< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: /لبس السواد /استدلال بئ ادله استحباب حزن در عزای اهل بیت علیهم السلام

1- مقام سوم: حکم لبس سواد در عزای اهل بیت علیهم السلام

1.0.0.1- دلیل پنجم

تمسک به ادله وارده در استحباب اظهار حزن و اندوه برای اهل بیت علیهم السلام خصوصا امام حسین علیه السلام

از روایات متعدد استفاده می شود که حزن بر اهل بیت علیهم السلام از امور مطلوبه در شریعت است و به قول مرحوم سید اصفهانی این کار از افضل طاعات است.

آنچه که مربوط به مقام می شود این است که مستفاد از روایات صرفا اصل حزن نیست بلکه اظهار آن نیز مطلوبیت دارد. باتوجه به اینکه پوشیدن لباس سیاه در ایام عزا از مصادیق اظهار حزن است به مقتضای کبرایی که ذکر شد مطلوبیت در این مصداق که لبس السواد باشد نیز اثبات می شود.

روایاتی که دال بر مطلوبیت حزن است در قسمت های مختلف وسایل ذکر شده است. برخی در احکام میت آمده است و برخی در ابواب مزار در آخر کتاب الحج.

برخی از این روایات مربوطه به اصل مطلوبیت حزن است مانند:

صحیحه فضیل بن یسار:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَن‌أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ‌ زَبَدِ الْبَحْرِ. [1]

مرحوم صدوق در ثواب الاعمال می فرمايد :

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نُصِبَ لِفَاطِمَةَ ع قُبَّةٌ مِنْ نُور... َ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رَحِمَ اللَّهُ شِيعَتَنَا- شِيعَتُنَا وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرِكُونَا فِي الْمُصِيبَةِ بِطُولِ‌ الْحُزْنِ‌ وَ الْحَسْرَةِ. [2]

اما برخی دیگر از روایات مربوط به مطلوبیت اظهار حزن است مانند:

روایت اول: معتبره معاویه بن وهب:

الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ فِي الْأَمَالِي عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ‌ أَنَّهُ قَالَ لِشَيْخٍ أَيْنَ أَنْتَ عَنْ قَبْرِ جَدِّيَ الْمَظْلُومِ الْحُسَيْنِ- قَالَ إِنِّي لَقَرِيبٌ مِنْهُ قَالَ كَيْفَ إِتْيَانُكَ لَهُ قَالَ إِنِّي لآَتِيهِ وَ أُكْثِرُ قَالَ ذَاكَ دَمٌ يَطْلُبُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ ثُمَّ قَالَ كُلُ‌ الْجَزَعِ‌ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ مَا خَلَا الْجَزَعَ وَ الْبُكَاءَ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ ع. [3]

این روایت به سند دیگری نیز ذکر شده است که تتمه ای هم دارد که فرموده است شخص ماجور نیز می باشد.[4]

البته این ذیل هم نبود به قرینه ی سیاق این حکم فهمیده میشد.

ابی محمد انصاری که در سند روایت آمده است توثیق خاص ندارد اما همان طور که آقای خویی فرموده اند با روایت معتبری که در کافی آمده است می توان وی را توثیق کرد.

در سند یکی از روایات کافی آمده است:

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ وَ كَانَ‌ خَيِّراً قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْيَقْظَانِ عَمَّارٌ الْأَسَدِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌

در اینجا تعبیر خیرا آمده است و دال بر توثیق وی است.

از حیث دلالت نیز جزع وارد شده است و همان طور که در لغت آمده است فرق جزع و حزن این است که حزن همان تاثر را دارد ولی در باطن است اما جزع حزن ظاهر شده است. لذا از این روایت مطلوبیت اظهار حزن استفاده می شود نه فقط حزن باطنی. علاوه بر اینکه در روایت جابر آمده است که از امام ع سوال می کنند که مصادیق جزع چیست می فرمایند:صرخه و لطم وجه و صدر ....

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْجَزَعُ قَالَ أَشَدُّ الْجَزَعِ‌ الصُّرَاخُ بِالْوَيْلِ وَ الْعَوِيلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْر... . [5]

این تعابیر نشان دهنده ی حزن ظاهر شده است و نشان می دهد که جزع صرف حزن درونی نیست.

روایت دوم؛ صحیحه معاویة بن وهب:

این روایت چند سند دارد که هم در کافی آمده است هم در کامل الزيارات و در ثواب الاعمال . سندی که معتبر است و افراد آن از اجلا هستند سندی است که مرحوم صدوق در ثواب الاعمال نقل می کند:

حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِي جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الصَّرْخَةَ الَّتِي كَانَتْ لَنَا ............ .[6]

صرخه در کتب لغت صیحه ی شدیده است مرحوم مجلسی در ذيل روايت جابر که دلالت برمکروهيت جزع در غير مصائب اهل البيت می کند فرموده است : بيان: في القاموس الصرخة الصيحة الشديدة و كغراب الصوت أو شديدة و قال أعول رفع صوته بالبكاء و الصياح كعول و الاسم العول و العولة و العويل و قال اللطم ضرب الخد و صفحة الجسد بالكف مفتوحة انتهى. [7]

با توجه به اينکه در اینجا حضرت علیه السلام برای این کار درخواست رحمت کرده اند نشان دهنده ی مطلوبیت این کار است. این روایت دلالت می کند در عزای اهل بیت علیهم السلام اظهار تاسف امر مطلوب در شریعت است.

روایت سوم؛معتبره صالح بن عقبه:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ(صاحب نوادر) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً مِنَ الشِّعْرِ فَبَكَى وَ أَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ- وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً فَبَكَى وَ أَبْكَى تِسْعَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَزَلْ حَتَّى قَالَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً فَبَكَى وَ أَظُنُّهُ قَالَ أَوْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ.

جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ فِي الْمَزَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ‌ مِثْلَهُ‌[1] وَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ‌ وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَيْنِ اللَّذَيْنِ قَبْلَهُ‌ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ‌ وَ ذَكَرَ حَدِيثَ أَبِي هَارُونَ أَيْضاً مِثْلَهُ‌[2].

محمد بن موسی بن متوکل توثیق خاص ندارد اما مرحوم صدوق برای او ترضی کرده است. غیر از اینکه در حدود 37 طریقِ مرحوم صدوق به روات فقيه ایشان ذکر شده است و این نشان دهنده اعتماد صدوق به ایشان است. بله اگر فقط ترضی بود مورد اشکال بود اما با توجه به اینکه در موارد کثیره ای مرحوم صدوق وی را در طریق خود آورده است توثیق وی اثبات می شود.

در مورد صالح بن عقبه توثیق خاص ندارد ولی مرحوم خویی از طریق رجال کامل الزیاره و تفسیر علی بن ابراهیم توثیقش کرده و آقای تبریزی هم با قاعده توثیق معاریف حکم به توثیق او کرده است.

از این روایت استفاده می شود که در مصیبت امام حسین علیه السلام هم بکا مطلوبیت دارد هم ابکا هم تباکی.

روایات متعدد دیگری در همین معنا وجود دارد و نفس این تعدد موجب اطمینان به صدور این مضمون می شود که عزای سید الشهدا علیه السلام یا سایر معصومین علیهم السلام غیر از اینکه بکا و ابکا مطلوبیت دارد تباکی هم از امور مطلوبه است. حقیقت تباکی به اظهار حزن است. اينکه ترغيب به تباکی شده مراد این نیست که شخص ریا کند. بلکه از اين روايات استفاده می شود که اظهار گريه هم موضوعيت و مطلوبيت دارد ، نفس تباکی حالت نماد گونه دارد و از مصادیق اظهار حزن می باشد.

این روایات متعدد بیان کرده اند اظهار حزن مطلوبیت دارد به نحوی که امام صادق علیه السلام در مصلای خود برای چنین افرادی دعا می کنند و از آنجا که لبس السواد یکی از مصادیق اظهار حزن است لذا مشمول این روایات می شود. در نتیجه به مقتضای دلیل پنجم لبس السواد در جایی که از آن برداشت حزن شود مطلوب است.

1.0.1- بیان موانع

تا اینجا مرحله اول یعنی بیان وجوهی که در حد اقتضا مطلوبیت لبس سواد را ثابت کند را بیان کردیم. نتیجه این وجوه پنج گانه این بود که مقتضی برای اثبات استحباب لبس سواد در عزای اهل بیت علیهم السلام وجود دارد.

مرحله دوم بحث در مقام سوم این است که آیا در مقابل این وجوه مذکوره مانعی وجود دارد یا خیر؟

آنچه که به عنوان مانع بیان شده است همان ادله ای است که ناهی از لبس سواد به نحو مطلق یا در صلاة بود. آیا این ادله می توانند مانع از تمسک به وجوه پنج گانه ای برای اثبات استحباب بشوند؟

وجوه پنج گانه از حیث خصوصیت یک دست نبودند و از نظر عموم و خصوصیت دلالت بر مدعا مختلف بودند. برخی در خصوص لبس سواد در عزا وارد شده بودند مثل دلیل اول و دوم. اما ادله دیگر مثل احیا امر ائمه علیهم السلام یا دلیل تعظیم شعائر یا دلیل اظهار حزن به اطلاقشان حکم را در لبس السواد ثابت می کردند.

1.0.1.1- بررسی دلیل سیره

سیره در خصوص لبس سواد در عزا وارد شده است و وقتی این دلیل را با ادله ناهی از لبس سواد به نحو مطلق (بر فرض که دلالت این روایات را بر کراهت ذاتی لبس السواد قبول کنیم) بسنجیم در جمع بین سیره و این ادله، سیره بلامشکل باقی می ماند زیرا اخص از این ادله است و با سیره این روایات را تخصیص میزنیم.

 

 


[1] - وسائل الشيعه باب66 از ابواب المزار ح1.
[2] - ثواب الاعمال ص216-217.
[3] - وسائل الشيعه باب66 از ابواب المزار ح10.
[4] - همان ح13.
[5] - وسائل الشيعه باب83 از ابواب الدفن ح1.
[6] - وسائل الشيعه باب37 از ابواب المزار ح7.
[7] - بحارالانوار ج79ص89.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo