< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/06/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: /لبس السواد /تمسک به اخبار من بلغ به غرض اثبات کراهت

تنبيه دوم : تمسک به اخبار من بلغ

بر فرض عدم تمامیت ادله خاصه برای اثبات کراهت لبس السواد في حدّ نفسه آیا با تمسک به قاعده تسامح در ادله سنن و اخبار من بلغ می‌توان کراهت لبس السواد را اثبات کرد یاخیر؟

در کلمات فقها بیان شده است که برای اثبات حکم کراهتی می‌توان به قاعده تسامح در ادله سنن و اخبار من بلغ استناد کرد.

اثبات کراهت از راه اخبار من بلغ متوقف بر التزام به دو مقدمه است.

مقدمه اول:

مفاد اخبار من بلغ یکی از دو مورد زیر باشد:

الف. الغاء شرایط حجیت خبر در احکام غیرالزامی

ب. هر عملی که بر آن عمل خبر دال بر ثواب وارد شده است آن عمل بوسیله عنوان ثانویهِ بلوغ خبر، استحباب ذاتی پیدا می کند.

مقدمه دوم:

اخبار من بلغ همان طور که شامل مستحباب می شود شامل مکروهات نیز می شود.

در محل بحث اگر قرار باشد با استناد به اخبار من بلغ حکم به کراهت کنیم متوقف بر این دو مقدمه است که هر دو محل اشکال است.

توضیح آنکه:

روایات متعددی داریم (که در میان آنها روایت صحیح نیز وجود دارد) با این مضمون که اگر خبر رسیده باشد که فلان عمل ثواب دارد و شخص این عمل را انجام بدهد به این شخص ثواب موعود داده می شود ولو این خبر در واقع کذب باشد. صاحب وسایل این روایات را در باب 18 از ابواب مقدمات عبادات آورده است و عنوان آن را بَابُ اسْتِحْبَابِ‌ الْإِتْيَانِ‌ بِكُلِّ عَمَلٍ مَشْرُوعٍ رُوِيَ لَهُ ثَوَابٌ عَنْهُمْ علیهم السلام قرار داده است. این عنوان نشان می دهد که خود صاحب وسایل هم قائل به استحباب چنین عملی شده است. صحیحه هشام بن سالم از جمله روایات صحیحی است که در این باب آمده است.

صحیحه هشام ح3 باب 18 :

أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‌ءٌ مِنَ الثَّوَابِ فَعَمِلَهُ كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله لَمْ يَقُلْهُ [1] .

در حدیث 6 از همان باب 18 نیز همین مضمون نقل شده است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي‌ عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَيْ‌ءٍ فَصَنَعَهُ كَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَى مَا بَلَغَهُ [2] .

وَ رَوَاهُ ابْنُ طَاوُسٍ فِي كِتَابِ الْإِقْبَالِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ الَّذِي هُوَ مِنْ جُمْلَةِ الْأُصُولِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام مِثْلَه‌

روایات دیگری نیز در همان باب نقل شده است. با توجه به صحت دو سند فوق تردیدی در سند اخبار من بلغ وجود ندارد. آنچه که محل بحث است مفاد اخبار من بلغ است.

سه قول اصلی در مورد مفاد این اخبار وجود دارد:

قول اول:

در باب احکام غير الزامی(مستحبات و مکروهات ) شرایط حجیت خبر الغا شده است یعنی در احکام غير الزامی مطلقِ خبر واحد حجت است ولو ضعیف السند باشد.

قول دوم:

اگر بر عملی ثواب رسیده باشد نفس بلوغ ثواب بر عمل موجب می شود که این عمل مطلوبیت ذاتی پیدا کند. یعنی قیام خبر بر وجود ثواب بر عمل، عنوانی است که سبب تغییر حکم در عمل می شود. همان طور که عناوین ثانویه ای مثل ضرر و حرج سبب تغییر حکم می شوند در اینجا نیز عنوانِ ثانویِ بلوغ الخبر سبب تغییر حکم می شود.

قول سوم:(مشهور متاخرین)

نهایت چیزی که از اخبار من بلغ فهمیده می شود این است که در جایی که خبر بر ثواب عمل وارد شده است اگر مکلف به رجاء رسیدن به ثواب و از باب انقیاد عمل را انجام بدهد آن ثواب خاص را به او می دهند. بر اساس اين قول، با قيام خبر ضعيف استحباب نفسی عمل ثابت نمی شود بلکه فایده اخبار من بلغ در همین حد است که ثواب موعود به شخص داده میشود.

هرچند اگر اخبار من بلغ هم نبود عقل حکم می کند برای شخص منقاد از باب تفضل استحقاق ثواب وجود دارد اما عقل صرفا حکم به اصل ترتب ثواب می کند اما تعیین نمی کند که میزان این ثواب چقدر است. با اخبار من بلغ میزان ثواب مشخص می شود.

اگر در مفاد اخبار من بلغ کسی قائل به قول اول و دوم شود در جایی که خبر ضعیف بر استحباب عمل وجود داشته باشد می‌توان حکم به استحباب آن عمل کرد. در باب مکروهات هم با پذیرش مقدمه ثانیه می‌توان کراهت عمل را ثابت کرد. اما اگر کسی منکر دو قول اول شد در این صورت بواسطه اخبار من بلغ نمی‌توان استحباب یا کراهت عمل را ثابت کرد.

تفصیل بررسی ادله من بلغ ذیل تنبیهات برائت بیان شده است. مناقشه و اشکالی که به دو قول اول وارد می شود اين است که از اخبار من بلغ چنين مفادی استفاده نمی شود ، اما الغای شرائط حجيت خبر در احکام غير الزامی بخاطر اينکه تعبيرات وارد در اين اخبار هيچ دلالتی بر اين مفاد ندارند بلکه مرحوم آقای خویی فرموده اند لسان اين اخبار ابای از اين دارند که در مقام بيان حجيت خبر ضعيف باشند زیرا لسان ادله حجیت امارات الغای احتمال خلاف و بنای بر ثبوت مؤدی است نه فرض عدم ثبوت مؤدی در حالی که لسان اخبارمن بلغ برعکس است یعنی می گوید ممکن است مؤدای خبر اصلا واقع نشده باشد.

اگر این مطلب هم پذیرفته نشود اما حداقل این است که از اخبار من بلغ فهمیده نمی شود که در مقام بیان الغای شرایط حجیت خبر در احکام غير الزامی است.

در نتیجه قول اول اصلا قابل التزام نیست. قول دوم نیز محل اشکال است. مفاد این قول این است که ثواب داشتن ذات عمل ملازمه دارد با استحباب عمل. مرحوم شیخ در رسائل به این قول اشکال کرده اند:

از این اخبار استفاده نمی شود که ثواب بر ذات عمل است بلکه نهایت چیزی که از این اخبار فهمیده می شود این است که ثواب بر عملی است که به داعی انقیاد و به رجا رسیدن به آن ثواب انجام گرفته باشد. ترتب ثواب بر عمل به داعی انقیاد ملازمه با استحباب نفس عمل ندارد. بلی ثواب بر ذات عمل ملازمه دارد با مطلوبیت و استحباب نفس عمل. اما در اخبار من بلغ ثواب بر عمل به داعی انقیاد بار شده است و نهایت چیزی که از آن استفاده می شود همان است که در قول سوم بیان شد. یعنی صرفا به مکلف ثواب موعود داده می شود.

بررسی مقدمه دوم:

مقدمه دوم این است که اخبار من بلغ شامل مکروهات نیز می شود.

ظاهرآنچه درنوع کلمات فقها مطرح شده است این است که اخبار من بلغ مربوط به مستحبات است و شامل مکروهات نمی شود چون عنوان سنن در کلمات ذکر شده که ناظر به مستحبات است ، اما مرحوم شيخ انصاری در رساله تسامح در ادله سنن فرموده اند که مشهور کراهت را به استحباب ملحق کرده اند . از کلام صاحب فصول نیز همین نسبت استفاده می شود .[3]

از مرحوم شهید در ذکری نیز حکایت اجماع بر این مساله نقل شده است.

بررسی شمول ادله ی من بلغ نسبت به مکروهات

دو اشکال در سریان دادن حکم به مکروهات وجود دارد:

اشکال اول:

موضوع این اخبار عنوان بلوغ الثواب است و بلوغ الثواب نیز در جایی است که فعل دارای مصلحت باشد. اما در مورد مکروهات و محرمات در ترک آنها مصلحت وجود ندارد بلکه درفعل آنها مفسده وجود دارد ( مفسده ملزمه يا غير ملزمه). لذا بر ترک مکروه و حرام ثواب معنا ندارد.

اشکال دوم:

بر فرض که بلوغ ثواب اعم از مکروهات باشد اما آنچه که در روایات آمده است ترتب ثواب بر «انجام دادن عمل» است. انجام عمل با باب مستحبات سازگاری دارد نه مکروهات. زیرا در باب مکروهات ترک عمل مطرح است نه انجام آن.

استاد:

به نظر می رسد این دو اشکال وارد نیست. نسبت به اشکال اول که گفته شد ثواب فقط در مستحبات است ممکن است بگوییم به همان نحوی که در مستحبات ثواب وجود دارد در ترک مکروه نیز ثواب وجود دارد. ثواب بر حیث انقیاد بار می شود و الا اتيان مأمور به بدون اینکه مشتمل برامتثال و انقیاد باشد موجب ثواب نمی شود. ثواب عمل در جایی است که فعل به داعی امر مولی انجام شود و همین مناط در مکروهات نیز وجود دارد. از ادله ی لفظیه نیز استفاده می شود که عنوان اطاعت همان طور که در مورد واجبات معنا دارد در مورد ترک محرمات نیز معنا دارد. آیه ی شریفه ی من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار عام است و شامل هر فعلی که بخاطر امر خدا انجام یا ترک شود می شود. اطاعت در واجبات به انجام دادن کار است و در محرمات به ترک فعل.

هم چنین آیه شریفه من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی به طور اختصاصی ناظر به محرمات است و بیان می کند بر ترک محرمات نیز ثواب(جنة) مترتب است.

در نتیجه اشکال اول وارد نیست.

نسبت به اشکال دوم نیز می‌توان گفت:

تعبیر به «عمله» که در روایات من بلغ ذکر شده است دلیل نمی شود که بگوییم فقط شامل مستحبات می شود زیرا «عمله» به این معناست که شخص با خبر موافقت کرده است. عمل به خبر به معنای موافقت با خبر است. اگر خبر دال بر کراهت بود عمل به خبر که به معنای موافقت با خبر است یعنی شخص بخاطر این خبر فعل را ترک کند.

نتیجه اینکه اگر مقدمه اول در قاعده تسامح تمام بشود، مقدمه دوم مشکلی ندارد. اما همان طور که بیان کردیم مقدمه اول قابل پذیرش نیست.

با توجه به مطالبی که تا اینجا بیان شد مشخص می شود که کراهت به نحو مطلق برای پوشیدن لباس سیاه قابل اثبات نیست. نه به مقتضای صناعت بر اساس روایات معتبر و نه با کمک اخبار من بلغ.

مقام دوم؛ کراهت لبس سواد در نماز

آیا نماز خواندن در لباس سياه کراهت دارد یا خیر؟

نوع فقها بیان کرده اند که پوشیدن لباس سیاه در نماز مکروه است.مرحوم سید نیز در بخش آداب لباس مصلی حکم به کراهت کرده است.

آیا با استناد به روایات معتبر یا روایات من بلغ این حکم قابل اثبات است؟

در اين مقام در دو مرحله بحث می شود :

مرحله اول : آيا روايت تام السند والدلالة بر منع ازصلات در لباس سياه وجود دارد يا خير ؟

مرحله دوم : اگر روايت تام السند والدلالة در بين نبود آيا با تمسک به اخبار من بلغ می‌توان حکم به کراهت نماز در لباس سياه کرد يا خير ؟

مرحله اول :

نسبت به لبس سواد در حال صلات روایتی نداریم که از حیث سند و دلالت تام باشد. بله روایاتی داریم که دال بر مدعا است اما از حیث سند مشکل دارد. مانند روایت محسن بن احمد ح1 باب20 از ابواب لباس مصلی:

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ أُصَلِّي فِي الْقَلَنْسُوَةِ السَّوْدَاءِ فَقَالَ لَا تُصَلِّ فِيهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ‌ أَهْلِ‌ النَّارِ [4] .

هر چند مورد روایت قلنسوه است اما به مقتضای تعلیل می‌توان گفت عام است و شامل سایر لباس ها نیز می شود.

روایت دیگر روایت کلینی ح3باب19 از ابواب لباس مصلی است:

وَ رُوِيَ‌ لَا تُصَلِّ فِي ثَوْبٍ أَسْوَدَ فَأَمَّا الْخُفُّ أَوِ الْكِسَاءُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَلَا بَأْس‌[5]

این روایت نیز از حیث سندی مشکل دارد.

در نتیجه روایتی در مقام وجود ندارد که دال بر کراهت پوشیدن لباس سیاه در نماز باشد و از نظرسند و دلالت هم تام باشد .

مرحله دوم :

با استناد به اخبار من بلغ نیز نمی‌توان حکم به کراهت کرد. همان طور که آقای تبریزی گفته اند حتی اگر دو مقدمه ای که در اخبار من بلغ بیان شد را بپذیریم اما باز نمی‌توان در مقام به اخبار من بلغ تمسک کرد.


[3] قد تداول‌ بين‌ أصحابنا التسامح في أدلة السّنن و المكروهات. الفصول الغروية في الأصول الفقهية ؛ ص305.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo