد.

وقتی مستند مشهور در عدم عمل معلوم شود یا اعراض آنها مظنون المدرکیه باشد چنین اعراضی موجب وهن روایت نمی شود. اعراضی سبب وهن می شود که کاشف از وجود خلل در نفس روایت باشد اما در اینجا احتمالات دیگری در اعراض مشهور وجود دارد که سبب می شود این اعراض سبب وهن نشود.

در نتیجه اگر کسی اعراض را موجب وهن نداند که تکلیفش معلوم است اما اگر کسی از حیث کبری قبول داشته باشد با توجه به اشکال آقای حکیم اعراض سبب وهن نمی شود و فرمایش ایشان در این قسمت تمام است.

 


[1] تنقیح مباني العروة (الصلاة)، جلد: ۱، صفحه: ۳۰۸.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo