< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1400/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی روایات دال بر حجیت اذان

1- دو نکته از مباحث قبل

قبل از بررسی مرحله سوم از بحث باید دو نکته را نسبت به بحث های گذشته بیان کنیم.

1.1- نکته اول:

روایاتی که در این مرحله بیان شد سه دسته بودند.

دسته اول امثال صحیحه ذریح محاربی بود که در مورد موذن موثق، حکم به جواز اعتماد به اذان شده است

دسته دوم روایاتی بود که در مورد اذان بلال و ابن ام مکتوم ذکر شده بود

دسته سوم هم روایاتی بود که به صورت مطلق گفته شده است که به اذان موذن اعتماد می شود.

در روایات وارد در مورد اذان بلال، یکی از این روایت ها روایت معاویة بن وهب بود که آقای حکیم از آن به تعبیر به صحیحه کرده اند.

در کلام آقای خویی نسبت به این روایت اشکال سندی شده است. هر چند از حیث دلالت دلالتش را تام می دانند .

ایشان فرموده اند این روایت اصلا روایت معاویه بن وهب نیست بلکه این روایت مرسله ی صدوق است که در فقیه بدون ذکر سند ذکر شده است. توضیح آنکه:

روایت معاویة بن وهب روایت اول از باب 8 از ابواب اذان است و در آن چیزی در مورد اذان بلال ذکر نشده است.

سپس صاحب وسایل در ح2 از همان باب به صورت مرسل فرموده است و قَالَ: وَ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مُؤَذِّنَانِ أَحَدُهُمَا بِلَالٌ وَ الْآخَرُ ابْنُ أُمِّ مَكْتُوم‌...

این مساله سبب شده است که مرحوم حکیم برداشت کند که سند این روایت و روایت قبلی(روایت 1 باب 8) یکی است.

آقای خویی در مقام اشکال فرموده اند ح 2 باب 8 ذیل صحیحه معاویة بن وهب نیست زیرا در فقیه روایت معاویة بن وهب (ح1) در جایی ذکر شده است و روایت بلال در جایی در دیگر ذکر شده است.

شاهد بر مدعای ما این است که صاحب وسائل بعد از روایت اول فرموده است: قَالَ: وَ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله مُؤَذِّنَانِ أَحَدُهُمَا بِلَالٌ وَ الْآخَرُ ابْنُ أُمِّ مَكْتُوم‌... و این نشان می دهد که فاعل این قال مرحوم صدوق است نه اینکه قول امام علیه السلام باشد.

حتی ادامه روایت که در فقیه آمده است نیز قول مرحوم صدوق است آنجا که فرموده اند:

فَغَيَّرَتِ الْعَامَّةُ هَذَا الْحَدِيثَ عَنْ جِهَتِهِ وَ قَالُوا إِنَّهُ علیه السلام قَالَ إِنَّ بِلَالًا يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ فَإِذَا سَمِعْتُمْ أَذَانَهُ فَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى تَسْمَعُوا أَذَانَ ابْنِ أُمِّ مَكْتُومٍ.

استاد

در کتاب چاپ شده ی فقیه هر چند این ذیل در ادامه روایت معاویة بن وهب نیامده است اما صرف این مساله خللی به کار صاحب وسائل وارد نمی کند زیرا وقتی صاحب وسائل که دارای سند به کتب اربعه است مطلبی را از یکی از کتب اربعه نقل می کند تازمانی که یقین به خلاف نداشته باشیم می توانیم به نقل صاحب وسائل عمل کنیم زیرا ایشان به این کتب سند دارد.

در تنافی بین کلام ایشان و کتب چاپ شده ی امروزی کلام صاحب وسائل مقدم است.

اما در این مورد خصوصیتی وجود دارد که سبب می شود اشکال آقای خویی را بپذیریم.

زیرا اولا فاصله ی بین این دو روایت در کتاب فقیه مطبوع آنقدر زیاد است که کمتر احتمال داده می شود که آنها دچار خطا شده باشند و از روی خطا و اشتباه این دو روایت را از هم جدا کرده باشند.

ثانیا ولو در وسائل و بحار این روایت در ذیل معاوية بن وهب آمده است اما در وافی طور دیگری نقل شده است و روایتی که قبل از روایت اذان بلال بیان شده است چیز دیگری است. ترتیب روایت در وافی اینگونه است:

6737- 8 الفقيه، 1/ 291/ 898 قال الصادق ع‌ في المؤذنين إنهم الأمناء

6738- 9 الفقيه، 1/ 297/ 905 الفقيه، 1/ 297/ 906 كان لرسول اللَّه صلوات الله علیه و آله مؤذنان أحدهما بلال‌ و الآخر ابن أم مكتوم و كان ابن أم مكتوم أعمى و كان يؤذن قبل الصبح و كان بلال يؤذن بعد الصبح فقال النبي ص إن ابن أم مكتوم يؤذن بليل فإذا سمعتم أذانه فكلوا و اشربوا حتى تسمعوا أذان بلال‌

در نتیجه روایت 2(روایت بلال) که مرحوم صاحب وسائل ذکر کرده است ذیل روایت معاویة بن وهب نیست بلکه یک روایت مستقل است که مرسل است و سند ندارد.

البته ارسال این روایت خللی به اصل مطالبی که در مرحله اول بیان شد وارد نمی کند زیرا در این دسته غیر از این روایت روایات معتبره دیگری داریم مثل صحيحه حلبی و معتبره زراره (ح3و4 باب 8 از ابواب اذان)

1.2- نکته دوم:

مطلب دیگری که مربوط به مرحله اول باید بیان شود این است که :

آقای حکیم فرموده اند:

در روایات دال بر اعتماد بر اذان موذن برخی روایتی را از علی بن جعفر در قرب الاسناد نقل کرده اند که در این روایت مساله اجزای اذان آمده است اما این روایت را نمی شود از ادله اعتماد بر اذان حساب کنیم.

باب 3 از ابواب اذان ح 4:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى الْفَجْرَ فِي‌ يَوْمِ‌ غَيْمٍ‌ أَوْ فِي بَيْتٍ وَ أَذَّنَ الْمُؤَذِّنُ وَ قَعَدَ وَ أَطَالَ الْجُلُوسَ حَتَّى شَكَّ فَلَمْ يَدْرِ هَلْ طَلَعَ الْفَجْرُ أَمْ لَا فَظَنَّ أَنَّ الْمُؤَذِّنَ لَا يُؤَذِّنُ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ قَالَ أَجْزَأَهُ أَذَانُهُم‌

این روایت ناظر به جایی است که شخص با اذان موذن یقین به دخول وقت پیدا کرده است و بعدا شک ساری برای وی حاصل شده است. لذا این از محل بحث خارج است زیرا محل بحث جایی است که بوسیله اذان ظن ایجاد شود.

و الا مورد این روایت مورد روایت دیگر علی بن جعفر می شود که بعدا در قسمت تعارض بیان می شود .

استاد:

این روایت مشکل سندی دارد زیرا مشتمل بر عبدالله بن حسن هست که توثیقی در مورد او وارد نشده است.

اما از حیث دلالت اشکال آقای حکیم وارد نیست. زیرا امام علیه السلام در جواب سوال شخص فرموده است اذان آنها مجزی است و هر چند که مورد سوال به قرینه حدوث شک در جایی است که شخص قبل از آن علم داشته است(زیرا شک در مقابل یقین است) اما مرکز استدلال ذیل روایت است نه صدر آن. در ذیل روایت (علی تقدير صدور روايت )حضرت علیه السلام فرموده اند اذان آنها مجزی است و این عبارت أَجْزَأَهُ أَذَانُهُم‌ اطلاق دارد و شامل جایی که از اذان یقین نیز حاصل نگردد می شود. در نتیجه این روایت نیز اگر مشکل سندی نداشت می توانست مستندی برای اثبات کفایت اذان باشد .

2- بررسی مرحله سوم؛ وجود روایات معارض

بعضی از متقدمین فرموده اند:

هر چند روایات فوق از حیث سند تمام باشد اما با توجه به اینکه با صحیحه علی بن جعفر معارضه دارد نمی توان طبق این روایات عمل کرد.

صاحب جواهر:

لكن الاعتماد عليها - مع ما في سند بعضها، و عدم اشتمال شيء منها على تمام ما ذكراه، بل في بعضها ما يخالفه، و معارضتها بخبر علي بن جعفر المتقدم و غيره من تلك الأدلة المعتضدة بما سمعت من اتفاق الأصحاب نقلا إن لم يكن تحصيلا، و احتمالها العذر و حصول العلم به، خصوصا إذا كان المراد منه الاطمئنان التام المسمى عند أهل العرف بالعلم، و من الصلاة بسماعه التهيؤ لها بفعل الوضوء و نحوه مما يقطع الإنسان بدخول الوقت بعد فعله، ضرورة كون السبق إن كان فهو قليل جدا، و لعل هذا هو المراد بالإعلام المقصود من شرعية الأذان، أو المراد التنبيه لذوي الأعذار أو لمراعاة الوقت لغيرهم - مما لا يليق بالفقيه الماهر. جواهر الکلام (ط. القدیمة)، جلد: ۷، صفحه: ۲۶۷

صاحب جواهر می فرمایند هم روایت علی بن جعفر معارضه دارد با احادیث مذکور(احادیث دال بر حجیت اذان موذن) هم روایات دال بر لزوم تحصیل علم.

البته کلام ایشان نسبت به روايات دال بر لزوم تحصيل علم صحیح نیست. زیرا روایات دال بر کفایت اذان خاص هستند و روایات دال بر لزوم تحصیل علم را تخصیص می زنند و اصلا تعارض در کار نیست.

تنها چیزی که به عنوان معارض حساب می شود همان روایت علی بن جعفر است که در باب 58 از ابواب مواقیت ذکر شده است.

این روایت دو سند دارد. یک سند که صاحب وسایل از مرحوم شهید در ذکری نقل می کند که این سند قابل اعتماد نیست زیرا روات آن معلوم نیست چه کسانی هستند. اما در ذیل آن، صاحب وسایل می گوید روایت را از کتاب علی بن جعفر نقل می کنم و سند ایشان به کتاب علی بن جعفر سند معتبری است.

مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى عَنِ ابْنِ أَبِي قُرَّةَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى علیه السلام‌ فِي الرَّجُلِ يَسْمَعُ الْأَذَانَ فَيُصَلِّي الْفَجْرَ وَ لَا يَدْرِي أَ طَلَعَ‌ أَمْ‌ لَا غَيْرَ أَنَّهُ يَظُنُّ لِمَكَانِ الْأَذَانِ أَنَّهُ طَلَعَ قَالَ لَا يُجْزِيهِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ طَلَعَ.

وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِه‌.

این روایت از حیث موضوعی دقیقا همان موردی را بیان می کند که ادله ی دال بر کفایت اذان بیان می کردند. یعنی مورد این روایت اذان است و حضرت علیه السلام فرموده اند اذان موذن حجیت ندارد

آقای حکیم

در مورد کفایت اذان دو دسته روایت داریم.

یک دسته می گوید به اذان موذن می توان اعتماد کرد و چیزی در مورد ثقه بودن موذن یا مورد اعتماد بودن آن نگفته اند. مثل الموذن موتمن.

دسته دیگر روایاتی مانند صحیحه ذریح محاربی که دلالت می کند اذان موذن ثقه حجت است.

در مقام تعارض نسبت روایت علی بن جعفر با روایات مطلقه تباین است. زیرا روایات مطلقه می گوید به اذان می توان اعتماد کرد چه ثقه باشد چه نباشد. صحیحه علی بن جعفر هم می گوید به اذان موذن نمی توان اکتفا کرد چه ثقه باشد چه نباشد. صحیحه ذریح محاربی شاهد جمع این دو می شود. لذا روایت مطلقه دال بر کفایت اذان، حمل می شود برجایی که شخص ثقه باشد.

استاد

ظاهر کلام آقای حکیم این است که روایت ذریح محاربی را به عنوان شاهد جمع لحاظ کرده است. کانه این روایت دو لسان دارد که از آن استفاده می شود هرجا موذن ثقه باشد مجزی است و الا مجزی نیست. در واقع از علت مذکور در روایت مفهوم گیری کرده اند لذا روایت دارای دو لسان است.

اما اگر کسی بگوید این روایت دو لسان ندارد و از حیثیت تعلیل هم رفع ید کنیم باز هم با مبنای انقلاب نسبت می توان بین این سه دسته جمع کرد.

روایت ذریح محاربی روایت علی بن جعفر را تقیید می زند و مفاد روایت علی بن جعفر این می شود که در جایی که موذن ثقه نباشد اذان آن کفایت نمی کند. در نتیجه نسبت روایت علی بن جعفر با روایات مطلقه عموم و خصوص مطلق می شود.

البته جمعی که مرحوم حکیم بیان کرده اند چه به نحو شاهد جمع باشد چه انقلاب نسبت در هر صورت تطبیق قواعد جمع متوقف بر این است که در روایات اذان روایت مطلقه داشته باشیم در حالی که در مقام چنین نیست. زیرا روایات مطلقه از حیث سند تمام نیستند. پس در این جا دو دسته روایت داریم. یک دسته روایت ذریح محاربی و روایات بلال است. دسته دیگر صحیحه علی بن جعفر است.

مفاد صحیحه علی بن جعفر این است که اذان موذن حجیت ندارد. صحیحه ذریح محاربی دلالت می کند بر حجیت اذان ثقه. صحیحه حلبی(بلال) هم دلالت می کند بر حجیت اذان عدل.

نسبت بین صحیحه علی بن جعفر و دو روایت دیگر عموم خصوص مطلق است لذا صحیحه علی بن جعفر حمل می شود بر جایی که موذن ثقه نباشد..

صاحب وسایل:

ایشان در مقام جمع بین این روایات ذیل صحیحه علی بن جعفر فرموده اند:

أَقُولُ: هَذَا لَا يُنَافِي مَا يَأْتِي مِنْ جَوَازِ الِاعْتِمَادِ عَلَى الْأَذَانِ لِأَنَّهُ مَحْمُولٌ عَلَى عَدَمِ عَدَالَةِ الْمُؤَذِّنِ

أَوْ مَخْصُوصٌ بِالصُّبْحِ لِشَرْعِيَّةِ الْأَذَانِ قَبْلَ الْفَجْرِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ وَ قَدْ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى الْمَقْصُودِ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْه‌

جمع اول همان است که قبل از این گذشت. اما در جمع دوم ایشان می گویند:

مورد روایت علی بن جعفر نماز صبح است. روایات اذان موذن مطلق هستند زیرا ولو مورد روایت ذریح محاربی نماز جمعه است اما با توجه به اینکه روایت مشتمل بر تعلیل است بواسطه تعلیل عمومیت کفایت اذان فهمیده می شود.

لذا روایت علی بن جعفر خاص می شود و روایت ذریح محاربی عام. در نتیجه ملتزم می شویم که اذان موذن در مورد نماز صبح حجیت ندارد. این جمع با توجه به روایات دیگر نیز شاهد دارد. زیرا در مورد اذان صبح روایاتی داریم مبنی بر اینکه قبل از فجر اذان گفتن مشروعیت دارد برای اینکه مردم از خواب بیدار بشوند و آماده نماز شوند. در نتیجه اذانی که موذن می گوید احتمال دارد برای اخبار به دخول وقت نباشد و صرفا برای بیدار کردن مردم باشد.

شاهد کلام ایشان روایاتی است که در باب 8 از ابواب اذان آمده است:

صحیحه عبدالله بن سنان:

وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ لَنَا مُؤَذِّناً يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ فَقَالَ أَمَا إِنَّ ذَلِكَ يَنْفَعُ‌ الْجِيرَانَ‌ لِقِيَامِهِمْ إِلَى الصَّلَاةِ وَ أَمَّا السُّنَّةُ فَإِنَّهُ يُنَادَى مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ لَا يَكُونُ بَيْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ إِلَّا الرَّكْعَتَانِ.

در این روایت بیان شده است که اذان قبل از طلوع فجر مشروعیت دارد لذا اینکه در صحیحه علی بن جعفر فرموده است اذان موذن در صبح حجیت ندارد بخاطر این است که این اذان دلالت بر دخول وقت نمی کند.

نتیجه اینکه اصل حجیت اذان موذن صحیح است. حال باید بررسی شود که آیا عدالت نیز در موذن شرط است یا ثقه بودن مؤذن کفایت می کند

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo